انقلاب خاموش، آینده نمای بیوتکنولوژی
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

انقلاب خاموش، آینده نمای بیوتکنولوژی

روزنامه شرق، شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲ - ۱۷ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۱۰ ژانویه ۲۰۰۴

حمید جبلی: شرکت های بیوتکنولوژی در رقابتی نفس گیر با غول های دارویی برای کسب بازارهایی هستند که هزینه های سنگین تحقیق و پژوهش آنها را جبران کند و تنها ابزار آنها برای مانور و اظهار وجود در برابر رقیبان شیمی دارویی، تهیه داروهای با کیفیت تر، موثرتر و کم خطرتر است. پیش بینی ها حاکی از آن است که دنیای درمان به زودی شاهد ظهور یک سیستم دو ردیفه خواهد بود: صنایع دارویی تامین کننده درمان اولیه « تک سایز»که برای همه بیماران یکسان خواهد بود و صنایع بیوتکنولوژی تامین کننده درمان پیشرفته متمرکز بر قطعات ژنتیکی بیماران خاص.امروزه اگر نگوییم همه، حداقل اغلب توسعه دهندگان بزرگ دارو به جمع آوری نمونه های DNA، خون و بافت از بیماران درگیر در مطالعات بالینی اقدام می کنند. براساس اطلاعات شرکت مشاور(Recap) مستقر در سانفرانسیسکو از آغاز سال ۱۹۹۱ به بعد، بیش از ۶۰ مورد از اتحاد شرکت بیوتک با دارویی برای مطالعه ژنتیکی پاسخ های دارویی به ثبت رسیده است. منظور کلی آنها، یافتن ارتباط بین انواع خاصی از مارکرهای قابل اندازه گیری ژنتیکی و پاسخ های مختلف فردی به داروهاست. به طور مثال در حالی که برخی از شرکت های متخصص بر شناسایی هاپلوتایپ ها (بلوک های پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی بر روی کروموزوم که به صورت یکپارچه به ارث برده می شوند) تکیه می کنند.

گروهی دیگر در تلاش برای یافتن بیومارکرهای پروتئینی در سرم و بافت هستند و باز دیگرانی هم هستند که در تامین تسهیلات مدرن و ذخیره سازی و علم آوری نمونه های حاصل از مطالعات بالینی تخصص دارند.

به هرحال بیشتر شرکت های دارویی، سروکاری با نمونه های انسانی و یا داده های حاصل از آنها ندارند. مدیران برجسته دارویی، هنوز مترصد یافتن نمونه های پرفروش دارو با بازارهای بیش از پانصد میلیون دلار هستند. علت امر، عدم وجود توجیه اقتصادی در تقسیم بیماران به زیرگروه های مختلف ژنتیکی است. شرکت های دارویی نگران این امر هستند که افزودن عنصر «تحلیل ژنتیکی» بر مطالعات بالینی، فقط منجر به افزایش هزینه و زمان این بررسی ها گردد. آنها همچنین عمدتاً فاقد دانش فنی یا علاقه لازم برای انجام توالی یابی، هاپلوتایپینگ DNA ، و غربالگری برای بیومارکرهای پروتئینی هستند لذا تنها راهکار قابل انجام، همکاری با شرکت های تخصصی بیوتک است.

تنها کاربردی که صنایع فارما بدان علاقه نشان داده اند یعنی امکان استفاده از مارکرهای ژنتیکی برای حذف واکنش های ناخواسته نیز ناپایدار می نماید. وجود چنین واکنش های ناخواسته ای بازار هر دارویی را با خطر شدید مواجه می کند. در سال ۲۰۰۱، شرکت بایر مجبور به جمع آوری داروی کاهش دهنده کلسترول خون، موسوم به Baycol از بازار گردید زیرا ۱۰۰ مورد مرگ در اثر مصرف دارو گزارش شد.

