موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

رتبه های المپیادها و جایگاه واقعی ما در علوم پایه

چهارشنبه 20 تیر ,1375 10 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1014

آیا فخرآوران المپیادها به روند فرار مغزها پیوسته اند بخش آخر

اشاره:
انتشار بخش نخست گزارش تحلیل همشهری پیرامون کاستی ها و تنگناهای
موجود دربرگزاری المپیادهای علمی دانش آموزی وسرنوشت ادامه تحصیل
برگزیدگان جهانی این المپیادها در خارج از کشور, بااعلام خبر کسب
مرتبه چهارم المپیادفیزیک در سال 1996 همراه شد. آنچه در پی
می آید بخش دوم و آخرین گزارش است که طی آن رتبه های المپیادها و
جایگاه واقعی ما در علوم پایه و برخی مسایل دیگر مورد بررسی قرار
گرفته است.

محمود بهمن آبادی, عضو کمیته علمی المپیادو مسئول آموزشی المپیاد
فیزیک می گوید:
اصلا هیچ تفاوتی بین اینها با دانشجویان دیگر قائل نیستند و هیچ
امتیازی برایشان در نظر نمی گیرند. حتی برخی واحدها را که در
المپیادها گذرانده اند, بالاجبار مجبورند دوباره در دانشگاه بگیرند و
این عین بی عدالتی است. در حقیقت فعلا کسی در مورد این بچه ها,
مسئولیتی قبول نکرده و مثل دانشجویان معمولی می آیند و می روند, در
حالی که بعضی از آنها از لحاظ مادی واقعا ضعیف هستند و باید حمایت
شوند. ضمن اینکه عطش علمی زیادی دارند و اگر ما نتوانیم تامینشان
کنیم مطمئنا از دست می روند. چون از خیلی جاها برای آنها دعوتنامه
می آید و ما هنوز خوابیم و از خواب هم بلند نخواهیم شد.
وی می افزاید: اینکه ما در هر یک ازالمپیادهای جهانی ,رتبه اول و
یا سوم را بگیریم, به هیچوجه نشان دهنده رتبه علمی کشور نیست. مرتبه
علمی از نظر من در دانشگاهها نشان داده می شود و در اینجاست که ما
عملا هیچ نمی بینیم. در واقع برای شرکت در المپیاد, ما واقعا از
مدارسمان نمونه برداری نکرده ایم و فقط یک سری نخبه را انتخاب کرده ,
فرستاده ایم و سطح علمی مدارسمان خیلی پایین تر از این حرفهاست.
من فکر می کنم هر دو وزارتخانه آموزش وپرورش و فرهنگ و آموزش عالی
در این زمینه مسئولند, چون از دست دادن این سرمایه ها به معنای از
دست دادن یک نفرنیست, بلکه از دست دادن هزاران نفر است.
مهدی عسگری, یکی دیگر از عزیزانی است که از امریکا از آنسوی خط
تلفن با صمیمیت پاسخگوی سوالات ما می شود. او صاحب مدال برنز سی و
دومین المپیاد جهانی ریاضی (درسوئد) است و اکنون دانشجوی دکترای
ریاضی دانشگاه پوردو (بزرگترین دانشگاه امریکا) در ایالت
ایندیاناست.
در دانشگاهی که الان در آن درس می خوانید. چه تفاوتی با دانشگاههای
ایران دارد
تفاوت قابل ملاحظه ای که اینجا با اغلب دانشگاههای ایران دارد این
است که سیستم طوری طراحی شده و کار می کند که دانشجو کمترین مقدار
ممکن از وقتش را برای کارهایی که ارتباطی به کارهای علمی و تحصیلی
او ندارد, صرف کند. نکته دیگر مثلا وقتی است که ما برای مطالعه صرف
می کنیم. من یادم هست که در تهران مقدار زیادی از وقتمان را در راه
صرف می کردیم و در خود دانشگاه هم به دلیل اینکه جای مناسبی برای درس
خواندن نداشتیم, نمی توانستیم از اوقات بیکاری خوب استفاده کنیم. در
دانشگاهی که ما هستیم بخصوص در رشته ما مهم ترین مساله, تعداد زیاد
استادان برجسته است. با اینکه دپارتمان ریاضی این دانشگاه شاید در
امریکا جزو بیست دپارتمان اول هم نباشد, اما چیزی حدود 90 استاد سطح
بالا دارد و همین است که به دانشجو امکان انتخاب بهتر می دهد و کل
محیط را عوض می کند و وضع را از جهت کیفی تغییر می دهد.
نظام آموزشی ایران چه کاستی هایی داشته که شما برای ادامه تحصیل
مجبور به ترک ایران شده اید
بزرگترین مساله, کمبود دانشمند خوب است, به دلیل اینکه علی الاصول
دانشمند برجسته کم داریم و از همین تعداد کم هم بسیاری در خارج از
ایران به سر می برند.
. . . به چه دلیل
دلایل مختلفی وجود دارد که بعضی غیرعلمی است. اما عده ای هم واقعا
دلایل علمی دارند. برای خیلی از این افراد مساله زندگی کردن در
ایران اصلا مطرح نیست و مساله اصلی آنها فقط کار علمی کردن در ایران
است, به دلیل اینکه ما جو علمی خوبی در ایران نداریم و انجام کارهای
علمی با مشکلات زیادی همراه است.
فکر می کنید برای جذب دوباره این متخصصان و دانشمندان, چه کارهایی
باید در کشور صورت بگیرد
این بستگی زیادی به کسانی دارد که قراراست برگردند. اما به طور کل
عواملی مثل عوض شدن فضای علمی موجود در کشور بسیارمهمند. اگر
کسانی که بیرون هستند, ببینندکه در رشته های مورد نظر آنها در
داخل, تحقیق به معنای واقعی کلمه جان گرفته و انجام می شود, حتما
برمی گردند. البته در نظر گرفتن یک سری مسایل اجتماعی, مثل تامین
زندگی آنان و اطمینان از داشتن یک زندگی بی دغدغه آنهم به منظور
انجام کارهای تحقیقاتی از جمله عوامل ضروری دیگرند که رغبت بازگشت
این سرمایه ها را بیشتر می کنند.
از نظر شما موانع اصلی رشد تحقیق درکشور ما چیست
مانع در خیلی جاها وجود دارد و این خیلی خوش بینانه است که بگوییم
حالا این یک مورد را درست کنیم, همه چیز اصلاح می شود. ما در بخش
مدیریتی, مسایل اداری و کارهای اجرایی مشکل داریم. به عقیده من الان
در ایران بزرگترین مشکل ما این نیست که پول کافی برای خرید وسایل و
تجهیزات نداریم, مشکل اصلی این است که ذهنیت درستی برای خرید
امکانات مورد نیاز نداریم.
وقتی در ایران بودید با وزارت آموزش عالی ارتباطی داشتید و آیا
رفتنتان باهمکاری این وزارتخانه بود
نه خیر, در ایران که بودیم هیچ وابسته ای از وزارت آموزش عالی با ما
ارتباط نداشت و هم من و هم بچه های دیگر خودمان کارهای آمدن به اینجا
و پذیرش گرفتن را انجام دادیم.
آرش رستگار دانشجوی دکترای ریاضی دانشگاهی در ایالت نیوجرزی است.
حاصل این گفتگوی تلفنی به عنوان حسن ختام گزارشی که پیش رو دارید,
چنین است:
نظرتان را در مورد جریان المپیادها ونتایج آن بفرمایید, آیا
مقام های بدست آمده در این مسابقات تا چه اندازه حاصل کار نظام
آموزشی ما است
جریان المپیاد, روی توجه عمومی مردم به علوم پایه در کشور تاثیر
زیادی گذاشته است.
من فکر می کنم, نظام آموزشی ما در هر دوشکل قدیم و جدیدش در کشور
چیزی است که درست و چندان روی آن کار نشده. یعنی بیشتر به این فکر
می کنند که ما امکانات آموزش چه چیزهایی را داریم. تا اینکه ببینند
بچه ها چه چیزهایی را باید آموزش ببینند و به همین دلیل سیستم طوری
عمل نمی کند که هرکس تمام اطلاعات مورد نیازش را تا سنین مشخصی آموزش
ببیندو مسلما همین قضیه در مورد المپیادها هم صادق است. نتیجه خوب
در المپیاد آوردن, کار آسانی است و فقط به یک یا دو سال کار کردن
نیاز دارد. در صورتی که برای تقویت معلومات پایه و اساس و اثرگذاری
بر روند توسعه کشور و انجام کارهای با ارزش علمی, باید زحمت کشید.

