موضوع : نمایه مطبوعات | پگاه حوزه

دارا و سارا و دیدگاه فرهنگ سازی درون نگرانه

مجله  پگاه حوزه  29 تیر 1381، شماره 58 

نویسنده : رسولی زاده، محبوبه
مدتی است که ویترین فروشگاه های اسباب بازی، عروسک های دو خواهر و برادر را در صدر جمع خود جای داده اند و متولیان و دست اندرکاران فرهنگی کودکان در کشور نیز منتظر ارتقای درجه و جایگاه این دو در بین اسباب بازی ها و عروسک های موجود بوده و برای تبدیل شدن این دو عروسک به یک مظهر و نماد فرهنگی ملّی روزشماری می کنند؛ برخی نیز می پندارند: این برادر و خواهر به اتکای این که زمانی دو شخصیت محبوب ملی در سطح اوراق یکی از کتاب های درسی بوده اند، حتما در این عروسک های جدیدالولادة، قابلیتی برای تبدیل شدن به یک نماد ملّی وجود دارد؛ گویی که هم اکنون این اتفاق افتاده و اُنس کودکان با این عروسک ها یک جریان فرهنگ ساز مثبت را به همراه داشته و در نسلی که در آینده ی نزدیک، نوجوانی و جوانی کشور را نمایندگی خواهد کرد، جنبشی سازنده ایجاد می کند.

از دیدگاه این دسته که غالبا طیف تصمیم گیر و دست اندرکار فرهنگی کودکان را تشکیل می دهد، لابد اثرگذاری این عروسک ها در روحیه و اخلاق کودکان به اندازه ی اثرگذاری عروسک ها و شخصیت های عروسکی هم چون «پینوکیو» در ایتالیا، یا «تن تن» در فرانسه و «ای کی یوسان و دی جی مون» در ژاپن و یا «هری پاتر» در امریکا و انگلستان خواهد بود؛ اما مدتی زمان می خواهد تا این پندار به واقعیت بپیوندد.

این تنها یک بُعد از چند بُعد متصور برای تحلیل موجودیت عروسک های تازه وارد دارا و سارا است؛ امّا از ابعاد دیگر هم می توان این اتفاق را تحلیل و ارزیابی کرد؛ از این رو طرح سؤالاتی چند در امر تحلیل این رویداد لازم است؛ ازجمله این که:

1. آیا این رویداد برای فرهنگ سازی است یا فرهنگ ستیزی؟ چراکه اگر این هدف مشخص نباشد، فرهنگِ آشفته و بی هدفی را تولید خواهد کرد که نتیجه ی آن کاملاً ضدفرهنگی است.

2. آیا این عروسک ها از صنعت های ملی برخوردارند که تبدیل به یک عروسک ملی شوند؟ صنعت های ملی مهم ترین وجه تمایز تولیدات ملی با تولیدات فراگیرند و تنها توجه به صنعت های ملی است که می تواند قلب همه ی بچه ها را در داخل یک حوزه و محدوده ی فرهنگی به تسخیر خود درآورد.

3. آیا بررسی های لازم جهت شناخت زمینه ها، تشخیص و پیش بینی درست پشتوانه های ملی و فرهنگی برای عرض وجود این عروسک انجام شده است تا به دنبال محبوبیت و مقبولیت آن ها در بین کودکان تأمین شود؟

4. آیا ضرورت های اجتماعی مؤثر در شکل پذیری و شکل دهی هویت و گرایش های جامعه ی امروز ایران در پیدایش چنین عروسک هایی لحاظ شده است؟

5. ویژگی های هویتی و ساختاری این نوع عروسک ها چیست و کودک یا نوجوان در برخورد و تعامل با این عروسک ها چه احساسی خواهد داشت؟

6. آیا نوجوان، عناصر زنده ای در بازی با این عروسک ها خواهد یافت که فرایند بازی را برایش تبدیل به زندگی با این عروسک ها نماید؟ و قرار گرفتن در کنار آن به صورت جزء لاینفکی از زندگی نوجوان و محبوب ثانیه ها و لحظات او درآید؟

یکی از نویسندگان کودک و نوجوان معتقد است: «محبوبیت، نه با بخشنامه به دست می آید و نه با تبلیغات گسترده ی پرهزینه و نه با لشکرکشی [مثلاً] 200هزارتایی عروسک های بی گناه به بازار محبوبیت. مادامی که دنیای درونی و حریم شخصی انسان ها را به رسمیت نشناسیم و همه ی توان و صداقت خود را برای کشف و پاسداری این دنیا و حریم به کار نگیریم، نباید امیدی به کامیابی خود داشته باشیم؛ به ویژه اگر در پی آن باشیم که این محبوبیت و کامیابی ابعاد ملی نیز پیدا کند.

