سوریه آبستن حوادثی بزرگتر
یک هفته پیش که تصمیم گرفتم درباره تحولات آینده سوریه چند صفحه ای بنویسم، باور نمیکردم که اتفاقات از پیشبینیها هم سبقت بگیرد. بعد از ظهر روز چهارشنبه جنازه سرلشگر غازی کنعان، وزیر کشور سوریه، در دفتر کارش پیدا شد و دولت این کشور با انتشار بیانیهای علت مرگ وی را خودکشی اعلام کرد. کنعان حدود 20 سال رییس سازمان اطلاعات سوریه در لبنان بود و در تمام سالهای اشغال لبنان به دست اسراییل در لبنان حضور داشت و به دلیل عمق نفوذ وی در این کشور به «حاکم لبنان» مشهور شده بود. بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی، «کنعان» را برجستهترین افسر امنیتی منطقه میدانند که اطلاعات سرنوشتسازی را از تمامی پروندههای مرتبط با سوریه، لبنان و اسراییل در اختیار داشته است.
در ارتباط با مرگ مشکوک او و همچنین تحولات مهم داخلی سوریه چند نکته بسیار مهم قابل بررسی است:
الف) غازی کنعان کشته شد، همانطور که رفیق حریری. در واقع این حادثه را باید حلقهای از سلسله حوادثی دانست که با کشته شدن حریری آغاز شده و ایجاد تحولات اساسی در سوریه و لبنان را نشانه رفته است.
در اینجا باید از قاعدهای سخن گفت که معمولا در تحلیل اتفاقات امنیتی از آن بهره میبرند و آن این که باید با تحلیل مجموعه حوادث، موضعگیریها و تصمیمات تمامی اطراف آن، تشخیص داد که بیشترین منافع به سمت چه کسی سرازیر شده است.
صرفنظر از این که حریری، دوست نزدیک سوریه و به طور خاص سرلشکر کنعان بوده و همچنین مسلما بزرگترین حامی حزب الله در لبنان شخص او بوده؛ سوال این است که چرا پس از این حادثه، سوریه بود که بیشترین لطمات را متحمل شد. آیا این آمریکا و اسراییل نبودند که بلافاصله پس از ترور حریری زمینه را برای اجرای سیاستهای خود مهیا دیدند. کسانی که مدعی ترور حریری توسط سوریه هستند باید به این پرسش پاسخ دهند که اساسا سوریه چه نفعی میتواند از کشتن حریری برده باشد.
ب) کنعان از جمله مقامات سوری بود که در رابطه با پرونده ترور رفیق حریری توسط کمیته تحقیق سازمان ملل، به ریاست «دلتو مهلیس» ، مورد بازجویی قرار گرفت. اما آیا کنعان خودکشی کرد؟ «محمد حبش» چهره شاخص سیاسى، مذهبى سوریه و عضو مجلس خلق سوریه گفت: «صبح روز حادثه در صحن مجلس، سرلشکر کنعان را دیدم به نظر بسیار آرام مى رسید. او تحت هیچ گونه فشار سیاسى نبود. باورم نمى شود کنعان دست به خودکشى زده باشد.»
سخنانی که به نوعی دیگر توسط «میشل عون» تکرار شد. «عون» از نمایندگان مجلس لبنان و از مخالفان سرسخت سوریه که با سلسله رویدادهای پس از ترور حریری به لبنان بازگشت، عصر چهارشنبه طى سخنانى در بیروت اظهار داشت: «این احتمال وجود دارد که کنعان کشته شده باشد.» البته او اشاره نکرد که او توسط چه کسانی کشته شده است و چه کسانی از مرگ او منتفع میشوند.
چند روز پیش از کشته شدن کنعان 63 ساله، تلویزیون N.T.V لبنان اقدام به انتشار گزارشی* کرد که در آن اتهاماتی را متوجه وی کرده و مدعی شده بود این اطلاعات، بخشی از گزارشی است که تیم تحقیق در حال تدوین آن است. گزارش این شبکه هیچگاه توسط تیم تحقیق تکذیب نشد، اما کنعان 2 روز بعد در مصاحبه با رادیو صدای لبنان، با تکذیب اتهامات وارده به خود خاطر نشان کرده بود که روشن شدن جزئیات ترور حریری به سود سوریه خواهد بود و البته در همین مصاحبه گفته بود: «بر این باور هستم که این آخرین سخنان من خواهد بود.»
سوال این که چند روز پس از ایراد اتهام ترور حریری به سوریه و غازی کنعان و همزمان با انتشار گزارش تیم تحقیق سازمان ملل، که از قرار معلوم و با توجه به اقدامات چند هفته گذشته این تیم به ضرر سوریه تنظیم شده است، به سود چه کسی است که سرلشکر غازی کنعان دیگر زنده نباشد؟ و آیا احتمالا در این گزارش از زبان کنعان اتهاماتی متوجه سوریه نشده است؟ باید منتظر بود و دید.
