موضوع : پژوهش | مقاله

محورها و اولویت های اصلاحات

مجله  رواق اندیشه  رواق اندیشه، شماره 10، مهر 1381 

نویسنده : موسوی فراز، سید محمد رضا
چکیده:
در این مقاله، نویسنده پس از اشاره به معنای اصلاحات و بیان معیارهای صلاح و فساد، اصلاحات اسلامی را بر اصلاحات موسوم به آمریکایی ترجیح می دهد و ولی فقیه را بهترین مجری و سیاست گذار آن معرفی می کند. بررسی اولویت های اصلی اصلاحات از دیدگاه مقام معظم رهبری (از میان بردن فقر، فساد و تبعیض) و بیان اهمیت آنها از نظر پیشوایان معصوم، بخش پایانی این نوشتار را شکل می دهد.

ضرورت اصلاحات در جامعه ای پویا و رو به پیشرفت، حقیقتی انکار ناپذیر است. فرد یا جامعه ای که در مسیر پیشرفت گام بر می دارد، همواره باید با ارزیابی و محاسبه راه طی شده و مسیر باقیمانده به اصلاح مفاسد خویش بپردازد، همان طور که در دعا از خدا می خواهیم: اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین[1] (خدایا تمام مفاسد را از امور مسلمانان اصلاح بفرما).

رهبر معظم انقلاب درباره لزوم اصلاحات می فرمایند: «اصلاحات جزء ذات و هویت انقلابی و دینی نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نوبه نو انجام نگیرد، نظام، فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت. اصطلاحات یک فریضه است».[2]

مسئله مهم این است که گاهی اصلاحات از مسیر خود منحرف شده، شخص مصلح به جای «اصلاح» به «افسادِ» امور می پردازد و پروژه اصلاحات به راه نفوذ دشمن تبدیل می شود؛ به این صورت که دشمن راه و روش و عملِ ما را فاسد و قدیمی می نمایاند و برای اصلاحِ آن، راه و روشِ فاسدِ خود را ارائه می کند. اینجا است که متفکرین و دانشمندانِ متعهدّ باید وارد صحنه شوند و صلاح را از فساد جدا کنند. بنابراین بحث از اصلاحات نیز ضرورت می یابد.

در این مقاله تلاش می کنیم معانی و موارد اصلاح را بیان کرده و معنی درستِ اصلاح و هدفِ از آن را بررسی کنیم و از میان انواع گوناگون اصلاحات و معیارهای صلاح و فساد، بهترین را گزینش کنیم. سپس محورها و اولویت های اصلاحات را تعیین کرده، اهمیت هر یک را گوشزد نمائیم.

مفهوم اصلاحات
الف ـ واژه شناسی اصلاحات
حقیقت آن است که مفهوم اصلاحات به دلیل بار هنجاری و ارزشی آن مفهومی لغزنده و تابع نظام فکری و مبانی هستی شناختی و نظام ارزشی استعمال کننده آن است. شخصی مانند امام خمینی رحمه الله که بزرگ ترین اصلاحات اجتماعی و سیاسی جهان اسلام را در عصر حاضر رهبری کرد، قوانین متعالی اسلام و قرآن را عین صلاح و مخالف با آنها را فساد می داند؛ در حالی که اصلاح طلب دیگری، افکار امام خمینی را متعلق به گذشته پنداشته و صلاح و فساد را چیزهای دیگری می داند.

امام حسین علیه السلام نیز در تبیین اصلاح مورد نظر خود می فرماید:

«انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا ظالما و لامفسدا و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر؛ من از روی سرمستی و گردنکشی قیام نکردم و نیز برای ستم و فساد بپا نخاستم. تنها هدفم در این خروج، اصلاح طلبی در امت جدم است. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».[3]

امام حسین علیه السلام منظور خود از اصلاح را، امر به معروف و نهی از منکر می داند؛ همان معروف و منکری که در دین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مشخص شده است.