وی با طرح یک دیدگاه انتقادی به حضور و ظهور دارا و سارا می گوید: «اگر از ما بپرسند این دو عروسک کیستند، پیشینه شان چیست، گذشته شان کجا است، نیاکان فرهنگی شان چه کسانی هستند، از کجا سر برآورده اند، بر کدام نقطه از فرهنگ ایرانی یا اسلامی تکیه کرده اند، آیا ردشان به همان دارا و سارای رانده شده از کتاب های درسی نسل ما بازمی گردد [چه پاسخی داریم.] اینک که به دلیل تعصبات بی دلیل و غیرمنطقی، بیست سال است که دارا و سارا از کتاب کلاس اول رانده شده اند و امروز فرزندان ما دیگر نه نامی از دارا و سارا را به یاد دارند و نه خاطره ای از آن ها را به یاد می آورند، ناگهان به کدام دلیل تازه به عنوان نماد کودکان و نوجوانان این سرزمین وارد صحنه می شوند؟»

به اعتقاد روان شناسان، کودک و نوجوان باید بتواند از طریق بازی به نوعی پرورش شخصیت و کسب مهارت های اجتماعی نایل شود. لذا اسباب بازی ها اگر با مطالعه روان شناسانه در دسترس کودکان قرار بگیرد، می تواند ابزار رسیدن به این شخصیت ها و مهارت های اجتماعی باشند.

شاید دقت در این نکته دور از واقعیت نباشد که در بین اولیای جامعه، کودکان و نوجوانان، کسانی هستند که به نقش و تأثیر بازی در این فرایند مهم بی توجهند و سطح انتظارات آن ها از کودکان و نوجوانان متناسب با سن و موقعیت فکری آن ها نمی باشد و انتظاری فراتر از آن داشته و نوعی هم سطح پنداری و هم فکرانگاری در ساختار انتظارات آن ها رخنه کرده است و به نقش فعالیت و بازی در تکامل و رشد متعادل کودکان اهمیت لازم را نمی دهند.

در حالی که فعالیت، یکی از نیازهای انسان و اساس رشد و تکامل است. کودکان هنگام بازی، به فعالیت های بدنی، عقلی، و اجتماعی می پردازند. بازی را چند گونه تعریف کرده اند؛ جرسیلد (Jersild) می گوید: «بازی کودک یک کار جدّی است.» فرانک (Frank) می نویسد: «بازی، راهی است که کودک آنچه را که کسی نمی تواند به او بیاموزد یاد می گیرد.» بعضی نیز بازی را زندگی کودک دانسته اند. به طور کلی می توان گفت: بازی هر نوع فعالیتی است که فرد برای لذت بردن انجام می دهد. بدون این که به نتیجه ی نهایی آن توجه داشته باشد. فرد با کمال میل و بدون اجبار و تحریک خارجی - بلکه فقط برای سرگرمی و لذت بردن - بازی می کند. فرق بازی با کار در این است که دومی برای رسیدن به یک هدف معین، نه برای لذت بردن انجام می گیرد. در نظر کودک فعالیت های آزاد، بازی شمرده می شوند ولی آنچه بزرگسالان برای او تعیین و تکلیف کنند، از قبیل تکالیف مدرسه و کمک به کارهای خانگی، کار است. همچنین بازی یک رفتار فطری عمومی است که در تمام موجودات زنده دیده می شود و یکی از مهم ترین عوامل و وسایل رشد و یادگیری است. به عبارت دیگر، کودک بازی می کند تا رشد کند و پرورش یابد.

فرایند بازی، خود دارای ارزش هایی متعدد است که ازجمله مهم ترین آن ها، می توان به ارزش های اجتماعی و ارزش های تربیت اخلاقی آن اشاره کرد.

