موضوع : پژوهش | مقاله

قرآن ، باید با خود قرآن تفسیر شود

فهرست عناوین

فهرست عناوین

حسین پیری0
روش‌ تفسیری‌ ‹‹مواهب‌ الرحمن››3
1- بحث‌ روایی‌6
2- بحث‌ کلامی7
3- بحث‌ فلسفی‌8
4- بحث‌ فقهی‌9
5- بحث‌ اخلاقی‌10
6- بحث‌ ادبی‌10
7- بحث‌ دلالی‌11
پی‌نوشت‌ها13
Golestan Quran Weekly,Serial 136, No 9215
هفته نامه گلستان قرآن سال چهارم شمارهپیاپی 136 دوره جدید شماره 92 شنبه 3 آذر ماه 138015

 

روش تفسیری آیت الله سبزواری در « مواهب الرحمن »

حسین پیری

 

آیت‌الله‌ العظمی‌ سید عبدالاعلی‌ موسوی‌ سبزواری، فقیه‌و مفسر و قرآن‌پژوه‌ بزرگ‌ جهان‌ تشیع‌ و از مفاخر علمی‌ و برجسته‌ اسلام‌ در

دورهِ‌معاصر است‌ که‌ عمر شریف‌ خویش‌ را در نشر و گسترش‌ معارف‌ اسلام‌ و قرآن‌ مصروف‌داشت.

 

وی‌ در هیجدهم‌ ذی‌حجه‌ 1328 هـ.ق. - مصادف‌ با عید غدیر خم‌ - در سبزوار دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. دوران‌کودکی‌ و نوجوانی‌ را تحت‌ سرپرستی‌ پدر

بزرگوارش‌ طی‌ نمود و مقدمات‌ ادبیات‌ عرب‌و فقه‌ و اصول‌ و... را از پدر و عمویش، آیت‌الله‌ سید عبداللّه‌ برهان‌ (م‌ 1384هـ.) فراگرفت‌ و تا

سن‌ چهارده‌سالگی‌ در زادگاه‌ خود به‌ تحصیل‌ مقدمات‌ علوم‌اسلامی‌ و عربی‌ پرداخت.

 

در سال‌ 1342 هـ. ق. به‌ مشهد مقدس‌ رفت‌ و در آنجا از محضر بزرگانی‌ چون: علاّمه‌حاج‌ میرزا عبدالجواد ادیب‌ نیشابوری‌ (م‌1344 هـ.)، میرزا

عسکر شهیدی، معروف‌ به‌‹‹آقابزرگ‌ حکیم›› (م‌ 1354 هـ.)، آیت‌الله‌ سیدمحمّد عصّار لواسانی‌ (م‌1356هـ.) و حاج‌ شیخ‌ علی‌اکبر نهاوندی‌ (م‌

1369هـ .) بهره‌ برد.

 

سبزواری‌ پس‌ از حدود هشت‌ سال‌ اقامت‌ در مشهد، برای‌ تکمیل‌ درس‌سطح‌ فقه‌ و اصول‌ و نیز فلسفه‌ و تفسیر و دیگر علوم‌ اسلامی‌ عزم‌

سفر نجف‌ اشرف‌نمود و در آن‌ شهر در درس‌ آیات‌ عظام: مرحوم‌ نائینی‌ (م‌ 1355 هـ.)، آقاضیاءالدین‌ عراقی‌ (م‌ 1361 هـ.)، شیخ‌ محمّدحسین‌

اصفهانی، معروف‌ به‌ ‹‹کمپانی››(م‌ 1361 هـ.)، آقای‌ سید ابوالحسن‌ اصفهانی‌ و آقاسید حسین‌ بادکوبه‌ای‌ (م‌ 1358 هـ) و... شرکت‌ نمود و

آموخته‌های‌ فقهی‌ و فلسفی‌ خویش‌ را تکمیل‌ کرد.وی‌ تفسیر قرآن‌ و مناظره‌ و کلام‌ را با حضور در جلسات‌ تفسیری‌ علامه‌ محمدجوادبلاغی‌

فراگرفت. او همچنین‌ از علاّمه‌ مامقانی‌ (م‌ 1351 هـ.) و حاج‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌ (م‌ 1359 هـ.) و دیگر مشایخ‌ واستادان‌ خود اجازات‌ روایتی‌ و

اجتهادی‌ کسب‌ نمود و در حالی‌ که‌ 36 سال‌ داشت،در سال‌ 1365 هـ. ق. خود عهده‌دار تدریس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ شد و به‌ تربیت‌شاگردان‌ و

دانشوران‌ پرداخت.

 

آیت‌الله‌ سبزواری، در کنار فقیه‌ برجسته‌ اهل‌بیت، آیت‌الله‌ العظمی‌سید ابوالقاسم‌ خوئی‌ (م‌ 1413 هـ.) خدمات‌ شایانی‌ به‌ حوزهِ‌ نجف‌

1

 

اشرف‌ نمود وچراغ‌ فقاهت‌ را در آن‌ حوزه، نورانی‌ نگه‌داشت‌ و خود چیزی‌ کمتر از یک‌ سال‌ -بعد از آیت‌الله‌ خوئی‌ - عهده‌دارریاست‌ آن‌ حوزه‌ علمی‌

شد.

 

ایشان‌ مردی‌ متواضع، بردبار، قلیل‌الکلام‌ و دائم‌الذکر و از حافظان‌ قرآن‌ کریم‌ بود. وی‌ در فعالیتهای‌ سیاسی‌و اجتماعی‌ ایران‌ و عراق‌

نقش‌ داشت‌ و از انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ و رهبر آن‌ -حضرت‌ امام‌ خمینی(رض) - کمال‌حمایت‌ و پشتیبانی‌ را نمود. در زمان‌ اقامت‌ امام‌ در نجف، در

کنار ایشان‌ بود واز امام‌ و نهضت‌ وی‌ حمایت‌ می‌کرد. چندین‌ بار درس‌ خویش‌ را برای‌ توجّه‌ دادن‌حوزه‌ علمیهِ‌ نجف، به‌ وقایع‌ انقلاب‌ اسلامی‌

ایران‌ تعطیل‌ نمود و به‌ هنگام‌همه‌پرسی‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی، در فروردین‌ 1358 ش. پیامی‌ مبنی‌ بر حمایت‌ ازآن‌ صادر فرمود.