در جامعه ما، بعضی از نیروهای داخلی در تبلیغات و مواضع سیاسی به طور پیوسته بر مسأله اصلاحات تأکید می کنند اما متأسفانه از تعریف آن و تعیین متعلق و مصادیق آن خودداری می ورزند و همین خود یکی از موانع جدی اصلاحات است.

اصلاح، واژه ای عربی است که از ماده (ص، ل، ح) مشتق شده است. این ماده دارای دو مصدرِ معروف «صُلح» و «صلاح» است. صلح به معنی آشتی و رفع خصومت و صلاح در برابر فساد است. «اصلاح ذات البین» از مصدر اول گرفته شده و به معنی آشتی دادن افراد متخاصم است.

و «اصلاح» مورد نظر در این مقاله از مصدر دوم گرفته شده است. این واژه در قرآن کریم از قول حضرت شعیب در آیه 88 سوره هود به همین معنا آمده است: «ان ارید الاّ الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلّت و الیه انیب؛ من تا آنجا که بتوانم قصدِ اصلاح دارم و موفقیتم تنها از جانب خداست بر او توکل کرده و به سوی او باز می گردم.»

در اصطلاح علوم سیاسی، اصلاح اجتماعی یا نوسازی یا بازآفرینی اجتماعی[4] به معنی «تغییرات تدریجی در مسائل سیاسی یا اجتماعی» می باشد. شهید مطهری می گوید: «اصلاح اجتماعی یعنی دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب»[5]در این تعریف، وی اصلاح را اعم از انقلاب که دگرگونی سریع است، دانسته اند اما عموم اندیشمندان انقلاب را اصطلاحا اصلاح قلمداد نمی کنند.

ب ـ انواع اصلاحات
اصلاحات و جنبش های اصلاحی از زاویه های مختلف قابل تقسیم هستند. استاد مطهری در یک تقسیم، جنبش های اصلاحی اسلامی را به سه نوع فکری یا اجتماعی یا فکری و اجتماعی تقسیم می کند و «نهضت غزالی» را که با نوشتنِ احیاء العلوم به وجود آمد، اصلاحی فکری؛ نهضت سربداران یا علویین را نهضتی اجتماعی و نهضت اخوان الصفا را نمونه ای از نوع سوم اصلاح دانسته است. وی همچنین نهضت ها را به «پیشرو» مانند موارد فوق و «ارتجاعی» مانند نهضت اشعری در قرن چهارم و نهضت وهابی گری در قرنِ دوازدهم و نهضت اخباری گری در قرن دهم[6]، تقسیم می کند.

از سوی دیگر، نوعی از اصلاح را «اصلاح دینی» نامیده اند؛ اصلاحات مارتین لوتر در دین مسیحیت در قرن 16 که در نهایت به ایجاد پروتستانتیزم انجامید از این نوع است. پانصد سال بعد افرادی نظیر آخوندزاده و میرزا ملکم خان و شفیعی در ایران با الگوگیری از آن خواستند دین اسلام را نیز اصلاح کنند و اخیرا نیز کسانی با تشبیه دین اسلام به مسیحیت و توصیه به حرکت به سوی پروتستانتیزم اسلامی می گویند که تا دین اصلاح نشود هیچ چیز اصلاح نخواهد شد.[7]

تقسیم دیگری که پس از ادعای برخی از گروه های سیاسی برای ارایه اصلاحات نوین در کشور مطرح شده است، تقسیم آن به «اصلاحات اسلامی» و «اصلاحات آمریکایی» است. همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «اصلاحات یا اصلاحات انقلابی، اسلامی و ایمانی است که همه مسؤلان کشور، مردم مؤمن و صاحب نظران با آن موافقند، یا اصلاحات آمریکایی است که همه مردم مؤمن و آحاد هوشیار ملّت با آن مخالفند»[8]

معیارهای صلاح و فساد
برای روشن شدنِ مصداق اصلاحات مورد نظر هر شخص، تبیین معنای «صلاح» و «فساد» امری ضروری است اختلاف درباره اصلاحات از اینجا آغاز می شود که معیارهای افراد در تشخیص صلاح و فساد متفاوت است. و گرنه هیچ عاقلی مخالفِ اصلِ اصلاح و رفع فساد نیست.

