دهکده ای با تمدن قارچی، بخش دوم (قسمت پایانی)
مجله پگاه حوزه 26 مرداد 1381، شماره 62
نویسنده : فیاض، ابراهیم
9. عمل گرایی
از جمع کردن ساده گرایی، مردم گرایی و روزمره گرایی عملگرایی حاصل می شود.
امریکایی نمی تواند فلسفی فکر کند، بلکه غیرانتزاعی و بسیار ساده فکر می کند و تصمیم می گیرد و این در سطح مردم عادی جامعه صورت می گیرد. مردم گرایی فرهنگ مسلط امریکایی است. او در گذشته زندگی نمی کند، بلکه در زمان حال زندگی می کند و با توجه به وضعیت حال به آینده می نگرد. اگر همه ی این ها را جمع کنیم، یک صفت امریکایی به بار می آید پراگماتیست بودن و عملگرا بودن آن ها است؛ یعنی در امریکا از بالاترین سطح نخبگان فرهنگی و فکری تا مردم عادی که در زندگی روزمره ی خود فقط به عمل در زندگی فکر می کنند تا چارچوب های فلسفی و انتزاعی، همه به فلسفه ی عمل گرا معتقد هستند. به همین دلیل امریکایی ها در قیاس با اروپایی ها دهاتی شناخته می شوند.
10. بی ریشگی تاریخی
امریکا یک کشور بدون تاریخ است بی تاریخی عضو رئیسه فرهنگ امریکایی است؛ یعنی بی تاریخ بودن در تمامی تاروپود جامعه ی امریکا ریشه دوانده است. در سطح دانشگاهی امریکایی ها از علوم تاریخی عدول کردند و علوم انسانی «زمان حاضر نگر» را خلق کردند. ویژگی علوم انسانی در امریکا چنین ویژگی مهمی است که اکنون در حال سرایت به تمام جهان است.
علوم انسانی در اروپا به خصوص آلمان زاییده شد و زمانی که این علوم به امریکا مهاجرت کرد، بی تاریخی بر آن ها مسلط شد و فقط ایده آلیسم یا معناگرایی آن باقی ماند که با عمل گرایی ممزوج شد و علوم کنش گرای زمان حال گرا به وجود آمد و از نظریه های کلان به سوی نظریه های خرد و حداکثر متوسط گرایش پیدا کرد.
11. تخیل گرایی واقعیت گرا
امریکایی ها در عین این که به زمان حال می نگرند، بر اساس حال، آینده را تخیل می کنند؛ یعنی تخیل بریده از زمان حال نیست، بلکه تکمله زمان حال است؛ آینده ای است که زمان بعد را ترسیم می کند؛ بلندای تخیل آن ها براساس موضوعات حال محدود می شود و براساس عناصر غیرواقعی شکل نمی گیرد و به خوبی بر عناصر فعلی شکل می گیرد. این مسأله در سینمای تخیلی امریکایی بخوبی نمایان است. فیلم «جنگ ستارگان» به صورت یک تخیل امریکایی به روی صحنه می آید، ولی با توجه به امکانات امریکایی، یک دهه بعد، به سپر موشکی امریکایی تبدیل می شود. تخیل امریکایی به عنوان راهنمای آینده ی این کشور بکار می رود؛ یعنی آینده ی خود را با تخیل خود به مردم و کشور نشان می دهد و در کشور نهادینه می کند.
12. آینده گرایی
اگر بی تاریخ بودن، گذشته نگر نبودن، عملگرا بودن و تخیل گرایی با هم جمع شوند، آینده گرایی امریکایی را نتیجه می دهد.
گذشته ترمز فرهنگی کشورها است و حالت ثبات بخشی دارد. ولی در امریکا آنچه اهمیت دارد، آینده است و ترمزی نیز ندارد. پس با سرعت به سوی آینده حرکت می کند و هزینه ی آن را می پردازد یا از کشور خود یا از یا جهان!
