موضوع : پژوهش | مقاله

سفر نامه سدید السلطنه بوشهری

مجله  فرهنگ زیارت  مهر ماه سال 1392 شماره 18 

سدیدالسلطنۀ بوشهری در سال های پایانی سدۀ سیزدهم قمری در بوشهر به دنیا آمد، در همین شهر تحصیل کرد و مشغول فعالیت های اداری و خدمات دولتی شد. او پس از به قدرت رسیدن رضاشاه، مدتی به زندان افتاد. سدیدالسلطنه اهل پژوهش و نگارش بود و بیش از بیست کتاب به رشته تحریر درآورد. التدقیق فی سیر الطریق، گزارش مسافرت او به مشهد مقدس و عتبات عراق است. او از تهران رهسپار مشهدالرضا (ع) شد و پس از گذشتن از شهرها و مناطق فراوان به تهران بازگشت و مدتی بعد، برای زیارت عتبات عالیات، عازم سرزمین عراق عرب شد. او در این سفر نیز از شهرها و مناطق بسیاری عبور کرد و پس از زیارت حرم امامان معصوم در کاظمین، کربلا و نجف، به بغداد رفت و با کشتی به ایران بازگشت و در دیار خویش، بوشهر، رحل اقامت افکند. این نوشتار، خلاصه گونه ای از سفرنامۀ سدیدالسلطنه است که مهم ترین ویژگی آن، توصیف دقیق و همراه با جزئیات هر منطقه و مردم آن است.
نویسنده : رضا اصفهانی
محمد علی سدید بوشهری ملقب به سدید السلطنه در سال ١٢٩٣ قمری متولد شد. در بوشهر به تحصیل زبان و ادبیات و معارف اسلامی مشعول شد و پس از پایان تحصیلات به فعالیت های اداری و خدمات دولتی پرداخت. بیشتر فعالیت ها و خدمات وی در بنادر و جزایر خلیج فارس بوده است. پس از روی کار آمدن رضا خان، وی به علت ناهماهنگی با حکومت، به زندان افتاد. وی در این باره چنین سرود:

بی گنه افتادم اندر محبس تاریک و تنگ    این هم از خوابیده بخت و درد بی درمان ماست

وی اهل تحقیق و نگارش بود و بیش از بیست کتاب به رشته تحریر درآورد.

کتاب «التدقیق فی سیر الطریق» گزارش مسافرت او به مشهد و عتبات عراق است که گزارشی از آن را می خوانید.

گزارشی از سفرنامۀ سدید السلطنه
سدید السلطنه بوشهری، چهارشنبه ششم صفر ١٣١۵ قمری از تهران به مقصد زیارت مشهد مقدس، عازم خراسان می شود؛ اما نخست در بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی توقفی دارد و در وصف آن می نویسد:

امامزاده واجب التعظیم، حضرت عبدالعظیم از نبایر حضرت امام حسن مجتبی (ع) است. احادیث زیادی در فضیلت زیارت آن حضرت از ائمه (علیهم السلام) آمده است. اکابر و بزرگان سلف

و حال، آن چه را شایسته شئون آن حضرت است، از گنبد، ایوان مذهب، ابواب نقره و رواق آینه کاری شده و.. . غیر از خود به یادگار نهاده اند. ١

اولین منزلی که او به آن گام می نهد، خاتون آباد از توابع ورامین است. سپس از طریق شریف آباد، ایوان کی، ده نمک و لاسجرد، وارد سمنان می شود ودر این شهر با برخی رجال ادبی، عرفانی و حکومتی، ملاقات های انجام می دهد و بعد از پشت سر نهادن منازل آهوان و بی توشه، به دامغان می رود. در این شهر، مقارن طلوع آفتاب در منزل سیدزین العابدین، متولی امامزاده جعفر فرود می آید؛ خانه ای که متصل به بقعه امامزادگان است و ضمن زیارت این بناهای مقدس، گزارشی دقیق از بقعۀ آنان ارائه می دهد و می نویسد:

