موضوع : پژوهش | مقاله

گزارشى کوتاه از چاپ و نشر قرآن کریم در غرب

فهرست عناوین

فهرست عناوین

درآمد0
سرچشمه ها و اغراض1
چاپ و متن قرآن4
چاپ فهارس و معاجم5
ترجمه قرآن کریم6
تاریخ قرآن8

عباس احمدوند

درآمد

منظور از غرب در این گفتار, غرب به معناى فرهنگى, سیاسى, اجتماعى و اقتصادى است و نه به معناى جغرافیایى آن; یعنى مجموعه کشورهایى که فرهنگ, سیاست, اقتصاد و اجتماعى غرب مآب دارند. با این دید, ژاپن ـ در عین قرار گرفتن در خاور دور ـ غربى است و ونزوئلاى واقع در نیمکره غربى, شرقى به شمار مى آید.1 منظور از چاپ و نشر هم تلاش هاى پیگیر غربى ها در امر چاپ, ترجمه, معجم, فهرست و تاریخ قرآن نویسى و ترجمه این کتاب آسمانى و در یک کلام, اقداماتى است که مایه رواج قرآن مجید در غرب شده و براى استفاده در اسلام شناسى2 به کار آمده است. البته حجم کارهاى انجام شده در این باب, فراوان است; اما به دلیل این که ذکر تمامى آن ها در این مجال مختصر ممکن نیست, به مهم ترین آن ها, از قرون وسطا به بعد اشاره خواهیم کرد; به این امید که در شناسایى درست (اسلام پژوهى در غرب) به ما کمک کند.

 

1

 

 

سرچشمه ها و اغراض

 

در بررسى روابط اسلام و غرب و یا مسلمانان و مسیحیان/ غربیان, اروپاییان, باید به این نکته کلیدى توجه کرد که این روابط از آغاز گرفتار پاره اى از تفاهمات و بیش تر سوءتفاهمات گردیده, بعدها نیز دچار اغراض سیاسى, تجارى و اقتصادى و گاه امپریالیستى شده است. در چنین وضعیتى, طبیعى است که پژوهش اصیل تنگ یاب و احیاناً دشوار خواهد بود; زیرا على رغم این که روابط میان اسلام و غرب پیشینه اى دیرین دارد, برخى محققان برخورد و درگیرى میان اسلام و غرب و یا به عبارت درست تر, شرق و غرب را به گونه اى که سنّت پیوسته تاریخ باشد, تعبیر کرده,3 تکرار آن را در تاریخ جست وجو مى کنند.4 بدیهى است که در این فضاى سرب آلود, سنگین و دود گرفته جنگ و کشاکش و برخوردهاى صلیب بر دوش و جزء آن,5 چشمان دو طرف در دیدن و شناختن یکدیگر, درست کار نخواهد کرد و حتى اشتباه خواهد دید. بنابراین ابتدا باید کوشید تا غبارهاى میان دو طرف و آن سوءتفاهمات دیرین را کنار زد و هرچه بیش تر بر میزان تفاهم افزود.6

بارى مسیحیان هنگامى با مسلمانان روبه رو شدند که آنان گام به گام در شامات و مصر پیش مى رفتند و مستعمرات روم شرقى (بیزانس) مسیحى را اشغال مى کردند. علاوه بر این دین اسلام هم لحظه به لحظه فراگیرتر مى شد و در سراسر جهان پیروان بیش ترى مى یافت. از این رو تا مسیحیان چشم گشودند, جهان را در دست مسلمانان دیدند. چه باید مى کردند؟ آیا باید دست بر روى دست مى نهادند, یا این که مى کوشیدند تا رقیب را از پاى درآورند؟ مسیحیان آن روزگار راه دوم را برگزیدند; ولى تلاش نظامى آنان به معناى غفلت از شناخت موتور محرکه این رقیب توانا نبود.7 بدین ترتیب اندک اندک توجه غربى ها به شناخت اسلام و به تبع آن قرآن کریم, جلب شد و گرچه این حرکت پس از نبردهاى صلیبى و بر اثر تلاش افرادى چون پیتر واجب التکریم,8 ریمون لول9 و راجر بیکن10 بالید و جدى تر گردید, اما مسیحیان از همان ابتدا نیز کوشیدند تا با ردّ و نشان دادن نقاطِ به گمان آنان ضعف و احیاناً تناقض قرآن! دست مایه اصلى و اعتقادى مسلمانان را مخدوش سازند; به این جهت شاید بتوان گفت که نخستین گام در مطالعات اسلامى ـ قرآنى غربیان, جنبش مجادله مآب ردیه نویس بر قرآن و اسلام باشد.