13. جوان گرا بودن
امریکا کشوری است که از میان سه قشر جنسی قشر جوان را ترجیح می دهد، چون گذشته و تاریخ و سنت ندارد، به پیرمردان و پیرزنان و سالخوردگان اهمیت نمی دهد، چون سنت و تاریخ ندارد تا سالخوردگان حافظ آن باشد و از این طریق ارزش پیدا کند. سن کودکی نیز اهمیتی ندارد، مگر این که در آینده آن ها جوان هایی خواهند شد؛ یعنی برای آینده ی آن ها به آن ها توجه می شود، نه سن فعلی. اما سن جوان و قشر آن همه چیز آن ها آینده است؛ یعنی جوان پشت به گذشته و روبه جلو دارد و اهل تخیل درباره ی آینده و اهل عمل در زمان حال است. آن قدر فرهنگ امریکا، فرهنگ جوان گرا است که دو قشر سنی دیگر یعنی خردسالان و سالخوردگان ادای جوانان را از خود نشان می دهند؛ مثل این که سینه ی خود را چاک می زنند.
14. آزادی گرایی مردمی غیرنخبه گرا
از جوان گرایی و مردم گرا بودن، نوعی آزادی خاص امریکایی به وجود می آید که یک نوع آزادی گرایی مردمی است تا یک نوع آزادی گرایی نخبه گرای اروپایی؛ مانند آزادی حمل سلاح توسط مردم در امریکا. سلاح یعنی وسیله ای که باید برای حفظ نظم در دست حکومت ها باشد، در دست عامه ی مردم وجود دارد و یک حالت حفظ عمومی نظم در دست مردم با سلاح انجام می شود.
به همین دلیل، مردم خود به خود مشغول هستند و با آزادی در سطح پایین با هم در حال تعامل هستند. مردم از حالت مردم خارج نمی شوند و چشمی به بالا نمی اندازند و مانند انسان های کوچک و کوتوله، فقط در عالم زندگی روزمره به طور آزاد غرق هستند، از جهان خارج از کشور خبری ندارندو فقط امریکا را می شناسند؛ مانند اهالی یک روستا و یا یک قبیله در شهرهای کوچک خودشان که فقط یک دیگر را می شناسند و از جهان اطراف خود بی خبرند.
15. رسانه زدگی
چون فضای بین مردم امریکا بر اساس عرضه و تقاضا که اساس آزادی امریکایی است تعیین می شود، پس رسانه ها در فضاسازی برای ایجاد تقاضای فرهنگی در امریکا نقش اصلی را به عهده دارند. صاحبان رسانه ها را صاحبان قدرت در امریکا تشکیل می دهند. صنعت ارتباطات و صنعت رسانه ها مکمل صنایع دیگر امریکا است. بدون رسانه ها تصمیم گیری سیاسی و اقتصادی و حتی قضایی صورت نمی گیرد. تصمیم نهایی در مسایل نظامی پس از تصمیم گیری ارتباطی و رسانه ای اتخاذ می شود.
مردم امریکا که مردمی بی تاریخ، بی سنت و بی آرمان هستند، به سرعت تحت تأثیر ارتباطات واقع می شوند و تصمیم آن ها از هفته ای به هفته ی دیگر تغییر پیدا می کند.
16. اقتصاد محوری
منافع جمع و منافع عمومی و منافع ملی امریکا، کلمه واحده ی مقدس امریکایی است. امریکا که بیابان، جنگل و سرزمینی بکر بود با آیین جمعی که بر اساس این کلمه صورت گرفت، شروع به حرکت کرد. از کشتار دسته جمعی اهالی اصلی امریکا، یعنی سرخپوستان تا بیگاری سیاه پوستان و صاف کرد جنوب در قالب جنگ های جنوب و شمال و تا تسخیر بیابان ها غرب در قالب دامداران هفت تیرکش و تا وصل شرق تاجر مسلک اروپایی به غرب وحشی به وسیله ی راه آهن و... امریکا در درون دارای اقتصاد قوی ای شد که با یک نوع خود کفایی اقتصادی همراه گردید. کم کم برای رشد اقتصادی خود به دنبال یک فرصت می گشت تا بتواند در سطح جهانی ظهور پیدا کند. با جنگ جهانی اول و سپس جنگ جهانی دوم خود را به قدرت اقتصادی بی بدیل جهانی تبدیل کرد و پول آن به پول جهانی تبدیل گردید.