گنبد و بارگاه مذکور در سلطنت گورکانیان ( تیموریان) بنا شده است. ضریح امامزاده، چوبین است و در مغرب صحن، بقعه امامزاده محمد است. ٢

میرزا محمد علی، دامغان را پشت سر می گذارد و از طریق راه کاروانی مهماندوست و ده ملا، به شاهرود قدم می نهد و در کاروانسرای کربلایی اکبر، فرود می آید و گزارشی از اوضاع فرهنگی و اقتصادی این شهر ارائه می دهد. منازل دیگری که وی تا سبزوار، از آنها عبور می کند، عبارتند از: خیر آباد، حسن آباد، میامی، دهنه زید، میان دشت، عباس آباد، مزینان، سوخرد، ریبد و مهر. وی در سبزوار به زیارت بارگاه امامزاده یحیی، فرزند موسی بن جعفر (ع) می رود و مرقد حاج ملاهادی سبزواری را هم زیارت می کند و درباره اش می نویسد:

تعریف آن مرحوم، از قوه نگارنده بیرون و از طاقت بنده فزون است. تالیفات و تصانیف لطیفۀ آن بزرگورا بر جلالت و شئون آن توحید آثار، دلیل کافی و گواه صادق است. ٣

منزل بعدی وی، زعفرانیه است و پس از آن از راه شوراب، وارد شهر نیشابور می شود و سپس راهی قدمگاه می شود و دربارۀ آن می نویسد:

می گویند آثار قدمین حضرت امام رضا (ع) است. تاریخ بنایش ١٠٩١ قمری و بر حسب امر شاه سلیمان صفوی بنا شده است. ۴

١). ص. ١٩٣ ١٩٢.

٢). همان ص ٢٠١.

٣). همان ص ٢٠٩.

۴). همان ص ٢١٣ -٢۴٠.

وی در روز جمعه سیزدهم ربیع الاول ١٣١۵ قمری وارد مشهد معظم می شود. هنگام اقامت در جوار بارگاه مقدس رضوی، از این مکان مقدس و بناهای ضمیمه آن، گزارش هایی ارائه می دهد و تاکید می کند که این مطالب غیر از نکاتی است که در کتاب مطلع الشمس، در این باره آمده است. وصف سدید بوشهری از ارض قدس، با توضیحاتی دربارۀ دارالسیاده آغاز می شود و آن گاه به توضیحاتی درباره ویژگی های معماری، تاریخی و جلوه های هنری دار الحفاظ، دار السعاده، گنبد خاتم خان، گنبد الله وردی خان، رواق های حرم، مسجد بالاسر، مسجد پشت سر، مسجد زنانه و صحن جدید می پردازد. ١

عزیمت به عتبات عراق
میرزا محمد علی سدید بوشهری، بعد از زیارت بارگاه قدس رضوی، از همان مسیری که به مشهد آمده بود، به تهران باز می گردد و در روز دوشنبه سیزدهم جمادی الاول ١٣١۵ قمری، وارد تهران می شود و در این دیار، توقفی می کند. اقامت وی در دار الخلافه تهران تا چهارشنبه هیجدهم محرم ١٣١۶ قمری به درازا می کشد. در این زمان، به قصد زیارت عتبات عراق، عازم سفر زیارتی دیگر می شود. وی در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم (ع). پس از نماز صبح، حرکت می کند. او در این باره می نویسد:

مقارن زوال آفتاب، به حسن آباد رسیدیم. در خلوت کاروانسرا منزل گرفتیم و مقارن طلوع آفتاب ٢١ محرم الحرام، به شهر قم رسیدیم و قریب دار الشفاء در خانه سید فتح الله نامی منزل گرفتیم. شبانگاهی به زیارت حضرت فاطمه معصومه نایل آمده، نصر الله خان امیر تومان که حکومت قم را در اختیار دارد، از امین السلطان که مجددا به صدارت ایران نایل آمده است، وقت خواسته که نگارنده شرفیاب شوم. دوشنبه ٢٣ محرم الحرام موقع زوال به زیارت مرقد حضرت فاطمه معصومه نایل و آن عتبۀ مقدسه را وداع نمودم. امروز (٢۴ محرم الحرام) به تاج خاتون می رویم و بعد از یک فرسنگ و نیم، به تپه سلام رسیده که سر حدّ خاک قم و خاک عراق عجم است. ٢

١). همان ص ٢٩٩ - ٣٠٢.

