موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

فرار مغزها و برنامه های آموزشی وابسته امروزه نیز آموزش پزشکی از بی برنامگی و نبود هدف و جهت مشخص و کمبود امکانات در رنج است

سه شنبه 12 تیر ,1375 2 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1008

گروهی از پژوهشگران چنین باور دارند که پدیده فرار مغزهاناشی از
نادرست بودن برنامه آموزشی در کشورهای جهان سوم است( 12 )
فارغ التحصیلان برنامه های آموزشی در این کشورها از آموزشهائی چنان
پیشرفته برخوردار شده اند که امکان کاربرد آن آموزشها در جوامع جهان
سوم یعنی همان کشورهایی که در آن آموزش یافته اند محدود است.
بنابراین مهاجرت آنان به کشورهای دیگر طبیعی به نظر می آید. نگارنده
نیز با این گروه پژوهشگران و بیشتر یافته های آنان موافق است. لازم
می داند یک نمونه از ناهماهنگی آموزش و امکان کاربرد آن را بازگو
کند.
برنامه آموزشی دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز سالهاست که درست مانند
برنامه دانشکده های پزشکی در امریکا طراحی شده کتابها و زبان درسی
نیز انگلیسی است. استادان بیشتر از امریکا و انگلیس آمده اند. برای
پایان بردن دوره پزشکی در این دانشکده دانشجو می باید علوم پایه
پزشکی و درسهای بسیار پیچیده و پیشرفته را همراه با دوره ای تقریبا
طولانی در آزمایشگاهها و بیمارستانها با کوشش پی گیرد و بسیار مداوم
به پایان آورد این برنامه سنگین در بیشتر دانشگاههای ایران در رشته
پزشکی اعمال می شود و پزشک فارغ التحصیل از این دانشگاهها با کمک
آزمایشگاه و دیگر تکنولوژیهای وابسته به رشته پزشکی مهارت تام در
تشخیص بیماریهای غالبا نادر می یابد. پس از پایان دوره آموزشی آن
دسته از پزشکان که معافیت تحصیلی از نظام وظیفه داشته اند مجبور به
گذراندن این دوره در روستاها و شرکهای دور افتاده بودند که در رژیم
گذشته تحت عنوان سپاه بهداشت و اینک بنام طرح برای ارائه پوشش
درمانی در این نواحی محروم اعزام می گردیدند.
بدیهی است که اجرای چنین پروژه هائی ظاهرا می باید گره گشای مسائل
بهداشتی و درمانی روستاها و شهرکها باشد. اما در عمل پزشک تربیت شده
به سیستم امریکائی و اروپائی که به تکنولوژی مدرن و آزمایشگاهی برای
تشخیص کلینیکی نیازمند است برای دانش و مهارت خویش کاربرد بسیار
بسیار محدودی در روستاها و شهرکها می یابد. و بدون شک وقتی در میان
انبوه بیماران با امکانات بسیاربسیار محدود و داروهای محدودتر خود
را گرفتار می بیند که عملا توانای درمان آنان نیست و این خود مایه
یاس و سرخوردگی می شود. حتی اگر مشکل نظام وظیفه نیز وجود نداشته
باشد با توجه به تمرکز پزشکان عمدتا متخصص در شمال شهرهای بزرگ و
عدم کشش اقتصادی در نقاط دیگر مشکل بزرگ دیگری بر عدم وجود امکانات
آزمایشگاهی و عکسبرداری افزده شده خود باعث درخشندگی بیشتر
دروازه های سرد و بیگانه کشورهای خارجی می شود. و این اندیشه در ذهن
پدید می آید که آیا اصولا ساختار دانشکده های پزشکی برای تربیت بسیار
پرهزینه نیروی انسانی در این رشته و صدور رایگان آنان به امریکا و
اروپا نیست و آیا چنین زیان بزرگی دانسته بر گرده ایرانیان تحمیل
نگردیده است !
نگارنده در رژیم پیشین بارها زیان بزرگ برنامه های آموزشی وابسته را
نوشته و منتشر ساختم اما دست اندرکاران آموزش بدلیل عدم حساسیت در
برابر وابستگی و یا بدلیل بی جربزگی برای سخن گفتن در موردسپاه
بهداشت که از اصول انقلاب شاه و مردم و انتقاد از آن بود. مطابق
معمول و حداکثر جز به رویه کاری و انجام پاره ای کارهای نمایشی دست
نمی زدند.
این ناهماهنگی آموزش پزشکی با نیازها و امکانات واقعی جامعه ایرانی
را باید یکی از مهمترین عوامل مهاجرت پزشکان ایرانی دانست.
امروزه نیز آموزش پزشکی از بی برنامگی و نبود هدف و جهت مشخص و
کمبود امکانات در رنج است آنچه از استادان فعلی دانشگاهها شنیده
می شود. نشان از افت کیفیت آموزشی در نتیجه تکیه بر کمیت و گسترش کمی
دانشکده های پزشکی در بسیاری از شهرک های کوچک دارد. نسبت تعداد استاد
به دانشجو پائین آمده و دانشکده های پزشکی از کمبود درمانگاه و
بیمارستان و آزمایشگاه در رنجند.
پس از انقلاب اسلامی دولت با ادغام دانشکده های پزشکی و وزارت بهداری
برای هماهنگ ساختن آموزش و بهداشت ودرمان گام در راه درستی نهاد.
افزودن به شماره دانشکده های پزشکی نیز می توانست بسیار سودمند
باشد اگر همزمان با این تغییرات برنامه های آموزشی دانشکده های پزشکی
نیز دگرگون می شد به بهداشت و پیشگیری بیشتر تکیه می شد تا درمان.
استادان دانشگاه را با نیازهای واقعی جامعه آشناتر می کردند و
بازآموزی علمی و استفاده در آموزش به وسیله پزشکان شاغل در
درمانگاههای وزارت بهداری صورتی همگانی پیدا می کرد.
در پروردن نیروهای پیراپزشکی مثل بهداران و بهورزان و ماماها
ازمیان مردم بومی کوشش می شد و نسبت به وضع مالی و رفاهی آنان
توجه بسیار مبذول می شد.
تجربه موفق بهدار روستایی می تواندنمونه ای برای گسترش و
بهره برداری باشد تا از نیروی جوان و بومی پس ازآموزشهای ضروری و
کوتاه مدت در خدمت بهداشت و درمان سود جست و آنان را جایگزین پزشکان
فارغ التحصیل دانشکده های پزشکی در روستاها و شهرکها نمود تا توده
مردم در روستاها بتوانند به حداقل خدمات بهداشتی دسترسی یابند و
تنها بیمارانی که بیماریهای غیرقابل معالجه در محل دارندبه
بیمارستان های بزرگ رهسپار شوند. ( 13 )
تردیدی نیست که با محدودیت هایی که برای پزشکان ایرانی هم در
امریکا وهم در ایران به وجود آمده است روندمهاجرت پزشکان به کندی
گرائیده است. و نیز تردیدی وجود ندارد که اکثریت قریب به اتفاق
پزشکان ایرانی خواهان خدمت به مردم محروم میهن خویشند. این گفته
بسیار به جاست که ایرانی را می توان از ایران بیرون کرد اما فکر و
اندیشه ایران از ذهن او بیرون رفتنی نیست و هرآنگاه که شرایط
نسبتا مساعد مهیا باشد بسیاری از پزشکان و دیگر نخبگان علمی به
بازگشت به ایران خواهند اندیشید.

 

نظر شما