چند نمونه از مجادله ها و ردیه هاى علیه قرآن مجید:

سلسله جنبان مجادلات کلامى علیه قرآن, فردى است به نام یوحناى دمشقى. وى که از متکلمان نامبردار یونانى و از آباء نصرانیت قرون وسطا به شمار مى رود, نخستین کسى است که به حمله سازمان یافته و همه جانبه علیه اسلام و قرآن, بویژه در دفاع از آموزه تثلیث,11 دست زده است. محققان این نوع اقدامات وى را که حتى آثار و رسوباتش در مباحث خاورشناسان و اسلام شناسان بعدى نیز به چشم مى خورد, نقطه آغازین مطالعات اسلامى در غرب دانسته اند;12 زیرا یوحنا براى ردّ قرآن و اسلام, ناگزیر از به دست آوردن اطلاعاتى هرچند نادرست از اسلام و کتاب آسمانى اش بوده است. البته اشکالات و حملات وى بى پاسخ نمانده و از همان دوران, افرادى مانند ابوعیسى ورّاق, خطر او را دریافته, به پاسخگویى وى پرداخته اند.13

2

 

پس از این اقدام در مسیحیّت شرق, مى توان به اقدامات پیتر واجب التکریم در فرانسه و اسپانیا یعنى مسیحیت غرب نیز اشاره کرد. وى که پیشواى دیرهاى کلونى بود, چند تن از جمله رابرت کتونى,14 هرمان دلماسى,15 پیتر طلیطلى16 و شخصى به نام محمّد را به کار گماشت تا براى ایجاد نهضتى عظیم در شناخت اسلام, به ترجمه قرآن و دیگر متون اسلامى بپردازند. درباره ترجمه رابرت, طى مباحث بعدى سخن خواهیم گفت, ولى نکته قابل توجه در این بخش, این است که بدانیم تلاش این گروه ـ صرف نظر از اختلافى که میان محققان بر سر مترجمان یا نویسندگان وجود دارد ـ17 مجموعه اى را با نام (مجموعه طلیطله)18 یا (مجموعه کلونیایى)19 به وجود آورد که بخش هایى از این مجموعه در بردارنده همان موج ردیه نویسى است که در نوشته هاى یوحنا به چشم مى خورد و از این نظر تفاوتى میان مسیحیت شرق و غرب, در رد اسلام نیست.

برخى قسمت هاى این مجموعه عبارت است از: (میلاد و خاستگاه محمّد(ص)), (اخبار معیوب و خنده دار مسلمانان), (مکتب محمّد(ص)), (سؤالات عبدالله بن سلام)20 و…. این مجموعه تا قرن ها یگانه منبع معرفتى مسیحیان درباره اسلام و قرآن گشته و اهمیتى فراوان در نقد اسلام شناسى در غرب یافته است.21

