موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

خانه دوست کجاست

دوشنبه 18 تیر ,1375 8 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1012

دکتر امینی جامعه شناس: در میان مردم ما نوعی همدلی موج می زند و
همه دوست دارند مشکل دیگران را حل کنند. ولی همین اشتیاق به کمک
کردن ممکن است با عدم دقت نتیجه عکس بدهدو فرد را به بیراهه هدایت
کند

سینا عدالتخواه: آن قدر تونشانی پرسیدن من رو سر دواندندکه به
سادگی از هر کس نشانی نمی پرسم بلکه فقط از بنگاه معاملات مسکن یا
خواربار فروشی آدرس می گیرم.
از آنجا که سر به سرگذاشتن به صورت عادت ناپسند بین جوانها رواج
دارد, گاهی نشانی اشتباه می دهند تا به اصطلاح کمی تفریح کرده
باشند.
. . . یک روز داشتم ازخیابان اصلی نزدیک خونمون می رفتم که یک
موتوری از من پرسید بلوار آسیا کجاست من هم درست نمی دانستم و یک
نشانی اشتباهی دادم. مثل این که رفته بود و بعد مسیر را گم کرده بود
و از کس دیگری پرسیده بود و نشانی دیگری بهش داده بودند. وقتی دیدم
داره برمی گرده رفتم تو خیابان فرعی که مرا نبیند.
مرجان شاپوریان 22 ساله درحالیکه می خندید گفت: چون بلوار آسیا
طرفهای خونمون بود,نمی خواستم بگم بلد نیستم.
هر کدام از ما خاطره زیادی از نشانی پرسیدن داریم. چه بسا می خواستیم
جایی برویم که دفعه اولمان بود. آن حوالی را هم خوب نمی شناختیم.
برای این که در وقتمان صرفه جویی شود و برای این که کمتر با راه رفتن
خودمان را خسته کنیم, نشانی آن جا را از دیگران می پرسیم. اما سوال
اینجاست که:

از چه کسی سوال می کنیم من معمولا اگر بخواهم از کسی نشانی بپرسم
از دو گروه سوال می کنم یا از آژانسهای مسکن یااز خواربارفروشی.
چون اولاآژانسهای مسکن کلیات یک نشانی را خوب می دانند. مثلا خوب
می دانند که برای رفتن به خیابان توحید خلوتترین مسیر پل گیشا است و
در ثانی اگر بخواهم جزئیات را سوال کنم که مثلا فلان کوچه در کجای
این خیابان است از خواربار فروشی می پرسم. چون خواربارفروشی یک محله
از همه کوچه ها مشتری دارد.
سینا عدالتخواه که مهندس راه و ساختمان است و 38 سال دارددر
ادامه می افزاید: آنقدر تونشانی پرسیدن من رو سر دواندندو آنقدر
راههایی که لازم نبوده و مسیرهای اشتباهی رفته ام که واقعا به سادگی
از کسی نشانی نمی پرسم. اگر هم بپرسم تا کاملا متوجه نشوم, دست از
سین جین کردن طرف برنمی دارم.
وقتی از کسی نشانی می پرسیم ,اول یک نگاهی به سرتاپای مامی اندازد,
بعد به لحن پرسیدن توجه می کند. سپس ممکن است یکی از اتفاقات زیر رخ
دهد:
1 نگاه عاقل اندرسفیه به مامی اندازد و با دلخوری وناراحتی راهش
را می کشد ومی رود. یعنی این که مرد مومن من را دست می اندازی. از
ظاهرت معلوم است که نشانی رابهتر از من می دانی.
2 می ایستد و با دقت و توجه و وسواس زیاد نشانی مورد نظر را می دهد و
تا ما را شیرفهم نکرده دست بردار نیست. آنقدر می گوید و آنقدر از
راههای مختلف ما را راهنمایی می کند که یا کاملا می فهمیم و یا. . .
3 همین طوری یک حرفی می زند و یک چیزی می گوید که یعنی , بله ما هم
هستیم. ولی فرصت بیشتر توضیح دادن را نداریم. به همین یکی دو جمله
که گفتیم بسنده کن.
4 با کمال بی حالی و با قیافه خسته و وامانده نجواکنان یک چیزی
می گوید و می رود که نه ما حالی شده ایم و نه او خودش فهمید که چه
می گوید.
دکتر امینی, جامعه شناس در این مورد می گوید: از آنجایی که درمیان
مردم ما یک نوع همدلی موج می زند و شوقی برای کمک کردن به هم وجود
دارد همه به نوعی دوست دارند که بار مشکل یکدیگر را سبک نمایند ولی
همین اشتیاق به کمک کردن ممکن است نتیجه عکس بدهد و در جهت منفی
فعال شود. از طرفی به خصوص در تهران مردم کمتر می گویند, نمی دانم. به
همین دلیل وقتی چیزی ازشان می پرسید حتی اگر نشانی جایی باشد, خود را
از تک و تا نمی اندازند و سعی می کنند چیزی بگویند. در مورد همین
نشانی که شما سوال کردید. مثلا می گویند: من هم یه هم چه چیزی این
طرفها دیدم. همین جاها بود یک کمی بروید جلو, شاید پیدا کنید. در
حالی که شاید درست شما باید چند قدمی به عقب برگردید. مثلا همین چند
روز پیش در چهارراه چمران من دنبال یک بانکی می گشتم. دقیقایادم
هست که از بانک صادرات پرسیدم, بانک سپه کجاست. او گفت نمی دانم.
جالب اینجاست که از بانک پرسیدم و نمی دانست. در خیابان از یک آقایی
که حس کردم محل سکونتش آنجاست پرسیدم گفت باید بروم خیابان ولیعصر
بعد از چهارراه به سمت بالا. در حالی که درست در جهت عکس و نزدیک باغ
فردوس بود. من تصور می کنم او فقط کلمه بانک را شنیده بود. حالا کدام
بانک برایش اهمیت نداشت.
بی توجهی و سهل انگاری مردم درمورد نشانی دادن و نشانی پرسیدن گاهی
آنچنان دست وپاگیر است که باعث سردرگمی افراد می شود. از آنجایی که
عادت کرده ایم برای هر پرسشی یک پاسخ داشته باشیم و به نوعی با افاضه
فضل, مطرح شویم دیگر اهمیتی ندارد که پاسخ صحیح است یا خیر. بلکه
فقط داشتن پاسخ مهم است. به همین علت هم است که به آنچه می شنویم
اهمیت نمی دهیم بلکه فقط در صدد این هستیم که کل مطلب را درک کنیم و
کلمات مهم را بفهمیم و بلافاصله خود را آماده جواب دادن می کنیم. در
حالی که اصل مطلب را هم نفهمیده ایم. اینجاست که دچار اشتباه می شویم
و این خیلی طبیعی است چون عدم دقت و توجه کافی در مورد مطلب, ما را
به بیراهه می کشاند. یا اینکه خیلی وقتها نداشتن توجه و بی دقتی باعث
شرمندگی می شود.
سیمین احمدزاده 27 ساله ودانشجو: من در پرسیدن مشکلی ندارم و اگر
جایی را بلد نباشم خیلی راحت از دیگران سوال می کنم ولی همین ایام
عید که در اصفهان بودیم من می خواستم گوشت بخرم و غذا درست کنم و
دنبال قصابی می گشتم. از یک نمایشگاه اتومبیل پرسیدم قصابی کجاست.
اونها هم نگاهی به هم کردند و خندیدند. چون قصابی درست چسبیده بود
به نمایشگاه اول فکر کردند مسخره شان می کنم ولی بعد.. . من خیلی خجالت
کشیدم.
توجه نداشتن و دقت نکردن روی مسایل مختلف علاوه بر ضررکردن و یا
شرمنده شدن یک تاثیرمخرب دیگر هم دارد و آن اتلاف زمان و وقت است.
امروزه روشهای زیادی برای تمرکز و بالابردن دقت مطرح شده است که
بتواند با استفاده از نیروی عظیم درونی انسانها, زندگی را به
حداکثر نقطه بهینه برساند و بهره وری را افزایش دهد. حالا شما تصور
کنید با یک حواس پرتی یا یک جواب اشتباه چه طور می شود به یک نفر ضرر
رساند. مجسم نمایید شما ودوستتان دنبال یک نشانی می گردید شخصی از
راه می رسد و شما از او سوال می کنید. وقتی می رود رو به دوستتان
می کنید و می گویید: تو فهمیدی. او می گوید: نه متوجه نشدم. شما هم که
متوجه نشده اید. ولی می گویید, بگذار برویم ببینیم چه طور می شود.
همین, چه طور می شود شاید یک ساعت وقت شما را بگیرد.
این که از چه کسی می پرسیم وچگونه اهمیت زیادی دارد. چون هم باید
از آدمش سوال کرد که خیلی وقت گیر نباشد; و هم این که او بداند
ما واقعا دنبال نشانی هستیم. بنابراین در صدداین نباشد که
صرفا برای این که چیزی گفته باشد پاسخ ما رابدهد. مسلما به
عنوان مثال ما نشانی را از یک پسربچه ویا با لحن شوخی و تمسخر
نمی پرسیم. ولی به هر حال برخورد مردم با ما متفاوت است. همین طور
خودمان با کسانی که نشانی می پرسند متفاوت برخورد می کنیم.

