موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

به بهانه برگزاری هفته معلم: چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

سه شنبه 12 تیر ,1375 2 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1008 

و در این دیار هستی, ما را نه سعادت حضرت ابوالبشر است که یکبار
بهشت را دیدن کنیم, نه صبوری ایوب است که در حیطه محک حضرت
باریتعالی رستگار بمانیم و نه عمر نوح است که شقاوت حال را به سعادت
آتی, دل خوش داریم. همه هستی ما سلسله مویرگ باریکی است که در آن
قطره خونی جاریست که چون جریان وابماند, وامانده ایم و آنگاه در برزخ
تجزیه تا انتظار عشق:
عجبا که در حریم این صراط خوف و رجاء همتی اگر هست, مصروف رهایی هشت
از گرونه گردیده است و به هیچ اندیشیدن و نباتی زیستن خود قانونی
شده است شاید.. . بگذریم در حرفه معلمی سخت می کوشیم ولی بر این
اندیشه ایم که دیگر در شعرسرمایه جاودانیست کار شغلمان را برای
بچه ها به تمثیل نیاوریم, زیرا که هر چه کار می کنیم وامانده تریم ,
دیگر حدود وسعت کار معلمی در انبساط حجم تورم نمی گنجد, مخارج زندگی
بالاست, خرج زیاد کار زیاد می طلبد, چاره ای نیست. اضافه, کار می کنیم.
ولی از خشکیدن عرق جبین ماهها می گذرد و از مزدمان خبری نیست, مصیبتی
است که دیگر طلبکار هم حواله دولت را نمی پذیرد, همه زندگیمان
محرومیت است, فقط مدرسه مان در منطقه محروم نیست و کلام آخر اینکه ,
اگر شبی فرزندمان از درد دندان بنالد.. . چه بگویم, دندانی را که درد
می کند باید کشید, باشد که دهان فرزند بی دندان بماند, زیرا که سهم ما
از علوم طبابت این عصر تنها از حدود تناول قرصی و یا کشیدن دندانی
فراتر نمی رود.
محمدخانی تربت حیدریه
 

نظر شما