 

وی‌ همواره‌ حامی‌ مردم‌ مظلوم‌ و مسلمان‌ عراق‌ بود و در جنبش‌ وقیام‌ معارضان‌ عراقی‌ در سال‌ 1370 ش. نقش‌ هدایت‌ و رهبری‌ داشت. او هرگز بارژیم‌

بعث‌ حاکم‌ بر عراق‌ سازش‌ ننمود و چند بار منزلش‌ به‌ محاصرهِ‌ نظامیان‌بعث‌ درآمد و رژیم‌ بعث‌ برایش‌ محدودیتهایی‌ قائل‌ شد.

 

سرانجام‌ این‌ فقیه‌ فرزانه‌ و مفسر عالیقدر تشیع‌ و عالم‌ وارسته،بعد از عمری‌ تدریس‌ و تحقیق‌ و تأ‌لیف‌ و مجاهدت‌ در روز دوشنبه‌ 25

مرداد 1372ش. (27 صفر 1414 هـ.) - مصادف‌ با شب‌ رحلت‌ رسول‌ خدا(ص) و شهادت‌ امام‌ حسن‌مجتبی(ع) - در نجف‌ اشرف‌ درگذشت‌ و به‌ دیدار

حق‌ شتافت. برخی‌ معتقدند که‌ وی‌توسط‌ رژیم‌ بعث‌ عراق‌ مسموم‌ و شهید شده‌ است.

 

از آثار و تأ‌لیفات‌ ارزشمند وی‌ می‌توان‌ به‌ کتابهای‌ زیر اشاره‌کرد:

 

1- ‹‹ مواهب‌ الرحمن‌ فی‌ تفسیر القرآن››

 

، در تفسیر قرآن‌ که‌ مفسر طرح‌ آن‌ را در 30 جلد ریخته‌ بود و تاکنون‌قریب‌ به‌ 12 جلد آن‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ و متأ‌سفانه‌ باقی‌ مجلدات‌ در

صورت‌ وجود،چاپ‌ و منتشر نشده‌ است.

 

این‌ تفسیر به‌ عربی‌ است‌ و نخستین‌بار تا جلد چهارم‌ آن، در‹‹مطبعه`‌ الاداب›› نجف‌ به‌ سال‌ 1404 هـ. به‌ چاپ‌ رسید و در سال‌ 1409 هـ.

مؤ‌سسهِ‌اهل‌البیت‌ بیروت‌ آن‌ را تجدیدچاپ‌ کرد.

 

چاپ‌ دیگر آن‌ در همان‌ سال‌ در ‹‹مطبعه`‌ الدیوان›› بغداد صورت‌پذیرفت. امّا چاپ‌ بهتر و با حروف‌چینی‌ و تحقیق‌ جدید، با اشراف‌ فرزند

2

 

مفسر، درسال‌ 1414 هـ. انجام‌ گرفت‌ که‌ متأ‌سفانه‌ با درگذشت‌ وی‌ در همان‌ جلد اول‌ توقف‌یافت‌ و بعد با همکاری‌ ‹‹مؤ‌سسه`‌ المنار›› حدود 12

جلد آن‌ به‌ چاپ‌ رسید.

 

2- ‹‹ مهذب‌الاحکام‌ فی‌ بیان‌ الحلال‌ و الحرام››

 

، در فقه‌ امامی‌ و شامل‌ یک‌ دورهِ‌ کامل‌ فقه‌ استدلالی‌ در 30 جلدوزیری‌ در مطبعه`‌ الاداب‌ نجف‌ به‌ سال‌ 1982 م. چاپ‌ شد.

 

3- ‹‹ تهذیب‌ الاصول››، یک‌ دوره‌ اصول‌ فقه، به‌ صورت‌ فشرده، ولی‌ روان‌ در 2 جلد که‌ به‌طبع‌ رسیده‌ است.

 

4- ‹‹‌ لباب‌ المعارف››، در علم‌ کلام‌ و دفاع‌ از عقاید شیعه‌ و از جمله‌ اولین‌ آثار آیت‌الله‌سبزواری‌ است‌ که‌ در 2 جلد به‌ عربی‌ تأ‌لیف‌ شده‌

است.

 

5- ‹‹ افاضه`‌ الباری‌ فی‌ نقد ما ا‌لّفه‌ الحکیم‌السبزواری››، در نقد و بررسی‌ آثارفلسفی‌ حکیم‌ حاج‌ ملّاهادی‌ سبزواری‌ (م‌ 1289 هـ.).

 

6- ‹‹ رفض‌ الفضول‌ عن‌ علم‌ الاصول››، در علم‌ اصول.

 

7- ‹‹منهاج‌ الصالحین››، در فقه.

 

8- ‹‹مناسک‌ الحج››، در مسائل‌ حج.

 

9- ‹‹رسالهِ‌ توضیح‌ المسائل››،3 به‌ فارسی

 

10- حاشیه‌ بر بسیاری‌ از کتابهای‌ شیعه‌ چون: عروه`‌الوثقی،وسیله`‌النجاه`، حدائق‌الناظره، جواهرالکلام، مستندالشیعه، اسفار، تفسیر

صافی، شرح‌منظومهِ‌ حکیم‌ سبزواری، و...

 

11- مجموعه‌ای‌ در رسائل‌ فقهی‌ و... از دیگر آثارعلمی‌ آن‌ دانشی‌مرد است‌ که‌ نشر و گسترش‌ احکام‌ اسلامی‌ و معارف‌ قرآنی‌ راسرلوحه‌ خود کرده‌

بود.