اما یکى از جدى ترین اقدامات غربى ها در باب قرآن کریم, تلاشى است که دو تن از بزرگان کلیسا در حوالى قرن پانزدهم میلادى همزمان با افزایش هراس اروپاییان از ارتش عثمانى, به سامان رسانده اند. ماجرا از این قرار بود که شخصى به نام خووان سگوویایى22 که از کلیسا بازنشسته گردیده بود, بر آن شد تا به حل اختلافات میان اسلام و مسیحیت بپردازد. به این منظور ترتیب تهیه یک ترجمه لاتینى از قرآن را داد که ظاهراً مفقود شده است; ولى بنابر مقدمه آن ترجمه که گویا اکنون در دست است و نشانگر دیدگاه هاى ردیه آلود او, وى معتقد است که مسائل و مشکلات میان اسلام و مسیحیت را مى توان از طریق کنتر فرانسیا23 یا کنفرانس صلح حل نمود. خووان کارهایى سترگ در این زمینه انجام داد; از جمله چند نامه به برخى از دوستانش نوشت و از آنان یارى جست و ایشان را به عملى کردن این فکر ترغیب نمود. ظاهراً برخى از آن دوستان, مانند پاپ پیوس دوم پاسخى به خووان نداده و اصولاً اعتقادى به طرح وى نداشته اند. اما با تفحص در نام گیرندگان نامه ها به شخصى دیگر به نام نیکولاس کوسایى24 نیز برمى خوریم که از میان آن جمع با خووان هم درد بود و در فلسفه نو افلاطونى نیز دست داشت. نیکولاس پس از چندى دست به کار شد و کتابى به نام (از غربال گذراندن قرآن)25 نوشت که نسبت به دیدگاه خرافه آمیز و نارواى آن روزگار درباره اسلام, قرآن و پیامبر اکرم, کتاب قابلى است. منتها دید ردیه آلود آن به خوبى هویدا است; هرچند به زعم خود نویسنده, نوشته او تحریفات قرآن را به درستى نشان داده و روش کار او یعنى محدود کردن مسأله و تعریف آن با توفیق رفیق بوده است. نیکولاس از آن رو این روش را برگزیده است که به محدودتر کردن و به طبع قابل حل تر کردن موضوعات متنازعٌ فیه اسلام و مسیحیت امیدوار بوده است.26 این دید ردیه اى در سال هاى بعد نیز ادامه یافت تا آن جا که به فرمان آباى کلیسا, در سال 1691م. کتابى در رم منتشر شد به نام (راهنماى ردّ بر اسلام)27 که چنان که از عنوان آن برمى آید, راه و رسم طعن وردّ اسلام و قرآن را به خوانندگان مى آموخته است.

3

 

بارى ردّیه هاى تند و زننده علیه اسلام و قرآن فراوان است و حتى در قرن نوزدهم هم, با این که روش هاى تحقیقى و علمى نوین رواج یافته بود, اگر کسانى چون هیگینز28 جسارت ورزیده و دفاعى از پیامبر و قرآن مى نمودند, افراد دیگرى مانند کشیش اینچبالد29 متعصب همان سخنانى را ـ على الظاهر در رد هیگینز و در واقع علیه اسلام ـ بر زبان مى آوردند و مى نوشتند که یادآور سخنان و نوشته هاى کشیشان قرون وسطا است که درک درستى از اسلام نداشتند; ولى خوشبختانه در اثر بالا رفتن سطح فرهنگ عمومى و به ویژه پس از صدور اعلامیه واتیکان مبنى بر به رسمیت شناختن اسلام به عنوان دینى آسمانى30 (1967), شیوه هاى ردآلود اندک اندک محو گردید.31 این مطلب به علاوه تلاش هاى انجام شده در چاپ و نشر تحقیقى و ترجمه و تحلیل متون اسلامى, از جمله قرآن, امید به درک درستِ اسلام را بیش تر کرد و امید مى رود که غربى ها منصفانه تر از پیش حرکت کنند.32

 

4

 

 

چاپ و متن قرآن

 

