موضوع : شهرشناسی | استان مرکزی-تفرش

کندوکاوی در تاریخچه تفرش و آشتیان قسمت چهارم

برگرفته از کتاب: سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان
نوشته مرتضی سیفی فمی تفرشی 

 

قسمت سوم

وقتی خبر درگذشت او در بین راه به پسرش رسید سعد بن ابی بکر بیمار بود. وفات سعد در محال تفرش دوازده روز بعد از مرگ اتابک ابوبکر یعنی در هفده جمادی اولی ۶۰۸ ه.ق اتفاق افتاده با نگرش به نام «طبرتو» در تاریخ وصاف و وجود روستای تبرته در بخش فراهان تفرش بنظر میرسد که این دو نام در اصل یکی باشد.

حمد الله مستوفی قزوینی در نزهت القلوب (٧٤٠) درباره تفرش نویسد: «تفرش ولایت است از هر طرف که بدو روند به گریوه فرو باید رفت سیزده پاره دیه است قم و طرخوران از معظمات آن است. هوایش معتدل است و آبش از چشمه ها و کاریزهایی است که از آن کوهها بر می خیزند ارتفاعاتش (محصول) غله و میوه و اکثر اوقات آنجا ارزانی است. مردم آنجا شیعی اثنی عشری اند. حقوق دیوانیش شش هزار دینار است. همین نویسنده درباره فراهان آورده است: ولا یتیست و درودیه ها معتبر بود، و دیه ساروق دارالملک آنجاست و طهمورث ساخت.

اکنون دولت آباد و ماستر معظم قرای آنست. طولش از جزایر خالدات فدک» و عرض از خط استوا «لدن». هوایش معتدلست و آبش از کاریزها ارتفاعاتش غله و پنبه و انگور و میوه نیکو و بسیار می‌باشد و پیوسته در آن ولایت ارزانی بود و مردم آنجا شیعه اثنی عشری اند و بغایت متعصب و در آن ولایت بحیره ای است که آن را مغول چغان ناوور خوانند و در آن حوالی شکارگاه خوبست حقوق دیوانی آن ولایت سه تومان و هفت هزار  دینار است.»

درباره اینکه مغولان براستی در آبادیهای تفرش و فراهان چه کرده اند اشاراتی در تألیفات آن زمان ملاحظه نشد، لکن با نگرش به ویران شدن ری و قم و ساوه مراکز مهم تشیع در آن روزگار، و نزدیکی تفرش بدان شهرها رخنه مغولان در کوهپایه های تفرش بعید بنظر نمیرسد و اقامت ممتد آنان در فراهان پیرامون نمکزار فراهان باعث گردیده که به دریاچه نمک آن نام چغان ناوور بدهند.

حالا میرسیم به سخنان صاحب هفت اقلیم، امین احمد رازی که اثرش را در سده یازدهم هجری تألیف نموده. امین احمد تفرش و فراهان را از اقلیم چهارم دانسته و درباره تفرش نقل می کند: «تفرش ولایتی است که اطرافش کوهست و هر طرف که بدو روند به گریوه باید رفت هوایش معتدل است و آبش از چشمه و کاریز است و همه وقت در آن ولایت ارزانی بود و از میوه انگور و امرود و شفتالو خوب میشود و در یکی از کوههای او مغاره ای است که کس بنهایت آن نرسیده و در میان مردم آن دیار چنین اشتهار دارد که وقتی گاوی به درون آن مغاره رفته از فراهان بیرون آمده و بدین جهت آن مغاره را گاوخل میگویند چه خل به زبان مردم آن ولایت سوراخ را گویند و از مردمش آنچه بنظر آمده این چند نفر است که نوشته میشود.» در اینجا صاحب هفت اقلیم از امیر ،قدسی، میر عبدالغنی و کند که انشاء الله در بخش معارف تفرش و آشتیان یاد می مولانا وجهى به بیان حال و نمونه اشعار آنان اشاره خواهد شد. و آنگاه باز درباره فراهان می‌آورد: «فراهان ولایتی آبادانست و در زمان سابق از مثوبات قم بوده الحال سرخود است. و آب و زمینی نیک دارد و غله از همه قسم درو نیک بحصول می پیوندد و از مردمش آنچه ملاحظه افتاد جلال الدین جعفر است.» درباره جلال الدین جعفر نیز در جای خود سخن خواهیم آورد. حمد الله مستوفی نیز تفرش و فراهان را در تقسیم بندی جغرافیایی متداول زمان جزء اقلیم چهارم و از ولایتهای عراق ذکر می کند. قزوینی در نزهت القلوب همچنین اطلاعات نو و مفیدی در خصوص شهرهای مجاور تفرش از قبیل قم، کاشان ساوه و ری بدست داده و آنها را نیز از اقلیم چهارم یاد کرده و ری را به جهت قدمت آن شیخ البلاد و مردم قم را پیرو مذهب تشیع و بغایت متعصب و اکثر آن شهر را خراب و حقوق دیوانی آن را که به تمغا (مهری که روی فرمانها زده می شده) فرمان مقرر بوده چهار تومان ذکر می نماید. قزوینی همچنین پس از شرحی مبسوط درباره ساوه حقوق دیوانی آن را نیز بر حسب تمغا دو تومان و نیم یادداشت کرده است. درباره مسافت بین شهرهای جبال، ابوالفدا عماد الدین اسماعیل فرزند نورالدین على صاحب تقویم البلدان که آن را حدود دو قرن جلوتر از زمان صاحب هفت اقلیم نگاشته در مبحث بلاد جبال مینویسد: «از همدان تا ساوه سی فرسخ و از ساوه تا ری سی فرسخ و از ساوه تا قم در حدود ده فرسخ و از قم تا کاشان در حدود دوازده فرسخ و از ری تا قزوین سی فرسخ فاصله میباشد ابوالفدا بلاد جبال را با واژه های بلد و بلده مشخص کرده و همدان، قم، رودراور، اصفهان، خان لنجان و ساوه را زیر عنوان بلد یعنی شهر ولی دلیجان، زرند و نطنز را بلده یا رک نقل می نماید همین مؤلف از قول ابن حوقل آورده است: «قم شهری است دارای باروی استوار شرب مردمش از چاههاست. بستان هایش از نهر آبیاری می شود .