 

3

 

 

روش‌ تفسیری‌ ‹‹مواهب‌ الرحمن››

 

‹‹ مواهب‌ الرحمن‌ فی‌ تفسیر القرآن›› آیت‌الله‌ سبزواری، تفسیری‌است‌ ارزشمند، با عبارات‌ ساده‌ و روان، که‌ به‌ زبان‌ عربی‌ سلیس‌

نگارش‌ یافته‌و مفسر پس‌ از یک‌ مقدمهِ‌ مختصر، به‌ ترتیب‌ مصحف‌ شریف، به‌ شرح‌ و تفسیر سوره‌های‌قرآن‌ کریم‌ پرداخته‌ است.

ایشان‌ در همان‌ مقدمهِ‌ کوتاه، با انتقاد از شیوه‌بسیاری‌ از مفسران‌ گذشته، می‌نویسد:

 

‹‹بعد از مراجعه‌ای‌ که‌ به‌ تفاسیر قرآن‌ داشتم، برایم‌ روشن‌ شد که‌هر گروه‌ از دانشمندان‌ اسلامی، به‌ همان‌ شیوه‌ای‌ که‌ مأ‌نوس‌ بوده، به‌

تفسیرقرآن‌ پرداخته‌اند. فلاسفه‌ و متکلمان‌ به‌ طریقهِ‌ خویش‌ با آراء فلسفی‌ و کلامی،و عرفا و صوفیه‌ نیز به‌ روش‌ خود، قرآن‌ را

تفسیر نموده‌اند. فقها بیشتر به‌تفسیر آیات‌الاحکام‌ توجّه‌ کرده‌ و محدّثین، منحصراً به‌ تفسیر آیاتی‌ پرداخته‌اندکه‌ از سنّت‌

شریفه‌ در آن‌ باره‌ روایت‌ رسیده‌ است. همین‌طور، ادیبان‌ فقط‌ به‌جنبهِ‌ ادبی‌ قرآن‌ اهتمام‌ ورزیده‌اند.

 

شگفتا که‌ هرچه‌ در بارهِ‌ این‌ وحی‌ مبین‌ و نور عظیم‌ (قرآن‌کریم)، از این‌گونه‌ تفاسیر زیادتر می‌شود، باز در گذر زمان، بر درخشش‌ و

تلا‌لؤ‌قرآن، افزوده‌تر می‌شود.(1)

 

با این‌ وصف، آیت‌الله‌ سبزواری‌ شیوهِ‌ تفسیری‌ علمای‌ گذشته‌ رانپسندیده‌ و در این‌ تفسیر، به‌ شیوه‌ای‌ دیگر به‌ تفسیر قرآن‌

پرداخته‌ است. روش‌تفسیری‌ وی‌ در مواهب‌ الرحمن، ‹‹قرآن‌ به‌ قرآن››، است.

 

می‌دانیم‌ که‌ تفسیر ‹‹قرآن‌ به‌ قرآن››، از روشهای‌ تفسیری‌ است‌ که‌اخیراً توجه‌ بسیاری‌ از مفسران‌ معاصر را به‌ خود جلب‌ کرده‌ است. در

این‌ روش،مفسر با کمک‌ گرفتن‌ از خود قرآن، به‌ تفسیر آیات‌ شریفه‌ می‌پردازد؛ چرا که‌‹‹القرآن‌ یُفَسٍّرُ بَعضَهُ

بَعضَاً››(2) (پاره‌ای‌ از قرآن، پاره‌ای‌ دیگر راتفسیر می‌کند) و به‌ قول‌ امام‌ علی(ع)، ‹‹یَنطِقُ بَعضُهُ بِبَعضِ وَ

یَشهَدُبَعضُهُ علی بَعضٍ...››(3) (پاره‌ای‌ از قرآن، پاره‌ای‌ دیگر را بیان‌ می‌کند وبرخی‌ به‌ برخی‌ دیگر گواه‌ است).

 

شیوهِ‌ این‌گونه‌ تفسیر، به‌ زمان‌ خود رسول‌ خدا(ص) بازمی‌گردد.(4) همچنین‌ائمه‌ معصوم(ع) نیز در تفسیر قرآن‌ از این‌ روش‌ بهره‌

برده‌اند.(5) امّا این‌ روش‌تفسیری‌ در طول‌ تاریخ‌ تفسیر، کمتر مورد توجه‌ بود تا اینکه‌ در قرن‌ چهاردهم،بزرگ‌ پرچمدار منهج‌ و روش‌

تفسیری‌ قرآن‌ به‌ قرآن، - علاّمه‌ طباطبایی‌ (رحمه`‌اللّه‌علیه)- در تفسیر ‹‹المیزان›› این‌ روش‌ را احیاء کرد.(6) از جمله‌ کسانی‌ که‌

این‌روش‌ تفسیری‌ را پسندیده‌ و در تفسیر خویش‌ از آن‌ بهره‌ برده، آیت‌الله‌ سبزواری‌است‌ که‌ در تفسیر ‹‹مواهب‌ الرحمن›› از این‌ روش‌

4

 

بهره‌ گرفت.

 

وی‌ معتقد است‌ که‌ قرآن‌ باید به‌ وسیلهِ‌ خود قرآن‌ و آیاتی‌ که‌دارای‌ قرائن‌ هستند، با پرهیز از تفسیر به‌ را‌ی‌ و با کمک‌ احادیث‌

صحیحه‌معصومین(ع) - که‌ شارحان‌ و مفسّران‌ واقعی‌ قرآن‌ کریم‌اند - تفسیر شود.

