مهاجران امریکایی با چهره ی جدید و مأموریت قدیمی
نویسنده: یحیی اسمر
مترجم: سیدمحمد(مهیار) موسوی
در سراسر جهان اسلام و به ویژه در کشورهای عربی، در حال حاضر طبقه ای از مهاجران غربی که معمولاً امریکایی هستند، مشغول زندگی اند و با شکوه و رفاه تمام در این کشورها به سر می برند و نقش آن ها هنوز روشن و شفاف نیست.
این افراد به مثابه بخشی از نئوامپریالیسم غربی و در قالب نخبگان یا در قالب طبقه ای از افراد خانه به دوش در مجامع تجاری و دانشگاهی کشورهای عربی و اسلامی حضور دارند. گرچه بسیاری از آنان سالیان دراز عمر خود را خارج از ایالات متحده امریکا سپری کرده اند، هنوز تبعیت و وفاداری خود را نسبت به این کشور از دست نداده اند و بندرت با زبانی غیر از زبان مادری خود(انگلیسی امریکایی) صحبت می کنند، و حتی آداب و رسوم کشور خود را با آداب و رسوم کشورهای میزبان عوض نمی کنند.
در حقیقت می توان گفت که بخشی از اعتبار آن ها نهفته در هویت امریکایی شان در زمان کوچ از موطن خود است. این مهاجران و یا بهتر بگوییم افراد رانده شده از موطن خود را می توان در دسته های گوناگون و رنگارنگی تقسیم کرد.
یهودیان، مسیحیان، هم جنس بازان، مسیونرها (مبلغان دین مسیح) و حتی جاسوس های سازمان های مختلف جاسوسی را در موقعیت های مناسب و مقامات مختلف در کشورهای اسلامی می توان یافت. در کشورهای حوزه خلیج فارس که اعلام و اعلان دین بر روی ویزا لازم است و معمولاً مهر ویزای اسراییل در پاسپورت ورودی هنوز ممنوع است، می توان یهودی صهیونیستی را در مجامع دانشگاهی این کشورها بسادگی یافت. آنان به سادگی می توانند پیشرفت کنند و معنی گنگ و مبهم «یهود» Jew را به یک «هویت دینی» ترقی دهند.
اما اکثر گروندگان قوم و دین یهود افراد مذهبی نیستند. به سادگی می توان در بین آنان، افراد ملحد، بی دین، طرفدار آیین بودا و برخی فرقه های دیگر را یافت. برای مثال در کویت، یهودیانِ صهیونیست توانسته اند مشکل ویزای خود و مسایلی را که در آن وجود دارد، حل کنند و خود را به برخی سازمان ها از قبیل سازمان های روشنفکری، بین مذاهب ارتقا دهند.
در یکی از دانشگاه های خلیج فارس، دانشجویان اخیرا یک استاد یهودی امریکایی را که گفته می شود جزء هم جنس بازان و طرفدار آنان است، اخراج نموده اند. آنان دریافتند که این استاد یهودی امریکایی در حال نگارش رساله دکترای (PHD) خویش بوده است که در آن از برنامه های هم جنس بازی دوستانه در مجامع دانشگاهی، سخن به میان آمده است. این رساله در مورد چگونگی ریشه کن کردن و از بین بردن ترس از همدیگر و چگونگی توسعه برنامه های همجنس بازی دوستانه در یکی از دانشگاه های ایالات متحده نوشته شده و او هنوز نیز ارتباط و نزدیکی خویش را با سازمان «حقوق همجنس بازان» ایالات متحده امریکا حفظ کرده است.
او در نهایت از سمت خویش در کویت استعفا کرد و از این اتهام که محیط و پیرامون دانشگاه محیطی «ضد یهودی» است، استفاده سیاسی کرد. اما برای هر استعفایی که او از سمت خویش می نوشت، یک جین مناصب و موقعیت های جدید پیش روی او بود.
در یکی دیگر از دانشگاه های خلیج فارس، وقتی که یکی از اعضای امریکایی هیأت علمی این دانشگاه، پس از راه پیمایی دانشجویان عرب - که در همبستگی با فلسطینیان در زمان بالاگرفتن انتفاضه پاییز سال 2000 میلادی بود - از دانشگاه به خاطر خصومت آنان شکایت کرد. مقاماتِ اجرایی دانشگاه، دانشجویان را توبیخ و سرزنش کردند و هرگونه تظاهرات را ممنوع کردند.
زمانی که تعداد قلیلی از آمریکاییان مهاجر (در سرزمین های اسلامی) برای اولین بار چشمان خود را به خارج از ایالات متحده امریکا باز کرده اند، این نکته قابل فهم بود که آن ها دروغ های صهیونیست را بلعیده اند و تبلیغات آنان را باور کرده اند. اکثر آنان طرفداران و حامیان جدّی استعمارگری صهیونیستی هستند و خنده دارتر از همه این است که به آنان اجازه داده می شود تا مناصب و موقعیت های اجرایی و اداری خوبی در کشورهای مسلمان برای خود کسب کنند.
در میان گروه هایی از قشر مهاجران که توانسته اند در جهان اسلام به مناصب و موقعیت هایی دست پیدا کنند، می توان به مسیونرهای امریکایی نیز اشاره کرد.
