موضوع : پژوهش | مقاله

تطبیق یا عدم تطبیق مصحف موجود با قرائت حفص

فهرست عناوین

فهرست عناوین

     مقدمه0
     الف – موارد اختلاف1
     ب ـ موارد اتفاق3

‌ منبع: بینات سال پنجم. شماره 19

علی اصغر رجبی – علی نقی قائمی نیک

 

مقدمه

 

یکی از موضوعات مطرح شده در مباحث علوم قرآنی، انطباق یا عدم انطباق مصحف موجود با قراءات مختلفی است که از قرآن کریم به ما رسیده است.

نظر مشهور این است که قرآن موجود ومتداول بین مردم، مطابق با روایت حفص از عاصم است ولی برخلاف نظر مشهور، برخی از محققین و قرآن پژوهان اعتقاد دارند مصحف موجود با قرائت مذکور اختلاف دارد.

نوشته حاضر تحقیقی است پیرامون موضوع یاد شده و اثبات استدلالی نظر مشهور و بیان این نکته که مورد خاصی را نمی‌توان به عنوان اختلاف بین قرائت حفص با قرآن متداول ارایه کرد. در مقابل، موارد متعددی را می‌توان یافت که بین قرائت حفص به آن صورت قرائت کرده است و در مصحف موجود نیز به همان ترتیب ثبت شده است.

مقایسه فوق بیشتر بر مبنای کتاب «التیسیر فی القراءات السبع»، تألیف ابوعمرو عثمان بن سعید الدانی (371-444) انجام گرفته است.

در این نوشتار سعی شده است،‌ آنچه از کتب مختلف و عموماً از کتاب « التیسیر» نقل شده است، مطابق با آنچه در کتاب آمده است،‌ بیان گردد. در رسم الخط آیات نیز سعی بر آن شده که املاء و رسم الخط آیات و کلمات با توجه به آنچه در منابع، أعم از مصحف شریف نوشته عثمان طه و نیز «کتاب التیسیر» و ... آمده است ، آورده شود. ضمن آنکه آیات مورد بحث در کورشه آمده است و موارد اختلاف ،‌اعراب‌گذاری شده ، تا روایت حفص ازعاصم آن چنان که در کتاب «التیسیر»‌ بیان شده ونیز نقل از مصحف «عثمان طه» مشخص شده باشد.

بر اساس روشی که در کتاب «التیسیر» وجود دارد، روش کلی به صورت زیر است که ما نیز همان روش را پیش گرفته‌ایم:

1. قواعد کلی قرائت‌های مختلف را ذکر کرده و توضیح می‌دهد که ما امروزه براساس روایت حفص از عاصم قواعد تجویدی را رعایت می‌کنیم و کتب تجویدی را رعایت می‌کنیم و کتب تجویدی بر اساس روایت فوق تنظیم یافته است. ما در اینجا به اختصار ، به قواعد مذکور اشاره نکرده‌ایم.

2. کتاب، فوق، بر اساس ترتیب سوره‌ها و آیات، موارد اختلاف را بررسی و ذکر می‌کند و نیز در پایان هر سوره، قسمتی را تحت عنوان یاءات ( «ی» متکلم وحده مانند «معی») و قسمتی را تحت عنوان محذوفات ( مانند «داع» که از ‌آن «یاء» حذف شده است)، بیان داشته است، که در این نوشتار، ترتیب سوره‌ها و آیات رعایت شده و اگر مواردی از یاءات و محذوفات مورد اختلاف بود ذکر گردیده است.

3. موارد اختلافی مشابهی که در بیش از یک سوره وجود داشته، درکتاب « التیسیر» در سوره اول ذکر شده و در سوره بعد با عبارت « قد ذکر» به آن اشاره دارد که در این نوشتار جهت پرهیز از اطاله مطلب این موارد حذف شده است. و فقط در اولین سوره‌ای که این موارد آورده شده نقل شده است.

