جنبش های دینی نو
روزنامه شرق، پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۲ - ۲۲ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴
ترجمه: هادی نیلی
هر چند در دهه های اخیر کلیساهای سنتی کاهشی را در میزان عضویت افراد در این کلیساها تجربه کرده اند، اما صورت های دیگری از فعالیت دینی در حال شکل گیری بوده اند. جامعه شناسان عبارت جنبش های دینی نو، (NRMها) را در اشاره اجمالی به انواع گوناگونی از گروه ها، آئین ها و فرقه های دینی و معنوی استفاده می کنند که به موازات ادیان رسمی و متداول در کشورهای غربی و از جمله بریتانیا سر بر آورده اند. NRMها گروه های بسیار متنوعی را، از گروه های معنوی و گروه های خودیاری در میان جنبش عصرنو گرفته تا فرقه های منحصر به فردی مانند هرکریشناها (جامعه جهانی هوشیاری کریشنا)، شامل می شوند.
بسیاری از جنبش های دینی نو از سنت های دینی مرسوم مانند هندوئیسم، بودائیسم و مسیحیت مشتق شده اند، در حالی که بقیه آنها از سنت هایی شکل گرفته اند که تا این اواخر تقریباً در غرب ناشناخته بودند. برخی از NRMها اساساً آفریده های نو رهبران فرهمندی هستند که فعالیت های آنها را پیش می برند. مورد کلیسای اتحادی که توسط جناب سان میونگ مون رهبری می شود از این جمله است. عضویت در جنبش های دینی نو بیشتر شامل برخی تغییرات است تا تربیت فرد در باورهای جزیی. اعضای این جنبش ها اغلب دارای تحصیلات عالیه نیستند و از پایگاه طبقاتی متوسطی هستند.عمده جنبش های دینی نو در بریتانیا از ایالات متحده یا از شرق سرچشمه می گیرند، هر چند برخی از آنها مانند جامعه آستریوس و بنیاد اِمین قبلاً در دوران قدیم در بریتانیا وجود داشته اند. ایالات متحده از زمان جنگ دوم جهانی بیش از هر دوره دیگری در تاریخ خود شاهد گسترش بسیار زیاد جنبش های مذهبی بوده که این گسترش شامل استحاله و انشقاق های بی سابقه در حوزه های مذهبی نیز بوده است.
بیشتر آنها عمر کوتاهی داشته اند اما بعضی به آینده ای قابل اعتنا دست یافته اند.نظریه های متعددی در توجیه محبوبیت NRMها مطرح شده اند. عده ای از صاحب نظران گفته اند که به این جنبش ها باید به عنوان واکنشی در برابر فرآیند لیبرالیزه شدن و سکولاریزه شدن از سوی جامعه و حتی از سوی کلیسای سنتی نگریست. افرادی که احساس می کنند دین های سنتی مناسک گرا و قشری و از معانی روحانی تهی شده اند می توانند در جنبش های دینی نو که کوچکتر و کمتر فردی هستند، تسلی خاطر و آرامش پیدا کنند و به درک قوی تری از عضویت در یک گروه برسند.
دیگران، مانند دانشمند برجسته برایان ویلسون، به NRMها به عنوان یک نتیجه تحول اجتماعی سریع اشاره کرده اند (۱۹۸۲). زمانی که هنجارهای اجتماعی سنتی درهم شکسته اند، افراد هم به دنبال توضیح و هم به دنبال آرامش خاطر می گردند. به عنوان مثال ظهور گروه ها و فرقه هایی که بر عضویت فردی تأکید می کنند، نشان می دهد افراد زیادی احساس نیاز می کنند در برابر بی ثباتی و عدم اطمینان، ارزش ها و اعتقادات خودشان را «بازجویند».
نمونه دیگری می تواند جذابیت NRMها برای افرادی باشد که از جامعه اصلی احساس بیگانگی می کنند. برخی مؤلفان می گویند گرایش های جمعی و گروهی فرقه ها و آئین ها می تواند به فرد احساس حمایت شدن و تعلق داشتن بدهد. روی ولیس با آزمودن خیران مشارکت جوانان طبقه متوسط در NRMها، این ایده را کاملتر کرده است. طبق تحقیق او هر چند این عده از جوانان به طور فیزیکی و عینی از جامعه کنار نکشیده اند اما ممکن است از نظر عاطفی و معنوی احساس انزوا کنند. عضویت در یک فرقه می تواند به غلبه بر این احساس بیگانگی کمک کند.
انواع جنبش های دینی نو
روی ولیس در کتاب خود صور ابتدایی حیات دینی نو (۱۹۸۴) پیشنهاد کرده است که جنبش های دینی نو می توانند در ذیل سه دسته عمده شناسایی شوند. هر چند این گونه شناسی او نزدیک دو دهه عمر دارد اما هنوز به عنوان راه کارآمدی برای تمایز قائل شدن میان NRMها باقی مانده است. تقسیم بندی او از NRMها به جنبش های دنیاگرا، دنیاستیز و دنیاپذیر بر مبنای رابطه هر کدام از گروه ها با جهان اجتماعی بزرگتر استوار است.
جنبش های دنیاگزین
جنبش های دنیاگزین بیشتر شبیه گروه های «خودیاری» یا گروه های «درمانی» هستند تا گروه های دینی معمول. آنها جنبش هایی هستند که فاقد مناسک، معابر و علوم دینی اند و روی سلامت معنوی اعضای خود متمرکز شده اند. چنانکه از نام جنبش های دنیاگزین پیداست، آنها دنیای بیرونی یا ارزش های آن را پس نمی زنند، بلکه با تلاش برای آزاد کردن پتانسیل بشری پیروان خود، در پی افزایش دادن توانایی های آنان برای حضور یافتن و موفقیت در این دنیا هستند.کلیسای سانتیولوژی نمونه ای از چنین گروهی است. کلیسای سانتیولوژی نمونه ای از چنین گروهی است. کلیسای سانتیولوژی که توسط ال. رون هابارد از منشاء اصلی خود در کالیفرنیا رشد پیدا کرده است، تاکنون که در کشورهای سراسر جهان اعضای زیادی دارد. سانتیولوژیست ها اعتقاد دارند همه ما موجوداتی روحانی هستیم، اما از ماهیت روحانی خود غافل شده ایم. به عقیده آنان، از طریق تربیت نفس که افراد را نسبت به استعدادهای روحانی خود آگاه می کند، آنان می توانند قدرت های فراطبیعی فراموش شده خود را بازیابند، اذهان خود را پاک کنند و به تمام پتانسیل خود اجازه بروز دهند.
نظر شما