موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

شهید و شهادت در مکتب مسیح (ع )

سه شنبه 19 تیر ,1375 9 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1013

شهادت امری است که در ادیان شکل و محتوایی خاص یافته است.
یکی از مهمترین خصوصیات تعهدمعنوی و اصول اساسی, آمادگی برای
جانبازی در دفاع از این اصول است.

دکتر ابوالفضل عزتی فداکاری در شکل آمادگی برای دادن جان, از
ویژگیهای انسان نیست. ما می بینیم و می دانیم که بسیاری از حیوانات ,
برای دفاع از نوزادان خود, خطرنابودی خود را با کمال اشتیاق
می پذیرند. در حیوانات اجتماعی این آمادگی تا مرحله دفاع از
همنوعان (علاوه بر نوزادان) نیزگسترش می یابد. بنابر این ,فداکاری
جانی هر چند مورداحترام است, ولی به تنهایی کافی برای نشان دادن
ویژگی انسانی نیست. ویژگی انسان ,نسبت به حیوانات از این نظراست
که انسان, فداکاری را,درشکل آمادگی برای دادن جان, ازسطح دفاع
از فرزند, خانواده وجامعه فراتر می برد و حاضر است آن را تا مرحله
دفاع ازمعنویات گسترش دهد; ولی دفاع و فداکاری جانی ویژگی انسان ,
بر اساس ایمان به حقیقت استوار است و این اصل بر دو پایه ایمان و
حقیقت بیان شده است. ما می دانیم که یکی از مهمترین خصوصیات تعهد
معنوی و اصول اساسی, آمادگی برای جانبازی در دفاع از این اصول
است.
سقراط حاضر شد که جان خود رادر راه دفاع از این اصل فداکند و
بنابراین, فدای فلسفه خود شد و در نتیجه به فیلسوف شهید شهرت
یافت. نمونه های دفاع جانی از این اهداف, درتاریخ بسیار دور
فراوان است. فلاسفه رواقی از این نظر پیشروتر بودند. تعدادی از فلاسفه
باستان در راه دفاع از نظرات, اهداف و معنویات خود جان خود را فدا
کردند.
حتی دفاع از مال و امورغیرمعنوی نیز, تا مرحله دادن جان در تاریخ
فراوان است. تقریبا بسیاری از قوانین معاصر, این دفاع را کاملا
قانونی و مشروع می دانند. بعضی از ادیان نیز این گونه جانبازی را
هم شهادت معرفی کرده اند. بسیاری از مکاتب سیاسی نیزدفاع از
اهداف سیاسی را مقدس و جانبازی در راه آنها راشهادت می دانند. حتی
بعضی مکاتب سیاسی کاملا مادی نیز, به این فداکاری معتقد می باشند;
ولی ویژگی انسان در آمادگی برای جانبازی در دفاع از معنویات و
اهداف, مستقیما, غیرمادی است. مکاتب مادی که جانبازی در راه اهداف
سیاسی مادی را درست و مشروع می دانند, در حقیقت اهداف معنوی را به
لباس مادی درمی آورند و از آنها دفاع می کنند و در راه آنها جانبازی
را تجویز می کنند. انسانهای بزرگ, از آن نظر که انسانند, تنها
جانبازی در راه دفاع از امور غیرمادی را درست می دانند; وگرنه هیچ
گونه توجیهی برای جانبازی در راه اهداف غیرمادی, برای آنان وجود
نداشت و ندارد.
لازم است یادآوری شود که نباید تصور کرد که اهداف معنوی قابل دفاع و
جانبازی صرفا مخصوص ادیان رسمی می باشد
داستان خودکشی حدود دویست نفراز پیروان یک فرقه نوخاسته درکشور