٢). همان ص ٣٠۵ - ٣٠٧.

مرحوم سدید بوشهری از طریق جیرو و سیاوشان، وارد ساروق می شود و ضمن زیارت امامزادگان این شهر، با دقت ویژه ای به وصف بقعه و بارگاه آن بزرگواران می پردازد. دقت نظر در ثبت کتیبه ها و الواح تاریخی و ذکر اسلوب معماری کهن، از مختصات یاداشت های اوست و مشخصات کتیبه ها، کنده کاری چوب ضریح و صندوق مرقد امامزاده معروف ساروق را که از قرن ششم و هفتم هجری است، یاداشت می کند.

این سیاح سخنور و دانشور از راه دیزآباد، قزان، حمیل آباد، فرسفج (از توابع ملایر)، کنگاور، صحنه، بیستون، کرمانشاه، ماهیدشت، هارون آباد، کرند و سر پل ذهاب، قدم به قصر شیرین می گذارد و چهارم صفر قمری پس از صرف شام، خاک مملکت خود را وداع کرده و به طرف عراق عرب رهسپار شده، وارد خانقین می شود. وی در وصف این شهر می نویسد:

خانقین از بلاد معموره و سرحد مملکت ایران و خاک عثمانی است و رود خانه ای از وسط شهر می گذرد که آن را به دو قسمت می نماید و پل محکمی بر روی آن بسته اند. امروز پانزدهم صفر به قزل رباط می رویم که از قصبات معتبره عثمانی هاست و مهر علی بیک، نایب کار پردازی ایران در آن جاست. شانزدهم صفر، وارد شهر می شویم. منزل بعدی این سیاح، یعقوبیه یا بعقوبه است که در بامداد ١٧ صفر در کاروانسرای آن فرود آمد و در وصف این دیار می نویسد:

میانۀ شهر و جادۀ بغداد، رودخانه ای فاصله است و پلی بر آن بسته اند و از قوافل در موقع عبور، حق عبور دریافت می نمایند. از یعقوبیه تا بغداد، دلیجان آمد و شد می نماید که یک نوع گاری است و در آن دوازده مسافر جای دهند که کرایه هر نفر، نصف مجیدی است. دلیجان را اهل بعقوبیه، عربانه گویند.

وی با اجارۀ یک عربانه بعد از دو ساعت وارد بغداد شد و با عبور از پل این شهر، خود را به کاظمین رسانید و در خانۀ سید علی زواید، فرود آمد. خاندان زواید از خادمان قدیمی بارگاه امام کاظم (ع) می باشند. او می نویسد:

پس از صرف نهار، حمامی کرده، به آستان بوسی حضرت موسی بن جعفر و امام جواد (علیهما السلام) نایل آمدیم. سید علی زواید، برای زیارت اربعین، به کربلا رفته اند. شام را مهمان خانواده و شیخ سلمان بودیم. امروز محمد کریم خان، نایب کارپردازی دولت ایران و آقا محمد هشام، تاجر شیرازی به دیدن آمدند. امروز نوزدهم صفر، به زیارت حرم مطهر مشرف شده و یازده قافله برای مسافرت به کربلای معلی از همان همکاری که ما را از تهران به بغداد رسانیده بود، به زیارت حرم مطهر نایل آمده، چون سید علی زواید حاضر نبودند، منزل را به خانه اولاد شیخ سلیمان انتقال دادیم و یک ساعت به غروب مانده، غافله ما حرکت نمود.