 

دربارهِ‌ علت‌ گزینش‌ این‌ روش‌ استدلال‌ شده‌ که‌ قرآن‌ نور و بیان‌است(7) و تبیان‌ هر چیزی(8)، پس‌ اولی‌ و سزوارتر است‌ که‌ ‹‹تبیان›› و

‹‹بیان››برای‌ خود نیز باشد. بنابراین، خود قرآن، خودش‌ را تفسیر می‌کند.(9)

 

این‌ مفسر گرانقدر شیعه‌ - که‌ خود حافظ‌ قرآن‌ کریم‌ است‌ - ، درتفسیر هر آیه، مجموعه‌ای‌ از آیات‌ را به‌ قدر متیقن‌ که‌ به‌ فهم‌ آیه‌ کمک‌

می‌کند،می‌آورد و در تبیین‌ و تفسیر آیه، از آیات‌ دیگر کمک‌ می‌گیرد و در این‌ باره‌ می‌نویسد:

 

‹‹ به‌ قدر ممکن، از آیات‌ مبارکه‌ - که‌ دارای‌ قرائن‌ معتبر هستند- کمک‌ گرفته‌ام.››(10)

 

در مقایسه‌ای‌ که‌ بین‌ دو تفسیر ‹‹المیزان›› و ‹‹مواهب‌ الرحمن›› صورت‌پذیرفته، حد مشترک‌ این‌ دو تفسیر، در این‌ است‌ که‌ هر دو

‹‹تفسیر قرآن‌ به‌قرآن›› می‌باشند.(11) امّا سبزواری‌ در تفسیر شریف‌ مواهب‌ الرحمن، از شیوه‌ قرآن‌به‌ قرآن‌ به‌ نحو کاملتری‌ بهره‌ برده‌

و در تفسیر خود، کمتر نکته‌ای‌ را در رابطه‌با کلمات‌ و تفسیر قرآن‌ به‌ قرآن‌ ناگفته‌ و ناتمام‌ گذاشته‌ است. وی‌ در بسیاری‌از موارد، با

رعایت‌ ایجاز و با استفاده‌ از ساده‌ترین‌ عبارات‌ در تفسیر آیات،مطالبی‌ را ذکر کرده‌ که‌ در تفسیر المیزان‌ حتی‌ در حد تفسیری‌

مختصر هم‌ نیامده‌و مفسر بزرگ‌ المیزان، یا تنها به‌ ذکر مختصر آنها اکتفا کرده‌ و یا با اینکه‌ جای‌بحث‌ آن‌ مطالب‌ در همان‌جا بوده، به‌

مجلّدات‌ بعدی‌ موکول‌ کرده‌ است. از آن‌جمله‌ ‹‹در سورهِ‌ حمد، در تفسیر کلمهِ‌ ‹‹رب›› - که‌ از امّهات‌ اسماء الهی‌ است‌- مؤ‌لف‌ (المیزان)، بسیار

مختصربحث‌ نموده‌ و در تفسیر کلمه‌ ‹‹یوم›› در ‹‹یوم‌الدین›› و اینکه‌ ‹‹الرحمن›› و‹‹الرحیم›› بعد از ‹‹العالمین››، چرا تکرار شده،

توضیحی‌ داده‌ نشده‌ است، در عوض‌در تفسیر مواهب‌ الرحمن، این‌ کلمات‌ به‌ نحو بسیار عمیقی‌ مطرح‌ شده‌ و با اثبات‌اینکه‌ ‹‹بسم‌اللّه‌

الرحمن‌ الرحیم›› جزء سوره‌ است، تکرار دوم‌ آن‌ را در این‌سوره‌ اثبات‌ کرده‌ است.(12)

 

در سوره‌ بقره، با اینکه‌ این‌ سوره‌ به‌ ‹‹سنام‌ قرآن›› یعنی‌ قلّه‌رفیع‌ و بلند قرآن‌ تعبیر شده، مفسر ‹‹المیزان›› از بسیاری‌ از آیات‌ آن‌

5

 

به‌اختصار گذشته‌ است‌ و حتی‌ گاهی‌ بیش‌ از بیست‌ آیه‌ و یا بیشتر را ذکر کرده‌ و ازبعضی‌ از آن‌ آیات، بدون‌ تفسیر و از برخی‌

دیگر فقط‌ با تفسیر لغت، آن‌ هم‌ در حدمعنی‌ کردن‌ آن‌ می‌گذرد و به‌ بحث‌ روایی‌ مختصر قناعت‌ می‌کند.

 

در مقایسه‌ تفسیر آیات‌ در این‌ دو تفسیر، تا جلد 6 المیزان، 772 آیه‌تفسیر شده، درحالی‌که‌ در مواهب‌الرحمن‌ در این‌ جلد، فقط‌ 444 آیه‌

که‌ این‌ امرنشانگر سرعت‌ گذر در تفسیر المیزان‌ می‌باشد.

 

در مجموع، در محتوا، تفسیر ‹‹المیزان›› در تفسیر قرآن‌ به‌ قرآن‌ به‌شیوهِ‌ ‹‹فلسفی›› نزدیک‌ شده‌ و بافت‌ فلسفی‌ می‌گیرد،

درحالی‌که‌ تفسیر ‹‹مواهب‌الرحمن››،شامل‌ مباحث‌ گسترده‌ای‌ چون: مباحث‌ فلسفی، اخلاقی، کلامی، تاریخی، اجتماعی،فقهی، ادبی‌ و دلالی‌

و.. است‌ و محتوای‌ تفسیر را به‌ سوی‌ ‹‹تفسیر جامع›› کشانده‌و این‌ امر بر اهمیّت‌ تفسیر افزوده‌ است. با این‌ وجود تفسیر

‹‹مواهب‌الرحمن››تفسیر قرآن‌ به‌ قرآن‌ است. آیت‌ الله‌ سبزواری‌ در تفسیر هر سوره، جمعی‌ از آیات‌را ذکر کرده، به‌ واژه‌شناسی‌ و بحث‌

دقیق‌ الفاظ‌ قرآن‌ پرداخته، از آیات‌ وروایات‌ و اشعار عرب‌ و علوم‌ بلاغت‌ و صرف‌ و نحو و... بهره‌ جسته، تا پیام‌ آیه‌و آیات‌ را بهتر ارائه‌

دهد.

 

ایشان‌ با بیان‌ مباحث‌ اخلاقی، اجتماعی، فلسفی، تاریخی، فقهی‌ و ازهمه‌ مهمتر ‹‹بحث‌ دلالی›› متناسب‌ با مفاهیم‌ آیه، این‌ تفسیر را

پرداخته‌ و ازتک‌بُعدی‌ کردن‌ آن‌ پرهیز نموده‌ است.