کودک بدون بازی - مخصوصا بازی با کودکان دیگر، نه با بزرگسالان - فردی خودخواه، خودبین و خودسر بار می آید، ولی از راه بازی با دیگران، روش همکاری، دادوستد و ساختن شخصیت خود را در گروه می آموزد.

درست است که کودک رفتار اجتماعی خود را در برخورد با دانش آموزان در مدرسه یاد می گیرد، ولی بازی های مقید مدرسه در مقایسه با بازی های آزاد خارج از مدرسه، فرصت کمی برای رفتار اجتماعی کودک فراهم می آورند. کودک به وسیله ی بازی یاد می گیرد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند و مشکلات مربوط به روابط اجتماعی را حل نماید. بازی به کودک کمک می کند که رشد و تکامل یابد و به او امکان می دهد تا خود را کنترل کند، پیش از آن که از طرف بزرگسالان کنترل شود.

همچنین بازی یکی از عوامل بسیار مهم برای تربیت اخلاقی کودک است؛ وی حق و باطل، گناه و ثواب را در خانه و مدرسه یاد می گیرد، ولی اجرای مقررات اخلاقی در آن ها به اندازه ی بازی جدی نیست. کودک می داند که اگر بخواهد عضو پذیرفته و مورد توجهی در گروه خود گردد، باید: با انصاف و مؤدب، درستکار، بازنده ی خوب و خوددار باشد. او همچنین می داند که همبازی هایش بیش تر از بزرگسالان خانه و محیط مدرسه سخت گیرند. او هنگام بازی بیش از هر وقت دیگر یاد می گیرد که مقررات را به سرعت و به طور کامل اجرا کند و در ضمن بازی است که کودک اوضاع و احوال زندگی واقعی را می تواند دریابد و این که چگونه با آن ها روبرو شود. خلاصه بازی یک نوع فعالیت فطری و بهترین وسیله و تمرین برای آمادگی برای زندگی است. به عبارت دیگر، بازی خود زندگی طبیعی کودک و در عین حال آماده شدن برای مراحل بعدی زندگی او است، و محروم ساختن او از بازی، در واقع محرومیت از زندگی است و همین بازی است که به کودک کمک می کند تا مهارت های حرکتی، اجتماعی و شخصیتی خود را رشد و پرورش دهد. از این رو، والدین، معلمان و مربیان باید بازی را از ضروریات زندگی کودکان دانسته، از آن به عنوان بهترین و مؤثرترین وسایل تربیت استفاده کنند، و اسباب بازی های گوناگون و متناسب برای ایشان فراهم آورند و از رعایت نکات تربیتی زیر نیز غافل نباشند:

1. اسباب بازی ها باید متحرک و قابل انتقال باشند؛ برای کودکان تازگی داشته باشند؛ طوری درست شده باشند که کودک را در رشد و تکامل حواس، ادراک فاصله و اندازه و شکل و صدا کمک نمایند.

2. در عین حال که باید کودکان در انتخاب نوع بازی و اسباب بازی آزاد باشند، معلمان و مربیان نباید از راهنمایی و تربیت غیرمستقیم آنان غفلت کنند، و همچنین به ایشان یاد دهند که به زور و تنبیه یا سرزنش متوسل نشوند.

3. در انتخاب اسباب بازی باید به تمایلات و احتیاجات کودکان توجه نمایند نه خوشایند خود یا زیبایی اسباب بازی.

4. در ضمنِ بازی می توانند کودکان را به طور غیرمستقیم به رعایت حق و عدالت تشویق کنند. بدون این که به تعریف کلمات فوق بپردازند.

5. بازی هایی برای کودکان پیشنهاد و فراهم شود که به تربیت ذوق و میل زیبادوستی آنان کمک کند.

6. در تمام اقسام بازی، نباید از تربیت اجتماعی کودک غفلت کرد.

یکی دیگر از ابعاد مهم بازی، توجه به عوامل مؤثر در رغبت های کودک یا نوجوان است. رغبت ها جنبه ی شخصی یا فردی دارند و تغییر آن ها به عامل هایی بستگی دارد که سن، رشد بدنی، جنس، هوش، محیط و وضع اجتماعی اقتصادی از مهم ترین آن هاست.