وی ذیل سه شنبه ٢٣ صفر ١٣١۶ قمری می نویسد:

وارد مسیب شده، از پل گذشته، در خانه ای که کرایه شده بود، فرود آمدیم. مسیب از قصبات معتبره است وآبادی آن بیشتر در طرف بغداد افتاده است. هور الحسین که نخلستان معتبری است، در طرف کربلا واقع شده و در میانه آبادی و آن نخلستان، رودخانه فرات می گذرد.

نایب کار پردازی دولت ایران به دیدن آمد. شیخ یوسف از خدام نجف اشرف و سید جواد از خادمان حرم کربلای معلی تا مسیب به استقبال نگارنده آمده اند. دو بقعه در شهر مسیب دیده می شود از کاشی سبزی که منسوب به محمد و ابراهیم که اولاد حضرت مسلم بن عقیل می باشند. از کاظمین به کربلای معلای، دلیجان، آمد و شد می نماید و از هر مسافر یک مجیدی کرایه دریافت می نمایند و در ایام متبرکه، کرایه هر مسافر، یک لیرۀ عثمانی خواهد رسید. ١

١). همان ص ٣٠٨ - ٣٢۴.

توقف در کربلا و نجف
در چهارشنبه ٢٣ صفر ١٣١۶ قمری، سدید بوشهری به اتفاق همراهان، از شهر مسیب به سوی کربلای معلی حرکت کرده، موسی چاوش از جانب حکومت، برای احترام، با این قافله همراه گردید. سدید السلطنه می نویسد:

از خانقین تا کربلای معلی حرکت مسافر در شب ممنوع بود؛ ولی اولیای دول آل عثمان به نگارنده اجازه دادند و هر شب چهار نفر عبور کرد در ملازمت ما بودند. ساعت دوازده، وارد کربلا شدیم و در خانۀ حاج میرزا آغاسی فرود آمدیم. آن خانه پس از رحلت آن مرحوم به میرزا ابوالحسن خان مشیر الملک شیرازی انتقال یافت و

حال تعلق به ورثۀ مشیر الملک دارد و قدیم الناست و حل آن مطبوع، پسندیده و پنجاه قدم دور از حرم مطهر و قریب باب قبله واقع است و در این جا قرار داریم که سید جواد برای نگارنده و سید عبدالحسین پسر سید رضا برای والده معظمه، زیارت بخوانند. پنجشنبه ٢۴ صفر، میرزا حسن کازرونی که نه ماه است از بوشهر به عراق آمده، به دیدن آمد و پس از آن به زیارت حرم مطهر نایل آمدیم. امروز تب نوی باز معاودت نموده است. میرزا محمد علی موید الاطبا را برای معالجه خود خواستم آمد؛ ولی حکیم مخصوص انیس الدوله، زوجۀ مرحوم ناصرالدین شاه بود و چهار سال به کربلای معلی مهاجرت کرده اند. دو مرتبه بر زیارت حرم مطهر مشرف شدیم. آقا سید علی کلید دار به دیدن آمدند. چند قاطر برای بنه و ملتزمین به کرایه گرفتیم برای حرکت از کربلا به نجف. امروز دوشنبه ٢٨ صفر، به زیارت حرم مطهر امام حسین (ع) مشرف شده و دو ساعت به غروب مانده، برای رفتن به نجف اشرف، دلیجان حرکت نمود.

طرف مغرب، ٢٩ صفر به نخلیه رسیده، در آن جا از ثلث مرحوم حاج حسین شمسه کاروان سرایی بنا کرده اند که هنوز به پایان نرسیده است. یک ساعت از شب گذشته، از نخلیه حرکت کرده، ساعت چهار به کاروانسرای شور رسیدیم و سرانجام در ساعت ١٢ وارد نجف اشرف شدیم و در خانۀ حاج محمد علی شمسه فرود آمده، در طرف خارج آن منزل نمودیم و طرف عصر به آستان بوسی حضرت علی بن ابی طالب (ع) مشرف شدیم. چهار شنبه ٣٠ صفر دو مرتبه به زیارت حرم مطهر مشرف شدیم و در غرۀ ربیع الاول بعد از زیارت حرم به زیارت اهل قبور وادی السلام رفتیم. ١