 

مباحث‌ تفسیری‌ متعددی‌ که‌ مفسر آنها را تحت‌ عنوان‌ ‹‹بحوث‌المقام›› ذکر نموده‌ شامل‌ مباحث‌ زیر است:

 

6

 

 

1- بحث‌ روایی‌

 

معمولاً آیت‌الله‌ سبزواری، در تفسیر خویش، یک‌ دسته‌ از آیات‌ راتفسیر کرده‌ و در بحث‌ روایی، روایات‌ مربوط‌ به‌ آن‌ آیات‌ را از منابع‌

مهم‌شیعه‌ و اهل‌ سنّت‌ ذکر می‌کند. او در شرح‌ و تفسیر آیات‌ از روایات‌ معصومین‌ (ع)بهره‌ جسته، و اقوال‌ شاهدان‌ نزول‌ قرآن، مانند صحابه‌ را

نیز می‌آورد و از نظرات‌تفسیری‌ تابعین‌ همانند سعید بن‌ جبیر، قتاده، مجاهد، سُدّی‌ و... استفاده‌ می‌نماید.روایات‌ و احادیث‌ اهل‌ سنت‌ را

از منابع‌ خودشان‌ ذکر می‌کند و موارد اتفاق‌ نظرشیعه‌ و اهل‌ سنت‌ را یادآور می‌شود.(13) و خود، به‌ نقد احادیث‌ پرداخته، از نقل‌روایات‌ جعلی‌ و

اسرائیلات‌ به‌ شدّت‌ پرهیز می‌نماید، اگر برخی‌ از این‌ دسته‌ ازروایات‌ را نقل‌ می‌کند، به‌ خاطر نقد و ابطال‌ آنهاست‌ و او در این‌ روش، از

منهج‌‹‹تفسیر اجتهادی›› و عقلی‌ بهره‌ می‌جوید و این‌ از امتیازات‌ ‹‹مواهب‌الرحمن››است.

 

معمولاً در مواهب‌الرحمن‌ از روایات‌ بلند و قصّه‌پردازی‌هایی‌ که‌دیگر مفسران‌ متقدّم‌ دارند، خبری‌ نیست. او قصه‌ها را در حدود همان‌ مطالب‌

قرآن‌و روایات‌ صحیحهِ‌ اهل‌بیت(ع) بیان‌ می‌کند و وارد جزئیات‌ قصّه‌ها نمی‌شود و فقط‌به‌ نکات‌ تربیتی‌ و عبرت‌آموز آنها اشاره‌ می‌کند.

 

7

 

 

2- بحث‌ کلامی

 

مرحوم‌ سبزواری‌ که‌ جامع‌ منقول‌ و معقول‌ بوده‌ و در علم‌ کلام‌اسلامی‌ نیز سررشته‌ داشته‌ است، در تفسیر خویش‌ به‌ مناسبت‌هایی‌ مباحث‌

کلامی‌را ذکر می‌کند و با توجّه‌ به‌ آیات‌ و روایات، عقاید صحیح‌ اسلامی‌ و شیعی‌ رابازگو کرده، سعی‌ در رفع‌ خرافات‌ و شبهات‌ دارد.

مثلاً در بحث‌ شفاعت‌ که‌ ازموضوعات‌ مهم‌ کلامی‌ است‌ به‌ تفصیل‌ سخن‌ می‌گوید و آن‌ را از نظر لغوی‌ واصطلاحی‌ بررسی‌ نموده، مباحثی‌

چون‌ شفاعت‌ در اسلام، ثبوت‌ آن، دیدگاه‌ قرآن،سنت، عقل‌ و اجماع‌ در مورد شفاعت‌ و دیگر بحث‌های‌ مربوط‌ به‌ آن‌ را به‌ طورمفصّل‌ تبیین‌

می‌کند.(14)

 

8

 

 

3- بحث‌ فلسفی‌

 

سبزواری‌ در تفسیر خویش، به‌ بحث‌های‌ فلسفی‌ توجّه‌ داشته‌ و در بیان‌ مسائل‌ فلسفی‌ پیرو ملا صدرای‌شیرازی‌ و روش‌ فلسفی‌ او،

یعنی‌ ‹‹حکمت‌ متعالیه›› است. او آراء ابوعلی‌سینا،ملاصدرا، حکیم‌ سبزواری‌ و... را نقل‌ می‌کند و گاه‌ برای‌ بیان‌ آرای‌ فلاسفهِ‌متقدّم‌ از

عنوان‌ و عبارت‌ ‹‹بعض‌ اکابر الفلاسفه›› بهره‌ می‌جوید. وی‌ پس‌ ازبیان‌ آراء، به‌ نقد و بررسی‌ آنها پرداخته، نظریات‌ فلسفی‌ خویش‌ را

دربارهِ‌موضوع‌ آن‌ آیه‌ بیان‌ می‌کند و با مشرّبی‌ اجتهادی‌ و عقلگرایانه، به‌ تفسیر آیه‌یا آیات‌ می‌پردازد.

 

وی‌ شریعت‌ را با مقیاس‌ عقل‌ سلیم‌ می‌سنجد و حقّانیّت‌ آن‌ را ازاین‌ راه‌ نیز اثبات‌ می‌کند. غالباً مسائل‌ اعتقادی‌ و کلامی‌ را با محک‌

عقل‌ ونقل‌ می‌سنجد و از افراط‌ و تفریط‌ در عقلگرایی‌ و یا اخباریگری‌ می‌پرهیزد.