همچنین رشد و تکامل هیجانی و عاطفی از دیگر ابعاد بازی و ابزارهای آن است و سلامت روانی و عقلی شخص به سلامت عاطفی او بستگی دارد؛ زیرا نظر شخص نسبت به خودش، دیگران، اوضاع اجتماعی و زندگی به طور کلی از چگونگی رشد و تکامل عواطف وی متأثر می شود. به بیان دیگر، داوری های هر فرد درباره ی خود و دیگران و مسایل اجتماعی، به کیفیت عواطف او بستگی دارد و شخصی که از رشد سالم هیجانی و عاطفی بهره مند نباشد، هرگز فردی واقع بین، نیک اندیش، درست کردار و در نتیجه فردی مفید و مؤثر در پیشرفت جامعه نخواهد بود.

در واقع، زندگی سعادتمندانه با رشد سالم و طبیعی عواطف شخص نسبت مستقیم دارد؛ چنان که «ویلیام مکدوگال» روان شناس معروف انگلیسی می گوید: تنظیم و تناسق عدالت، اساس تکامل شخصیت است و شخصیت فرد عموما از قوّت و ضعف عواطف او متأثر می شود. عواطف در رفتارهای عقلی فرد نیز تأثیر می کنند و....

بنابراین، بازی و به تبع آن اسباب و لوازم بازی یکی از عوامل مهم و مؤثر در رشد عاطفی تکامل اجتماعی و پرورش ارزش های اخلاقی کودک یا نوجوان است و به طور کلی نوع بازی ها و اسباب بازی های کودک در رشد عاطفی و اجتماعی او مؤثرند؛ زیرا شخصیت، خود را در میدان بازی آشکار می سازد و در بازی است که کودک نوع و میزان تصور و تخیل استعداد و همکاری و معامله منصفانه را آشکار می کند.

به اعتقاد روان شناسان، کودک همه ی ارزش ها را از راه یادگیری می شناسد و نیازهای او به وسیله ی دیگران برطرف می شود و همین دیگران هستند که به او یاد می دهند کجا و چه وقت و چگونه و با کدام وسیله به بازی بپردازد و چه نوع اسباب بازی هایی را داشته باشد. لذا اگر بنا براین باشد که بر اساس نسخه از پیش تعیین شده برای کودک یا نوجوان اسباب بازی تهیه و در اختیارش گذاشته شود، می بایست کلیه ی ملاحظات روان شناسانه از مناظر و ابعادی که به آن اشاره شد، مدنظر قرار بگیرد تا این ملاحظات، خود مقدمات یک انتخاب درست را برای او فراهم آورد. البته این طور نباشد که انتخاب عروسک خاصی به او تحمیل گردد؛ بلکه نوعا عروسک از چنان زیبایی و جذّابیت و ظرافت های تکنیکی و فرهنگی خاصی برخوردار باشد که به طور غیر مستقیم منجر به انتخاب آن شود.

آیا به طور کلی، عروسک هایی که در اختیار فرزندان این مرز و بوم قرار می گیرد، از چنین ویژگی هایی برخوردارند؟ مشخصا در مورد عروسک های جدید الولاده ی «دارا و سارا» نیز چنین سؤالی مطرح است. به عبارت دیگر، باید دید که آیا در کنار عرضه ی دارا و سارا فرهنگ آن نیز با دید روشن و صحیحی تبیین شده و قابل پیاده کردن می باشد تا تقاضای هدفمندی را نیز در پی داشته باشد؟ اگر چنین باشد، در این صورت می توان به وصول و تأمین اهداف عالی تربیتی متناسب با دین و فرهنگ خانواده ها امیدوار بود وگرنه بلاتکلیفی و سردرگمی هویتی، همچنان سرنوشت محتوم آن ها خواهد بود.

از سوی دیگر آیا فرهنگ و دیرینه ی فرهنگی و هویتی این عروسک ها وجود دارد یا نه؟ باید دید که انگیزه ی ظهور و حضور این عروسک ها، فرهنگ سازی است یا فرهنگ ستیزی؟ به نظر می رسد انگیزه ی متولیان امر در عرضه ی عروسک های «دارا و سارا» نوعی تقابل و یا به تعبیری رقابت با باربی های امریکایی است. اما واقعیت این است که انگیزه ی بیرون نگرانه در عرضه ی این نوع عروسک ها در درجه ی دوم و حتی آخر اهمیت قرارداد؛ در حالی که انگیزه ی درون نگرانه - که همانا فرهنگ سازی برای فرزندان است - مهم ترین و کارآترین انگیزه است و این انگیزه های درونی است که در میان مدت و بلندمدت - اگر با تکنیک های پیشرفته و ویژگی های دنیای مدرن امروز تلفیق گردد - تأثیرگذار خواهد بود.