1

 

4. در کتاب « التیسیر» در مواردی که حروف مخصوصی به جهت نقطه‌گذاری، محل اختلاف بوده، حرف مزبور بدون نقطه آمده است ولی در توضیحات و نیز در هنگام ذکر آیه، نقطه‌گذاری شده و طبق روایت حفص بیان شده است.

 

 

الف – موارد اختلاف

 

1. سوره یونس، آیه 87: « و أوحینا الی موسی و أخیه أن تبوءا لقومکما بمصر بیوتاً ...» التیسیر، ص123: وروی عبید الله بن ابی مسلم عن ابیه و هبیرة عن حفص انه وقف علی قوله «ان تبوءا»، «تبویا» بالیاء بدلاً عن الهمزة.

اما ظاهراً خود ابوعمرو دانی نیز این قرائت را نمی‌پذیرد، چرا که به دنبال آن می‌گوید:« فقال: لنا ابن خواستی عن ابی طاهر عن اشنانی انه وقف بالهمزة و بذلک قرأت و به آخذ».

تا آنجا که مشاهده شده است، دیگ کسانی که در علم قرائت کتاب نوشته‌اند نیز به قرائت دوم توجه نکرده‌اند و اصلاً آن را ذکر نکرده‌اند که دلالت بر کمی اعتبار آن قول دارد.

2. سوره نور، آیه 58: « یا ایها الذین امنوا لیستئذنکم الذین ملکت ایمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات من قبل صلوة الفجر و حین تضعون ثیابکم من الظهیرة و من بعد صلوة العشاء ثلاث عورات لکم...»

التیسیر، ص163: ابوبکر و حمزة و الکسائی: «ثلاث مرّات» بالنصب و الباقون بالرفع.

براسلاس کتاب التیسیر، به نظر می‌رسد این یک مورد جدی باشد و ظاهراً حفص باید « ثلاث مرّات» و دیگری در «ثلاث عورات»، می‌توان گفت شاید در چاپ و یا در استنساخ نسخه‌های کتاب التیسیر اشتباهی رخ داده و اختلاف موجود درباره « ثلاث عورات»، برای « ثلاث مرات» ثبت شده است. مراجعه به دیگر کتب قرائت مطلب فوق را روشن می‌سازد.

ـ النشر فی القراءات العشر، ابن جذری، 2/333:

« و اختلفوا فی (ثلاث عورات) فقرأ حمزة و الکسائی و خلف ابوبکر (ثلاث) بالنصب و قرأ الباقون بالرفع و اتفقوا علی النصب فی قوله (ثلاث مرّات) المتقدم لوقوعه ظرفاً والله اعلم ...»

چنانکه ملاحظه می‌شود ابن جذری اختلاف مذکور را درباره «ثلاث عورات» می‌داند (البته با اضافه کردن خلف به آنچه ابوعمرو ذکر کرده است) و نصب « ثلاث مرّات» را مورد اتفاق همه قرّاء می‌داند.

ـ الحجة فی القراءات السبع، ابن خالویه/264:

« قوله تعالی: « ثلاث عورات»، یقرء بالرفع و النصب. فالحجة لمن رفع:‌أنه ابتدء فرفعه بالابتداء و الخبر (لکم) أورفعه لأنه خبر ابتداء محذوف، معناه هذه الأوقات ثلاث عورات لکم، و الحجة لمن نصب. أنه جعله بدلاً من قوله (ثلاث مرّات).

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود اختلاف، فقط برای‌« ثلاث عورات» ذکر شده است.

ـ الکشف عن وجوه القراءات السبع، مکی ابن ابی طالب القیسی(355-437)،2/143:

« قوله: (ثلاث عورات)، قرأه ابوبکر و حمزة و الکسائی بالنصب، علی البدل من « ثلاث مرّات» علی تقدیر اوقات ثلاث عورات،‌ لیکون المبدل و المبدل منه وقتاً و قرأ الباقون بالرفع علی اضمار مبتدأ ...»

ـ حجة‌القراءات ، عبدالرحمن بن صمد بن زنجلة/505.