 

9

 

 

4- بحث‌ فقهی‌

 

مفسر گرانقدر شیعه‌ که‌ خود فقیهی‌ اصولی‌ و مجتهدی‌ مسلم‌ است‌ وعمری‌ بالغ‌ بر هفتاد سال‌ در خدمت‌ فقه‌ جعفری‌ و نشر آن‌ سپری‌ کرده،

در تفسیر‹‹مواهب‌الرحمن›› نیز، مباحث‌ فقهی‌ را در ذیل‌ آیات‌الاحکام‌ (آیاتی‌ که‌ احکام‌شرعی‌ دارند) به‌ بحث‌ نهاده‌ است. دقّت‌ نظر و توجّه‌

وی‌ در بیان‌ مباحث‌ شرعی‌و فقهی‌ بسیار است‌ و از طرفی‌ از تطویل‌ کلام‌ می‌پرهیزد و مباحث‌ را مختصر و موجز ذکر می‌کندو آنجا که‌ نیاز

به‌ بحث‌ طولانی‌ است، خواننده‌ را به‌ کتاب‌ ‹‹مهذب‌الاحکام››خویش‌ - که‌ یک‌ سری‌ کامل‌ فقه‌ استدلالی‌ است‌ - رجوع‌ می‌دهد. مثلاً در ذیل‌ آیه‌

275-279 سورهِ‌ بقره‌ که‌دربارهِ‌ حرمت‌ ربا است، 12 نکته‌ فقهی‌ جالب‌توجّهی‌ را آورده‌ و بیان‌ کرده،امّا تفصیل‌ بحث‌ را به‌ کتاب‌

‹‹مهذّب‌الاحکام›› خویش‌ ارجاع‌ داده‌ است.(15)

 

از آنجا که‌ پایه‌ و اساس‌ مباحث‌ فقهی، بر ‹‹اصول‌ فقه›› استواراست، مفسّر گرامی‌ به‌ ضرورت‌ به‌ بحث‌های‌ اصولی‌ نیز اشاره‌ دارد و

تفصیل‌ بحث‌ را همواره‌ به‌ کتاب‌ خویش‌‹‹تهذیب‌الاصول›› ارجاع‌ می‌دهد.

 

10

 

 

5- بحث‌ اخلاقی‌

 

بحث‌های‌ اخلاقی‌ که‌ از مهم‌ترین‌ مباحث‌ تفسیری‌ است، در تفسیر‹‹مواهب‌الرحمن›› در بسیاری‌ از جاها طرح‌ شده، مثلاً در تفسیر آیهِ‌

219 بقره، پس‌از بحثهای‌ روایی‌ و فقهی، دربارهِ‌ شراب‌ و قمار در بحث‌ اخلاقی‌ به‌ بیان‌ مضرات‌فردی‌ و اجتماعی‌ این‌ دو پدیدهِ‌ شوم‌ در

جامعه‌ پرداخته‌ و نکات‌ اخلاقی‌ تازه‌ای‌از آیات‌ قرآن‌ ارائه‌ می‌دهد.

 

 

6- بحث‌ ادبی‌

 

آیت‌الله‌ سبزواری‌ در بحث‌ ادبی، به‌ مباحث‌ نحوی‌ و بلاغی‌ آیات‌می‌پردازد و برای‌ بیان‌ دقیق‌ موضوع، به‌ اشعار عرب‌ استشهاد می‌کند.(16)

ازنحویان‌ بزرگی‌ چون‌ مبرّد و زجّاج‌ در تأ‌یید قول‌ خود نیز استفاده‌ کرده، به‌قول‌ آنها استناد می‌نماید.

 

وی‌ به‌ مباحث‌ بلاغی‌ توجّه‌ دارد. مثلاً در ذیل‌ آیه‌ 15 سورهِ‌بقره، بحث‌ ‹‹التفات›› را پیش‌ می‌کشد و به‌ طور مبسوط‌ به‌ بیان‌ و

توضیح‌ آن‌ می‌پردازد.(17)

 

همچنین‌ در بحث‌ ادبی، به‌ مبحث‌ قراءات‌ و اعراب‌ قرآن‌ نیزپرداخته، قراءات‌ مختلف‌ را بررسی‌ و نقد می‌کند.(18)

 

11

 

 

7- بحث‌ دلالی‌

 

بحث‌ دلالی‌ در تفسیر ‹‹مواهب‌الرحمن›› از امتیازات‌ این‌ تفسیر است‌که‌ کمتر در تفاسیر دیگر به‌ چشم‌ می‌خورد.

 

آیت‌الله‌ سبزواری‌ در این‌ بحث، برداشتهای‌ خویش‌ را از آیه‌ و یاآیات‌ مطرح‌شده، بیان‌ می‌کند. وی‌ در استنباط‌ نکات‌ تازه‌ از آیات،

دقّت‌نظرکافی‌ دارد و در کشف‌ این‌ نکات‌ به‌ کنکاش‌ می‌پردازد. تیزبینی‌ وی‌ در برداشتهاو کشف‌ نکات‌ تازه‌ از آیات‌ درخور توجّه‌ است‌ و

این‌ بحث‌ از جالب‌ترین‌ مباحث‌تفسیر او به‌ شمار می‌رود. مثلاً در ذیل‌ آیهِ‌ 185 سورهِ‌ بقره، شش‌ نکته‌ فهرست ‌کرده‌ و یا در تفسیر

آیات‌ 196 تا 202 همان‌ سوره‌ - که‌ پیرامون‌ حج‌ است‌ - به‌ 14 نکته‌ از نکات‌ آیات‌ اشاره‌ می‌کند.از آن‌ جمله‌ در مورد آیهِ‌ ‹‹واعلموا انکم‌ الیه‌

تحشرون›› ، بازگشت‌ حجاج‌ به‌سرزمین‌هایشان‌ را ‹‹حشر کوچک›› دانسته‌ که‌ یادآور ‹‹حشر بزرگ›› (قیامت) است.(19)

 

یکی‌ دیگر از بحث‌های‌ مطرح‌شده‌ در تفسیر ‹‹مواهب‌الرحمن›› ‹‹بحث‌عرفانی›› است‌ که‌ مفسر در آن‌ به‌ عرفان‌ صحیح‌ اسلامی‌ و سیر و

سلوک‌ عارف‌ وپیوند بین‌ خدا و انسان‌ اشاره‌ دارد.

