نظریه یادگیری-سرشتی جیمز ویلسون و ریچارد هرنشتاین: تحلیل و بررسی
نظریه یادگیری-سرشتی که توسط جیمز ویلسون و ریچارد هرنشتاین مطرح شده است، یکی از نظریات برجسته و بحثبرانگیز در حوزه جرمشناسی و نظریههای یادگیری است. این نظریه تلاش میکند تا رفتار کجروانه و غیرکجروانه را بر اساس تلفیق ویژگیهای سرشتی (زیستی و روانی) و شرایط اجتماعی توضیح دهد. ویلسون و هرنشتاین با بهرهگیری از مفاهیم نظریههای گزینشی و روانشناختی-اجتماعی، مدلی ارائه کردند که در آن تصمیمگیری افراد برای ارتکاب یا عدم ارتکاب رفتار کجروانه به عنوان یک فرآیند محاسبه سود و زیان تحلیل میشود.
مبانی نظریه یادگیری-سرشتی
ویلسون و هرنشتاین معتقدند که ارتکاب یا عدم ارتکاب رفتار کجروانه و غیرکجروانه، تابعی از منافع و مضراتی است که فرد از آن رفتار انتظار دارد. به عبارت دیگر، افراد پیش از انجام هر رفتار، به طور ناخودآگاه یا آگاهانه، منافع و مضرات آن رفتار را با یکدیگر مقایسه میکنند. اگر منافع خالص انجام رفتار بیشتر از مضرات آن باشد، احتمال انجام رفتار افزایش مییابد. این مقایسه در مورد رفتارهای کجروانه و غیرکجروانه به یک اندازه صدق میکند.
مثال:
- منافع ارتکاب کجروی: تأیید همسالان، کسب منافع مالی یا هیجانات آنی.
- مضرات ارتکاب کجروی: خطر دستگیری، مجازات قانونی یا احساس گناه.
- منافع عدم ارتکاب کجروی: برخورداری از وجدانی آسوده، دور ماندن از مجازات.
- مضرات عدم ارتکاب کجروی: از دست دادن فرصتهای مالی یا اجتماعی.
ویلسون و هرنشتاین تأکید میکنند که اگر منافع خالص ارتکاب جرم (مانند سود مالی یا تأیید اجتماعی) بیشتر از منافع عدم ارتکاب آن باشد، احتمال ارتکاب جرم افزایش مییابد.
ویژگیهای کلیدی نظریه یادگیری-سرشتی
این نظریه چند ویژگی مهم دارد که آن را از سایر نظریههای یادگیری و جرمشناسی متمایز میکند:
تلفیق ویژگیهای سرشتی و اجتماعی: ویلسون و هرنشتاین بر تأثیر متقابل ویژگیهای زیستی و روانی فرد و شرایط اجتماعی در شکلگیری رفتار کجروانه تأکید دارند. آنها معتقدند که رفتارهای کجروانه نتیجه تعامل این دو دسته عوامل است:
- ویژگیهای زیستی و روانی: جنسیت، هوش، سطح برانگیختگی روانی و زودانگیختگی.
- شرایط اجتماعی: فرصتها، فشارهای اجتماعی و تأثیر همسالان.
نقش تفاوتهای فردی: این نظریه بر تفاوتهای فردی در گرایش به رفتارهای کجروانه تأکید دارد. به عنوان مثال، افراد با ویژگیهای زیستی خاص (مانند زودانگیختگی یا سطح پایین هوش) ممکن است بیشتر مستعد ارتکاب جرم باشند. این تفاوتها میتوانند از بدو تولد یا حتی پیش از آن وجود داشته باشند.
محاسبه سود و زیان: ویلسون و هرنشتاین معتقدند که رفتار کجروانه یا غیرکجروانه نتیجه یک فرآیند تصمیمگیری است که در آن افراد منافع و مضرات رفتار را ارزیابی میکنند. این فرآیند تصمیمگیری به شدت تحت تأثیر عوامل زیستی و اجتماعی قرار دارد.
نقش زودانگیختگی (Impulsivity): یکی از متغیرهای کلیدی در نظریه یادگیری-سرشتی، زودانگیختگی یا موقعنشناسی است. افراد زودانگیخته تمایل دارند که به دنبال پاداشهای آنی باشند و نمیتوانند منافع درازمدت را در تصمیمگیریهای خود لحاظ کنند. این ویژگی باعث میشود که آنها بیشتر به سمت رفتارهای کجروانه گرایش پیدا کنند.
تأثیر متغیرهای سرشتی بر رفتار کجروانه
ویلسون و هرنشتاین معتقدند که برخی ویژگیهای سرشتی، مانند جنسیت، هوش، سطح برانگیختگی روانی و زودانگیختگی، نقش مهمی در تعیین گرایش به رفتارهای کجروانه دارند. این ویژگیها میتوانند از بدو تولد یا حتی پیش از آن در فرد وجود داشته باشند و بر تصمیمگیریهای او تأثیر بگذارند.
متغیرهای سرشتی کلیدی:
- جنسیت: مردان به دلیل ویژگیهای زیستی و روانی خود، بیشتر از زنان به رفتارهای کجروانه گرایش دارند.
