بدون شرح، در مرز ابتذال و عامه پسندی
مجله پگاه حوزه 23 شهریور 1381، شماره 66
نویسنده : حمد، امیر
سریال «بدون شرح» در شبکه سوم، آرام آرام دایره مخاطبانش را می گسترد و می توان گفت به جذاب ترین مجموعه در حال نمایش تلویزیونی تبدیل شده است. برخلاف انتظار، سریال پرخرج «تفنگ سرپر» جای «روزی روزگاری» را نگرفته، و توقعات عمومی را برنیاورده است. با آن که کادر سازنده، تقریباً همان کادر سریال موفق پیشین است، اما سریال مذکور، فاقد گرما از آب در آمده است. در وقت مناسب و با گذشت زمان بیش تر، می توان وجوه گوناگون کم خونی سریال «تفنگ سرپر» را بیان کرد: فضای تکراری، فیلمنامه بی روح و فقدان موقعیت دراماتیک و کشمکش های شیرین و نقش های جذاب، شاید مهم ترین عامل باشد. چهره عبوس «سریال تفنگ سرپر» کجا و آن کاراکترهای تازه و تجربه نشده شوخ و شنگ و با طراوت سریال «روزی روزگاری» کجا. جای خالی خانم ژاله علو کاملاً محسوس است. نقش خسروشکیبایی، اصلاً در قواره آن نقش مسحورکننده و پر انرژی و فوارانی پیشین نیست. رویدادهای متنوع سریال قبلی هم جایش پر نشده است. برای همین تا حالا «تفنگ سرپر» علی رغم خرج غیر قابل مقایسه، در رده پشت سر ماجراهای مجله شهر قشنگ، یعنی مجموعه «بدون شرح» و با فاصله فراوان از آن جا دارد. همین مسئله اولین درس را به ما می آموزد: صرف هزینه سنگین، بازیگران فراوان، صحنه پردازی و وسایل صحنه پر بهاء و... سریالی را جذاب نمی کند.
همه صحنه سریال بدون شرح، در دو آپارتمان، یکی دفتر مجله و دومی خانه است. پس چه چیز این مجموعه عامه پسند را شیرین و شیرین تر کرده است؟
اول از همه بایدبگویم عامه پسند بودن، در گذشته لقبی منفی برای آثار هنری بود، و با مبتذل بودن یکی پنداشته می شد. کمی بعد و به ویژه در سال های اخیر حتی در سینما، عامه پسندی یک فیلم، نشان برتری آن محسوب می شود. بالاخره تکلیف «عامه پسندی» یک اثر چیست؟
به نظرم عامه پسند بودن خود به خود نه نشان فضیلت یک اثر و نه نشان ابتذال آن است. گاه عامه مردم اثری، فیلمی، مجموعه ای را می پسندند که مبتذل است. یک فیلم پورنوگرافیک، ممکن است خوب ساخته شود و عده فراوانی را جلب کند. آیا این امتیازی برای آن است؟ ولی عموماً آنچه اکثر مردم می پسندند، دارای برتری هایی از نظر جذابیت و سرگرم کنندگی به حساب می آید. از سوی دیگر در برنامه های عمومی تلویزیونی، بدیهی است که جلب توجه عامه، یعنی عامه پسند بودن، یک هدف است. پس، از منظر برنامه سازی تلویزیونی، عامه پسندی نشان موفقیت یک برنامه و مجموعه تلویزیونی عمومی است. در این جا این بحث می تواند مطرح شود که یک برنامه عامه پسند تلویزیونی باید اولاً مبتذل نباشد، و ثانیاً قواعد خود را به درستی به کار گیرد؛ یعنی اگر یک مجموعه است، موضوع خوبی داشته باشد، و کارگردانی، بازی گردانی و فیلمبرداری و صحنه پردازی درستی را بمنصه ظهور رسانده باشد و غیره. در این صورت، سازندگان مجموعه عامه پسند می توانند سرافراز باشند که کار خوبی عرضه کرده اند. کاری که هم عامه پسند است و هم ماهرانه وهم دارای تأثیرهای فکری و اخلاقی خوب و هم دارای سروسامانی بدیع.
بدون شرح به مرور بسیاری از امتیازهای یک سریال عامه پسند را به خود اختصاص داده است. در واقع بازی های چند بازیگر بسیار حرفه ای است.