1ـ معیار آمریکایی
حاکمان آمریکا صلاح را در چیزی می بینند که تأمین کننده منافعشان باشد. و هر چه چنین نباشد از نظر آنان فاسد و شر است. هدف میانی اصلاح طلبی آمریکایی برای رسیدن به منافع خود در ایران، حذف حاکمیت دینی است. هر اصلاح طلبی که به گونه ای مخالف حاکمیت دین و دینی شدنِ سیاست در ایران باشد، دارای معیار اصلاح آمریکایی است.

با از میدان بیرون رفتنِ دین، راهِ رواج فساد اخلاقی و سستی ایمان و معنویت باز می شود. تیخونوف عضو شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سابق و نماینده دوما می گوید: «به نظر من آمریکا برای پیشبرد استراتژی خود برای فروپاشی شوروی بیشتر در زمینه عقیدتی و عمدتا از طریق مطبوعات، سرمایه گذاری کرد. آنها ایدئولوژی مورد قبول مردم را تضعیف می کردند. از سال 1985 مجموعه دموکرات ها و اصلاح طلبان با استفاده از انواع شیوه ها سعی می کردند معنویت، اخلاقیات و ارزش ها را از زندگی مردم خارج کنند و می گفتند اینها فلسفه است و ساخته ذهن افراد عقب افتاده است و ربطی به زندگی دنیا ندارد. در دنیا باید زندگی کرد، خوش گذراند و به دنبال لذت و منفعت بود»[9]

رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند: «اصلاحات آمریکایی، حجاب، حکومت قرآن و انطباق قوانین با اسلام را فساد می داند و از میان رفتن مرزهای اخلاقی و دینی را صلاح ملّت ما می شمارد.»[10]

البته آمریکاییان منافقانه اهداف واقعی خود را مخفی می کنند و با شعارهایی نظیر آزادی، دوستی با ملت ایران، آروزی تمدن و پیشرفت برای ملت ایران، احترام به حاکمان منتخب مردم، مبارزه با انحصار و مطلق اندیشی و خشونت و تروریسم و تلاش برای ایجاد صلح[11]، در ژست یک مصلح واقعی، در صدد فریب ملت ها هستند. همان طور که قرآن کریم در آیه 11 سوره بقره می فرماید: «و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون؛ و هنگامی که به آنان گفته شد در زمین فساد نکنید گفتند ما فقط اصلاح کننده ایم.»

متأسفانه برخی از اصلاح طلبان داخلی نیز خواسته یا ناخواسته در مسیر اصلاحات آمریکایی قدم بر می دارند؛ بعنوان نمونه در کتاب «شوکران اصلاح» مسائلی نظیر رابطه با آمریکا و صلح با اسرائیل از موارد اصلاح دانسته شده است. یا این که گفته شده جریان کسروی و حکیم زاده قمی، اصلاح طلب بودند و امام خمینی و شهید نواب صفوی خشونت گرا و در مقابل جریان اصلاح قرار می گیرند![12]

از نظر آنان دموکراسی غربی، تنها مدل مقبول و مشروع حکومت است، احکام قصاص و دیات و ارث خلاف حقوق بشر است و بی حجابی و اختلاط پسر و دختر و ترویج موسیقی و ماهواره و آزادی هجوم به ارزش ها از مصادیق اصلاحات است.[13] به نظر آنان ولایت فقیه، تمامت خواهی و مطلق اندیشی و دیکتاتوری است.[14]

2ـ معیار اسلامی
با تأمل در آیه شریفه «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون؛ جن و انس را تنها برای اینکه مرا عبادت کنند آفریدم» (ذاریات / 56) به این نتیجه می رسیم که هدف از خلقت، رسیدن انسان به مقام معرفت و عبودیت و تقرّب به خداوند است و کمال و سعادت ابدی و واقعی انسان تنها از این راه فراهم می گردد.

