مشاوران، از پرستیژ تا عمل
مجله پگاه حوزه 19 مرداد 1381، شماره 61
سخنگوی دولت از تشکیل گروه مشاوران جدید در نهاد اجرایی کشور به مدیریت «عطاءالله مهاجرانی» خبر داد. اگرچه هنوز از ترکیب، کم و کیف و وظایف این گروه آگاهی نداریم، اما این خبر بار دیگر جایگاه و نقش مشاوره و گروه مشاوران در نهادهای مختلف کشور، اعم از تقنینی، اجرایی و قضایی را مورد توجه قرار می دهد.
الف: سابقه ی تاریخی «مشاوره» و مشورت کردن در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری، شاید به دیرینگی زندگی جمعی بشر می رسد. حیطه ی شور و مشورت کوچک ترین نهاد جامعه (یعنی خانواده) تا بزرگ ترین نهاد (یعنی حکومت) را دربر می گیرد. مشاوره بر پایه این اصل عقلی بنا شده است که افراد و نظام هایی که به فراخور درک و نیازشان از این موهبت استفاده می کنند، کمتر دست به آزمون و خطا می زنند. آن ها که راه شورا و مشورت را رفته اند، از عقل جمعی در بهینه سازی تصمیمات و اقدامات بهترین نتیجه را گرفته اند و کمترین هزینه را پرداخت کرده اند و بالعکس شورا گریزان به «تکرار» تصمیمات و اقدامات، صرف هزینه و انرژی، «درجا زدن» و یا پس روی در عرصه ی تصمیم گیری و سیاستگذاری دچار گشته اند.
ب: موضوع مشاوره در جامعه ی ما، به رغم توصیه ها و تأکیدهای فراوانی که بر این امر شده، سرنوشت غم باری داشته است. تجلیات و برآیند این وضعیت را می توان در تصمیمات خرد و کلان کشور مشاهده نمود. اتفاق عجیب دیگر این بود که هریک از سازمان ها و نهادها، نه تنها بر ستاد و سازمان مشاوران مزین بوده است، بلکه با انباشت و مازاد مشاوران در هریک از بخش ها نیز مواجه بوده و هست و یک مدیریت با جمعی از مشاوران احاطه شده است، طبقاتی از یک سازمان را با امکانات کامل به آنان اختصاص داده اند، اما اثر و نشانه ای از حضور کمی و کیفی آنان نیست! اکنون این سؤال مطرح می شود که چنین مناصبی با چه هدف و انگیزه ای در نظر گرفته می شود؟ چگونه احکام سازمانی یکی پس از دیگری تحت عنوان «مشاوره» مهر و امضا می شود؟
در برآوردهای علمی برای علت ناکارآمدی جایگاه مشاوران، عوامل زیر بیان شده است:
حاکمیت علایق خویشاوندی، بده بستان های سیاسی، مناسبات و تعلقات حزبی و گروهی، بی اعتقادی یا کم باوری به مشاوره، نبود روحیه ی جمعی، نبود چارچوب مشخص برای تقسیم وظایف مدیر و مشاور، الزامات و محدودیت ها و ملاحظات حکومتی، نبود پست و مناصب در خور شأن افراد، ناهمگنی گروه مشاوران، تقسیم بندی افراد به «له یا علیه» و عواملی دیگر از این دست زمینه های بی خاصیت شدن یا فرمالیته بودن جایگاه مشاوره در جامعه است، تا جایی که داشتن حکم مشاور بیشتر در حد یک پرستیژ یا افزایش سوابق و احکام اداری در سازمان ها و نهادها تنزل شأن یافته است.
ج: اگر نگاهی به وظایف و مسئولیت های صاحب منصبان بیندازیم، به نظر می رسد که باید جایگاه مشاوره از کارایی و مرتبت بیشتری نسبت به سایر کشورها حتی جوامع توسعه یافته برخوردار باشد. چراکه مثلاً مدیری که در بیش از 50 ستاد، نهاد یا شورا عضویت دارد، عملاً فرصت رسیدگی و حتی مرور نامه های خود را ندارد، چه رسد به این که بخواهد سیاستگذاری مدیریتی داشته باشد.
در این شرایط مشاوران (البته در صورتی که در جاهای دیگر چنین حکمی نداشته باشند) می توانند به عنوان مرکز تصمیم سازی و تغذیه فکری مدیران ایفای نقش نمایند. اما به دلایل فوق چنین اتفاقی رخ نمی دهد و مدیران دیروز مشاوران امروز شده اند و قطعا مدیران امروز مشاوران فردا خواهند بود.
د: از آن جا که دنیای امروز به مدیران بدون مرز تعلق دارد، به عنوان آموزه ی عصر مدرن گفته می شود که مهم نیست مشاوران از چه طبقه یا گروهی باشند، بلکه باید دید که چه توانایی و تکنیک هایی دارند.
به اعتقاد عالمان دانش مدیریت، نظامی در عرصه ی داخلی و خارجی موفق خواهد شد که مشاوران کارآمد و نخبه داشته باشد به باور اینان اگر جامعه ی ایران امروز، در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در شاخص های پایینی به سر می برد و علایم هشداردهنده از زبان آمار و ارقام عنوان می شود، همه و همه حکایت از تفننی و ابزاری دیدن امر مشاوره در ایران است. در چنین شرایطی اگر مشاوران دارای فکر و اندیشه ای هم بودند، مؤثر نبودند و شور و نظردهی آنان راه به جایی نبرده است (تحلیل محتوای اطلاعیه ها و بیانیه های صادره توسط سازمان ها و نهادهای مختلف در مواقع مختلف گویا و سند این ادعا است).
ه: اگر امروز قرار است از گروه جدید در پست مشاوره استفاده شود، ابتدا باید ویژگی ها و حیطه ی اختیارات آنان را مشخص کرد. با نگاهی به اسامی مشاوران ارشد نظام و نقش، سابقه و میزان تأثیرگذاری آنان در حیطه ی مربوط، می توان بایدها و نبایدها و معیارهای گزینشی را برای انتخاب مشاوران جدید مشخص کرد و یا برای همیشه جلوی صدور احکام مشاوره و صرف هزینه های مختلف در این مجموعه را گرفت. در غیر این صورت پست مشاوره در حد زنگ ورزش یا انشا و امثال آن باقی خواهد ماند و مشاوران اگر بخواهند به همین شکل ایفای نقش کنند، در زمینی بازی خواهند کرد که از توپ و دروازه خبری نخواهد بود و در خلأ بازی خواهند داشت.
نظر شما