اکنون و پس از مقدماتى که ضرورتاً آوردیم, به بحث اصلى خویش که همان چاپ و نشر و ترجمه قرآن است, مى پردازیم; هرچند باید به یاد داشت که به دلیل اختراع قرن پانزدهم گوتنبرگ, جریان چاپ متون اسلامى اندکى دیرتر آغاز شده است; علت تسریع جریان ترجمه آن بود که اروپاییان ناگزیر از فهم قرآن به زبان خویش بودند, اما در چاپ این کتاب مقدس, مسأله به ترتیب دیگرى بود. حقیقت این است که تا مدت ها پیش از تأسیس کرسى هاى اسلامى ـ عربى در دانشگاه هاى غرب و عربى دانى و عربى خوانى اروپاییان, هرگز نیازى به چاپ متن عربى قرآن و دیگر متون اسلامى احساس نمى گردید. اما بعدها استفاده از صنعت چاپ در بهبود وضعیت تدریس و تحقیق و امثال آن ضرورت یافت و این صنعت نیز متون لازم را به صورت چاپى و به نحوى عالى در اختیار محققان قرار داد. به هر حال بنابر استقصاى محققان نخستین چاپ قرآن را در غرب, فردى به نام پاگانینى33 در ونیز به انجام رسانیده است. این متن بین سال هاى 1503 و 1523 منتشر گردیده, ولى به فرمان پاپ جمع آورى و نابود شده است. تنها محققى هم که این ترجمه را دیده, ظاهراً فن ارپه34 است که در کتاب (مبانى زبان عربى) خویش از آن یاد کرده است. در گام بعدى افرادى چون فن ارپه سابق الذکر, یوهان زشیند روف, کریستانوس راویوس, ماتیاس بکیوس35 و جزء آن ها نیز به چاپ بخش هایى از قرآن پرداختند, تا آن که اولین نسخه کامل این کتاب شریف را آبراهام هنکلمان36 (1652ـ1692) در هامبورگ به چاپ رساند. پس از او نیز, لودوویکو ماراچى37 از راهبان جمعیت (راهبان راه خدا) چاپ بهتر و منقح ترى را عرضه کرد. در روسیه هم به فرمان ملکه کاترین,38 ملا عثمان اسماعیل نام, به سال 1787م. قرآنى را براى استفاده (رعایاى مسلمان) ملکه در شهر سن پترزپورگ چاپ نمود. در پایان این چاپ فهرست اجزاى سى گانه قرآن و جدول اصلاح غلط هاى چاپى و برخى حواشى مفید نیز وجود دارد که استفاده از متن را آسان تر مى سازد. با این وجود بهترین چاپ قرآن در اروپا که بعدها مرجع همه محققان شد, چاپى است که گور فلوگل,39 خاورشناس و کتابشناس برجسته آلمانى به سامان رسانده است. این نسخه را انتشارات کارل تاوختنس40 به سال 1834 در لیپزیک چاپ کرده است. چاپ مذکور ابتدا با صفحه اى سفید آغاز مى گردد, در صفحه دوم عنوان عربى قرار دارد; صفحه سوم هم سفید است و صفحه بعد نیز که شماره ندارد, حاوى سوره مبارکه

حمد است. این چاپ مکرر در مکرر تجدید شده و در دسترس همگان قرار گرفته است; اما مدتى نگذشت که گوستاو موریس ردزلوب41 دکتر در فلسفه, آن را به سرقت برده! با کمال تعجب در همان انتشارات به نام خویش به چاپ رساند.

 

5

 

 

چاپ فهارس و معاجم

 

غربى ها مانند مسلمانان آن روزگار و پیش تر از آن که بیش ترِ قرآن را در حفظ داشتند, قرآن را حفظ نبودند; بنابراین و بنابر رعایت شرایط زندگى ماشینى و استفاده آسان از قرآن در تحقیقات اسلامى, شروع به تدوین فهارسى براى آن نمودند. کهن ترین فهرست چاپى قرآن, (نجوم الفرقان) نام دارد که مصطفى بن محمد نام آن را در کلکته گردآورى نموده و مقدمه اى فارسى نیز بر آن نگاشته است. البته با وجود این که کتاب نوشته مؤلفى مسلمان و چاپ کشورى مسلمان (هند) است و مقدمه اى فارسى هم دارد; ولى چون جزو انتشارات دانشکده فورت ویلیام42 وابسته به کمپانى هند شرقى است,43 مى توان آن را در زمره تحقیقات قرآنى غربى ها دانست. کتاب, بارها و بارها تجدید چاپ شده و مورد استفاده فراوان قرار گرفته است. اما در اروپا اولین فهرست قرآن را گوستاو فلوگل که پیش تر از او یاد کردیم, در سال 1842 به چاپ رسانده است. این فهرست براساس ریشه کلمات و حروف الفبا است و حدود 219 صفحه دارد. در سن پترزبورگ نیز میرزا محمدکاظم بیک نام که گویا ایرانى است, فهرستى را در سال 1859, در چاپخانه آکادمى علوم امپراتورى روسیه در 343 صفحه, به صورت سنگى تدوین و چاپ نموده است. این فهرست, مقدمه اى 10صفحه اى به زبان فارسى دارد و در عین حال شامل بیش تر کلمات و عبارات مورد نیاز خاورشناسان است. کتاب براساس حروف هجاى عربى تدوین یافته و یک سرى کلمات کلیدى و راهگشا در تحقیق و نیز تعدادى مثال براى هریک را هم در بر دارد. در زمان هاى واپسین و با گسترش علوم و فنون این سیر فهرست نگارى کامل تر گردید, تا جایى که افرادى چون ژول لابوم,44 نخستین بار فهرست موضوعى قرآن مجید را تهیه دیدند; وى آیات قرآن را موضوع به موضوع, در کنار هم آورده و بدین ترتیب کار مراجعه موضوعى به قرآن را بسیار آسان ساخته است. کتاب لابوم بسیار مقبول افتاده و دانشمندانى مسلمان نظیر محمد فؤاد عبدالباقى آن را دست مایه خویش در تدوین معاجم مفهرس نموده اند.45