مهم ترین ضعف نظام آموزش عالی را در چه می بینید
یک مساله مهم از نظر من این است که ,اصلا آموزش عالی در دانشگاههای
ما چقدرقدرت دارد و سطح علمی و کارشناسی مسئولین این بخش چه
مقدار است ورفتارشان چگونه است. لذا مشکلات این بخش ربطی به فضای
علمی ندارد. مشکلات فضای علمی را دانشمندان می نشینند حل می کنند. ما
بیشتر و در کارهای اجرایی مساله داریم. متاسفانه هنوز تصور درست از
اینکه یک مسئول و مقام علمی باید دارای چه تجربیاتی باشد, وجود
ندارد, در حالی که این یک امر بدیهی است.
فکر می کنید برای دانشجویان المپیادی ویا ممتاز چه امتیازاتی باید
در دانشگاههای کشور در نظر گرفته شود
من فکر نمی کنم که این نگرانی وجودداشته باشد که کسی چرا کاری
راجع به المپیادیها نمی کند. به جای این بگویند که چرا کسی برای کل
دانشجویان فکری نمی کند. چرا دانشجو باید لباسهایش را با دست بشوید و
وقت خود را صرف لباس شستن کند. چرا غذای دانشجو را مثلا کنسرو
نمی کنند تا مریض نشود و به بیمارستان نرود و. . .
آیا بعد از درستان به ایران برمی گردید
ما همگی برمی گردیم.
با چه انگیزه ای برمی گردید
همه ما المپیادیها برمی گردیم تا آنجایی که بتوانیم سازندگی کنیم ,
تا هر قدر که درتوانمان است دینمان را ادا کنیم.
ان شاءالله که کشور ما بتواند از سرمایه هایی مثل شما بهره ببرد.

 

نظر شما