تجارت سیاه
“آفریقایی”، “سیاه” و “نگرو” (Negro) مجموعاً صفتی است برای یک نژاد، که جز “پست”، “ناچیز” و “عقبمانده” معنایی ندارد.
چرا آفریقا به سیاهی برخورد کرده و در بردگی معنا یافته است؟ آیا سیاهان زاده فقر و اسیران استبداد بودهاند و یا اینکه اسارت آنها از زمانی آغاز گردید که متوجه شدند در مقایسه با اروپائیان، سیاه آفریده شدهاند؟
در اینجا آنچه اساس بحث ما را تشکیل میدهد، تمدن سیاهان نیست، چرا که کمتر انسان منصفی میتواند منکر خدمات تاریخ، فنون و هنر آفریقا به تمدن جهانی باشد. (2) آنچه شایسته تأمل است، روند به بند کشیدن کامل این مردمان بوسیله انسانهای متجددمآب و ناچیز شمردن آنهاست. حقیقت آن است که همانگونه که “بنجامین کوارلز” (Bengamin Quarles ) میگوید، ما چیزی به عنوان تاریخ “نگرو” نداریم و گذشته او چنان با تار و پود تمدن آمریکایی درآمیخته است که جداشدنی نیست. (3)
اگر از سرخپوستان بگذریم، امروزه سیاهان اقلیت نژادی آمریکا به شمار میروند. با این حال به قول “توکویل” (Alexis de Touquenlle ) هیچ آفریقایی در هنگام پیاده شدن در سواحل دنیای جدید آزاد نبوده است و کلیه سیاهپوستان این قاره زمانی برده بودهاند. (4) اکثر آنها از مردم ساحل غربی آفریقا بودند که دارای قبایل، زبان، نژاد، حکومت و مذاهب مختلفی (از جمله اسلام) بودند. آنان آشنای به هنر، فنون انسانی، زراعت و ادبیات بودند و برخلاف تصور رایج که اینان را بربرهای آدمخوار و جماعت بیکفایت مینمایاند، نتایج تحقیقات مورخان، مردمشناسان، جامعهشناسان و زبانشناسان، امروزه با ارائه نظری دقیقتر، قائل به سهم شگرف این مردم در بنای فرهنگ انسانی دارد. (5)
تجارت برده به مفهوم امروزی آن در نیمه قرن پانزدهم به وسیله پرتغالیها آغاز شد. “آنتونیو گوانزالوس” (Antonio Gonsalues ) پس از ورود به ساحل غربی مقداری خاک طلا را به همران ده آفریقایی در کشتی نهاد، و در لیسون به شاهزاده “هانری” (Prince Henry The Nanigator ) داد و او نیز آنها را به پاپ تقدیم نمود. به دنبال این خدمت، پاپ حق تملک کلیه سرزمینهایی را که در آینده کشف میشد، به وی ارزانی داشت. دو دهه بعد از این ماجرا تجارت برده به سودایی پرسود تبدیل شد، و نیمقرن بعد تقاضا برای آن شدت گرفت. به دنبال این معامله سایرکشورها از جمله استپانیا، انگلستان، فرانسه، هلند، دانمارک، سوئد و آلمان نیز وارد شدند و برده ملقب به “عاج سیاه” (Black Ivary ) گردید. این کشورها برای گریز از تصادم، حیطههایی را به خود اختصاص میدادند. آنگاه برای مشروع جلوه دادن عمل خود، با سران قبایل وارد مذاکره میشدند و با دادن وسایل بیارزشی چون منجوق، زنگوله، آینه و خصوصاً نوشابه الکلی نظیر رم، کنیاک، جین و شراب قبایل را به جان هم میانداختند تا هر یک، اسرای دیگری را به عنوان برده وارد کشتی اروپائیان نماید، و در عوض از این نوع کالاها دریافت دارد. شک نیست که رؤسای قبایل به عواقب وخیم این مسأله وقوف نداشتند و در نهایت وقتی که تمام مناطق “ساحل غربی” به یک آغل بزرگ مملو از برده تبدیل شد، ممانعت از این کار دیگر از دست آنان خارج شده بود. سیاهان را اروپائیان داغ میکردند، و با شلاق به کشتی میبردند، بر مردان پایبند میزدند و برای اینکه تلفات راه جبران شود تا حد امکان بردهها را به صورت کتابی کنار هم میچیدند. با این حال کمتر کشتی بود که بتواند از آبله و اسهال خونی که بردگان در آن غوطهور بودند، خلاصی یابد. تلفات هر کشتی به طور متوسط یکی از هشت نفر بود و به دنبال هر کشتی یک دسته کوسهماهی آدمخوار در حرکت بودند. (6) اگر بردهای اعتصاب غذا میکرد، به زور “دهنواکنی” که وسیلهای با محتوای آتش بود، دهان او را باز میکردند. ته کشتیها چون دیوانهخانهای مملو از صداهای جیغ، گریه، دعا و استتفراق بود؛ مکانی متعفن، تاریک و خونین که افراد در میان کثافات خود افتاده بودند. (7)
بالاخره نخستین کشتی بردگان در سال 1619م. از آفریقا وارد آمریکا شد. تا 150 سال بعد که اعلامیه استقلال آمریکا امضا شد، تعداد بردگان سیاه آمریکا به 500 هزار نفر رسید، در حالی که جمعیت آمریکا بیش از 3 میلیون نفر نبود. اسقفهای کاتولیک، کسانی نظیر “بارتولومه دو لاس کازاس”