احتمالاً برای بایر امکان پذیر بود که بیومارکر نمونه های دارای اثرات جانبی مرگ آور در بیماران را شناسایی و دسته بندی کند. البته صد مورد فوت در مقایسه با تعداد کسانی که این دارو را مصرف کرده بودند بسیار ناچیز بود، اما مطالعات بالینی لازم برای ردیابی چنین اتفاق نایابی آنچنان گران قیمت و پرهزینه است که هر شرکتی را از انجام آن منصرف می سازد. همچنین تلرانس خطای آزمون ژنتیکی لازم برای تفکیک چنین حوادث نادری به طور خارق العاده ای کم و ناچیز بوده و هنوز فناوری فعلی آزمون های ژنتیکی از کارایی کافی برای ایجاد تفکیک کامل در نمونه های تحت بررسی برخوردار نیست.

از طرف دیگر، شرکت های راضی به توسعه محصولات با فروش محدود، در بازار داروهای ژنتیک نیز دو دلیل اقتصادی برای این امر دارند. اولاً اینکه هزینه های این کار نیز برای آنها بسیار پایین تر خواهد بود. اطلاعات آماری حکایت از آن دارد که مطالعات بالینی، بیشترین درصد هزینه در توسعه داروها را در بر می گیرد و برای داروهای به شدت موثر، بسیار کم هزینه تر از داروهای تقریباً موثر است. لذا اگر بتوانیم پاسخ دهندگان ضعیف را به روش تشخیص ژنتیکی از روند مطالعات بالینی حذف کنیم، در نتیجه برای اثبات آماری اثربخشی محصول مورد نظر به بررسی تعداد کمتری از بیماران نیاز داریم.دومین مزیت اقتصادی بازار داروهای ژنتیک برای شرکت های بیوتک، چشم انداز حفاظت دارو تحت قوانین حمایتی دارویی است.

هر دو سازمان FDA و آرژانس اروپایی ارزیابی دارو خاطر نشان می کنند که حداقل در تئوری،مارکرهای ژنتیک برای شناسایی جمعیتی تا ۲۰۰ هزار نفر بیمار قابل کاربرد است و امکان شناسایی علائم و نمودهای نادر را فراهم می سازد. اگر علم ژنتیک امکان تفکیک زیرگونه های نادر یک بیماری مولکولی را فراهم کند آنگاه بازارهای جدیدی فراروی ما گشوده خواهد شد (به طور مثال تفکیک بیماری فشار خون به ۱۵ زیر گروه متفاوت مولکولی) .مزیت دیگر اینجاست که داروهای Personal نیازی به گذر از محدوده تنگ مجوزهای ایمنی سازمان های ناظر ندارند. اگر بپذیریم دوران آزمون های ژنتیک برای پرهیز از واکنش های نامطلوب در راه است، تنها هنگامی این امر محقق می شود که درک مولکولی ما از متابولیسم دارویی و تاثیرات جانبی آنها کامل تر از امروز گردد. در همین زمان، مزیت های اقتصادی نیز ظهور محصولات تشخیص ژنتیک را تسریع می کنند. در حالی که شرکت های دارویی نسبت به تفکیک بازارهای فعلی خود به زیر بازارهای مشخص تر علاقه ای نشان نمی دهند، به هر حال به زودی با این حقیقت روبه رو خواهد شد که محصول یک شرکت بیوتکنولوژی کارآیی بهتری برای زیر گروه ژنتیکی مشخص از بیماران دارد و محصولی از شرکتی دیگر برای زیرگروه دیگر از همان بیماری ، کاراتر عمل می کند و….

پنج سال پیش، از داروهای Personalized به عنوان انقلابی در توسعه دارو استقبال شد. از آن موقع زمانی بس طولانی ( البته در مقیاس تحولات فناوری) گذشته است. حال بر مبنای حقایق اجتناب ناپذیر و غیر قابل مقاومت، داروهای مولکولی در تحولی آرام رخ برنموده اند.

نظر شما