مشاهده می‌شود که هیچ یک از قراء، از جمله حفص، در خواندن «ثلاث مرات»، به نصب اختلاف نکرده‌اند. پس مطلب التیسیر را نمی‌توان پذیرفت و باید حمل بر اشتباه کرد.

4. سوره روم آیه 54: « الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة ثم جعل من بعد قوة ضعفاً و شبیة یخلق ما یشاء و هو العلیم القدیر».

2

 

¬ـ التیسیر/175،176:

« ابوبکر و حمزة « من ضعف» فی ثلاثه بفتح الضاد و لذلک روی حفص عن عاصم فیهن غیر انه ترک و اختار الضم اتباعاً منه لروایة حدثه بها الفضیل بن مزروق عن عطیه العولی عن عبدالله الضم اتباعاً منه لروایة حدّثه بها الفضیل بن مرزوق عن عطیع العولی عن عبدالله بن عمران النبی علیه السلام اقرأء ذلک بالضم و رد علیه بالفتح و اباه و عطیه یضعف و ما رواه حفص عن عاصم عن اعیته اصح و بالوجهین اخذ فی روایته لا تابع عاصماً علی قراءته واو افق حفصاً علی اختیاره و الباقون بضم الضاد فیهن ...»

ـ الکشف عن وجوه القراءات السبع، 2/186:

« قوله «من ضعف» قرأه ابوبکر و حمزة بفتح الضاد فی ثلاثة مواضع فی هذه السورة، و قد ذکر عن حفص (1/197) انه رواه عن عاصم و اختار الضم، الروایة قویت عنده و هو ما رواه ابن عمر قال: قرأت علی النبی « من ضُعف»‌ یعنی بالضم فی الثلاثة: وروی عنه أنه قال: ما خالفت عاصماً فی شیء مما قرأت به علیه الا فی ضم هذه الثلاث کلمات و قرأ الباقون فیهن بالضم و هما کالفقر و الفُقر.»

ـ النشر، 2/345:

« و اختلفوا فی « من ضعف» و «‌ من بعد ضعف» و «ضعفا»، فقرأ عاصم و حمزة بفتح الضاد فی الثلاثة واختلف عن حفص فروی عنه عبید و عمرو أنه اختار فیها الضم خلافاُ لعاصم، للحدیث الذی رواه عن الفضیل بن مرزوق عن عطیه العوفی عن ابن عمر مرفوعاً و روینا عنه من طرق أنه قال: ما خالت عاصماً فی شیء من القرآن،‌ الا فی هذا الحرف و قد صح عنه الفتح الضم جمیعاً فروی عنه عبید و ابوالربیع الزاهرانی و الفیل عن عمرو عنه الفتح روایة و روی عنه ابن هبیرة و القواس و زرعان عن عمر و عنه الضم اختیاراً قال الحافظ ابوعمرو و اختیاری فی روایة حفص من طرق عمرو و عبید الاخذ بالوجهین بالفتح والضم فأتابع بذلک عاصماً علی قراءته و اوافق به حفصاً علی اختیاره.»

بنابراین به نظر این بزرگان باید در روایت او از عاصم بوده است، فقط همان مورد ذکر شده است زیرا بنابراین بوده که قرائت قرآن به روایت حفص از عاصم ذکر شود نه اختیارات خود حفص که مخالف عاصم است. با وجود این در بعضی از قرآن‌های قدیمی هر دو وجه بیان شده و گفته شده که به هر دو وجه می‌توان «ضعف» را قرائت کرد و توجه به این مطلب داشته‌اند.

 

3

 

 

ب ـ موارد اتفاق

 

مواردی که قرائت مذکور در قرآن متداول، فقط با روایت حفص مطابقت دارد، براساس ترتیب سوره‌ها به شرح زیر است. لازم به ذکر است که در این جمع‌آوری، حتی مواردی که قرآن موجود فقط با روایت عاصم مطابقت دارد نیز گرد‌آوری نشده است، زیرا ممکن است این شبهه به وجود بیاید که شاید در اینجا قرآن براساس روایت شعبة بن عیاش از عاصم نوشته شده باشد.