مسیونرهای امریکایی از زمان ساموئل زوامبر (SamuelZwember) که فعالیت های خود را از پاکستان تا اندونزی و در طول سرزمین های عربی افریقایی گستراندند، به خوبی دریافتند که مسلمانان به ندرت دست از اسلام می کشند. بنابراین آنان تمامی توجه و کار خود را برای تضعیف اسلام به کار بردند. فعالیت های آشکار مسیونرها (مبلغان مسیحی) در حال حاضر نیز در سرزمین های اسلامی ممنوع است، اما این قوانین شامل مهاجرانی که در ظاهر به دلایل دیگری در کشور مشغول کار هستند، نمی شود. بنابراین مسیونرهای امریکا شروع به گشودن جبهه جدیدی کردند. این جبهه جدید، چیزی نبود جز جبهه تجاری؛ به ویژه در کشورهایی از جهان اسلام که محدودیت ها را برای مالکیت خارجی تجار و منابع و ذخایر مرتفع کرده بودند. در حال حاضر این مسیونرها از طریق فرانتیرز (Frontiers) که یک سازمان مسیونری واقع در ایالات متحده امریکا است (www.frontiers.org)کشورهایی چون مالزی، اندونزی و برونئی را هدف خویش قرار داده اند.
مادامی که یهودیان، همجنس بازان و مسیونرها در میان مهاجران یافت می شوند، نباید این احتمال را نادیده گرفت که هرگونه افکار و عقاید غربی و امریکایی، به شکل دیگر و در قالبی نو - به مانند فرهنگ لیبرالیسم و آزادی مفرط و فمنیستی - از طریق آنان در سرتاسر کشورهای اسلامی سرازیر شود.
آنان حتی در قالب گروه های کر ظاهر می شوند و ایدئولوژی امریکایی لیبرالیسم را از طریق برنامه های خود به تصویر می کشانند. بسیاری از آنان نیز کار خود را با گروه های صلح آغاز می کنند و به زندگی خارج از ایالات متحده روی می آورند و البته به ندرت از هویت بومی خود، اندکی دست می کشند.
برای بسیاری از داوطلبان گروه های صلح (جوخه)، گام بعدی سازمان جاسوسی امریکا (CIA) است و بسیاری از مهاجران امریکایی، روابط خود را با سازمان های جاسوسی امریکا حفظ می کنند و این در حالی است که آن ها در بخش های گوناگون کاری - خصوصی و عمومی - در کشورهای جهان اسلام مشغول به کارند.
برای مثال پس از انقلاب اسلامی ایران و تصرف سفارت (لانه جاسوسی) امریکا در تهران لیستی از جاسوسان امریکایی موجود در جهان اسلام افشا شد و تصفیه جاسوسان امریکایی در بیروت در دهه 1970 شکل گرفت. آن دسته از جاسوسان امریکایی که جان سالم به در بردند، موقعیت خویش را تغییر دادند و با شکل جدیدی در قالب مهاجرین امریکایی در مجامع دانشگاهی و تجاری سرزمین های اسلامی مشغول به کار شدند.
مهاجرین امریکایی معمولاً در خصوص مساله برتری ارزش های امریکایی، دید خصمانه ای دارند و احترام بسیار کمی برای ارزش های محلّی قائل می شوند. آنان خود را افرادی می نگرند که مأموریت دارند تا پادوهای عقب افتاده و وحشی را از طریق به اصطلاح تمدن امریکایی متمدّن و پیشرفته کنند؛ اما این خود یک خیال باطل و خنده آور است که امریکایی که خود با انوع و اقسام چالش های اقتصادی روبروست و روز به روز این چالش در سیستم های آن رو به افزونی است و خود باهرج ومرج بسیار دست به گریبان است، بتواند جهان را متمدن سازد!
آمریکاییان مهاجر با ایجاد رابطه با سفارتخانه های محلّی، به نقش میانجی و واسطه را میان نهادهای محلّی و مقامات رسمی امریکایی بازی می کنند.
برای مثال، برای سفارتخانه های امریکا این یک امر متداول است که افرادی را به عنوان سخنران مهمان به دانشگاه های عربی واسلامی بفرستند، تا با بررسی وضعیت دروسی که مهاجرین می خوانند، موقعیت امریکا را در عرصه منطقه ای و بین المللی ارتقا بخشند وسعی کنند که مهاجرینی را که درهیأت علمی این دانشگاه ها مشغول به کارند و آن عده که به عنوان سخنران مهمان به این دانشگاه ها می روند، در راهی به کار گیرند تا چهره عمومی متزلزل شده امریکا را در جهان اسلام بازسازی کنند. این امر به کرّات دیده شده است که مجامع مختلف رسمی امریکایی این گونه کارها را در راستای اهداف و مقاصد خویش انجام داده اند تا بار دیگر با تغییر چهره ای مجدد، جای پای جدیدی در جهان اسلام بازکنند. به این ترتیب، مهاجران امریکایی به عنوان عوامل امریکا در جهان اسلام و عرب عمل می کنند.
مهاجرین امریکایی در کشورهای اسلامی میزبان خود، چونان پادشاه و ملکه رفتار می کنند. بسیاری از آنان مالیات نمی پردازند و حقوق آنان بسیار بیش تر از مبلغ دریافتی در ایالات متحده امریکا است. همچنین دریافتِ خانه های مجلل بدون اجاره و سایر مزایای جنبی از قبیل استخر شنا، عضویت در کلوپ های کشور، سونا و دسترسی آسان به مشروب فروشی ها و کلوپ های شبانه از جمله این مزایا است.
علاوه بر همه این مطالب، مهاجرین امریکایی پول بیش تری دریافت می کنند و از زندگی بهتری بهره می برند که هرگز این زندگی را در ایالات متحده نمی توانستند برای خود مهیا کنند.
نظر شما