از طرف دیگر، پاره ای از داستان ها و فیلمنامه ها، گره افکنی خوبی دارند. کسانی مثل حنیفر فرشچی که فیلمنامه نویس مشهور سینماست و حمدزاده و ضابطیان و دیگران، متن هایی برای این مجموعه نوشته اند. پاره ای مواقع، فیلمنامه ها بسیار حرفه ای هستند و ماجرا و کشمکش جذابی را به نمایش می نهند و تماشاگر را حسابی درگیر خود می کنند از کارگردانی قابل سریال هم که روی هم رفته، متن هایی با نویسندگان گونه گون را با هم نزدیک می کند، باید ذکر خیرکرد. اما از دو زاویه نقدهایی می توان داشت:
1. در بسیاری مواقع سریال از منطق خود خارج می شود. قرار است کانون و بستر ماجراها دفتر یک مجله باشد؛ اما گاه آن چنان ماجرای فیلم، بی ربط به مسایل هیأت تحریریه و درگیری های آن است که تعجب انگیز است. گویی نویسندگان مسابقه گذاشته اند که نشان دهند چگونه بی ربط ترین مسایل را به دفتر مجله شهرقشنگ وصل کنند. از همین رو پاره ای مواقع، تماشاگر آگاه احساس توهین شدگی می کند. مثلاً مسابقه خورشت فسنجان با چه وجهی با مسایل یک مجله ارتباط برقرار می کرد؟
درهمین جا باید پرسید آن همه هیاهو درباره انبوه شرکت کنندگان، چگونه تبدیل می شود به شرکت دودیگ؟ آن میز فقیرانه و آن مسابقه دختر و مادر، اصلاً تناسبی باشالوده ماجرا و شرکت انبوه خوانندگان ندارد. این که سریال هر شبه تهیه می شود، نمی تواند مجوزّی برای سرهم بندی باشد. بالاخره وقتی ما انتخاب می کنیم که هر شب قسمتی بسازیم، در واقع پذیرفته ایم از پس این کار درست برآییم.
2. عدم توان تعبیه کردن یک پیام اخلاقی و یک عبرت و یک اندیشه مؤثر در پاره ای از قسمت ها، ضعف دیگر سریال است. البته مثلاً قسمتی که در آن داستان شوخی فرید و کتک خوردن همکارش در آژانس تاکسی تلفنی بود، حاوی یک پیام اخلاقی شمرده می شود؛ اما بخش هایی که یک ماجرای بی روح که معلوم نیست چه می خواهد بگوید وناگهان هم سریال با سرهم بندی تمام می شود، تماشاگر را سرخورده می کند.
3. تحریریه روزنامه و مجله در ایران، دارای مسایل جذاب و سرگرم کننده و پرکشمکش فراوان هستند. چرا نویسندگان این مجموعه به مسایل تحریریه و موقعیت روزنامه ها نزدیک نمی شوند. آیا ممنوعیتی وجود دارد؟ سیمای جمهوری اسلامی ایران باید سعه صدر بیش تری نشان دهد. ما نمی توانیم بسیاری از مسایل حادّ روزنامه ها و مجلات را که دارای ظرفیت طنز جذاب هستند - و لو تلخ - از متن یک سریال عامه پسند حذف کنیم و سریال را به مجموعه ای بی بو و بی خاصیت و صرفاً سرگرم کننده مبدل سازیم. یکی از ویژگی های رسانه های جهان سومی، عدم شجاعت در تحملّ انتقاد جدّی اجتماعی است. راندن مجموعه های تلویزیونی به داستان های صرفاً سرگرم کننده، یک عمل ضد فرهنگی است. سریال های مفرّح می توانند ضمن شادی آور بودن، دارای طنز تلخ وتفکرانگیز باشند. اصلاً قابل قبول نیست که سراپای جامعه مطبوعاتی ما درگیر هزار و یک معضل باشند، ولی در یک سریال مربوط به تحریریه مجله ای، کمترین خبر و نشانی از این ماجراها و زندگی واقعی شان اجازه ظهور نداشته باشد.
4. گذشته از همه این ها باید بگویم، وقتی ما به یاد سریال های جدّی و طنزآلودی می افتیم که از نظر ظرافت های زیبایی شناسانه و تفکر شخصیت پردازانه و روایت درست وساختار تصویری و روایی و کشمکش ها، واقعاً آثار تأمل برانگیزی بودند و از سلیقه و ذائقه نویی برخوردار بودند، کمی از سطحی بودن کارها متأسف می شویم. ما از خود می پرسیم آیا در یک مجموعه هر شبه، نمی توان ذوق و هنر بیش تری به خرج داد؟ هم اکنون سریال سرنخ، کارکیومرث پوراحمد، فیلمساز مشهور در حال پخش مجدّد از شبکه اول است. ما به این سریال و سریال داستان های مجید، فکر می کنیم. گاه یک سنجش از این سریال ها خود یک فیلم سینمایی جذاب بود. در آن شعور، تفکر، زیبایی و روابط چند سویه و ظرافت های گوناگون داستان پردازانه و شخصیت سازانه وجود داشت. ما باید بپذیریم که در سریال های عامه پسند و مجموعه های مفرّح و هجوآلود، می توان این نکات درونی و ظریف را بیش از این گنجاند، و سریال تنها به چندتیپ و زبان خاص و تکیه کلام های خنده آور بسنده نکند.
سریال «بدون شرح»، بدون شک یک مجموعه موفق تلویزیونی است. این مجموعه دارای توفیقاتی در قصه گویی و آفرینش شخصیت های جذاب است؛ اما در حوزه ابداع، کم توجهی آن چشمگیر است؛ همچنان که به وجوه هنری نیز چندان به چشم عنایت نمی نگرد.
نظر شما