در حال حاضر، نه فقط عروسک های باربی برای کودکان و نوجوانان، بلکه مانتوهای باربی برای دختران و زنان جوان در حد وسیعی عرضه می شود و جاذبه های تکنیکی و فرهنگ تبلیغی آن، موجب افزایش تقاضا شده است و هنوز مشخص نیست این عرصه ی رقابت باربی های امریکایی و دارا و ساراهای ایرانی (یا چینی) و مانتوهای طرح باربی ایرانی در مقابل طرح های دیگر به موفقیت و پیروزی کدامیک می انجامد؟! آنچه قابل پیش بینی است، قضاوت درباره زمینه ها و پشتوانه های فرهنگی و ضرورت های اجتماعی و نیازسنجی متناسب با گرایش های جامعه ی نوجوان و جوان امروزی است که باید دید آیا چنین زمینه ها و پشتوانه هایی ایجاد شده و یا ضرورت های اجتماعی و گرایش های نوجوانان و جوانان لحاظ شده یا خیر؟ سرانجام این که آیا این عروسک های جدید به یک نماد و سمبل ملی و فرهنگی برای فرزندان این مرز و بوم تبدیل خواهند شد؟

یک نشریه ی خارجی ده سال پیش مقاله ی را با عنوان «سارای ایرانی در برابر باربی امریکایی» به این موضوع اختصاص داد و در آن رقابت سخت میان باربی با سارای ایرانی و رامینای بوسینیایی و عروسک دیگر مصری را تصویر کرده، پیش بینی کرد که باربی در برابر عرض اندام این عروسک ها بی تفاوت و بیکار نمی ماند و اینترنت به کمک این رقابت خواهد آمد.

«لوپوئن» نوشته بود:

«بورها دیگر تنها عروسک های مورد علاقه دخترک ها نیستند. باربی عروسک بور 30 ساله درگیر یک رقابت شده است که این رقابت روزبه روز سخت تر می شود. سارای ایرانی، عروسک چادری، تنها عروسکی نیست که با چیرگی و استیلای امریکایی و الگوی غربی موجود در بازار به مبارزه برخاسته است، بلکه به تازگی رامینای بوسینیایی مسلمان چشم به جهان گشوده است و به زودی دو خواهر دیگر او نیز به او ملحق خواهند شد: یکی کروات و دیگری صرب. به نظر می رسد که این پیام یکدلی و اتحاد برای نسل های جوان باشد.»

در مصر یک عروسک با الگوی عربی نیز در حال تولد است تا دختران کوچک گندمگدن را که به طور نمادین توسط عروسک بور مشهور نادیده گرفته شده بودند، خشنود و راضی کند.»

باربی در مقابل این حملات بی تفاوت و بیکار نمانده است. او از این پس بر روی اینترنت ظاهر گشته و با انتخاب آزادانه ی مشتری در دسترس قرار خواهد گرفت. مشتری کوچولوی ما می تواند عروسک دلخواه را با هشت مشخصه آن انتخاب کرده و سفارش دهد: رنگ چشم، مو، لباس و نحوه ی آرایش، و همه ی مشخصات عروسک متنوع شده اند تا بازار مصرف گسترده تر شود و این احساس به مصرف کنندگان کوچولو داده شود که عروسک آن ها منحصر به فرد است.»

«پرواضح است که رنگ پوست نیز یکی از ملاک های انتخاب می باشد؛ اما در این مورد به خاطر این که از نظر سیاسی اشکالی وجود نداشته باشد، این نکته خاطرنشان نمی شود و تنها گفته می شود که «نگاه کن».

«این یک طریقه ی همراه با نزاکت و البته با اندکی احساس گناه است که باربی را در دسترس همه ی ملیت ها و هویت ها قرار می دهد.»

نظر شما