گیانا, در اواسط دهه هفتاد, در راه دفاع از ایده های خود, این مطلب
را روشن می کند.
با توجه به آنچه گفته شد,فداکاری جانی نه مخصوص انسان و نه مخصوص
پیروان ادیان است. البته ادیان هر نوع فداکاری را شهادت نمی دانند;
به هر صورت, اصطلاحی که ادیان برای فداکاری به کار می گیرندشهادت
است. در این مقطع از بحث لازم است یادآوری شود که ادیان دیگر بویژه
مسیحیت نیز شهادت را تایید می کند و تاریخ مسیحیت از شهدای فراوان
یاد می کند. در حقیقت اصطلاحی که در مسیحیت معاصر برای شهادت به کار
گرفته می شود, حتی با معنای لفظی شهادت تطبیق می کند. این اصطلاح
مارتیردوم( Martyrdom ) که به معنی لفظی شهادت (گواهی , دیدار, نظاره )
است و اسم فاعل آن مارتیر( Martyr ) به معنای شاهد, ناظر, گواه و
شهید است.
کلمه مارتیرMartyr شهید, شاهد, گواه که درمسیحیت به کار می رود,
اصلایک کلمه یونانی است و دریونانی مرادف بود با گواه Witnees
در معنای قانونی ومشاهده.
این کلمه ابتدا به وسیله حواریون در مورد عیسی (ع) به کار گرفته
شد(1 ) . این کلمه یونانی بعدا همچنین اطلاق شد و به کار گرفته شد در
مورد افرادی که در صدر مسیحیت و پس از به صلیب کشیدن عیسی (ع,) مرگ
داوطلبانه را بر ترک دین و ایمان خود ترجیح دادند و از این راه بر
اعتماد به حقیقت و ایمان خود گواهی دادند. کلمه مارتیر (شهید) یا
ویتنس (گواه) برای اولین بار به وسیله حواریون در مورد عیسی (ع) به
کار رفت; هر چند مسیحیت, به طور کلی عیسی (ع) را مصلوب می داند و نه
شهید. در مسیحیت شهیدان به سه گروه تقسیم می شوند:
1 شهیدان اراده , ایمان و عمل مانند: استفن مقدس .
این گروه کسانی بودند که بااراده, مرگ را پذیرفتند; ازدین و
ایمان خود دفاع کردند و عملا کشته شدند. 2 شهیدان اراده و ایمان و
نه عمل مانند: لوچیای مقدس.
این گروه کسانی بودند که از مرگ نجات یافتند.
3 شهیدانی که اراده برفداکاری نداشتند و مرگ راآگاهانه انتخاب
نکردند, ولی به خاطر دین خود به مرگ رسیدند.
به هر صورت لیستی از تغییر وتحول این کلمه فقط در موردافرادی که
بر اساس ایمان واراده خود به مرگ رسیدند به کار رفت. همانطور که
یادآوری شد با ازدیاد تعداد شهیدان درمسیحیت, کتابهای مهم و
فراوانی در شرح حال شهدا به رشته تحریر درآمد و این کارشهیدشناسی
یا مارتیرلوژی( Martyrology ) نام گرفت در کلیسای کاتولیکی 14000 نفر
به عنوان شهید شناخته می شوند و مورد احترام رسمی می باشند. تاریخ
بزرگداشت شهدای مسیحیت به قرن دوم میلادی منتهی می شود. آرامگاه شهدا
از احترام خاص برخوردار بود و محل دعا و نیایش گردید. ( 2 )
سپس کلیساها بر فراز مزارآنان برپا شد که به مارتیریوم
Martyrium یاشهادتگاه شهرت یافت . این نکته قابل توجه است که
همانطور که کلمه شهید در اسلام به معنای گواه والگو نمونه هر دو به
کار رفته است, در مسیحیت نیز مارتیرها گواه والگو, هر دو, شناخته
