ترتیب نزول سوره ها
فهرست عناوین
نویسنده : محمد هادی معرفت
در ترتیب نزول سورهها روایاتی در دست است که مورد اعتماد بزرگان است وعمدتا از ابن عباس نقل شده است.مانند روایتی که احمد بن ابی یعقوب کاتب،معروف به ابن واضح یعقوبی(متوفای 292)در تاریخ خود از محمد بن سائب کلبی از ابی صالح از ابن عباس نقل میکند (1).
و یا روایتی که محمد بن اسحاق وراق،معروف به ابن ندیم(متوفای 385)در کتاب الفهرستخود آورده است (2).و یا علامهطبرسی صاحب تفسیر از شیخ خود ابو محمد مهدی بن نزار حسینی قاینی از علامهقرن پنجم حافظ کبیر عبید الله بن عبد الله بن احمد، معروف به حاکم حسکانینیشابوری صاحب کتاب«شواهد التنزیل»روایت ترتیب را از ابن عباس آوردهاست.و نیز از کتاب«الایضاح»استاد احمد زاهد روایتی را نقل کرده است (3).و نیزامام بدر الدین زرکشی،اولین محقق مسایل قرآنی(متوفای 794) در کتاب خود«البرهان فی علوم القرآن»که در سال 773 آن را نگاشته،تفصیلا روایات ترتیب راآورده است و میگوید:«هذا نزل من القرآن و علیه استقرت الروایة من الثقات» (4).وبالاخره جلال الدین سیوطی،علامه عصر خود(متوفای 911)در کتاب معروفخود«الاتقان»این روایات را آورده است،و از ابو الحسن بن حصار،در این زمینهمنظومهای میآورد که در کتاب الناسخ و المنسوخ وی درج شده است.سیوطیروایت ترتیب را از جابر بن زید (5) نیز میآورد که تکمیل کننده روایت ابن عباسبه شمار میرود (6).
علامه طبرسی و دیگر بزرگان فن،متذکر میشوند که رعایت ترتیب سورهها،نظربه ابتدای هر سوره است.اگر سورهای تا چند آیه نازل شود،و پیش از اتمام آنسوره،سوره دیگری به طور کامل نازل گردد،و حتی چند سوره دیگر در این میانبه صورت کامل نازل شود،آن گاه بقیه سوره نخست نازل شود،در این حالت نیزاعتبار ترتیب،مبدا نزول هر سوره خواهد بود.چنان که سوره علق تا پنج آیه در آغازبعثت نازل گردید و پس از چند سال بقیه سوره نازل شد.هم چنین سوره مدثر وسوره مزمل و غیره نیز به همین روال نازل شدهاند.به همین دلیل سوره علق اولینسوره نازل شده شمرده میشود.چنان که طبرسی در مجمع البیان(ج 10 ص 405)
از کتاب«الایضاح»احمد زاهد نقل کرده است.
ترتیب سورهها طبق روایت ابن عباس و تکمیل آن مطابق روایت جابر بن زید،باتصحیح از روی نسخههای متعدد قابل اعتماد، (7) عبارت است از:
1
در نقل سیوطی سوره فاتحه در روایت ابن عباس نیامده است،لذا آن را بر اساس روایت جابر بن زید و نیز طبقنص مذکور در تاریخ یعقوبی،تصحیح کردیم(الاتقان،ج 1،ص 25 و تاریخ یعقوبی،ج 2،ص 26).
آیات استثنایی
در نوشتههای برخی از قدما آمده است که در برخی سورهها،آیاتی بر خلافاصل سوره آمده است.یعنی اگر سوره مکی استبرخی آیات آن مدنی و اگر مدنیاستبرخی آیات آن مکی است.البته ما با تتبعی که انجام دادهایم به خلاف این نظردستیافتهایم،هر سورهای که مکی است تمام آن مکی است و هر سورهای کهمدنی است تمام آن مدنی است (8).در این کتاب به چند نمونه به اختصار اشارهمیشود:
نمونه اول:گفتهاند:در سوره مائده آیه الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهمو اخشون،الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت درعرفات بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد (10) ،ولی این توهم بر اساس آن است که معیار و شاخصمکی و مدنی را مکان بدانیم و بگوییم هر سورهای که در مکه نازل شده مکی استگرچه پس از هجرت نازل شده باشد.در صورتی که معیار مکی یا مدنی بودن زمانهجرت است و تقسیم مکی و مدنی به پیش از هجرت و پس از هجرت برمیگردد.
نمونه دوم:گفتهاند:سوره توبه،آیههای ما کان للنبی و الذین آمنوا ان یستغفرواللمشرکین و لو کانوا اولی قربی...ان ابراهیم لاواه حلیم (11) هنگام وفات ابو طالب در مکهنازل شده در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله به او وعده داد تا برای آمرزش وی دعا کند (12). اینگفته از کسانی است که سعی بر آن دارند تا ابو طالب را موقع وفات کافر بشمارند.ودر جای خود،واهی و مغرضانه بودن این پندار را ثابت نمودهایم.لذا صحیح هماناست که طبرسی در تفسیر خود آورده که گروهی از مسلمانان پس از فتح مکه،ازپیامبر صلی الله علیه و آله خواستند تا اجازه فرماید برای پدران مشرک خود طلب استغفار کنند.
آن گاه این آیه نازل شد و به طور صریح از این کار منع نمود (13).
نمونه سوم:گفتهاند:سه آیه نخستسوره یوسف مدنی است.جلال الدینسیوطی این نظر را سست میداند،ولی عجیب است که شخصیتی مانند ابو عبد اللهزنجانی آن را پذیرفته (14).در استدلال به این که این چند آیه مدنی است گفتهاند:چونکفار مکه از یهود خواستند که در مدینه درباره یوسف از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کنند،اینسه آیه نازل شد.در صورتی که وقتی تمام داستان قبلا در مکه نازل شده است معناندارد که مقدمه آن در مدینه نازل شده باشد.البته ممکن استبگوییم بر عکس،یهود از کفار و مشرکین مکه خواستند که درباره داستان یوسف علیه السلام بپرسند و آنانپرسیدند و این سوره نازل شد.
2
پینوشتها:
1- تاریخ یعقوبی،ج 2،ص 26 و 35.
2- ابن الندیم،الفهرست،فن سوم از مقاله اول،ص 47-43.
3- تفسیر طبرسی،ج 10،ص 406-405.نیز رجوع شود به شواهد التنزیل،ج 2،ص 311 به بعد.
4- البرهان،ج 1،ص 193.
5- جابر بن زید،از فقهای بنام بصره و از بزرگان تابعین به شمار میرود.از ابن عباس و عکرمه روایت کرده است.
وفات او به سال 103 اتفاق افتاده است.روز وفات او قتاده گفت:«امروز داناترین اهل عراق وفات نمود».
6- الاتقان،ج 1،ص 29-22.
7- زرکشی سوره صف را بعد از سوره تحریم و قبل از سوره جمعه و برائت را قبل از مائده و مائده را آخرینسوره قرار داده است.
8- ر.ک:التمهید،ج 1،ص 237-169.
9- مائده 5:3.
10- تاریخ القرآن،ص 27.
11- توبه 9:114-113.
12- صحیح بخاری،ج 2،ص 119 و ج 6،ص 87.
13- تفسیر طبرسی،ج 5،ص 76.
14- ر.ک:الاتقان،ج 1،ص 15.تاریخ القرآن،ص 28.
3
نظر شما