موضوع : شهرشناسی | تایباد شناسی

کوچه باغ های مهروس تایباد: مرثیه ای برای خاطرات

بازگشت به دیار خاطرات:

نویسنده با شور و اشتیاق به دنبال یافتن خاطرات خوش دوران کودکی در کوچه باغ های قدیمی مهروس تایباد راهی سفر می شود. اما آنچه در مقابل چشمان او نمایان می شود، تصویری غم انگیز از ویرانی و نابودی است.

تغییری دردناک:

باغ های سرسبز و پر طراوت جای خود را به خانه های بی روح و بی هویت داده اند. دیوارهای گلی، حوضچه ی کوچک و درختان تناور، همه و همه در زیر سیل بی رحم آجر و آهن ناپدید شده اند.

ناله ی کوچه باغ ها:

کوچه باغ ها که زمانی مملو از زندگی و شادابی بودند، اکنون در سکوت و غم فرو رفته اند. گویی از درد این همه تخریب و ویرانی ناله سر می دهند.

بی تفاوتی و ویرانی:

نویسنده با اندوه و حسرت به این موضوع اشاره می کند که جمعیت زیاد و بی دانشی، خاطرات تایباد را له و لورده می کند. اخکوک ها و چره های انگور که زمانی نمادی از زیبایی و طراوت این منطقه بودند، جای خود را به "یک مشت مصرف کننده ی بی هنر" داده اند که فقط به دنبال ویرانی و سودجویی هستند.

ارثی تباه شده:

وارثین باغ ها، به جای حفظ و احیای این میراث گرانبها، فقط به دنبال تبدیل آن به پول هستند. کیفیت و ارزش این باغ ها برایشان هیچ اهمیتی ندارد و فقط به دنبال سود و منفعت شخصی خود هستند.

بازگشت به شهر با خاطرات تلخ:

نویسنده با دلی پر از غم و اندوه به شهر باز می گردد. او بهترین خاطرات خود را در ویرانه های مهروس جا گذاشته و طعم تلخ نابودی را چشیده است.

امید به آینده:

با وجود این همه غم و اندوه، هنوز هم می توان امیدی به آینده داشت. شاید روزی قدر این میراث ارزشمند دانسته شود و برای حفظ و احیای آن تلاش شود. شاید روزی دوباره شاهد شکوفایی و طراوت باغ های مهروس باشیم و نغمه ی شاد پرندگان در کوچه باغ های آن طنین انداز شود.

نظر شما