 

6

 

 

ترجمه قرآن کریم

 

طبق نظر اغلب محققان,46 براى نخستین بار رابرت کتّونى, به فرمان پیتر واجب التکریم قرآن را به لاتین ترجمه نموده است, البته برخى دیگر از محققان ترجمه مذکور را از آنِ پیتر طلیطلى, مسلمانِ مسیحى شده مى دانند47 و حتى پیتر دیگرى را نیز مأمور و مسؤل نظارت بر ترجمه فوق دانسته اند.48 ظاهراً این ترجمه به صورت گروهى انجام شده است. چرا که, از یک مسلمان به نام محمد هم در کنار دیگر مترجمان یاد شده است. محققان دیگرى نیز هرمان دلماسى را جزو مترجمان قرآن شمرده اند;49 حال آن که این گونه نیست و هرمان, دیگر قسمت هاى مجموعه کلونیایى ـ به جز قرآن ـ را ترجمه کرده است.50 این ترجمه به همراه برخى از نوشته هاى دیگر چون مقدمه رابرت بر این ترجمه و برخى مقالات دیگر که از آن ها سخن گفتیم و عمدتاً هم ترجمه هرمان است, در کنار هم مجموعه مشهور کلونیاى را تشکیل مى دهند که در بررسى جریان اسلام شناسى در غرب جایگاهى والا دارد.51 ترجمه رابرت, معیار ترجمه دوره هاى بعد و یکى از منابع مهم غربى ها در شناخت اسلام شد; اما کار او در واقع ترجمه اى خلاصه گونه است و حاوى عباراتى است بسیار مستهجن و زننده نسبت به اسلام و شخص نبى مکرم اسلام. گویا رابرت مى کوشیده تا در ترجمه خویش زشت ترین عبارات و مهجورترین آن ها را برگزیند و نه درست ترین آن ها را52. از این ترجمه یک نسخه که به خط خود رابرت است, در کتابخانه آرسنال پاریس وجود دارد53; اما على رغم این که این ترجمه, پیش از نبرد صلیبى دوم به سن برنارد54 تقدیم شده و در معرض دید همگان قرار گرفته است, تا مدت ها به همان شکل خطى باقى ماند. سرانجام در سال 1542 و در امر تلاش مشترک فن ارپه و بیبلیاندر55 و با مقدمه مارتین لوتر56 و فیلیپ ملنچتن57 از سران پروتستانتیزم58 و پس از تحمل مشکلاتى چند, به چاپ رسید و اگر حمایت هاى لوتر نبود, احتمال داشت که هرگز به چاپ نرسد.59 در باب محل چاپ این ترجمه نیز محققان اختلاف دارند: برخى آن را زوریخ60 و برخى بال61 مى دانند; ولى به نظر مى رسد که با توجه به منع شوراى شهر بال از چاپ 1452 و دستور آن شورا مبنى بر چاپ کتاب در شهرى دیگر, چاپ 1452 در زوریخ انجام شده و اگر هم چاپى ـ مثلاً چاپ 1450 ـ صورت گرفته, به احتمال بعدها در بال انجام پذیرفته باشد.62 ترجمه لاتینى دیگرى که شایسته یاد کردن است, ترجمه اى است که لودو ویکو ماراچى به همراه متن عربى قرآن و توضى

