کندوکاوی در تاریخچه تفرش و آشتیان قسمت اول
برگرفته از کتاب: سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان
نوشته مرتضی سیفی فمی تفرشی
کندوکاوی در آثار قدما
پژوهش درباره گذشته یک سرزمین یا یک شهر و آبادی و آگاهی از اوضاع و احوال آن موضوع دانشی بسیار جالب و شیرین است که جغرافیای تاریخی نامیده می.شود در اینگونه تحقیقات پژوهشگر معمولاً پیرامون وسعت و موقعیت جغرافیایی سرزمین مورد نظر، اهمیت و ثروت، فرهنگ و مذهب مردم و آثار و تجلیات آن فرهنگ و تأثیرات آن مردم در زندگی قومی و درجه تمدن آن سخن میراند و چنین تفحصی ایجاب میکند که بر پایه تامل در کتب جغرافیای کلاسیک و بررسی بهره کاوشها و تتبعات پژوهشگران و باستان شناسان استوار باشد زیرا دانشمندان گفته اند اگر مؤلفی در فنی کتاب می نویسد که پیش از او نیز نوشته اند کتابش از پنج فایده نبایستی خالی باشد.
1 بدست دادن مطالب مشکل،
۲ گردآوری مسائل پراکنده
3 شرح مباحث پیچیده،
٤ - نظم و ترتیب مسائل بنحو احسن،
5 دور افکندن زواید و سخنهای دور و دراز
روی همین اصل برای شناساندن شهرستان تفرش و آشتیان گوشه ای از سرزمین کشورمان که مردمش در دینداری و پاکدامنی چون کوهپایه های آن پابرجا و استوار و سربازانش جانباز و فداکار و اهل فضل و ادب و ارباب قلم و معرفتش بی شمارند، شهرستانهایی که کار استیفا و دفتر و خزانه و دارایی کشور بویژه از یکصدو پنجاه سال پیش در دست مردم آن بوده که طبعاً دارای استعداد فراوان در خط و حساب بوده و صاحب قریحه و هوش سرشارند، نخست به کندوکاوی در آثار قدما پرداخته و در این راه از خدای بزرگ یاری می جویم. مداقه و ملاحظه کتب جغرافیای ،ایران چه آنهایی که در سده های پیشین بوسیله جغرافی نویسان اسلامی اعم از ایرانی و غیر ایرانی به رشته نگارش درآمده اند مانند مختصر البلدان ابن فقیه همدانی و صورة الارض ابن حوقل بغدادی و حدود العالم و تاریخ قم یا تألیفات گرانبهای برخی از خاورشناسان بویژه در سالهای اخیر نظیر سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج دریافت میشود که تفرش و آشتیان که امروزه از شهرستانهای استان مرکزی بشمار میآیند درگذشته جزء ناحیه کوهستانی پهناوری بوده اند که یونانیان آن ناحیه را مدیا و جغرافی نویسان اسلامی آن را جبل یا جبال یا ایالت جبل یا جبال یا بلاد جبل یا بلاد جبال گفته اند.
در اطلس تاریخ اسلامی نیز ضمن نقشه مربوط به قرن سوم هجری نام این سرزمین پهناور جبال آورده شده است. در برخی از متنهای فارسی نام این ناحیه را کوهستان و در برخی دیگر اعم از فارسی و عربی قهستان و قوهستان نوشته اند که البته معرب همان کوهستان است. ابوالفداء و حمدالله مستوفی برای این سرزمین عبارت عراق عجم را بکار برده اند و در جهان نامه ابن بکران نیز قهستان عراق آورده شده است. ابن حوقل دربارهٔ این ناحیه مینویسد: جبال و اعمال آن مجاور نواحی آذربایجان و ارمنیه و اران است.