١). همان ص ٣٢٧ ٣٢۴

وی ذیل دوشنبه ۵ ربیع الاول می نویسد:

به زیارت حرم مطهر نایل آمده، شام را با والده مهمان رحمت بیگم، دختر سید محمد علی، عطیۀ زوجه شیخ محمد مینایی بودیم. نژادش به قاضی نور الله شوشتری می رسد و اجدادش از شوشتر به نجف اشرف مهاجرت کرده اند. جمعه ١۶ ربیع الاول، جناب فاضل شربیانی (١٢۴٨-١٣٢٣ قمری) فقیه عالم ساکن در عتبات عراق به دیدار آمدند. طرف عصر از ایشان بازدید به عمل آوردیم.

سدید السلطنه از خانواده شمسه این گونه یاد می کند:

حاج حسن شمسه از اهالی جبل عامل بوده، از خدام محترم و معقول حضرت ولایت پناهی محسوب می شد و هفت فرزند ذکور داشت که بزرگ ترین آنها حاج محمد علی، هنوز در قید حیات است.

وی همچنین می نویسد:

در نجف اشرف دو طایفه ساکنند؛ شمّر ساکن در مشراق و زگرد که در محلات حویش، عماره و براق مقیمند. ایام توقف نگارنده، شرارۀ شرارت آنان به عابر و مجاور نجف اشرف هم رسید.

او درباره سفر به کوفه می نویسد:

یکشنبه ١٨ ربیع الاول، نصف ساعت از مغرب گذشته، وارد کوفه شده، پس از راز و نیاز به درگاه معبود بی نیاز شب را در مسجد سهله بیتوته نمودیم. لطافت هوای کوفه در کمترین نقطه دیده می شود. هفت ساعت از شب گذشته، شیخ یوسف شمسه و حاج حسن شمسه را وداع کرده، از کوفه حرکت نمودیم و پس از چهار ساعت به خان مصلی رسیدم و بعد وارد خان شور شده، در خانه حاج محسن فرود آمدیم. خان شور از قرای معموره است. طریق میانه نخیله و خان شور، امنیت نداشته و مکاریان، روز، حرکت می کردند. هشت صبح

حرکت کردیم و مغرب به نخیله رسیدم و در کاروان سرایی که خانواده شمسه بنا کرده اند، فرود آمدیم. مقارن طلوع آفتاب ١٩ ربیع الاول، وارد کربلای معلی گردیده، در بدو ورود، به زیارت حرم مطهر مشرف شدیم. سه شنبه ٢٠ ربیع الاول، دو مرتبه به زیارت آستانۀ مقدسه رفته، آقا سید علی کلیددار حضرت سید الشهداء (ع) به دیدن آمدند و تکلیف تشرف به داخل ضریح مقدس که کمتر کسی را ممکن شود، نمودند.. . روز بعد، والده معظمه به زیارت حرم مشرف شدند و نگارنده نظر به کسالت و نقاهت، از این فیض محروم شد.

بازگشت از کربلا
وی در ٢٢ ربیع الاول ١٣١۶ قمری بار دیگر این توفیق را به دست می آورد که به زیارت بارگاه مقدس حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) نایل شود.

در همین روز حاج میرزا کریم شیرازی به دیدار آمد. او همان کسی است که چهار سال است در کربلای معلی مقیم گردیده و در این دیار مقدس، عمارت عالی بنا کرده است.

