موضوع : پژوهش | مقاله

قاعده امکان اشرف

مجله  باب علم  شماره دوّم، سال اوّل، زمستان 1390 - بهار 1391 

نویسنده : جلالی راد، محمد هادی
قاعده امکان اشرف، یکی از قواعد بسیار مهم فلسفی و از فروع مهم قاعده «الواحد لایصدر عنه الا الوحد» به شمار می آید، و حکما بهره های مختلفی از آن برده اند.

چنین به نظر می رسد که این قاعده برای اولین بار در کتاب اثولوجیا مطرح شده است. پس از ذکر این قاعده در کتاب اثولوجیا، فلاسفه اشراق، مشاء و حکمت متعالیه، این قاعده را پروراندند و رنگ و بوی اسلامی به ان دادند، و آن را برای اثبات بسیاری از مسائل مهم فلسفی به کار بردند.

مفهوم امکان اشرف
مراد از امکان اشرف، موجود ممکن شریفتر است. امکان ملازم با ماهیت است و متصف به وجود و عدم نمی گردد؛ پس مراد از امکان اشرف، موجودی است که ممکن و شریفتر باشد. محقق سبزواری هم در برخی از تالیفات خود تعبیر ممکن اشرف را برای آن مناسبتر دانسته است؛

زیرا امکان به اشرف و اخس متصف نمی شود و اشرف از اخس از اصفات ممکن است، نه صفات امکان. و در مقابل موجود ممکن شریفتر، موجود ممکن اخس (پست تر) است که فلاسفه برای ​آن هم قاعده مستقلی به نام قاعده امکان اخس بیان کرده اند.

تبیین قاعده امکان اشرف از دیدگاه حکما
- شیخ شهاب الدین سهروردی می گوید:

چنانچه ممکن دارای دو فرد اخس و اشرف باشد، هر گاه ممکن اخس موجود باشد، دلالت می کند بر اینکه پیش از ان ممکن اخس، ممکن شریف تر، موجود بوده است.

- صدرالمتألهین می گوید:

قاعده امکان اشرف، عبارت است از اینکه در تمام مراحل وجود، لازم است ممکن شریفتر بر ممکن پست تر مقدم باشد؛ به عبارت دیگر، هر گاه ممکن اخس موجود باشد، به ناچار باید پیش از ان ممکن اشرفی موجود شده باشد.

- ملاهادی سبزواری چنین گفته است:

الممکن الاخس اذا تحققا--- الممکن الاشرف فیه سبقا

- علامه طباطبایی می گوید:

هر گاه شیئی ممکنی تحقق یابد که کمالات وجودی اش کمتر از شئی ممکن دیگر است، آن ممکن شریفتر باید پیش او موجود باشد.

شرایط قاعده امکان اشرف
الف) مجرای این قاعده، عالم ماوراءالطبیعه و ممکنات ثابته و به طور کلی، موجودات مافوق عالم است و در موجودات واقع در عالم کون و فساد و در جهان عنصری و عالم حرکات جاری نمی شود.

ب) موجود اشرف و اخس باید با یکدیگر در ماهیت متحد باشند تا از امکان وقوع اخس امکان وقوع اشرف قبل از اخس لازم آید.

برهان قاعده امکان اشرف
- برهان صدرالمتألهین:

چنانچه ممکن اخس موجود شده، اما پیش از آن ممکن اشرف موجود نشده باشد، یکی از چهار اشکال زیر پدید می آید:

الف) خلاف فرض؛

ب) صدور کثیر از واحد؛

ج) صدور اشرف از اخس؛

د) وجود داشتن جهتی، اشرف از آنچه در حق تعالی موجود است.

زیرا اگر موجود اخس به واسطه موجود اشرف صادر شده باشد، اشکال اول لازم می آید و اگر بدون واسطه صادر شده باشد، و در عین حال، صدور موجود اشرف از حق تعالی نیز جایز باشد،

اشکال دوم لازم می آید و اگر صدور موجود اشرف از معلول خویش جایز باشد، اشکال سوم پیش می آید و اگر صدور موجود اشرف نه از واجب تعالی جایز باشد و نه از معلول خویش، اشکال چهارم لازم می آید و چون اشکالهای چهارگانه، در چهار فرض مزبور، خلاف عقل و ممتنع است، پس صدور ممکن اخس از حق تعالی بدون آن که پیش از آن، ممکن اشرف صادر شده باشد، ممتنع و خلاف عقل است.

گفتنی است براهین متعددی بر این قاعده آمده است که در این مختصر مجال پرداختن به آنها نیست.

موارد استفاده از قاعده امکان اشرف
فلاسفه مسائل مختلفی را بر اساس این قاعده ثابت کرده اند که از جمله: اثبات عقول طولیه؛ ابطال حصر کردن عقول در ده عدد؛ اولویت وجودی موجودات اشرف؛ ثبات عقول عرضیه (ارباب انواع)؛ آفرینش نظام بر اساس الاحسن فالاحسن و الاشرف فالاشرف؛ و امکان اخس.