 

او در ‹‹بحث‌ تاریخی›› به‌ نقل‌ مباحث‌ تاریخ‌ و ادیان‌ گذشته‌پرداخته‌ و در ‹‹بحث‌ علمی›› وارد برخی‌ مباحث‌ علوم‌ قرآن، فلسفه‌ دعا،

زمان‌شناسی،خَلق‌ قرآن‌ و... به‌ صورت‌ تحلیلی‌ شده‌ و این‌ بحث‌ او کاملاً با تفسیر علمی‌جدید، در موضوع‌ و محتوا متفاوت‌ است؛ چرا که‌

او هرگز قصد تفسیر علمی‌ آیات‌ رانکرده‌ است.

 

در مجموع‌ تفسیر مواهب‌الرحمن‌ شامل‌ ویژگی‌های‌ زیر است:

 

1- جامع‌ بودن‌ در مباحث‌ مهم‌ عقلی‌ و نقلی‌ و استشهاد به‌ اقوال‌علما و بیان‌ نظرات‌ خود.

 

2- شرح‌ و تفسیر عالمانه‌ و دقیق‌ آیات‌ به‌ روش‌ قرآن‌ به‌ قرآن.

 

3- بهره‌گیری‌ از روایات‌ صحیحهِ‌ اهل‌بیت(ع) که‌ شارحان‌ واقعی‌قرآن‌اند.

 

4- توجّه‌ به‌ روایات‌ اهل‌ سنّت‌ و اقوال‌ صحابه‌ و تابعین‌ با نقدو بررسی‌ کافی.

 

5- پرهیز از ورود به‌ روایات‌ جعلی‌ و اسرائیلیات‌ و غلویّات‌ وروایاتی‌ که‌ دارای‌ ضعف‌ سند یا متن‌ هستند.

 

6- پرهیز از علم‌زدگی‌ و خودباختگی‌ در برابر علوم‌ جدید و اینکه‌ هرچیزی‌ از زاویهِ‌ تجربه‌ و علم‌ بررسی‌ و ثابت‌ شود.

 

7- عقلی‌ و اجتهادی‌ بودن؛ چرا که‌ مفسّر در این‌ تفسیر به‌ رویکردعقل‌ و خردورزی، به‌ تفسیر قرآن‌ پرداخته‌ و از تفسیر به‌ را‌ی‌

12

 

پرهیز نموده‌ است.

 

8- دقّت‌ نظر کافی‌ در شرح‌ واژه‌ها و مفردات‌ قرآنی.

 

9- پاسخ‌گویی‌ به‌ شبهات‌ پیرامون‌ اسلام، چون‌ قصاص‌ و ابطال‌ شبههِ‌معترضین.

 

10- سادگی‌ و روانی‌ در بیان‌ مطالب‌ و پرهیز از اطاله‌ کلام.

 

و فواید و امتیازات‌ دیگر این‌ تفسیر است‌ که‌ آن‌ را یکی‌ از بهترین‌تفاسیر قرآن‌ کریم‌ و جامع‌ترین‌ آنها از لحاظ‌ فواید لفظی‌ و معنوی‌

نموده‌است.(20)

 

امّا این‌ تفسیر گرانسنگ‌ شیعی، به‌ دلایلی‌ در غربت‌ افتاده‌ و درسطح‌ جامعهِ‌ علمی‌ ما به‌ ویژه‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌ ناشناخته‌ مانده‌ که‌

حتی‌نامش، در ذهن‌ بسیاری‌ از فضلا و اندیشمندان‌ علوم‌ اسلامی‌ و بالاخص‌ علوم‌ قرآنی‌ناآشنا و غریب‌ است.

 

برخی‌ از دلایل‌ آن‌ عبارتند از:

 

1- عدم‌ آشنایی‌ کافی‌ از مفسّر، به‌ علّت‌ اینکه‌ وی‌ در خارج‌ ازمحیط‌ علمی‌ ایران‌ بود و مضافاً بر اینکه‌ حیات‌ علمی‌اش‌ تحت‌الشعاع‌

فقیه‌ بزرگ‌شیعه‌ آیت‌الله‌ خویی‌ در نجف‌ قرار داشت‌ و چیزی‌ کمتر از یک‌ سال‌ بعد از وی‌ به‌دیار باقی‌ شتافت.

 

2- ناقص‌ بودن‌ تفسیر از لحاظ‌ چاپ‌ و مجلّدات‌ و تیراژ بسیار کم‌ آن‌در ایران.

 

3- وجود تفاسیر دوره‌ای‌ کامل‌ با تیراژ بالا، به‌ ویژه‌ تفسیر‹‹المیزان›› که‌ انصافاً بهترین‌ و برترین‌ تفسیر شیعه، بلکه‌ جهان‌

اسلام‌ و شهرت‌جهانی‌ یافته‌ و به‌ زبان‌های‌ مختلف‌ ترجمه‌ شده‌ است.

 

4- اطلاع‌رسانی‌ ضعیف‌ متولیان‌ آثار مرحوم‌ سبزواری‌ و عدم‌ فعالیّت‌دفتر آن‌ مرجع‌ عالیقدر شیعه‌ پس‌ از رحلت‌ وی.

 

5- عدم‌ ترجمه‌ آن‌ به‌ فارسی‌ برای‌ استفادهِ‌ عموم‌ مردم‌ کشورمان.

 

و موارد دیگر...

 

امید است‌ که‌ با رفع‌ نواقص‌ آن‌ مانند چاپ‌ مجدّد و ارائه‌ مجلدات‌دیگر آن‌ و ترجمهِ‌ آن‌ به‌ فارسی‌ و نواقص‌ احتمالی‌ دیگر و نیز برگزاری‌

همایش‌های‌ویژه‌ برای‌ آن‌ مفسّر و فقیه‌ والامقام‌ و نگارش‌ کتاب‌ و مقالات‌ پیرامون‌ افکارو آثار وی، غبار مظلومیت‌ از چهرهِ‌ سترگ‌ آن‌ فقیه‌

عالیقدر و آن‌ مفسّرگرانمایهِ‌ اسلام‌ زدوده‌ شود و آثارش‌ به‌ ویژه‌ تفسیر ‹‹مواهب‌الرحمن›› از غربت‌درآید و ذخایر علمی‌ و معارف‌ بشری‌ که‌

در این‌ تفسیر و دیگر آثارش‌ موج‌ می‌زند،شناخته‌ و شناسانده‌ شود.

