بازشناسی یک گره رفتاری
مجله پگاه حوزه 02 شهریور 1381، شماره 63
نویسنده : معصومی، آزاده
از همان نخستین روزهایی که جوامع به سمت ماشینی و صنعتی شدن حرکت کردند، معضلات عمده ای، چه به لحاظ اداره امور کشورها و جوامع و چه به لحاظ شخصیت افراد، گریبانگیر چنین جامعه هایی شد. «پرخاشگری» از آن جمله ناهنجاری هایی است که این روزها یکی از شایع ترین گرفتارهای جوامع مدرن و صنعتی به شمار می رود. علاوه بر حضور صنعت در زندگی روزمره بشر و ماشینی شدن حیات او، گسترش دامنه امکان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، افزایش میزان نیازها و عدم امکان برآورده شدن همه آن ها و محدودیت ها و محرومیت های موجود در چنین جوامعی، از دیگر عوامل مؤثر در شکل گیری این گره رفتاری رایج میان گروه های مختلف سنی است.
پرخاشگری صرفا به مفهوم تندی لفظ و کلام نیست؛ بلکه پرخاشگری در لفظ، تنها بخشی کوچک از این پدیده ناخوشایند است که روزانه شاید ده ها بار میان افراد یک جامعه بروز کند. در ابعاد گسترده تر، پرخاشگری می تواند به صورت ارتکاب قتل، خودکشی، تجاوز و... بروز و ظهور یابد.
پرخاشگری اجتماعی
همزمان با شکل گیری جدّی جوامع صنعتی و آشنایی افراد این جوامع با ابزار و وسایل زندگی ماشینی، آرام آرام برخی معضلات اجتماعی و رفتاری نیز فرصت بروز و ظهور پیدا کردند.
انسان در ذات، موجودی مدنی است و دوست دارد در جمع و با جمع زندگی کند و به همین لحاظ قوانینی را هم که برای بهتر شدن زمینه های این نوع زندگی وضع می شود - هرچند که مطابق با امیال درونی اش نباشد - رعایت می کند. همین امر موجب خواهد شد که گره بسیاری از مشکلات رفتاری ازجمله خشونت و پرخاشگری باز شود. اما چنین مدینه فاضله ای تنها در ذهن شکل می گیرد؛ زیرا در عمل به دلیل وجود برخی تربیت های نادرست و ناصواب و نیز مشکلات موجود در جامعه - از قبیل فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، تبعیض، بیکاری و... - تمامی افراد نمی توانند به طور دقیق و کامل این قوانین را رعایت کنند و همین امر بروز چنین معضلاتی را به همراه دارد.
به عقیده برخی کارشناسان، ناکارآمدی قانون در جامعه، خود می تواند زمینه های بروز این ناهنجاری را تشدید کند. این گروه اعتقاد دارند که قانون در جامعه ما به شکل ابزار زور درآمده و در واقع درونی نشده و به شکل وجدان درنیامده است. از طرفی اغلب، قانون از سوی خود مجریان قانون زیرپا گذاشته شده که مشاهده چنین صحنه هایی از سوی افراد جامعه، موجب بروز معضلی مانند پرخاشگری می شود.
از سوی دیگر، به عقیده همین گروه از کارشناسان، وقتی نیمی از افراد یک جامعه، هر روز با مشکلات عمده زندگی روبه رو باشند، خواه ناخواه پس از چندی رفتار متین و معقول را رها کرده، ناخواسته به سمت رفتارهای ناخوشایند کشیده می شوند.
آنچه روزانه در سطح شهرها و کلان شهرها مشاهده می شود - مانند برخورد کاسب با مشتری، درگیری لفظی و غیرلفظی راننده و مسافر، تندی دو نوجوان با یکدیگر و... - همه نشانه هایی از پرخاشگری های اجتماعی اند که برای رفع آن ها به یک سری برنامه های جامع روان شناختی و قانونمند نیاز است.
پرخاشگری سیاسی
اگر فقط یک روز، تعدادی از روزنامه ها و به طور عام نشریات کشور را ورق بزنید، در موارد متعددی شاهد پرخاشگری سیاسیون به یکدیگر خواهید بود.
یک حزب به خاطر تضاد منافع و عقاید خود با حزب دیگر، چنان دست به تخریب او می زند که گویی اعضای این دو حزب از دو ملیت متفاوت اند و هیچ وجه مشترکی میان آن ها نیست.
اساسا نکته مهم در دنیای سیاست، تحمل مخالف و مدارا با اوست، اما در بسیاری موارد دیده شده که سیاسیون به دلایل مختلف و متعددی که می تواند ریشه در کم تحملی و عدم اعتقاد به کار سیاسی داشته باشد، به سوی رفتارهای خشن و در ابعاد کوچک تر پرخاشگری رومی آورند.
در دامنه کوچکتر گروه های طرفدار احزاب و جناح های سیاسی نیز، در برخورد با مخالف از همین ابزار استفاده می کنند؛ به گونه ای که تا کنون و به ویژه در سال های اخیر بارها و بارها حمله به تجمعات مختلف را شاهد بوده ایم. هرچند برخوردهای فیزیکی در بعد کلان قضیه خشونت نامیده می شود، اما نخست همین برخوردها و کشمکش ها با یک کلام تند و یا حرکت تند آغاز می شود.
سخن آخر
به هر تقدیر این واقعیت را باید پذیرفت که جوامع صنعتی در گذر دوران خود با مشکلات عدیده ای مواجه هستند؛ اما این مشکلات و فشارها در برخی جوامع کنترل شده و مهار خورده است و در برخی دیگر نه. مشکلاتی مثل تبعیض اجتماعی، از هم گسیختگی بنیان خانواده، پایین بودن سطح متوسط سواد افراد جامعه، فقر اقتصادی و... هر روز بیش از پیش بر دوش جامعه سنگینی می کند و افراد را به سوی ناهنجاری ها سوق می دهد.
با تمام این اوصاف، باید توجه داشت که برای غلبه بر چنین رفتارهای ناخوشایندی، نمی توان صرفا از ابزار قانون استفاده کرد؛ بلکه پیش از هر چیز باید زمینه ها و بسترهای فرهنگی مبارزه با این معضلات رفتاری را فراهم کرد که این نیز بر عهده دولتمردان، ابزارهای فرهنگی از جمله مطبوعات، رسانه های جمعی و گروهی و... هست که می توانند با ارائه آموزش های مداوم تا حد فراوانی از بروز چنین معضلاتی بکاهند و یا حتی جلوگیرند.
نظر شما