چگونه آدرس می دهیم محمد قنبری برهان 44 ساله سازنده ماشینهای
سنگین: اگر قرار باشد نشانی جایی را به کسی بدهم سعی می کنم دقیق و
درست باشد. و حتی الامکان جوری نشانی می دهم که او کاملا بفهمد. برایش
هم کروکی می کشم تا راه را گم نکند.
پس این کسانی که به آدم بد آدرس می دهند چه کسانی هستند
اینها دیگر خودشان می دانند. من وکیل وصی مردم نیستم.
ولی واقعا کسانی که ندانسته چیزی می گویند. کسانی که با تساهل و
سهل انگاری نسنجیده و بدون فکر حرفی می زنند کم نیستند. حال اگر
استثناهایی پیدا می شود که در آدرس دادن وسواسی به خرج دهد, این دیگر
از بخت و اقبال خوب پرسش کننده است.
علاوه بر اینکه نشانی اشتباهی دادن ممکن است از عدم آگاهی سرچشمه
بگیرد گاهی اوقات انگیزه های دیگر هم دارد. از قوی ترین انگیزه های آن
هم اذیت کردن است.
از آنجایی که سربه سر گذاشتن به عنوان عادت ناپسندیده بین مردم و
بیشتر جوانها رواج دارد, گاهی نشانی اشتباه می دهند تا به اصطلاح با
طرف کمی تفریح کرده باشند. در حالی که همین مزاح ممکن است ساعتها او
را سر بدواند.
فاطمه معتمد 31 ساله خانه دار: در اصفهان بعد از یک روز اقامت دومین
کاری که کردم, خریدن نقشه شهر بود.
سمانه مرزبانی 16 ساله: دوشنبه هفته ای که گذشت می خواستم بروم خانه
دوستم و با مادرم بودم . نشانی , شهرک غرب فاز 6 گل افشان شمالی
کوچه کوهران بود. از یک آقایی سرکوچه پرسیدیم گفت: ته خیابان, کوچه
بغلی است. کلی پیاده تا ته خیابان رفتیم. ولی آنجا گفتند: باید
بروید سر خیابان, کوهران کوچه بغلی است. ما از خنده ای که آن آقای
اولی کرد باید می فهمیدیم, ولی خوب. . .
آن آقا به خیال خودش, آمده بود تا با اذیت کردن یکی موجبات انبساط
خاطر خود را فراهم کند. ولی به چه قیمتی. به قیمت دزدیدن وقت دیگری.
به قیمت ناراحت کردن او. ولی حالا فرض کنید این شخص می خواست به یک
جراح معروف نشانی بدهد. آیا همین جوری می گفت.
اصولا این که مخاطب ما کیست, اهمیت ویژه ای دارد. آن دقتی که ما
هنگام صحبت کردن با اشخاص مهم می کنیم, متفاوت است با صحبت کردن مردم
عادی. در این گونه موارد احترام و توجه در لحن ما موج می زند.
ادامه دارد
 

نظر شما