بقره:

67: «هُزُواً» و «کفواً» بضم الزاء و الفاء من غیر همزه ... « قالوا اتتخذنا هزواً...» و « لم یکن له کفواً احد ...» (اخلاص، 112/4)

آل عمران

57: حفص «فیوفّیهم» بالیاء و الباقون بالنون‌ « واما الذین امنوا و عملوا الصالحات فیوفیهم أجورهم».

83: حفص و ابوعمرو «یبقون» بالیاء ، حفص و « الیه یرجعون‌» بالیاء و الباقون بالتاء فیهما « افغیر دین الله یبغون و له أسلم من فی السموات و الأرض طوعاً و کرهاً و الیه یرجعون».

157-158: ابن کثیر و ابن عمرو و ابن عامر و ابوبکر، «متم»‌ و «‌متّ» و «متنا» بضم المیم حیث وقع و تابعهم حفص علی الضم فی هذین الحرفین خاصة فی هذه السورة و الباقون بکسر المیم.

« ولئن قتلتم فی سیبل الله أو متم لمغرةْ من الله و رحمة مخیر مما یجمعون. ولئن متم أو قتلتم لإلی الله تحشرون»

« قالت یا لیتنی متّ‌ قبل هذا و کنت نسیاً منسیاً»‌ ( مریم، 19/23)

« و یقول الانسان ائذا ما مت لسوف اخرج حیّاً»‌(مریم،‌ 19/66)

« أفإن متَّ فهم الخالدون»‌( انبیاء،‌21/34)

«ایعدکم انکم اذا متّم و کنتم تراباً و عظاماً إنکم مخرجون» ( مؤمنون، 23/35)

« ائذا متنا و کنا تراباً و عظاماً‌ ...» ( مؤمنون، 23/82)،(صافات، 37/16و53)،(ق، 50/3) و (واقعه،‌56/47)

157: ... حفص «خیر مما یجمعون» بالیاء و الباقون بالتاء.

12: ابن کثیر و ابن عامر و ابوبکر « یوصی بها» فی الموضعتین (آیه 11و12) بفتح الصاد و تابعهم حفص علی الثانی فقط و الباقون بکسر الصاد فیها«فان کان له اخوة فلامه السدس من بعد وصیة یوصی بها او دین. فإن کانو أکثرمن ذلک فهم شرکاء فی الثلث من بعد وصیة یوصی بها أو دین غیر مضار».

152: حفص« سوف یوتیهم أجورهم» بالیاء، والباقون بالنون « و الذین امنوا بالله و رسله و لم یفرقوا بین احدٍ منهم اولئک سوف یؤتیهم أجورهم و کان الله غفوراً رحیماً»

مائده:

107: «من الذین استحق» بفتح التاء و الحاء و اذ ابتداأ کسر الالف و الباقون بضم التاء و الکسر الحاء و اذا ابتدءوا ضموا الالف ...« ... فاَخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الأولیان...».

128: حفص « و یوم یحشرهم» و هو الثانی من هذه السورة و الثانی من یونس و فی سبأ «و یوم یحشرهم ثم یقول» بالیاء فی الکل وفی «ثم یقول» و الباقون بالنون. « و یوم یحشرهم جمیعاً یا معشر الجن قد استکثرتم من الانس» (انعام، 6/128)

« و یوم یحشرهم کأن لم الّا ساعة من النهار»(یونس، 10/45)

«و یوم یحشرهم جمیعاً ثم یقول للملائکة أهولاء ایاکم کانوا یعبدون»(سبأ، 34/40)

اعراف:

117:حفض « تلقف ما » هنا و فی طه و الشعراء باسکان اللام مخففاً و الباقون بفتح اللام مشدّداً. « و أوحینا الی موسی أن الق عصاک فاذا هی تلقف ما یأفکون» (اعراف، 7/117)

4

 

« واف ما فی یمینک تلقف ما صنعوا... »(طه، 20/69)

« فالقی موسی عصاه فاذا هی تلقف ما یأفکون»( شعراء،26/45)

123: قنبل « قال فرعون امنتم به»، یبدل فی حال الوصل من همزة الاستفهام واو المفتوحة و یمدّ بعدها مدة فی تقدیر الفین و قرأ فی طه علی الخبر بهمزة و الف و قرأ فی الشعراء علی الاستفهام بهمزة و مدة مطولة فی تقدیر الفین و حفص فی الثلاثة بهمزة و الف علی الخبر ... .