- هوش: افراد با سطح پایینتر هوش ممکن است کمتر بتوانند پیامدهای رفتارهای خود را پیشبینی کنند و در نتیجه بیشتر به سمت رفتارهای کجروانه گرایش پیدا کنند.
- برانگیختگی روانی: سطح بالای برانگیختگی روانی میتواند افراد را به سمت رفتارهای پرخطر و کجروانه سوق دهد.
- زودانگیختگی: افراد زودانگیخته تمایل دارند که پاداشهای آنی را به منافع درازمدت ترجیح دهند.
نقش شرایط اجتماعی در نظریه یادگیری-سرشتی
علاوه بر ویژگیهای سرشتی، شرایط اجتماعی نیز نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای کجروانه ایفا میکنند. ویلسون و هرنشتاین معتقدند که شرایط اجتماعی میتوانند فرصتهایی برای ارتکاب جرم ایجاد کنند یا از آن جلوگیری کنند. برای مثال:
- تأثیر همسالان: ارتباط با همسالان بزهکار میتواند گرایش به رفتارهای کجروانه را افزایش دهد.
- فرصتهای اجتماعی: نبود فرصتهای شغلی یا تحصیلی میتواند افراد را به سمت رفتارهای کجروانه سوق دهد.
- فشارهای اجتماعی: فشارهای اجتماعی مانند فقر یا نابرابری میتوانند احتمال ارتکاب جرم را افزایش دهند.
مفهوم زودانگیختگی (Impulsivity) در نظریه
یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه یادگیری-سرشتی، زودانگیختگی یا موقعنشناسی است. ویلسون و هرنشتاین این مفهوم را به عنوان ناتوانی در به تأخیر انداختن پاداشهای آنی تعریف میکنند. افراد زودانگیخته تمایل دارند که به جای تمرکز بر منافع درازمدت، به دنبال پاداشهای آنی باشند. این ویژگی میتواند به رفتارهای کجروانه منجر شود.
ویژگیهای افراد زودانگیخته:
- ناتوانی در پیشبینی پیامدهای بلندمدت رفتارها.
- تمایل به رفتارهای پرخطر و هیجانانگیز.
- حساسیت کمتر به مجازاتهای احتمالی.
پیامدهای نظریه برای سیاستگذاری
نظریه یادگیری-سرشتی ویلسون و هرنشتاین پیامدهای مهمی برای سیاستگذاری در حوزه پیشگیری از جرم دارد. این نظریه نشان میدهد که برای کاهش جرم، باید به ویژگیهای سرشتی و شرایط اجتماعی افراد توجه شود.
سیاستهای پیشنهادی:
- تقویت آموزش و پرورش:
- ارتقای سطح هوش و مهارتهای شناختی میتواند به کاهش گرایش به رفتارهای کجروانه کمک کند.
- برنامههای اصلاحی برای افراد زودانگیخته:
- آموزش مهارتهای خودکنترلی و مدیریت هیجان میتواند به کاهش رفتارهای کجروانه در افراد زودانگیخته کمک کند.
- ایجاد فرصتهای اجتماعی:
- افزایش فرصتهای شغلی و تحصیلی میتواند به کاهش فشارهای اجتماعی و در نتیجه کاهش جرم کمک کند.
- تقویت نظارت اجتماعی:
- افزایش نظارت خانوادهها و نهادهای اجتماعی میتواند به کاهش ارتباط افراد با گروههای بزهکار کمک کند.
نقد و چالشهای نظریه
با وجود نقاط قوت، نظریه یادگیری-سرشتی با نقدهایی نیز مواجه است:
- تمرکز بیش از حد بر ویژگیهای سرشتی:
- برخی منتقدان معتقدند که این نظریه بیش از حد بر ویژگیهای زیستی و روانی تأکید دارد و نقش عوامل اجتماعی را کمرنگ میکند.
- مشکل در اندازهگیری زودانگیختگی:
- مفهوم زودانگیختگی ممکن است در موقعیتهای مختلف به شکلهای متفاوتی عمل کند و اندازهگیری آن دشوار باشد.
- عدم توجه به عوامل فرهنگی:
- این نظریه ممکن است تأثیر عوامل فرهنگی و محیطی بر رفتارهای کجروانه را نادیده بگیرد.
نتیجهگیری
نظریه یادگیری-سرشتی جیمز ویلسون و ریچارد هرنشتاین یکی از نظریههای برجسته در حوزه جرمشناسی است که با تلفیق ویژگیهای سرشتی و شرایط اجتماعی، به تبیین رفتارهای کجروانه و غیرکجروانه میپردازد. این نظریه نشان میدهد که تصمیمگیری برای ارتکاب یا عدم ارتکاب جرم، نتیجه محاسبه منافع و مضرات است و عوامل زیستی و اجتماعی میتوانند این محاسبه را تحت تأثیر قرار دهند.
با وجود نقدهایی که به این نظریه وارد شده است، میتوان از آن به عنوان یک چارچوب مفید برای طراحی برنامههای پیشگیری از جرم و توانبخشی مجرمان استفاده کرد. توجه به ویژگیهای فردی و شرایط اجتماعی میتواند به کاهش رفتارهای کجروانه و ایجاد جوامعی امنتر کمک کند.
نظر شما