حات فراوان به انجام رسانده است.63 آندره راس آریونبه64 هم در سال 1547, قرآن را به زبان ایتالیایى ترجمه کرد که گرچه مترجم مدعى است که مستقیماً از عربى صورت گرفته, اما عملاً ترجمه یا تحریر متن رابرت است.65 در زبان آلمانى نیز زلومن شوایگر,66 واعظ کلیساى فراوئن کیرشه67 شهر نورنبرگ با اساس قرار دادن ترجمه آریوانبه, قرآن به آلمانى ترجمه کرد که به نوبه خود مبناى ترجمه مجهول المترجم هلندى شد. نخستین ترجمه فرانسوى قرآن هم, از آندره دوریه68 است, که بین سال هاى 1647 تا 1775 فراوان تجدید چاپ شده است و حاوى مقدمه اى است به نام (خلاصه اى از مذهب ترک ها) که این مقدمه و ترجمه, اساس ترجمه انگلیسى راس69 شده است. اما نخستین ترجمه قرآن به انگلیسى از آنِ جورج سیل70 است. سیل مقدمه اى بر ترجمه خویش افزوده و بیش تر حسن کار او در این است که متن عربى را اساس ترجمه خویش قرار داده است.71

7

 

از دیگر ترجمه هاى مشهور انگلیسى مى توان به ترجمه هاى راس, پالمر (72 یا پامر), رادول,73 بل,74 آربرى75 که ادیب و شاعرند, پیکتال76 که مسلمانى نیک اعتقاد است و ترجمه اش سبک کهن و کتب مقدس را دارد,77 اشاره کرد. در میان ترجمه هاى جدید و معتبر فرانسوى نیز ترجمه رژى بلاشر78 قابل ذکر و توجه است.

اما اکنون و در زمان ما, ضمن این که هر روز بر تعداد ترجمه هاى قرآنى افزوده مى گردد, بر شمار مسلمانان زبان دان و عالم و نیز غربى هاى مسلمان و علاقه مند به ترجمه کتاب آسمانى هم افزوده مى شود و جریان ترجمه قرآن به زبان هاى غربى که از شبه قاره آغاز شده, رشد بسیار داشته و افق هاى آینده بسیار امیدبخش است.79

 

8

 

 

تاریخ قرآن

 

تاریخ قرآن نویسى در غرب بیش تر بر مباحث ساخت, واژگان, نزول, قرائت, لهجه ها و گردارى و کتابت تأکید دارد.80

نخستین کسى که در این زمینه و به ویژه تأثیرپذیرى قرآن از دیگر ادیان!؟ تحقیق کرد, بوتیه81 بود. بعدها گوستاو وایل82 کار او را پى گرفت و درباره روش تاریخى و اشتمال موضوعى قرآن تحقیقاتى نمود, اما سوره هاى مکى را تقسیماتى من عندى کرد.83 ولى شاید تئودور نولدکه84 خاورشناس برجسته آلمانى نخستین کسى باشد که تاریخ قرآن را به جدّ گرفت و پیش قراول فعالیت خاورشناسان در این زمینه گردید. وى که موضوع پایان نامه دکترى خویش را (تاریخ قرآن)85 قرار داده بود, توانست با تحقیق در موضوعى نوین (به زبان لاتین) به اخذ جایزه نیز توفیق یابد.

وى این کتاب را در گوتینگن (1860) به چاپ رساند که چندى بعد شاگردش شوالى86 آن را با حواشى مفید, طى سال هاى 1909ـ1919 تجدید چاپ نمود. کتاب نولدکه در واقع اساس کار غربى ها در زمینه تاریخ قرآن ـ که از مهم ترین مباحث مورد علاقه غربى ها است ـ شده و حتى امروز نیز کسانى سعى در ادامه راه وى دارند.87 با این وجود کتاب او اشتباهاتى فاحش دارد ـ مانند بحث حروف مقطعه ـ که متأسفانه در آثار خاورشناسان متأخر هم تأثیر گذاشته است;88 ولى توجه او به شیوه هاى تحلیل زبانشناسانه قابل تأمل تواند بود.89 بلاشر, خاورشناس برجسته فرانسوى هم چند نمونه تحقیق قرآنى دارد که یکى از آن ها, (درآمدى به قرآن)90 است. این کتاب با وجود این که بیش تر بر مباحث علوم قرآنى و تفسیر تکیه دارد, در زمینه, تاریخ نگارى متن قرآن کریم نیز حاوى برخى نکات بحث برانگیز و جالب توجه است.91