فرستادن پیامبران و کتاب های آسمانی نیز در راستای همین هدف بوده است. به این ترتیب، صلاح در معیار اسلامی آن چیزی است که اجتماع را به سوی کمال و سعادت واقعی رهنمون گردد و اصلاحاتی اسلامی است که در جهت تکامل معنوی و مادّی انسان ها باشد. از این رو است که مقام معظم رهبری اصلاحات اداری و اقتصادی که باعث پیشرفت کشور و رفع فقر، فساد و تبعیض می شود و زمینه را برای پیشرفت معنوی و مادی اجتماع فراهم می کند، اصلاح اسلامی می نامند و ثروت اندوزی، رانت خواری، ترویج فحشاء و منکرات را فساد می دانند.

با توضیحاتی که درباره هر یک از اصلاحات اسلامی و آمریکایی ارایه شد و با توجه به این که ایران کشوری اسلامی است و بیش از 2/98% مردم آن حکومت دینی و اسلامی را برای کشور خود برگزیده اند شکی نیست که چنین جامعه ای نمی تواند جولانگاه اصلاحات آمریکایی باشد و مردم آن طالب اصلاحاتی هستند که بر پایه معیارهای دینی و قانونی باشد. حال پرسش اساسی این است که چنین اصلاحاتی را با چه ساز و کاری باید انجام داد.

محورها و اولویت های اصلاحات
چه کسی باید اسلامی بودن اصلاحات را تشخیص دهد و چه کسی صلاحیت دارد که محورها و اولویت های آن را تعیین کند؟ ممکن است برخی از اصلاح طلبان و صاحب نظران بگویند اصلاحات موردِ نظرِ ما نیز اصلاحات اسلامی است و مثلاً برای جذب جوانان به اسلام و گسترش و امکان پیاده شدن احکام اسلام و محفوظ ماندن حرمت دین عالمان دین و... ضروری است که تغییراتی در احکام اولیه اسلام و حکومت دینی و نسبت دین و سیاست داده شود و دین انعطاف پذیرتر گردد.

همان طور که برخی از احکام دینی بر حسب مقتضیات زمانی و مکانی تغییر پذیرند. در جواب می گوئیم اگر قرار باشد اصلاحات، اسلامی باشد، مصلح و مجری اصلاحات باید کسی باشد که علاوه بر شرایط مصلح، تخصص در دین نیز داشته باشد. متفکر شهید استاد مطهری می گوید: «هر حرکت و هر اصلاح یا انقلابی نیازمند رهبر است و[ در جامعه ای مذهبی مثل جامعه ایران ] تنها اسلام شناسان، صلاحیت این رهبری را دارند.

نهضت های اصلاحی متعددی در شیعه ضد استبداد و استعمار صورت گرفته اند از جمله نهضت تنباکو، نهضت عراق علیه قیمومیت انگلستان بر کشور اسلامی عراق، نهضت مشروطیت در ایران و انقلاب اسلامی ایران و تمام این دگرگونی های اجتماعی که اصلاح یا انقلاب بوده است، به رهبری روحانیت انجام گرفته است.»[15] وی در ادامه می افزاید «کدام رهبری توانسته است مانند همین رهبر سنتی [ولایت فقیه] موج بیافریند و حرکت خلق کند؟ در این صد ساله اخیر که از قضا دوره فرنگ رفته ها و روشنفکران متجدد و ضد سنت است، کدام رهبری غیر سنّتی توانسته است یک دهمِ رهبری سنتی جنبش بوجود آورد؟»[16]

