موضوع : پژوهش | مقاله

مدیریت، مهمترین چالش امروز

شهردار تهران دکتر قالیباف دیروز در سخنرانی خود گفت «مهمترین چالش امروز جامعه ما مدیریت است و تا این چالش حل نشود بسیاری از مشکلات ما هم برطرف نخواهد شد.»
در شرح و توصیف این مشکل شهردار تهران بر مهمترین محور در مدیریت یعنی بهره‌گیری بهینه و برنامه‌ریزی شده از نیروی انسانی و ظرفیت علمی تأکید کرد و گفت: «سرمایه نیروی انسانی حتی از پول نفت و تکنولوژی هم مهم‌تر است و ما نیروی جوان و ظرفیت‌های علمی خوبی داریم و باید ما مدیران طوری برنامه‌ریزی کنیم که در فرایند درست به برآیند درستی برسیم.»
اگر امروز مدیریت را در هر کجای جهان و در همه کشورها علم می‌دانند و به درستی هم می‌دانند و آن را در سطوح مختلف و در مراکز علمی و دانشگاهی آموزش می‌دهند به طوری که بخش‌های گوناگون از اداره جامعه از طریق عناوینی همچون مدیریت بازرگانی و تجاری یا مدیریت صنعتی و... آموزش‌ داده می‌شود، همه پذیرفته‌اند که جامعه و کشور را بدون برنامه‌ریزی و مدیریت برنامه‌ها نمی‌توان اداره کرد. دو اصل برنامه و مدیریت از مهمترین اصولی است که مردم از طریق احزاب در صحنه‌ حرکت‌های اجتماعی و سیاسی با آن آشنا می‌شوند. انتخابات در اغلب کشورهای توسعه‌یافته و یا در حال توسعه بر محوریت معرفی آشکار برنامه‌ها و چگونگی مدیریت دور می‌زند. آنچه که راست یا چپ، محافظه‌کار یا لیبرال به افراد یا مجموعه یک حزب نامیده می‌شود، بر نقد شرایط و ارائه برنامه و مدیریت استوار است. بسیاری و در اغلب کشورها از روال آزمون و خطا فاصله گرفته‌اند و با برنامه‌ و مدیریت و نقد مداوم کشور و جامعه خود را اداره می‌کنند. حال آنکه در کشور ما «اداره پروژه‌ای» جای برنامه و برنامه‌ریزی را گرفته است و برای اداره پروژه‌ای از طریق «آزمون و خطا» به انتخاب سلیقه‌ای فرد یا افراد برای مدیریت پروژه اولویت داده می‌شود. همین روال موجب گردیده که در معرفی بسیاری از پروژه‌ها درخشش چشم‌گیر است و حتی در آغاز به کار پروژه بسیاری امیدوار می‌شوند، اما در مسیر، آنچنان پروژه‌های فاقد برنامه‌ریزی و مدیریت علمی به مشکلات بر می‌خورند که در سال‌های اخیر واژگان «پروژه‌های زخمی» یا نیمه تمام و یا رها شده آشنای ادبیات برای مسئولین و مردم شده است. دکتر قالیباف در نقد این مسیر که دو اصل برنامه و مدیریت نادیده گرفته شده است می‌گوید: «... در بسیاری از کارها که آغاز کردیم جزو 20 کشور اول جهان هستیم اما هنگامی که کار تداوم می‌یابد می‌بینیم که درجه‌های ما سیر نزولی پیدا کرده است و به جایگاهی پایین‌تر از رتبه 100 می‌رسیم، باید از خود بپرسیم چرا این اتفاق می‌افتد و چرا کاری که از ابتدا با این ظرفیت و شتاب شروع شده در ادامه این‌طور پیش رفته است و حتی وقتی مقایسه می‌کنیم می‌بینیم که نسبت به بسیاری از کشورهایی که توانشان در حد ما نیست در تداوم کار عقب‌تر هستیم.»
