وضعیت مسلمانان یوگسلاوی سابق در گفت وگو با یوسف اسپاسیچ
مجله اسلام و غرب اسفند 1377، شماره 19
نویسنده : ترجمه: شریعت زاده
45
حمدی یوسف اسپاسیچ، مفتی مسجد بلگراد، یکی از افراد مؤدب به آداب و رسوم است که از هنر و توانایی خاصی در شغل خود برخوردار می باشد. او در مسیر هدایت مردم، معتقد به عدم اعمال زور بوده و بیشتر از طریق احساسات و عواطف توانسته است مردم را جذب نماید. شاید اگر شخص دیگری به جای وی در این شغل انجام وظیفه می کرد، راههای دیگری را انتخاب می نمود.
وی طی مصاحبه ای اظهار داشت که زندگی در یوگسلاوی برای ما، هیچ وقت آسان نبوده است; زیرا مردم صرب، به مسلمانان، به دیده اشغالگران باقیمانده از زمان ترکها نگاه می کنند; مانند خائنینی که در صدد خیانت به مملکت خود هستند، ولی من در حدود سی و دو سالی که در یوگسلاوی زندگی می کنم، کاملا راضی می باشم. از همسایگان و اطرافیان خوبی بهره مندم، بنابراین به هر نحوی توانسته ایم تا همدیگر را درک نماییم. این بدان معنا نیست که از طعنه و کنایه های روزمره برحذر بوده، طعم زخم زبانها را نمی چشیم. چند مدت پیش، میهمان یکی از هنرمندان بلگرادی بودم. وی به طعنه، وقتی که نوبت به معرفی من رسید، رو به حضار کرده و گفت: این آقا، برادر صرب ماست که دارای مذهب محمد (ص) می باشد. در جواب اظهار داشتم: اگر ما مسلمانان شما هستیم، پس چرا به کشتار ما مشغولید! چرا ما را از شرق بوسنی بیرون راندید و ... صربستان می توانست از ما به عنوان یک اتحادیه مذهبی، حداکثر بهره را ببرد و بدین ترتیب می توانست از ما به عنوان پلی برای حل و فصل مشکلات کوزوو و بوسنی استفاده نماید. اگر صربها مانند کرواتها، حداقل امکانات را به ما داده بودند، مثلا در کرواسی با داشتن 60 هزار مسلمان، به آنها اجازه ساختن مسجد داده شده و ما در صربستان، با بیش از 200 هزار نفر، از این حق محروم می باشیم. بدیهی است که کرواتها بدین وسیله توانستند مسلمانان را جذب کشور خود نمایند.
در صورت تغییر مواضع از طرف حکومت صربستان چه اتفاقاتی را پیش بینی می کنید؟
آلبانی نژادهای کوزوو، به واسطه مذهبشان که وابسته به دین مبین اسلام می باشند، برادران ما به شمار می روند، از طرفی صربها نیز با ما قرابت زبانی و فرهنگی دارند که از این طریق نیز با ما پیوند حاصل می نمایند. به نظر من، چنین پیوندی می تواند تاثیری بیش از دخالت پلیس و ارتش داشته باشد. من زمانی نه چندان دور، رهبری گروه علما را در کل صربستان که مرکز آن در پریشتینا بود، به عهده داشتم. از این طریق می توانستم بیشترین تاثیر را در اتحادیه مزبور داشته باشم. بنابراین وقتی که دوره ریاستم در این زمینه به پایان رسید، به بلگراد برگشته، مشغول رفع مشکلات در این شهر شدم. لازم به ذکر است که در بزرگترین شهر یوگسلاوی، یعنی پایتخت این کشور، تنها یک مسجد، آن هم با مساحتی در حدود 120 مترمربع وجود دارد.
آیا در کل صربستان مساجد دیگری بنا شده است ؟
با توجه به اینکه در کل صربستان، مسلمانان تعداد زیادی از جمعیت این منطقه را تشکیل می دهند، تنها سه مسجد در شهرهای بلگراد، نیش و مالی ایزورنیک وجود دارد. جالب توجه اینکه، مسلمانان در این منطقه، از داشتن قبرستان و آداب و رسوم ترحیم و تشییع ویژه مسلمانان محروم می باشند. از مدارس اسلامی و فعالیتهای علمی - اسلامی در صربستان خبری نیست. قبل از جنگ، مقداری پول ذخیره داشتیم که در بانک لوبلیانا (اسلونی) نگهداری می نمودیم و با فرا رسیدن جنگ در یوگسلاوی پیشین، ذخیره های پولی ما نیز بلوکه گردید که این مساله، بحران عظیمی را برای ما به همراه داشت.
در زمان جنگ، چگونه توانستید تا از جو ناسیونالیستی رهایی یابید؟
من در اصل بوسنیایی و مذهبم اسلام است، ولی قبل از هر چیز، یک یوگسلاو به حساب می آیم. یوگسلاوی پیشین، در میان کشورهای جهان، یکی از زیباترین و معتبرترین کشورهای زمان خود بود. گذشته از اینها، من فقط به خدای خودم پناه می برم. وقتی که در بوسنی و هرزه گوین، به عبارتی تجاوزات همه جانبه حاکم بود، همشهریان من بارها مرا به علت اقامتم در صربستان، سرزنش نمودند.
منزوی شدنتان را از طرف حکومت چگونه تحمل می کنید؟
فکر می کنم برای صربستان، چنین روابطی شایسته به نظر نمی رسد. اگر سانجاک و کوزوو را از این قضیه مجزا کنیم، ما مسلمانان تعداد قلیلی، تقریبا نیم میلیون نفر، از این جمعیت را به خود اختصاص می دهیم. با اینکه تمامی مشکلات مسلمانان صربستان در رابطه مستقیم با اسلو بودان میلوشوویچ، رئیس جمهور یوگسلاوی، بوده، ولی متاسفانه وی هیچ وقت به ما اهمیت نداده و برای گفت و گو با ما، وقت نداشته است.