در هر حال با نگاهى گذرا به این نوع آثار, یا مدخل هاى قرآنى دائرةالمعارف اسلام (چاپ دوم)92 و یا آثار محققانى شرقى و غیر مسلمان چون توشیهیکو ایزوتسو93 و یا قرآن پژوهان غربى نظیر جى. آر هوتینگ94 و صدها نمونه و مثال دیگر, مى توان گفت که روند مطالعات قرآنى در غرب ـ که بررسى آن مجالى دیگر مى طلبد ـ رو به رشد است و امید مى رود که غربى ها پس از چندین قرن تجربه پر فراز و نشیب در امر چاپ و نشر و ترجمه قرآن کریم, اکنون به روش هاى منصفانه95 و تفهّمى ترى,96 این کتاب مقدس را بکاوند تا نقطه اتصال آنان به شیوه هاى علمى تر اسلام پژوهى, بیش از پیش مستحکم گردد. ما شرقى هاى مسلمان هم باید شیوه هاى جدید و سؤالات نوین غربى ها را درباره مطالعات قرآنى ـ اسلامى جدّى تر بگیریم و بدین سان وارد گفت وگو و تعامل واقعى با یکدیگر شویم; زیرا براى ما مسلمانان, قرآن کتاب دین و راهنماى هدایت است و براى غربى ها, اصل و اساس مطالعات اسلامى.

 

 

 

1. آل احمد, غرب زدگى, 22ـ 35; نامه فرهنگ, 28 و 126ـ127.

2. Islamic Studies.

3. زرین کوب, کارنامه اسلام, ص17.

4. مانند برخى دیدگاه هاى جدید در این باب, چون نظریه (برخورد تمدن ها) س. هانتینگتون.

The Clash of Civilazition by S. Huntington.

5. در این باره و تأثیر این نوع روابط بر جریان اسلام پژوهى در غرب. ر.ک: مارتین: (تاریخ مطالعات اسلامى در غرب), بخش مجادلات دینى و جنگ هاى صلیبى. این مقاله با ترجمه نگارنده در دست انتشار است.

9

 

6. یکى از موارد مهم در تفاهم افزایى, توجه به گفت وگوى میان تمدن ها و فرهنگ ها است.

7. البته از نظر اسلام و قرآن کریم, ادیان مکمل یکدیگرند و رقابتى با یکدیگر ندارند. نک مثلاً: قرآن کریم,سوره 2, آیه 136 و 285; سوره 5, آیه 82.

8. Peter the Venerable . براى شرح حال و افکار او نک: مارتین, همان, بخش تحقیقات کلونیایى ونیز قس: بدوى, فرهنگ کامل خاورشناسان, ص85.

9. R. Lulio.

10. R. Bacon.

براى شرح حال لول و بیکن و اقدامات آن ها نک مثلاً: حتى, تاریخ عرب, ج2, ص839; مینوى, (اسلام از دریچه چشم مسیحیان) ص23 به بعد; و مارتین, پى نوشت هاى مترجم.

11. The Trinity.

12. اسعدى, (یوحناى دمشقى و آغاز مجادلات…), ص63.

13. همان.

14. Rabert of Ketton (chester).

15. Hermann of Delmatia.

16. Peter of Toledo.

17. نک: مباحث بعدى همین گفتار.

18. Toledo Corpus.

19. Cluniac Corpus.

20. بدوى, ص475; و بسنجید با: و اردنبرگ, مقاله (مستشرقون) در 737/EI2 ; و مارتین, بخش (تحقیقات کلونیایى).

21. مارتین, بخش (اصلاح گرى).

22. John of Segvia.

23. Contra Ferentia یعنى گفت وگوى میان پیروان اسلام و مسیحیت و نیز بسنجید: مقاله (اسلام و مسیحیت) در 281/OEMIW.

24. Nicholas of Cusa.

25. Cribratio Al Corani.

26. مینوى, ص79ـ84.

27. Prodromus ad Refutatie Al Corani.

28. God Frey Higgins نویسنده کتاب (مدافعه از محمد(ص), قس, مینوى, ص114.

29. P. Inchbald.

30. احمدوند, (گذرى بر مطالعات شیعى در غرب), ص175ـ176.

31. هرچند که گاه و بیگاه رسوباتى از این دید غلط حتى تا به امروز هم وجود دارد, ولى باید پذیرفت که دید غالب اصلاح شده و اکثراً قرآن را کتابى الهى مى دانند.