پس نظریه پرداز اصلاحات باید عالم دینی باشد، واز بین عالمان دینی و مجتهدین و مراجع، کسی که به مفاسد آگاه تر است و توطئه دشمنان داخلی و خارجی را بیشتر تشخیص میدهد و احاطه بیشتری بر مسائل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دارد، صلاحیت هدایت و رهبری اصلاحات را داراست. علاوه بر این که بر اساس قانون اساسی و توجه به منزلت حقوقی رهبری هر حرکت کلّی و اصلاح بنیادین در کشور باید مطابق نظر رهبری باشد. از این رو به بررسی اصلاحات از دیدگاه رهبر معظم انقلاب می پردازیم. مقام معظم رهبری علاوه بر ترسیم خطوط کلّی و اصلی اصلاحات، اولویت ها و محورهای آن را نیز مشخص کرده اند: مبارزه با فقر، فساد و تبعیض سه محور اصلی اصلاحات است.

1ـ مبارزه با فقر
فقر یکی از پدیده هایی است که می تواند عامل اُفت ایمان و مسائل مذهبی، پائین آمدن سطح علمی و تحصیلات، رشد شغل های کاذب و بستر مساعدی برای ناهنجاری هایی نظیر اعتیاد، فساد، فحشا، سرقت و ناامنی، قاچاق و... باشد. همان طور که حضرت علی ـ علیه السلام ـ به فرزندش محمد حنیفه می فرماید: «یا بنّی، انی اخاف علیک الفقر، فاستعذ بالله منه، فان الفقر منقصة للدین مدهشة للعقل، داعیه للمقت؛ ای فرزندم، من برای تو از فقر می ترسم، پس از فقر به خدا پناه ببر، فقر باعث کمبود دین می شود و عقل را مبهوت می کند و دشمنی می آورد»[17]

یکی از مشکلات اصلی مردم ما مشکلات اقتصادی است پس از انقلاب شاید اکثریت مردم خصوصا در روستاها و حاشیه شهرها در محرومیت شدیدی به سر می بردند. با پیروزی انقلاب، عمران و سازندگی تا حدّی غبار فقر را از چهره مردم زدود اما محاصره اقتصادی و جنگ بی امان هشت ساله، فرصتِ عمران و آبادانی را از دولت و ملّت گرفت. پس از جنگ برای بازسازی مناطق جنگ زده و آسیب دیده اقدامات زیادی شد اما هنوز تعداد زیادی از مردم گرفتار فقر و مشکلات اقتصادی هستند. یکی از مسئولیت های مهم حاکم اسلام ایجاد بهبودی در وضعیت معیشتی مردم است. امیر مؤمنان(علیه السلام) به حاکم مصر می فرمایند:

«از خدا بترس، از خدا بترس، به خاطر زیر دستان کم در آمدی که هیچ چاره ای برای تأمین زندگی ندارند چه بیچارگان و درماندگان و چه دردمندان و زمین گیرشدگان ـ زیرا این طبقه هم قناعت می کنند و هم نیازمندند. برای رضای خدا آنچه را که او از حق خود درباره ایشان به تو فرمان داده بجای آور و سهمی از بیت المال را که در اختیارت هست برای مصرف ایشان منظور دار و بخشی از در آمد غلاّتی را که از سرزمین های اسلامی جمع آوری می شود برای فرودستان و بیچارگان هر منطقه مقرر دار. زیرا آن فقیر و ناتوانی که در دورترین نقطه زندگی می کند همان حقی را دارد که نزدیک ترین آنها دارد و تو مسئولیت رعایت حقوق هر یک از ایشان را بر عهده گرفته ای.»[18]

2ـ مبارزه با فساد
دومین محور و اولویت اصلاحات از نظر مقام معظم رهبری مبارزه با فساد است. فساد، مصادیق بسیار گسترده ای دارد و برای تعیین مصادیق آن ازسخن خود ایشان مدد می جوییم که می فرماید:

«راه های کسب در آمد نا مشروع، ثروت های باد آورده با استفاده از امتیازات، رشوه و ارتشاء، عدم امنیت شغلی و ثبات مقررات، گرایش رو به رشد جامعه به مصرف گرایی، ترجیح دلالی بر تولید، فساد است و باید اصلاح شود. بی انضباطی اجتماعی، خصوصا در مسئولان اداره کشور، عدم احساس مسئولیت، عدم رشد ملکات انسانی در جوانان نظیر شجاعت، صفا، صدق، نشاط و فعالیت وکار، وجود روابط ناسالم جنسی در جامعه، اعتیاد، پائین بودن سطح معرفت و شعور عمومی، وظیفه نشناسی مسؤولان، ناامنی، جرم و جنایت، عدم قضاوت عادلانه و سریع همه اینها فساد است و باید اصلاح شود.[19]

چنانچه در موارد فوق می بینیم، اصلاح مفاسد به تمام قوا، ادارات و دستگاه ها و نیروها مربوط می شود و مختص یک گروه و دسته نیست. یک جامعه سالم و صالح، که افراد آن می توانند به بالاترین مدارج علمی و فرهنگی و معنوی برسند، جامعه ای است که از این فسادها پاک باشد و هرچه بیشتر به این مشکلات آلوده باشد، سطح ترقی و پیشرفت آنها نیز پائین تر خواهد بود.

در مور فساد اداری و رشوه، حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «آنان که پیش از شما بودند، تباه شدند چون حق مردم را ندادند تا آنکه مردم آنان را به رشوه خریدند و به راه باطل شان بردند و آنان نیز پیرو باطل شدند»[20] روایت جالب دیگر درباره اشعث بن قیس است که برای آن حضرت هدیه ای آورد. و موجب آزردگی شدید آن امام عزیز شد. خود آن حضرت در این باره می فرماید:

«شگفت آورتر از سرگذشت عقیل، آن است که شبی کسی به دیدار ما آمد و ظرفی سر پوشیده آورد که درونش حلوائی آغشته به روغن یا قند بود. چنان به نظرم ناخوش آمد که گوئی آب دهان مار بدان آمیخته یا زهرمار بر آن ریخته اند. گفتم: صله است یا زکات یا صدقه که گرفتن صدقه بر ما ناروا است. گفت: نه این است و نه آن؛ بلکه هدیه است. گفتم: مادرت بر تو بگرید، آمده ای مرا از راه دین خدا بگردانی یا دیوانه ای یا جن زده ای که بیهوده سخن می رانی. به خدا اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان هاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جوی را از دهان مورچه ای به ناروا بربایم، چنین نخواهم کرد...[21]

هم چنین حضرت علی علیه السلام در مبارزه با ثروت های بادآورده ای که عثمان از بیت المال بدون حساب و کتاب به افراد و نزدیکانش داده بود، با روش عدالت خواهانه و بدون اغماض برخورد می کرد.[22]

3ـ رفع تبعیض
سومین محور و اولویت اصلاحات از دیدگاه مقام معظم رهبری، رفع تبعیض است. ایشان می فرماید: «مقررات دستگاه اداری مالی باید برای همه یکسان باشد، تبعیض نباشد،... امتیازات انحصاری نباشد.» افراد زیادی در کشور از تبعیض ها رنج می برند. چرا باید در تمام ادارات و دستگاه های دولتی و ملّتی، به اصطلاح پارتی بازی باشد و افراد بدون هیچ مزیتی بر دیگران از امتیازات ویژه برخوردار باشند؟ چرا قانون برای همه یکسان نیست؟ رفع تبعیض گامی در جهت عدالت اجتماعی است که از اهداف انقلاب و آرزوی همه انسان ها خصوصا مظلومان است. حضرت علی علیه السلام خطاب به «اسود بن قطیبه» سردار سپاه حلوان می نویسد: «فلیکن امر الناس عندک فی الحق سواء...؛ باید کار مردم، در حق، نزد تو یکسان باشد، بدون تردید ظلم و ستم جایگزین عدل نمی شود. از کاری که مانند آن را برای خودت نمی پسندی دوری کن»[23]