« قال فرعون امنتم به قبل ان ءاذن لکم ... » (اعراف، 7/123)

« قال امنتم له قبل أن ءاذن لکم»(طه، 20/71)

« قال امنتم له قبل أن ءاذن لکم» (شعراء. 26/49).

164: حفص « قالوا معذرة» بالنصل و الباقون بالرفع « قالوا معذرةً الی ربکم و لعلهم یتقون» (در بخش یاءات): یاءاتها سبع: ... «معی بین اسرائیل» فتها حفص.

« قد جئتکم ببینة من ربکم فارسل معی بنی اسرائیل» (اعراف، 7/105).

انفال:

18: الحرمیان و ابوعمرو « موهن کید» بفتح الواو و تشدید الهاء و الباقون باسکان الواو و تشدید الهاء و الباقون باسکان الواو ویخفض الهاء و حفص یترک التنوین و یخفف الدال من «کید» علی الاضافة و الباقون ینونون و ینصبون الدال. « ذلکم و أن الله موهن کید الکافرین»

توبه:

83: (در بخش یاءات)‌: فیها یاءان: « معی ابداً» سکنها ابوبکر و حمزة و الکسانی «معی عدواً»، فتحها حفص. « فقل لن تخرجوا معی أبداً و لن تقاتلوا معی عدواً».

یونس:

23: حفص « متی الحیوة الدنیا» بالنصب و الباقون بالرفع. « یا ایها الناس انما بغیکم علی انفسکم متاع الحیوة الدنیا ثم الینا مرجعکم فننبئکم بما کنتم تعملون».

35: ابن کثیر و ورش و ابن عامر « امّن لا یهدی » بفتح الیاء و الهاء و تشدید الدال ... و حفص بفتح و الیاء و کسر الهاء ... « أفمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امّن لایهدی الّا ان یُهدی».

هود:

40: حفص « من کل زوجین اثنین» هنا و فی المؤمنون بتنوین اللام و الباقون بغیر تنوین. « قلنا فیها من کلٍ زوجین اثنین» (مؤمنون،23/27).

« فاسلک فیها من کلٍ زوجین اثنین»‌( مؤمنون،23/27).

یوسف:

5: حفص « یابُنیّ » هنا و فی الصافات بفتح الیاء و الباقون بکسرها.

« قال یا بنی لا تقصص رؤیاک علی اخوتک» ( یوسف، 12/5)

« فلما بلغ معه السغی قال یا بنی انی اری فی المنام...»‌( صافات، 37/120).

47: حفص « دأبا»‌بتحریک الهمزة و الباقون باسکانها. « قال تزرعون سبع سنین دأباً»

109. حفص « یوحی الیهم» هنا و فی النحل و الاول من الأنبیاء بالنون و کسر الحاء و الباقون بالیاء ... « و ما ارسلنا من قبلک الّا رجالاً نوحی الیهم من اهل القری» (یوسف، 12/109)

« و ما ارسلنا من قبلک الّا رجالاً نوحی الیهم فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» ( نحل، 16/43؛ انبیاء،21/7).

ابراهیم:

22: ( در قسمت یاءات) یاءاتها ثلاث: « و ما کان لی» فتحها حفص « و ما کان » علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی»

نحل:

12: ابن عامر« و الشمس و القمر و النجوم مسخرات» بالرفع فی الاربعة و حفص برفع « والنجوم» و « مسخرات» فقط ... « و سخر لکم الیل و النهار و الشمی و القمر و النجوم مسخرات بامره».