درختان پسته و فندق دارد. مردمش شیعی هستند و از قول مهلبی می گوید: «قم در مرغزاری است به وسعت در حدود ده فرسخ و دامنه این مرغزار به کوه می رسد. قم از بلاد جبال است و در آنجا پستهای بدست می آید که همانندش در هیچ جای دیگر یافته نشود.» ابوالفدا خود میگوید: «قم را در سال ۸۳ هجری عبداله بن سعدان و احوص و اسحق و نعیم و عبدالرحمن معروف به بنی سهد بن مالک بن عامر بن الاشعری بنا کردند و در آن موقع هفت دیه بود به یکدیگر نزدیک پس گروهی دیگر از یارانشان بدیشان پیوستند و رئیسان آن دیه ها را کشتند و بر آنها مستولی شدند و بناهایی برآوردند چنانکه آن هفت دیه خود هفت محله از شهر شدند، و نام یکی از آن دیه ها کمیدان بود پس به سبب تخفیف، برخی از حروف را ساقط کردند و قم گفتند و موسی پسر عبداله بن سعدان تشیع را در آن دیار آشکار ساخت.»

ابوالفدا درباره ساوه باز از قول ابن حوقل نوشته است: «ساوه در باختر ری و در جنوب طالقان است و آوه در جنوب غربی ساوه» و از قول مهلبی در النهریزی گوید: «ساوه شهر بزرگی است برسر راه حجاج خراسان و بازارهای نیکو دارد شهری است خوش با خانه های نیکو، میان ساوه و قم دوازده فرسخ است. 
با نگرش به اینکه شهر قم در سال ۸۳ هجری بر پایه روستاهای کهن آن بنا شده و ساوه بواسطه وقوع بر سرراه کاروان روی حجاج خراسان ارج و اعتبار فراوان داشته و هر دو از دیرباز از مراکز معتبر تشیع بوده اند، و نیز گفتار راوندی در قرن ششم هجری که خاک ،تفرش، فراهان، آبه و قم را جایگاه نفوذ مردم رافضی و اشعری دانسته و علاوه بر این وجود امامزاده های متعدد در تفرش و نزدیکی آن به قم و ری و دلایل دیگر که در جای خود بدانها اشاره خواهد شد برداشت میشود که مردم تفرش از صدر اسلام پیرو مذهب تشیع شده اند. 
در تألیفات زمان قاجاریه ایالت جبال را غالباً عراق عجم می میگویند. مجدالدین محمد الحسینی متخلص به مجدی مؤلف زینت المجالس میگوید: «عراق عجم چهل پاره شهر است و اکثر بلادش هوای معتدل دارد. حدودش به ولایت آذربایجان و کردستان و خوزستان و فارس و قومس وجیلانات پیوسته است و طولش از سفیدرود تا یزد صد و شصت فرسنگ و عرضش از جیلانات تا خوزستان صد فرسنگ است و در عهد پیشین در عراق عجم چهار شهر معتبر بوده اصفهان و ری و قم و همدان. بلوک ری شهری اکنون خرابست و از زمان قتل عام مغول تا این تاریخ ویران مانده است. ساوه نیز از اقلیم چهارم است و امیر ظهیرالدین۔ بن ملک اشرف الدین ساوجی آن را عمارت کرد و فرش آجر انداخت.» همین مؤلف درباره تفرش میگوید: «سیزده پاره دیه است و از هر طرف که به آنجا روند گریوه باید برید. مردم آنجا شیعی اثنی عشریند و از قدیم الایام باز همین مذهب دارند . هوایش معتدلست و آبش از چشمه ها و از کوهها برمی خیزد. صنیع الدوله محمد حسن خان ملقب به اعتماد السلطنه پسر حاجی علی خان یکی دیگر از مورخان عهد قاجاریه نیز در مرآت البلدان ناصری مینویسد: «تفرش از خاک عراق و از قهستان شهر قم و تا ساوه زیاده از چهار تا پنج فرسخ نیست و فاصله آن با آشتیان یک کوه و راه آن یک فرسنگ است. 

نظر شما