حضرت علی علیه السلام خود از همه عادل تر بود، رفتار او با عقیل و ابن عباس و فرزندانش در تاریخ ضبط است. به عنوان نمونه در وقت عطا و بخشش، بین «ام هانی» خواهر خود و کنیز تازه آزاده شده او فرق نگذاشت و به هر کدام بیست درهم داد. و نیز بین عقیل و سیاهان فرق نگذاشت و وقتی عقیل اعتراض کرد که مرا با یکی از این سیاهان مدینه یکسان قرار می دهی؟ فرمود: تو چه برتری بر آنها داری؟ جز اینکه در اسلام سبقت جسته یا در تقوا بر او برتر باشی؟

آن حضرت به والی خود در مصر می نویسد: «... و نسبت به مردم نیز چه از جانب خود و چه از جانب خویشاوندان نزدیکت و چه از سوی هر رعیتی که به او علاقه خاصی داری، انصاف را رعایت کن... اگر چنین نکنی ستم خواهی کرد و هر کس به بندگان خدا ستم کند خدا به جای بندگانش با او دشمن است و خدا با هرکه دشمن باشد، دلیل و برهانش را خنثی می سازد و او پیوسته در ستیز با خدا خواهد بود تا این که از آن دست بکشد و توبه نماید.»[24]

آری مسلمانان و شیعیان که انقلاب کردند و خون دادند، به امید حکومتی شبیه حکومت علوی به پا خواستند. امید آن که با عمل به دستورات رهبر فرزانه انقلاب و انجام اصلاحات واقعی به حکومت آن حضرت نزدیک شویم.

پی نوشت ها:

[1] شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعاهای ماه مبارک رمضان.

[2] سخنرانی رهبر معظم انقلاب در 19/4/79، به نقل از ره توشه رمضان 1412 چاپ دفتر تبلیغات اسلامی قم.

[3] احمد صابری الهمدانی، ادب الحسین و حماسته، قم، 1395 ق، ص 110.

[4] ماری بریجانیان گردآورنده، فرهنگ اصلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1371، ج 2، ص 742.

[5] مرتضی مطهری، روحانیت؛ دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1370، ص 30.

[6] همان.

[7] سخنرانی هاشم آغاجری در خانه معلم همدان، سال 1381.

[8] سخنرانی رهبر معظم انقلاب در 26/1/79 در خطبه نماز جمعه به نقل از روزنامه کیهان و جمهوری اسلامی یکشنبه 28/1/79.

[9] احمد واعظی، اصلاحات، ص 27.

[10] همان.

[11] ر.ک: بیانیه جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، خطاب به ملت ایران بعد از 18/4/81.

[12] سهراب بهداد، روزنامه نشاط، اسفند 77 (به نقل از کتاب آزادی یا توطئه، نوشته جمعی از فضلا و روحانیون، قم، نشر فیضیه، چاپ اول، 1379.

[13] هفته نامه پیام هاجر، 25/8/78 ص 3 ـ روزنامه خرداد، مهر 78 ـ هفته نامه آبان، شهریور 77 ـ ماهنامه کیان، مرداد 78 به نقل از کتاب آزادی یا توطئه.

[14] راه نو، شماره 21، 21/6/77.

[15] مرتضی مطهری، پیشین، ص 31 و 47.

[16] همان ص 53.

[17] علی مشکینی، الهادی الی موضوعات نهج البلاغه، ماده فقر.

[18] نهج البلاغه، نامه 53.

[19] کیهان و جمهوری اسلامی، یکشنبه 28/1/79.

[20] نهج البلاغه، خطبه 224.

[21] ره توشه، رمضان 1421، ص 142.

[22] نهج البلاغه، نامه 59.

[23] همان، نامه 53.

[24] نهج البلاغه، نامه 215.

نظر شما