5

 

اسراء:‌

64: حفص «ورجلک» بکسر الجیم و الباقون باسکانها. « و أجلب علیهم بخیلک و رجلک».

کهف:

1: قراء حفص « عوجاً» یسکت علی الالف سکتة لطیفة من غیر قطع و لا تنوین ثم یقول «قیماً» و کذلک کان یسکت مع مراد الوصل علی اللف ثانی یس فی قوله عز وجل:

« من مرقدنا» ثم یقول «ران» و الباقون یصلون ذلک من غیر سکت و یدغمون النون و اللام فی المراد.

« الحمدلله الذی انزل علی عبده الکتاب و لم یحعل له عوجاً. قیماً لینذر بأساً شدیداً ...»(کهف، 18/2،1)

« قالوا یا ولینا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون» (یس، 36/52)

« وقیل من راق» (قیامة ، 75/27)

« کلا بل ران علی قلوفهم ما کانوا یکسبون» (مطففین، 83/14)

59: ابوبکر « لمهلکهم»‌و فی النمل « مهلک اهله»‌بفتح المیم و الام و حفص بفتح المیم و کسر الام و الباقون بضم المیم و فتح اللام.

«‌ و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا و جعلنا لمهلکهم موعداً»

«‌ ثم لنقولن لولیه ما شهدنا مهلک اهله و أنّ لصادقون» ( نمل، 16/49).

63: حفص «‌ما انسانیه الا»‌و فی الفتح « علیه الله » بضم الهاء فیهما فی الوصل و الباقون بکسرها. « و ما انسانیه الا الشیطان»

«‌ و من اوفی بما عاهد علیه الله » ( فتح، 48/10).

( در قسمن یاءات) یاءاتها التسع: ... «‌ معی صبراً» فی الثلاثة ( آیات 67،72،75،سوره کهف) فتحهن حفص ... « انک لن تسطیع معی صبراً»

مریم:

25: جفص « تساقط علیک» بضم التاء و کسر القاف و تخفیف السین و حمزة بفتحها مع التخفیف و الباقون بفتحها مع التشدید. « و هزی الیک بجزعِ النخلة تساقط علیک رطباً جنیاً».

112: حفص « قال ربی احکم » بالالف و الباقون بغیر الف. « قال ربّ احکم بالحق»

یاءاتها اربع « من معی» (آیه 24) فتحها حفص، « هذا ذکر من معی و ذکر من قبلی ...»‌(انبیاء، 21/24).

حج:

25: حفص « للناس سواء» بالنصب و الباقون بالرفع. «‌ و المسجد الحرام الذی جعلناه للناس سواء العاکف فیه و الباد».

نور:

9: حفص « و الخامسة أن غضب الله» بنصب التاء و الباقون برفعه و لا خلاف فی الأول ( آیه 7)، «‌ و الخاسمة أنَّ غضب الله علیها ان کان من الصادقین».

52: حفص « ویتقّه» باسکان القاف و الهاء فی الوقف ساکنة با جماع. « ومن یطع الله ورسوله و یخش الله و یتقه فاولئک هم الفائزون».

فرقان:

19: حفص « فما تستطیعون » بالتاء و الباقون بالیاء « فقد کذبوکم بما تقولون فما تستطیعون صرفاً و لا نصراً»

شعراء:

187: حفص « کسفاً » هنا و فی سبأ (آیه 9) بفتح السین و الباقون باسکانها « فأسقط علینا کِسَفاً من السماء ان کنت من الصادقین»‌.

( در قسمت یاءات) یاءاتها ثلث عشرة یاء: ... «‌ان معی ربی»‌( آیه 62) فتحها حفص ... «‌قال کلّا أنّ‌ مَعِیِ ربّی سیهدین».

قصص:

32: حفص « من الرهب» بفتح الراء و اسکان الهاء و الحرمیان و ابو عمرو بفتحها و الباقون بضم الرّاء و اسکان الهاء ...« اضمم الیک جناحک من الرهب ».