قاعده امکان اشرف و امامت
یکی از موارد استفاده این قاعده، اثبات ضرورت وجود امام است. در ذیل دو تقریر از اثبات امامت از راه قاعده امکان اشرف بیان می شود.

الف) مبنای حکمت متعالیه: امام و سایر انواع کسانی که به ظاهر تحت یک نوع به نظر می آیند؛ اما با تأمل در احوال انسانها، در می یابیم که هر یک از انسانها نسبت به بسیاری از کمالات وجودی (علم، جمال، جلال و. ..)، ناقص اند و هر چند نسبت به سایر حیوانات شریفترند، نسبت به نوع کاملی از انسانها، پست و ناقص به شمار می آیند.

حال که در مورد انواع انسانی، ممکن اخس و ناقصتر- انواع اخس- تحقق پیدا کرده است، از طریق قاعده امکان اشرف پی می بریم که قبل از این ممکن اخس، ممکن شریفتری موجود بوده و جودش ضرورت دارد.

در مورد این تقریر ممکن است دو شبهه پیش بیاید:

شبهه اول: امام و امت، هر دو از یک نوع اند و یک فرد تقدم بالذات بر فرد دیگر ندارد؛ زیرا افراد یک نوع مماثل اند.

پاسخ: شباهت و مماثلت میان افراد انسانی در ماده بدنی است و انسانها از نظر منشا روحانی، تحت انواع مختلف قرار دارند؛ بنابراین نسبت به نوع نبی و امام به سایر بشر، در رتبه وجود، مثل نسبت انسان به سایر حیوانات و نسبت حیوان به نبات و. .. است.

شبهه دوم: امکان اشرف، تنها در ابداعیات و مجردات جاری می شود، نه در وجودهای زمانی و مادی.

پاسخ: نوعیت نوع به ماده نیست، هر چند برای تحقق در عالم مادی خارجی نیاز به ماده دارد، در طبیعت، فی نفسه، کون و فساد ملحوظ نشده است، بلکه می تواند کلی و مجرد، یا جزئی و مادی باشد.

بیان دیگر تقریر
مقدمه اول: امام، نوع عالی و اشرف از سایر انواع انسانی است؛

مقدمه دوم: هر نوعی که چنین باشد، از نظر رتبه وجودی بر سایر انواع انسانی مقدم است، و وجودش در هر زمانی ضرورت دارد؛

نتیجه: نوع نبی وامام، در رتبه وجودی، مقدم بر سایر انواع انسانی است، و وجودش ضرورت دارد.

ب) مبنای مشهور فلاسفه مشّاء: برخی هم قاعده امکان اشرف را به گونه ای دیگر بر امامت منطبق کرده اند. اینان انسان را نوع اخیر به شمار آورده اند، وامام و هر انسانی را یک فرد از نوع انسان می دانند. این گروه برای آنکه بتوانند این قاعده را بر امامت منطبق کنند، بایستی دایره شرط اول قاعده را گسترش داده، بر مادیات هم تعمیم دهند.

تقریر برهان: اگر افراد بشر را مشاهده کنیم می بینیم که این انسانها تنها برخی از کمالات را دارند و نسبت به بسیاری از کمالات ناقصند، حال از وجود این افراد اخس، به حکم قاعده امکان اشرف، به وجود فرد اشرف از این افراد پی می بریم؛

یعنی محال است که افراد انسان وجود، حیات، علم، قدرت، جمال، جلال، کبریایی و کمالات دیگر را از مبدا فیاض نور احدیت و از آفتاب الوهیت دریافت کنند، جز آنکه در رتبه قبل از ان، انسان کامل و حجت الله همه این کمالات را گرفته باشد؛ بنابراین اگر یک فرد از افراد بشر روی زمین باشد، باید فرد دیگری نیز باشد که انسان کامل و حجته الله در او متظاهر شود.

نتیجه:
چنانچه دو یا چند نوع از انواع انسانی در این عالم هستی موجود باشند، یکی از انها (حجت الله) باید اشرف از دیگران باشد و کمالاتی همانند علم و رحمت و عصمت و. .. را که دیگر انواع انسانی ندارند، داشته باشد و در رتبه وجودی مقدم بر دیگران باشد؛ بنابراین به حکم قاعده امکان اشرف، محال است که انسانهایی با درجات پست تر و ناقص تر از انسان کامل در این عالم موجود باشند، ولی انسان کامل قبل از آن موجود نباشد.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

اگر تنها دو نفر در زمین باقی باشند، یکی از آنها حجت است.

مرحوم ملاصدرا در ذیل این روایت می گوید:

نوع اشرف متقدم بر نوع اخس است، هر چند برخی از اشخاص اخص، از حیث زمان، بر بعضی از اشخاص اشرف متقدم باشند.

محمد هادی جلالی راد

نظر شما