جمعه روز بعد مرحوم سدید و همراهان بعد از زیارت مجدد حرم مطهر کربلا نه ساعت از روز گذشته، توسط دلیجان، کربلا را ترک کرده، مغرب همان روز به شهر مسیب رسیدند و سرانجام در ٢۴ ربیع الاول وارد کاظمین شد و مجددا توفیق زیارت مرقد مطهر امام کاظم و جواد (علیهما السلام) را به دست آورد. در هنگام اقامت در این دیار مقدس، بررسی هایی در باره اوضاع اجتماعی و اقتصادی آن به عمل آورد و گزارشی از اوزان شهر، نرخ ارزاق، مسکوکات رایج در بغداد و کاظمین ارائه داد.

سرانجام در ١٣ ربیع الثانی، مشایعت کنندگان را وداع گفته، از طریق کشتی از بغداد به جانب بصره حرکت کرد؛ اما در نیم روز، وقتی کشتی به باب شرقی رسید، به گل نشست و کاپیتان کشتی مسافر و بارها را پیاده کرد. در فرصت پیش آمده، سدید مرقد سلمان فارسی و حذیفه بن یمان را زیارت کرد و از طاق کسری دیدار نمود.

چهارشنبه ١٩ ربیع الثانی یک ساعت از شب گذشته، وارد عماره شدیم. بازارها باز بود؛ فرود آمده و دو سه ساعتی در شهر توقف داشتیم. پول ایران در آن جا رواج نبود؛ ولی سکنه اش به فارسی صحبت می کنند؛ لیکن فارسی و عربی غریبی بود که ایرانی های دیگر چندان ملتفت نشوند. در ساعت ١١ روز ٢٠ ربیع الثانی، به عزیر رسیدم که زیارتگاه یهود است؛ یهود را معبد و مهمان خانه در آن جاست و آن نقطه در کناره دجله از طرف مغرب واقع و نخلستان هایی در آن جا بود و عزیر از انبیای بنی اسرائیل باشد و هر سال یهودیان به زیارت آن روند.

کاروان زیارتی سدید بوشهری، روز جمعه ٢١ ربیع الثانی، شش ساعت از شب گذشته، وارد بندر مواصلاتی بصره شد و مقارن اذان صبح، علی بیگ تذکره چی به کشتی آمد و تذکره ها را مورد تفتیش قرار داد. مقررات دولت عثمانی این است که هرکس از قلمرو آنان بیرون بیاید، تذکره اش را ضبط می کنند. تذکره ها مدتی یک ساله دارند و هرگاه قبل از انقضای این مدت، مسافر باز به همان نقطه از سرزمین تحت سلطه عثمانی برگردد.، تذکره اش را تحویلش می دهند. مرحوم سدید چنین می نگارد:

مقارن طلوع آفتاب، نگارنده تنها در بلم نشسته و از مقام علی گذاشته، پس از یک ساعت به بصره رسید و به خانۀ آقا محمد بهبهانی از تجار معروف بصره رفتم. از محمد حسن خان، پسر نصرت الوزاره هشتاد روپیه برای مخارج سفر تا بوشهر قرض گرفتم و پس از نهار به اداره وکات کشتی رفتم و بلیط کشتی به مقصد بوشهر گرفتم.

سرانجام در ٢٢ ربیع الثانی این کشتی از بصره حرکت کرد و پس از دو ساعت به محمره (خرمشهر) رسید و در آن جا لنگر گرفت و توقفی کوتاه داشت؛ سپس وارد فاو گردید و رفته رفته سیر شط را پیمود و به دریا رسید و در یکشنبه ٢٣ ربیع الثانی ١٣١۶ قمری در لنگر گاه بوشهر توقف کرد. میرزا محمد علی سدید کیابی بوشهری، می نویسد:

امروز (٢٣ ربیع الثانی) کشتی به لنگرگاه بوشهر رسید و چون نگارنده را قصد بود ماموریت و خدمتی از دولت قبول ننماید و ایام باقی مانده زندگانی را در املاک خود (واقع در میناب و توابع بندرعباس) به مطالعه و تالیف بگذراند، هرگونه بود، والده ام را متقاعد نمودم که از بوشهر به عباسی برویم. ١

١). بخشی از شعر بلند « خط خون»

نظر شما