حادثه و فرهنگ
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

حادثه و فرهنگ

روزنامه شرق، پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۲ - ۲۲ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴

سیدرضا صائمی:

فاجعه در کشور ما معنایی فراتر از یک اتفاق طبیعی دارد. علاوه بر آنکه جنبه سیاسی پیدا می کند بار عاطفی و اجتماع شدیدی را نیز بردوش می کشد. زلزله عظیم بم که به راستی یک تراژدی غم را به نمایش گذاشته است علاوه بر شگفت انگیزی در وسعت و عمق فاجعه، شگفتی دیگری نیز در پی داشته است و آن همبستگی ملی و مشارکت خودجوش مردم در امداد رسانی به مصیبت زدگان حادثه است. هر چند شگفتی اول تلخ و سنگین، اما عظمت شگفتی دوم در عین قابل تحسین بودن، پرسش برانگیز است و آن رفتار اجتماعی ایرانیان است! میان حادثه و فرهنگ ایرانی، رابطه عجیبی وجود دارد که یک پدیده طبیعی همچون زلزله را تبدیل به یک پدیده اجتماعی (و گاه سیاسی) می  کند!

آنچه ذهن نگارنده را از پس این حوادث به خود مشغول داشته وجود یک نوع تضاد و پارادوکس فرهنگی در رفتار ایرانیان است!

رفتار اجتماعی ایرانیان در وضعیت کنونی در ذیل پارادایم سنت و مدرنیسم قابل تبیین است. امروز بحران ها و چالش های ناشی از شکاف سنت و مدرنیسم در جامعه ما تنها بر فضای معرفتی ایدئولوژیک و نظام سیاسی تاثیر نگذاشته است بلکه دامنه تاثیرات خود را، تا لایه های عمیق و درونی رفتار شهروندان گسترده است. از آنجا که یک فرد ایرانی هنوز در ساختار نیمه سنتی، زیست می کند و تجربه کاملی از فرهنگ مدرن ندارد لذا در درون ساختار اجتماعی _ فرهنگی جدید دچار تضاد و دوگانگی می شود و نمی تواند خود را با ضوابط و شرایط زندگی مدرن، سازگار کند.

بنیان های فکری و فرهنگ مدرن در جامعه ما نهادینه نشده است. لذا رفتارهای اجتماعی و سیاسی ما همچنان سنتی باقی مانده هر چند کسوتی نو به تن کرده است. این همان چیزی است که جامعه شناسان به آن «تاخیر فرهنگی» می گویند یعنی متناسب با رشد مظاهر تمدن جدید، فکر و فرهنگ مدرن توسعه نیافته است. بر همین اساس در بروز رفتارهای مدرن، دچار ضعف تاریخی هستیم اما زمانی که به گذشت و ایثار و نوع دوستی نیاز باشد به دلیل تجربه تاریخی و فرهنگی در سنت (ملی و مذهبی) خود و وجود الگوهای مذهبی و الگوها و اسطوره های ملی و روحیه پهلوانی و جوانمردی در فرهنگ سنتی خود، بسیار عالی رفتار می کنیم. وجود این اخلاق سنتی و تجربیات و الگوهایی که در حافظه تاریخی ایرانیان حک شده در مواقع بحرانی و ویژه کار کردهای خود را نشان می دهد و تولید می شود.

براساس اندیشه های دورکیم، وجدان جمعی در جامعه سنتی بر همبستگی مکانیکی استوار است و البته این نوع همبستگی مبتنی بر روابط عاطفی و احساس شکل می گیرد نه مناسبات عقلانی. لذا ما شاهد هستیم که در مناسبات مدرن به دلیل درونی نشدن همبستگی ارگانیکی و نبود اخلاق مدرن، وحدت و همکاری میان شهروندان وجود ندارد اما در هنگام وقوع حادثه و فجایع انسانی به دلیل همان تجربه تاریخی و فرهنگی ذکر شده و درونی بودن اخلاق سنتی، همبستگی و انسجام اجتماعی گسترده ای بین مردم ایجاد می شود.

نگارنده بر این باور است که همبستگی ملت ایران در حادثه زلزله بم را باید یک زلزله عاطفی و روانی نیز قلمداد کرد. مردمی که به دلیل شرایط زندگی فردی و جمعی در سال های گذشته، احساسات و انرژی های عاطفی و انسانی خود را زیر جبر تنگنا های اقتصادی و مادی نهفته بودند بر اثر این اتفاق، احساسات انسان دوستانه و وطن پرستانه متراکم شده خود را رها کردند و روح جهانی را به لرزه درآوردند.

و بار دیگر با لرزندان قلب ها و احساسات بشردوستانه، نوستالژی آدمی را در فقدان گذشت و ایثار و دوست داشتن به شعر درآوردند.

حالا دیگر زمان آن است تا با لرزش قلب هایمان، قوای عقلانی و فکری مان نیز تکانی بخورد و با درونی و نهادینه شدن احساسات و رفتارهای اجتماعی به شکل منطقی و عقلانی، فرهنگ نوع دوستی، محبت و مشارکت اجتماعی در کلیت جامعه و رفتارهای روزمره ما جاری و ساری شود و عقلانیت و اخلاق مدرن به شهروندی مان معنا دهد. تا یک بار دیگر اما باشکوه و مثبت حادثه ای خلق کنیم. (این ملت، ملت حادثه است) و به یاد داشته باشیم که فرصت همبستگی و همدلی را به روز حادثه، محول نکنیم.
 

نظر شما