 

13

 

 

پی‌نوشت‌ها

 

در شرح‌ احوال‌ و آثار آیت‌الله‌ سبزواری‌ از منابع‌ زیر بهره‌ برده‌ام:

 

الف) ‹‹آینهِ‌ پژوهش››، سال‌ چهارم، شمارهِ‌ 20، 1372 ش.

 

ب) ‹‹سبزوار، شهر دانشوران‌ بیدار››، محمود بیهقی، مشهد: انتشارات‌امام، دوّم، 1377ش.

 

ج) ‹‹سیمای‌ سبزوار، سرزمین‌ سربداران››، محمد ابراهیم‌ احمدی، قم:نشر نبوغ، اوّل، 1375ش.

 

د) ‹‹موسوعه`‌النجف‌ الاشرف››، بیروت: دارالضواء، اوّل، 1417 هـ.

 

هـ) ‹‹مستدرکات‌ اعیان‌ شیعه››، (ج7)، حسن‌ امین، بیروت،دارالتعارف، بیروت، اوّل.

 

و) ‹‹طبقات‌ مفسران‌ شیعه››، (ج5)، عبدالرحیم‌ عقیقی‌ بخشایشی، نویداسلام، دوّم، قم، 1377ش.

 

ز) ‹‹المفسرون‌ حیاتهم‌ و منهجم››، سیدمحمدعلی‌ ایازی، وزارت‌ فرهنگ‌و ارشاد اسلامی، تهران، اوّل، 1414 هـ.

 

1- ‹‹مواهب‌ الرحمن‌ فی‌ تفسیر القرآن››، بیروت: مؤ‌سسه`‌ اهل‌البیت،1409 هـ. ج1، ص6.

 

2- این‌ عبارت، خبر مشهوری‌ است‌ که‌ درباره‌اش‌ اختلاف‌ نظر است‌(الاتقان، 4 - 200، قانون‌ تفسیر، کمالی‌ دزفولی، ص392.

 

3- ‹‹نهج‌البلاغه››، خطبه‌ 133. و نیز ر.ک. به‌ خطبهِ‌ 18.

 

4- مانند تفسیر ‹‹ظلم›› در آیهِ‌ 82 سورهِ‌ انعام، به‌ ‹‹شرک›› درآیه‌ 13 سورهِ‌ لقمان، (ر.ک. به‌ صحیح‌ بخاری، ج‌ 388 و ‹‹البرهان››

زرکشی، تحقیق‌محمد ابوالفضل‌ ابراهیم، المکتبه`‌ العصریه، بیروت، ج2، ص156 و ‹‹تفسیر ابن‌کثیر›› 4445. ج2، 195، دار

ابن‌کثیر، بیروت، اوّل، 1415 هـ.

 

5- مانند تفسیر امام‌ حسن(ع) از آیه‌ 3 بروج: ‹‹و شاهد و مشهود››،‹‹شاهد›› را به‌ حکم‌ آیهِ‌ 45، سوره‌ احزاب، رسول‌ خدا(ص) تفسیر نمود و به‌

حکم‌ آیه‌103، سوره‌ هود، ‹‹مشهود›› را روز قیامت‌ معرفی‌ کرد. (ر.ک‌ به‌ بحارالانوار،ج113).

 

6- ر.ک‌ به‌ مقدمه‌ ‹‹تفسیر المیزان››، ج‌ 111 به‌ بعد.

 

7- در سورهِ‌ نساء 174 و مائده‌ 15 (به‌ نور بودن‌ قرآن) اشاره‌ دارد و سورهِ‌ آل‌ عمران‌ 138، قرآن‌ را ‹‹بیان›› معرفی‌ می‌نماید

 

8- سورهِ‌ نحل‌ 89.

 

9- ‹‹مواهب‌ الرحمن››، مقدمه، ج‌ 16.

 

10- همان‌ مأ‌خذ، همان‌ صفحه.

 

11- ر.ک‌ به‌ ‹‹مجلهِ‌ پژوهشی‌ دانشگاه‌ تربیت‌ معلم‌ سبزوار››، ش1،سال‌ اوّل، 1376 ش، صص7 - 9، مقالهِ‌ استاد دکتر احمد وحید.

 

12- ‹‹مواهب‌الرحمن›› ج‌ 130.

 

13- منابع‌ و مصادر تفسیر ‹‹مواهب‌الرحمن››، بالغ‌ بر پنجاه‌ عنوان‌از آثار مهم‌ شیعه‌ و اهل‌ سنت‌ است. سبزواری‌ از تفاسیر شیعه، غالباً

14

 

به‌ ‹‹مجمع‌البیان››طبرسی‌ و از تفاسیر اهل‌ سنّت‌ به‌ ‹‹الدر المنثور›› سیوطی‌ نظر داشته‌ است.

 

14- ‹‹مواهب‌ الرحمن››،ج‌ 4 صص‌ 215-243.

 

15- همان‌ مأ‌خذ، ج4 صص‌ 441-444.

 

16- همان‌ مأ‌خذ، ج‌ 2114.

 

17- همان‌ مأ‌خذ، ج2 صص‌ 129 - 132.

 

18- همان‌ مأ‌خذ، ج131 و ج‌ 4 319 و...

 

19- ر.ک‌ به‌ همان‌ مأ‌خذ، ج3183 - 185.

 

20- ر.ک‌ به‌ ‹‹المفسرون‌ حیاتهم‌ و منهجهم››، ص‌ 697.

 

15

 

 

 

Golestan Quran Weekly,Serial 136, No 92

 

 

هفته نامه گلستان قرآن سال چهارم شمارهپیاپی 136 دوره جدید شماره 92 شنبه 3 آذر ماه 1380

نظر شما