de Lascassas) Bartholome ) و “دیگو دولاندا” (Diego Delanda )، از مدافعان پروپاقرص بردگی سیاهان بودند و کیفیت کار آنان را بر سرخپوستان ترجیح میدادند. (8) مسیحیت، بندگی و بردگی را از میان برده بود، ولی عیسویان قرن شانزدهم دوباره آنرا برقرار ساختند. (9) اگر امروزه سیاهان، کلیسا را در بردگی خود سهیم میدانند، بیمناسبت با عملکردهای آغازین مسیحیت در مشروعیتبخشی به رفتار اروپائیان نیست. به نظر مبارزان سیاه نیز، کلیسای مسیحیت تخم نژادپرستی را کاشت و به قول “مالکوم ایکس” بزرگترین دلیل شکست در کلیسای مسیحی، عدم موفقیت در مبارزه با نژادپرستی است. (10)
در این دوره بیش از 60 هزار نفر تنها در مسیر انتقال به آمریکا از پای درآمدند، و این کالا به نحوی فراوان و پرمشتری شد که خرید آن بر تکثیر آن از راه توالد و تناسل برتری داشت. به نظر مزرعهداران به صرفه این بود که آخرین رمق و شیره برده را بکشند و وقتی از رمق افتاد، او را با برده دیگری تعویض کنند.(11)
نمونه عملکرد “ویرجینیا” (Virginia ) در سایر مهاجرنشینها هم مورد تقلید واقع شد، کار بردگان در مزارع بر رونق محصولات زراعی شدیداً تأثیر گذارد، و بردهداری جزء قانون اساسی قرار گرفت. در قانون اساسی کارولینا آمده: “ ... هر فرد آزاد کارولینا، دارای قدرت و حق مطلق بر بردگان سیاه خویش است. ... ” این همان قانون “جان لاک” (John Locke ) (1632 – 1704) فیلسوف انگلیسی بود. (12) پس از آن در سال 1667 مجلس ویرجینیا اعلام کرد که غسل تعمید در آزادی یا بردگی شخص تأثیر ندارد، و در برخی مواقع آمیزش سفید با سیاه موجب شلاق بر سفیدپوست میشود، چرا که جسم خود را با موجود پست آلوده کرده است. (13)
این به ظاهر انسان، جزء اموال و املاک محسوب میگردید و حق هیچ گونه اعتراضی نداشت، در عین حال مملو از سود بود. یکی از انگلیسیها در زمان تجارت برده نوشت، “تجارت برده” و عوارضی را که نتیجه طبیعی آن بود، به حق میتوان منبع پایانناپذیر ثروت ملی و موجد قدرت دریایی این ملت به شمار آورد. (14) به تدریج قانونهایی وضع شد که در آنها برای فرار بردگان جریمههای سختی در نظر گرفته شد و حق استرداد در مهاجرنشینها را رسمی نمود. با این حال بعضی وقتها اربابها آن قدر از دست فرار سیاهان عصبانی میشدند که در روزنامهها اعلان میکردند، هر کس برده آنها را بازگرداند 10 دلار و هر کس سرش را بیاورد 15 دلار دریافت میکند. (15)
پینوشت
1- فرانکخ ال. شوئل، “آمریکا چگونه آمریکا شدة”، ص 14 – 3.
2-ا. ک. مایکل کامن. مردمی نه چون دیگران، (بررسی در زمینه اصول تمدن آمریکایی)، احمد آزرمی، انتشارات دانشگاه تهران، 2535، ص 8.
3-ژاک ماکه، تمدن سیاهان، اسدا... علوی، استان قدس رضوی، 1369.
4- بنجامین کوارلز، سیاهان آمریکا را ساختند، ابراهیم یونسی، انتشارات خوارزمی، تهران، 1355، ص 5..
5-الکس دونوکوبل، تحلیل دموکراسی در آمریکا، رحمتا... مقدم مراغهای، انتشارات زوار، تهران 347، ص 686.
6- برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به:
-ژاکه ماله، تمدن سیاهان، اسدا... علوی.
-مسجد جامعی، محمد؛ آفریقا، انتشارات مازیار، تهران، 1368.
-بنجامین کوارلز، سیاهان آمریکا را ساختند، ابراهیم یونسی، بخش اول.
-الکسی هیلی، ریشهها، علیرضا فرهمند.
7-نمونههای فوق از کتاب سیاهان آمریکا را ساختند، نوشته بنجامین کوارلز، نقل شده است.
8-برای آگاهی بیشتر از این نوع فجایع، ر. ک. الکسی هیلی، ریشهها، علیرضا فرهنمد، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1361.
9-بنجامین کوارلز، سیاهان آمریکا را ساختند، ص 19.
10-الکسی دوتوکوبل، تحلیل دموکراسی در آمریکا، ص 684.
11-خشمگینترین سیاه آمریکا (زندگینامه مالکوم ایکس)، حسن مجابی، مؤسسه انتشارات بعثت، بیتا، ص 289.
12-بنجامین کوارلز، سیاهان آمریکا را ساختند، ص 22.
13-کلود فولان، سیاهان در ایالات متحده، قاسم صنعوی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1369، ص 11.
14-سیاهان آمریکا را ساختند، ص 32 و 34.
15- همان، ص 21.
16-الکسی هیلی، ریشهها، ص 330
منبع: سایت باشگاه اندیشه ۱۳۸۱/۱۲/۰۱به نقل از: کتاب حاکمان پنهان- انتشارات سروش
نویسنده : محمد جواد جاوید
نظر شما