قبل از جهانی شدن پول امریکا، دلار در این کشور توتم آن ها شده بود که هم اصل و نسب افراد راتشکیل می داد و هم روابط جایز، واجب، حرام، مکره و مباح افراد را تعیین می کرد و ازدواج ها بر اساس آن صورت می گرفت. ازدواج خانواده ها با توجه به دلار شکل می گرفت و تشکیل کارتل های پولی در امریکا به همین صورت به وجود آمد. مانند راکفلر و مورگان. امروز نیز وجود اشخاص در امریکا با دلار سنجیده می شود. با دلار شخص وجود دارد و بدون آن شخص معدوم است. با کمیت دلار کیفیت افراد سنجیده می شود. پس دلار ارزش مطلق فرهنگ امریکایی است و جهانی شدن به معنای توتم شدن دلار برای همه ی قبایل جهانی است.
17. زبان ساده شده ی مبتذل
زبان انگلیسی امریکایی یکی از ساده ترین زبان های جهانی است. آن قدر ساده که به مرز ابتذال نزدیک می شود. همان طور که در قبل گفته شد، امریکایی ساده انگار است و این ساده انگاری هم به جهان بینی امریکایی کشیده شده است و هم زبان نمایش گر جهان بینی امریکایی.
امریکایی ها از زبان مردمی در بحث های علمی استفاده کردند به همین دلیل زبان تخصصی امریکایی از زبان انگلیسی آسان تر است و کتاب های علمی امریکایی در سطح جهانی دارای فروش بیشتری هستند.
زبان عامیانه ی امریکایی روزبه روز لغات ساده تر، جملات کوتاه تر و محدوده ی زبانی کوتاه تری به خود می گیرد، به همین دلیل زبان امریکایی کاربرد هرچه بیشتری پیدا می کند.
18. فرهنگ تجربی گرا
چون جهان بینی و زبان امریکایی یک زبان ساده انگار است و علم ساده انگارترین، حسی ترین، تجربی ترین و کمی ترین موفقیت بشری است. در بستر چنین جهان بینی و زبانی، علم تجربی رشد می کند.
توضیح آن که اروپا از تخیل فلسفه ی احساسی شرقی، فلسفه ی عقلی خود را می گیرد و نظریه های فلسفه ی اروپایی را در آزمایشگاه خود به علم تجربی تبدیل می کند.
19. فرهنگ تکنولوژی ساز
امریکایی علم تجربی را با عمل گرایی، روزمره گرایی، تخیل گرایی و واقع گرا خود ترکیب می کند و تکنولوژی خاص خود را تولید می کند. تکنولوژی های عظیم و غول پیکر بر اساس تخیل خود، مانند هواپیماهای غول پیکر و ابرکامپیوترها و....
20. جهانی کردن فرهنگ امریکایی
امریکا با توجه به عناصر فرهنگی ما قبل، بدنبال امریکایی کردن فرهنگ های جهانی است. با قدرت اقتصادی دلار و ساده انگاری تصویری گرا و زبان امریکایی و فناوری گسترده ی و علم زدگی (در مقابل فلسفه و دین و اخلاق) جهانی و... آن را محقق کند. ولی آن چه امریکا به طور خلاصه با آن روبه رو است، این است که امریکایی تغذیه ی معنوی خود را با واسطه ی اروپا از شرق می گیرد که خود در حال از بین بردن این واسطه ها است. این مسأله موجب تهی شدن خودش آن در دراز مدت و سبب نابودی درونی آن خواهد شد.
نظر شما