شهردار تهران برای یافتن پاسخی فوری به این مشکل به شکاف عقل نظری و عقل ابزاری اشاره می‌کند و می‌گوید: «... این یک معضل جدی تاریخی است، عقل ابزاری و عقل نظری آن طور که باید به هم نزدیک نیستند و این مشکل به ما مدیران برمی‌گردد که باید عرصه میدان مسئولیت خود را با خردجمعی اداره کنیم. من به عنوان شهردار باید اجازه دهم دیگران در تصمیم‌سازی ایفای نقش کنند و احساس نکنم بهتر و بیشتر از همه می‌دانم.» در تشریح این شکاف که امروز موضوع بیکاری افراد دارای مدرک تحصیلی را به صورت یک مشکل عمومی و بزرگ در کشور ما درآورده است، قالیباف تاکید دارد که «در کشور ما در 20 سال گذشته بیکاری بی‌مدرک داشتیم و هم‌اکنون بیکار مدرک‌دار با سطح توقعات بالاتر که این چالش بزرگ برای ما است.» نفی برنامه‌ریزی و جایگزینی نگاه پروژه‌ای برای اداره جامعه، رد مدیریت علمی برآمده از ارائه برنامه، حاصلی جز بالا آمدن سیاست‌زدگی به‌جای «سیاست» به معنی تدبیر امور ندارد و این همان است که امروز همه دلسوزان برای پیشرفت و حل مشکلات و چالش‌های گوناگون در کشور باور دارند. سیاست‌زدگی هر نقد سالم را به کناری می‌زند و نقدها به حذف و برای حذف به ادبیات پرخاشگرانه تا فحاشی عادت کرده‌ایم. آنچنان که رواج چنین ادبیاتی موجب دلسردی، نگرانی و تأسف بسیاری از فرهیختگان جامعه شده است. شهردار تهران با تأسف از چنین فضای حاکم در سخنرانی خود اشاره دارد.
«تا چالش مدیریتی در کشور ما حل نشود وضع ما اینگونه خواهد بود و وقتی مباحث سیاسی را هم به آن اضافه کنیم و اینطور نگاه کنیم نوع اداره‌مان مانند، اداره طایفه‌ای و ایلی 80 سال قبل می‌شود، فقط کمی مدرن‌تر شده است.
وقتی در تعصبات خشک باقی می‌مانیم و می‌گوییم افرادی که می‌خواهند با ما کار کنند باید از حزب و گروه ما باشند. این نوعی بت‌پرستی جاهلی است، در صورتی که پیشرفت توأم با عدالت متضمن کرامت انسانی است که اگر کرامت انسانی نباشد یک ریال هم نمی‌ارزد و غیر این با باورهای دینی ما سازگار نیست...»
اگر بخواهم گفته‌های شهردار تهران را برای خوانندگان محک خلاصه کنم، محورهای اصلی آن
1ـ برنامه‌ریزی و معرفی برنامه‌ها برای اداره و سنجش عملکرد مسئول و مدیر.
2ـ مدیریت برای انجام برنامه و نفی دستور برای اجرای «پروژه» بجای پذیرش برنامه، مدیریت و مسئولیت.
3ـ ارزشیابی در اتصال عقل نظری و عقل ابزاری برای انجام بهینه امور و نیازهای جامعه و توسعه کشور
4ـ باور به عقل جمعی و مشارکت بجای استبداد رأی
5ـ باور به اصل نقد سازنده و رواج ادبیات نقد سالم بجای پرخاشگری، هتک حیثیت افراد و حذف بجای جذب.
6ـ باور به «کرامت انسان» و اجتناب از رواج تهمت، افتراء و سوءظن و خود برتر بینی.
گمان ندارم خوانندگان در ذیل مدیریت مهمترین چالش امروز جامعه ایران از سخنرانی دکتر قالیباف با کالبدشکافی این دردها و مشکلات مخالفتی داشته باشند و یا با آنچه گفته شد و در این نوشته کوتاه آمده است ناآشنا باشند. اما از گفتار تا عمل همچنان همان است که از قرن‌ها قبل تا امروز ایران ضرب‌المثل‌ ما ایرانی‌ها شده است: دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

 

 

منبع:  روزنامه  اطلاعات ۱۳۸۹/۷/۱۹
نویسنده : ابوالقاسم قاسم زاده

 

نظر شما