32. احمدوند, ص180.

33. Paganini.

34. Von Erpe (Thomas Erpenius).

35. Beckius.

36. Abraham Hinckelmann.

37. Ludovico Marracci.

38. Catherine (Catrina).

39. Gustav. L. Flugel.

براى شرح حال و آثار او نک: بدوى, ص257ـ261.

40. Caroli Tauchnitii.

41. G. M. Redslob.

42. College of Fort William in Culcutta.

43. East India Company.

44. Jule La Beaume.

براى بحث نسبتاً خوبى درباره کارلابوم, نک: خرمشاهى, دانشنامه, ج1, ص1166.

45. بدوى, ص474.

46. آربرى, مقدمه بر ترجمه قرآن, ص7; مینوى, ص62; زریاب خویى, (قرآن), ص438; بدوى, ص474; سلماسى زاده, تاریخ ترجمه قرآن در جهان, ص96; اسعدى, کتابشناسى جهانى, ص48; صغیر, خاورشناسان و پژوهش هاى قرآنى, ص59; پیرسون, مقاله (قرآن) بخش ترجمه هاى قرآن در EI2, خرمشاهى, همان, ج1, ص566; واردنبرگ, Ibid .

47. زریاب خویى, همان.

48. بدوى, همان.

49. اسعدى, همان.

50. بدوى, ص475.

51. در این باره جیمز کرتیزک کتابى دارد به نام (پیتر واجب التکریم و اسلام) پرینستون, 1964 که بررسى کامل و ارزشمندى در باب مجموعه کلونیایى است. ر.ک: آربرى, مارتین و بدوى, همان.

52. پیرسون, Ibid, بخش ترجمه هاى لاتینى.

53. همان.

54. San Bernard

از بزرگان نبرد صلیبى دوم.

55. T. Bibliander (Buchmann).

56. Martin Luther.

57. Philip Melanchton.

58. Protestantism.

59. مارتین, همان.

60. آربرى, همان.

61. صغیر, ص59; ر.ک: مارتین, همان; مینوى, ص95ـ97.

62. بدوى, ص474ـ 475.

63. زریاب خویى, همان.

64. Andre Arrivabene.

65. پیرسون, همان.

66. Solomon Schweigger.

67. Frauen Kirche.

68. Andre du ryex.

10

 

69. A. Ross.

70. G. Sale.

71. براى نقد ترجمه او و برخى دیگر از ترجمه هاى انگلیسى ر.ک: آربرى, مقدمه.

72. Palmer.

73. Rodwell.

74. Bell.

75. Arthur. J. Arberry.

76. Pickthall.

77. خرمشاهى, قرآن پژوهى, ص532 ـ 536.

78. R. Blachere.

79. براى ملاحظه, صورت کاملى از ترجمه هاى قرآنى به زبان هاى گوناگون, حتى زبان عبرى جدید اسپرانتو ر.ک: عصمت بنیادق و خالد اِرن, کتابشناسى جهانى ترجمه هاى قرآن, چاپ ترکیه, سازمان کنفرانس اسلامى, استانبول; خرمشاهى, دانشنامه, ج1, ص525 ـ 612; پیرسون, همان.

80. صغیر, ص31.

81. همان.

نویسنده بحث مقدمه تاریخى نقدى بر قرآن.82. Gustav weil

83. صغیر, همان.

84. Theodor Nڑldke.

85. Geschichte des Quvans.

86. Schwally.

87. مانند جان برتن نویسنده کتاب (جمع و تدوین قرآن) کمبریج, 1979.

88. شراره (اضواء على بعض الدراسات الاستشراقیه) ص33ـ 38; ر.ک: طباطبایى, نقد آثار خاورشناسان, ص61 ـ69.

89. ارغون, اسلام دیروز و امروز, ص32و33.

90. ترجمه دکتر اسدالله مبشرى, نشر ارغنون, چاپ اول, تهران, 1372.

91. نک: سراسر کتاب.

92. The Encyclopeadia of Islam (2nd edition)

93. Toshihiko Izutsu.

94. Hawtiny

استاد دانشگاه لندن و یکى از ویراستاران کتاب جدید به نام (رویکردهایى به قرآن کریم) چاپ 2000, انتشارات تلیخ.

95. impartied.

96. comprehensive.

نظر شما