از گفته های فوق دقیقا چه اهدافی را دنبال می نمایید؟
برای ساختن مسجد دیگری در بلگراد، مقامات مسؤول مرتبا اظهار می دارند که بدون اجازه رسمی رئیس جمهور، این امر امکان پذیر نیست. حتی در دیدار با ورا دراگویلوویچ، وزیر مذاهب در صربستان و همچنین نمایندگان مجلس، آنها نیز این مطلب را خاطر نشان ساختند.
آیا تا به حال، برای دیدار با میلوشوویچ تلاش نموده اید؟
بله، سه سال پیش، من شخصا در یکی از میهمانیهای دیپلماتیک، از وی تقاضای ملاقات نمودم و وی در جواب، هفته آینده را تعیین نمود. حتی اظهار داشت که شخصا از من دعوت به عمل خواهد آورد. لازم به ذکر است که برای من کاملا مشخص است که چنین حرکاتی عمدی نبوده، ولی توضیح این مسائل، برای همکیشانم، بسیار مشکل به نظر می رسد. چگونه میخائیلو اوبرادوویچ در سال 1868 می توانست بیانیه ای مبنی بر ایجاد مسجد در صربستان و حفظ این مالکیت بوسیله امام جماعت آن زمان و همچنین تعهد صربستان نسبت به حمایت از این مسجد را صادر کند، ولی میلوشوویچ نمی تواند یک ساعت از وقت خود را برای دیدار با ما صرف نماید.
با اتحادیه های اسلامی در سانجاک، کوزوو و بوسنی، در چه سطحی همکاری می نمایید؟
فروپاشی یوگسلاوی پیشین علاوه بر دستآوردهای منفی برای این کشور، شکست بزرگی نیز برای اتحادیه های اسلامی در این منطقه به شمار می رود. آن زمان، اتحادیه اسلامی در این کشور، یکی از قویترین اتحادیه های مذهبی در کل اروپا بود و شاید یکی از دلائل عمده فروپاشی یوگسلاوی پیشین، همین اتحادیه های اسلامی بود. در آن زمان، شایعه های فراوانی مبنی بر از هم گسیختگی اتحادیه اسلامی و قوت گرفتن مذهب کاتولیک در اروپا رواج داشت. کاتولیک اروپا قصد اضمحلال کمونیسم را در این منطقه داشت; زیرا موفق به فروپاشی اسلام و ارتدوکس نشده بود. قلب تپنده اسلام در کل اروپای آن زمان، بوسنی و هرزه گوین به شمار می رفت و به همین علت، جنگ از این منطقه آغاز گردید. بدین ترتیب، توافق میلوشوویچ و توجمان، برای ایجاد صربستان بزرگ و کرواسی پهناور، عملی شد. با تمامی این تفاصیل، آنها در این میان بازنده قمار بودند.
حتی زمانی که ترکیه قصد الحاق بوسنی به این کشور را داشت، مردم بوسنی، بوسنیایی باقی ماندند. به نظر من، یکی از اشتباهات کمونیسم در دوران حیات خود، این بود که نتوانست از ما یک یوگسلاو یکپارچه بسازد.
آیا هنوز یکی از اعضای اتحادیه یوگسلاوها هستید؟
علی رغم میل باطنی بسیاری، هنوز عضو این اتحادیه می باشم; زیرا من یوگسلاوم و به یوگسلاوی علاقه مند هستم. من معاون آقای بوریسلاو کویسر، رئیس کمیسیون یوگسلاوها، هستم. وی لامذهب است و همکاری وسیعی با هم داریم.
چرا در دفتر کار شما، هنوز عکس یوسیپ بروزا تیتو آویزان می باشد؟
من به تیتو به چشم یک دوست نگاه می کردم. وارثین وی، خواهان نگهداری ارث وی نبودند. اگر خواستار چنین ارثی بودند، حتما بر ضد جنگ قد علم می نمودند و کشور را از هرج و مرج نجات می دادند.
چه ارتباط و پیوندی با سارایوو دارید؟
اگرچه سارایوو گهواره و مهد من به حساب می آید و اگرچه خدا می داند که چقدر این شهر را دوست دارم، ولی هنوز به آنجا عزیمت ننموده ام. من به سارایوو به طور یکپارچه و نه قسمت شده، علاقه مندم. قابل تذکر است که ما با اتحادیه اسلامی، هیچ پیوندی نداریم و اینجا دست به گریبان مبارزه ایم. از این نقطه نظر، بوسنی به ما هیچ کمکی نکرده و نخواهد کرد. ما از کوزوو، سانجاک و مقدونیه، هیچ وقت چیزی بدست نیاورده ایم. وقتی که اوضاع سیاسی آرام شد، آن وقت در رابطه با گسترش برنامه های آتی، تصمیم گیری خواهیم نمود.
آیا در رابطه با اوضاع کوزوو مواضع خود را مشخص نموده اید؟
من مخالف هرگونه عملیات تروریستی چه از طرف گروههای خاص و چه از سوی حکومت هستم. ملتها بایستی با یکدیگر گفت و گو نموده، به حقوق یکدیگر احترام بگذارند. این مساله برای همگان محرز است که من یکی از مهره های اصلی برای جلوگیری از فعالیتهای تروریستی در زمان جنگ در بلگراد بودم. بنابراین، حمایت جهان اسلام از ما، به علت فداکاریهای ما نسبت به بلگراد نیست.
منبع:
سفارت ج.ا.ا بلگراد، به نقل از مجله نین، 14/1/1999.
نظر شما