می شدند و مسیحیان شهیدان خود را نمونه های کامل مسیحیت می دانستند(3 )
رنگ سرخ, که رنگ خون بود, شعار شهادت معرفی شد و در کلیسای کاتولیکی
تا سال 1969 شعار شهادت و رنگ سرخ مورد توجه واحترام خاص بود. روز
شهادت شهیدان, روز آغاز زندگی جاودانه آنان تلقی می شد و به همین جهت
به عنوان جشن میلاد آنان شناخته می شد.
در ادبیات کاتولیکی, شهدا بر اولیا تقدم داشتند.
برای مقایسه مفهوم شهادت در اسلام و مسیحیت, لازم است ابتدا, به
اختصار, نقشی را که این پدیده در این دو دین داشته است و سپس نقاط
اشتراک و اختلاف این دو دین را در این مورد, بررسی کنیم. بررسی اصطلاح
کاملا مشابهی که این دو دین برای این پدیده انتخاب کرده اند, تا حد
وسیعی یگانگی پایگاه این دو دین را در مورد شهادت نشان می دهد.
در این مورد لازم است خاطر نشان شود که همانگونه که کلمه شهادت (از
ریشه ش ه د)بر دو معنای دیدن, نظارت و گواهی ظاهری (به وسیله حواس )
و باطنی (به وسیله دل و درون) به کار می رود و کلمه شهادت بر اساس
معنای لغوی آن یک اصطلاح شرعی اسلامی شده است, کلمه مارتیرم دوم
Martyrdom نیز چنین تحولی را پیموده است .
کلمه مارتیر دیدن و گواهی دادن به عهد جدید, مکررا به معنای دیدن و
گواهی دادن بر یک واقعه (نه ایده) به کار رفته است (واقعه حضرت
عیسی) . در این رابطه یوحناJohn چنین می نویسد: آنچه را ما با
چشمان خود دیده ایم, آنچه را مشاهده کرده ایم و آنچه را با دستان خود
لمس کرده ایم به شما نیز اعلام می داریم . ( 4 )
نه عهد قدیم و نه عهد جدید, شهادت و گواهی Witness را در غیر معنای
ظاهری دیدن و گواهی به کار نبرده اند. از این نظر, شهادت دارای
مفهومی قانونی است (شاهد شدن و گواهی دادن )تحول مفهوم شهادت در
مسیحیت و انجیل در حد وسیعی تحت تاثیر مفهوم آن در یهودیت و تورات
می باشد. در یهودیت عهد تورات وپس از آن, شهادت, عمل انفرادی مبتنی
بر تقوا و مقاومت در برابر شیطان تلقی می شد. هدف از شهادت در
یهودیت, تکامل وتقویت مبانی اخلاقی و معنوی مردم و جامعه بود. این
تحول در هدف شهادت در یهودیت, نسبتا, رشد یافته و دوره بعد به وجود
آمد مسیحیت در این رابطه از مفهوم شهادت تکامل یافته در دوران
یهودیت رشد یافته متاثر شد. ( 5 ) پس از آنکه مسیحیت شهیدان فراوانی را
عرضه کرد, این مفهوم حتی تکامل بیشتری یافت. شهیدان مسیحیت خود را
مقلد عیسی تلقی می کردند و در تحمل رنج و مشقت و پذیرش شهادت از او
تقلید می کردند. یکی از شهدای اولیه مسیحیت ایگناتیوس ,Ignatius اسقف
انطاکیه (متوفی 108 میلادی) بود. در نظر وی , شهید کسی بود که از
عیسی , در تحمل مشقت , تقلید کند. ( 6 )

پای نوشتها: . . ; . Act ., .g e Martyr Americana,
Encyrlopaedia Ibid ,
4 انجیل یوحنا, سوره ,1 سوره 7 آیه 5655 وهمچنین ماتیو, ,10
28 Mathw )
5 رجوع شود به بخش 22 آیه ,20 ,15 ,27 انجیل از پل مقدس
6 رجوع شود به انجیل رومی سوره 6 آیه 3 ., Romans
 

نظر شما