6

 

82: حفص « لخسف بنا» بفتح الخاء و السین و الباقون بضم الخاء و کسر السین. «‌لولا أن منَّ الله علینا لَخَسف بنا و یکأنّه لا یفلح الکافرون».

34: ( در قسمت‌ یاءات) یاءاتها اثنتی عشرة یاء ... « معی ردءاً» فتحها حفص ( البته د رتفسیر « مع ردءاً»‌نوشته شده که با توجه به اینکه در بخس یاءات آمده است باید اشتباه چاپی باشد. « فارسله مَعِیَ ردءاً یصدقنی»

روم:

22: حفص « للعالمین »‌بکسراللام و الباقون بفتحها. «‌انّ فی ذلک لآیات للعالمین»

لقمان:

13: ابن کثیر « یا بنیّ لا تشرک» باسکان الیاءو هو الاول و قنبل « یا بنیّ اقم الصلوة »‌ ( آیه 17) باسکان الیاء و هو الاخیر و حفص فیهما و فی الاوسط (آیه 16) بفتح الیاء و البزی مثله فی الاخیر و الباقون بکسر الیاء فی الثلاثة. « و اذ قال لقمان لابنه و هو یقظه یا بُنیّ‌ لا تشرک بالله ...»

« یا بُنی انها ان تک مثقا حبة من خردل. یا بُنّی اقم الصلوة و أمر بالمعروف»‌( لقمان، 31/16-17).

احزاب:

13: حفص « لا مقام لکم» بضم المیم و الباقون بفتحها « و اذ قالت طائفةٌمنهم یا أهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا».

ص:

33و69: یاءاتهاست : « ولی نعجة» و «‌ما کان لی من علم» فتحهما حفص ... «‌ ان هذا اخی له تسع و تسعون نعجة ولی نعجةٌ واحدة ...»‌، « ما کان لِیَ من علم بالملإ الاعلی إذ یختصمون».

مؤمن:

37: حفص « فاطّلع» بنصب العین و الباقون برفعها. « اسباب السموات فاطّلع الی اله موسی».

زخرف:

53: قرأ حفص « بالغ» بغیر تنوین« امره» بالخفض و الباقون بالتنوین و نصب « امره» «‌ و من یتوکل علی الله فهو حسبه انَّ الله بالغ امرِهِ قد حقل الله لکل شیئٍ قدراً».

معارج:

16: حفص « نزاعة » بالنصب و الباقون بالرفع. « نزّاعة للشوی».

33: حفص « بشهاداتهم» بالالف علی الجمع و الباقون بغیر الف. « و الذین هم بشهاداتهم قائمون».

مدثر:

5: قرا حفص : « و الرُّجز» بضم الراء و الباقون بکسرها. « والرُّجز فاهجُر».

قیامة:

37: حفص «من منی یمنی» بالیاء والباقون بالتاء « الم یک نطفة من منی یمنی».

التطفیف( مطففین):

31: حفص « فکهین»‌ هنا بغیرالف والباقون بالالف. «‌ و اذا انقلبوا الی اهلهم انقلبوا فکهین»

4: قرأ حفص « کفواً»‌ بضم الفاء و فتح الواو و من غیر همزة ( قبلاً در سوره بقره ذکر شد).

چنانکه مشاهده شد، مورد خاصی را نمی‌توان مشاهده کرد که اختلافی بین مصحف موجود و متداول ( لااقل در حال حاضر ) با قراءات عاصم به روایت حفص وجود داشته باشد.

لذا می‌توان گفت اصراری وجود داشته که چاپ و نشر قرآن کریم بر مبتانی قراءات فوق صورت گرفته است و دلیل متقن برای نظر مخالف پیدا نشده است.

اماعلت این اصرار چیست و این توجه به روایت حفص از عاصم از چه تاریخی آغاز شده است، مطلبی است که از عهده این مقال خارج است.

نظر شما