این سرزمین محدود است از خاور به بیابان خراسان و فارس و اصفهان و از مشرق به خوزستان و از باختر به آذربایجان و شمال بلاد دیلم و قزوین و ری و از جنوب به عراق و بخشی از خوزستان.... سرزمین جبال شامل شهرهایی مشهور است که بزرگترین آنها همدان، دینور، اصفهان و قم است و شهرهایی کوچک نیز دارد مانند قاسان (کاشان)، نهاوند لور، کرج و برج که به شرح آنها خواهیم رسید.» در کتاب حدود العالم من المشرق الى المغرب که به سال ۳۷۲ ه تألیف شده و مجهول المؤلف میباشد زیر عنوان سخن اندر ناحیت جبال و شهرهای آن چنین نوشته شده است:
ناحیتیست که مشرق وی بعضی از حدود پارس است و بعضی از بیابان کرکس کوه و بعضی از خراسان و جنوب وی حدود عراقست و بعضی از حدود آذربادگان و شمال وی کوه دیلمان و این ناحیتیست بسیار کشت و آبادان و جای دبیران و ادیبان و بسیار نعمت و از وی کرباس و جامه ابریشم و زعفران خیزد.» مؤلف ناشناخته حدود العالم شهرها و شهرکهای زیر را در این ناحیه ذکر می نماید:
«شهرهای سپاهان کرج رودراور ،نهاوند ،دینور ،سهرورد، زنگان، قزوین، ری و قم و شهرکهای خان لنجان ،جودیکان بروگرد، راسن، اسباباد، کرمانشاهان ،مرج ،اوهر ،طالقان ،خوار ،ساوه آوه، روده و جز آن.» ، پیداست نامگذاری این زمینهای پهناور به جبال به سبب رشته کوههای نسبتاً بلند و کوهستانهای صعب العبور و کوهپایه هایی است که در سراسر آن پراکنده می باشند کوهستان هایی که در طول تاریخ غالباً پناهگاه فرقه های مذهبی و سیاسی مثل فرقه اسمعیلیه بوده که از شرایط جغرافیایی آن برای استحکام موقعیت و گسترش فعالیت خود بهره برداری کرده و یا مبادرت به ساختن دژهایی استوار نظیر فلعه الموت نموده اند. در مختصر البلدان ابن فقیه همدانی دربارهٔ ناحیه کوهستان چنین نوشته است این ناحیه را شهرهای پهلویان نامند و آنها همدان است و ماسبذان و مهرجان قذق ، که صیمره کمره) است، و قم و ماه بصره (نهاوند) و ماه کوفه (دینور) و کرمانشاهان و آنجا که به جبل منسوب است و از جبل نیست یعنی ری و اصفهان و کومش (قومس) و طبرستان و گرگان و سیستان و کرمان و قزوین و دیلم و ببر و طیلسان. نکته چشمگیر آنکه هیچیک از مؤلفان صورة الارض و حدود العالم و مختصر البلدان در متون جغرافیای خود ذکری از نام تفرش زیر عنوانشهر، شهرک، روستا و آبادی نکرده اند و ظاهراً کهن ترین کتب جغرافیای اسلامی که نام تفرش در آن دیده میشود البلدان یعقوبی است. احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح الکاتب اصفهانی اخباری مشهور به یعقوبی نام تفرش را در تألیف خود طبرس با طاء مؤلف و باء موحده و سین مهمله نقل کرده است. البلدان یعقوبی تقریباً یک سده جلوتر از تاریخ قم تألیف شده و صاحب آن در سال ۲۹۲ه در گذشته است در این کتاب ضمن بیان رستاقهای قم چنین مذکور است رستاق الفراهان و رستاق وره (همان آشتیان (فعلی و رستاق طبرس و رستاق کور در نواحی ساروق فعلی) و رستاق و ردراه باحتمال قوی وزواه در تاریخ قم رستاق وره (با تشدید را و طبرس و انار و فراهان و کوزدر (بدون حذف نقطه زا) و در نسخه بدلهای آن طبرش با باء موحده و شین معجمه به صورت تفرش تبرش تپرش و طفرش آمده است.
ابن فقیه همدانی در گفتاری درباره همدان آورده است که عبیداله بن ،سلیمان در سال ۲۸۴ با توانگران همدان قباله ای در پیوست که مبلغ صدو هفتاد هزار دینار به کفایت بپردازند یعنی دیگر هزینه ای برای دیگر مرافق همدان] برسلطان نباشد همدان بیست و چهار روستاست که دوازده روستا داخل قباله است همدان و فراوار و توهیاد باد و انار مرج، و سفسان، و شراه بالا و شراه میانه و اسفیدجان واجم بالا و فراهان و روده و ساوه، نسا و سلقان رود و خرقان نیز از آنها بود که سپس به خوره قزوین نقل داده شد.
همدان هفتصد و شصت و پنج دهکده است، که کارداری آن از دروازه کرج است تا سیسر و عرض آن از گردنه اسدآباد است تا ساوه» چیزی که از بیان ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی استنباط میشود آنست که در سده سوم هجری و باحتمال زیاد در چند سده قبل و پس از آن تفرش و فراهان جزء آبادیها و محال همدان بوده.
دلیل دیگر ما آنست که ابن فقیه در همان تألیف درباره نمکزار فراهان می نویسد: «مردم جبال :گویند از شگفتیهای سرزمین ما نمکزار روستای فراهان است ،آن شبه دریاچه ای است که در ازایش چهار فرسنگ و پهنایش نزدیک به یک فرسنگ است به روزهای پاییز که بذرافشانی را نیازی به آب نیست.
نظر شما