ج) «آمریکا پایان حکومت اسد را نزدیک میداند.» این جمله ای است که شالوم، وزیر خارجه اسراییل، به فاصله 2 روز پس از مرگ کنعان بر زبان آورده و در ادامه نیز گفته است: «اسراییل باید خود را از آنچه ممکن است در سوریه رخ دهد، دور نگه دارد.» شالوم در پاسخ به این سوال که آیا وی معتقد است پایان رژیم اسد نزدیک است، گفت «تنها زمان میتواند این امر را بازگو کند» . مقامات آمریکایی نیز در ماههای گذشته بارها تاکید کردهاند که به دنبال آلترناتیوی برای حکومت کنونی سوریه هستند و به این وسیله جو روانی سنگینی را بر علیه سوریه ایجاد کردهاند.
گر چه احتمال میرود که آمریکا و اسراییل حملاتی هر چند محدود را برای تضعیف حکومت سوریه انجام دهند، اما نویسنده بر این عقیده است که آن چه که دشمنان سوریه به آن امید بستهاند را باید در داخل سوریه جستجو کرد. آمریکا هیچگاه پیش از این و در آستانه تجاوز به افغانستان و به خصوص عراق سخنی از جستجو برای یافتن آلترناتیو به میان نیاورد و گفتن این جمله درباره سوریه معنای خاصی دارد. تکرار این مضمون به این معنی است که آلترناتیوی برای حکومت فعلی سوریه در نظر گرفته شده، اما تاکنون زمینه روی کار آمدن آن فراهم نشده است.
نگاهی به آرایش سیاسی در سوریه نشان میدهد که فرد یا افراد مورد نظر آمریکا را در جایی غیر از حزب بعث نمیتوان یافت، چرا که اساسا جز حزب بعث، جریان سیاسی قدرتمندی در سوریه وجود ندارد.
حزب بعث سوریه در هفتم آوریل 1947 در سوریه اعلام موجودیت کرد. در سال 1963 طی کودتایی قدرت را در دست گرفت.
حافظ اسد، که در آن زمان فرمانده نیروی هوایی سوریه بود، به همراه تعدادی دیگر از اعضای جناح چپ حزب در سال 1966 در اعتراض به رفتار سیاسی جناح راست حزب، طی یک کودتای درون حزبی قدرت را به دست گرفت و جناح راست را از پستهای کلیدی در دولت کنار زد.
به دنبال این وقایع میشل عفلق، که دبیر کل و بنیان گذار حزب بود، به عراق فرار کرده و به صدام حسین و حسن البکر پیوست.
به این ترتیب حزب بعث عراق نیز توانست با ساماندهی تشکیلاتی، خود را به عنوان رقیب قدرتمندی برای حزب اصلی بعث در سوریه مطرح کند.
در سال 1970 حافظ اسد علوی مذهب، طی یک همهپرسی به ریاست جمهوری عربی سوریه و دبیر کلی حزب بعث رسید و تا سال 2000، که مرگش فرا رسید، این منصب را عهده دار بود.
نگاهی دوباره به تاریخچه حزب بعث حائز اهمیت است، از آن جهت که تحولات این حزب در سالهای پس از مرگ حافظ اسد، با توجه به شرایط بغرنج سوریه در منطقه، شاید اهمیت بیشتری هم از دگرگونیهای دهه 1960 این حزب داشته باشد.
د) بشار اسد، رییس جمهور کنونی سوریه، در جلسه کمیته سیاسی حزب بعث، از این حزب خواست که توجه بیشتری به مردم داشته باشد. وی همچنین تلاش زیادی را در جهت مبارزه با فساد در سوریه انجام داده که با استقبال مردم مواجه شده است.
اقدامات اسد به ویژه در چند ماه گذشته از سوی برخی ناظران سیاسی و حتی برخی اعضای حزب بعث به کودتا علیه این حزب تعبیر شده است. مهمتر از همه این که وی در صدد است تا پس از این شایستگی را به عنوان ملاک عضویت در مناصب دولتی مطرح کند و این در حالی است که پیش از این ملاک انتصابها وابستگیهای حزبی بوده است. برای بسیاری از اعضای حزب بعث غیر قابل باور است که یک غیر بعثی در دولت جایی داشته باشد.
بشار اسد همچنین طی 2 ماه گذشته با برکناری تمام مقامات امنیتی سوریه، افراد دیگری را برای این مناصب معرفی کرد.
اتفاق مهم دیگری که تحولات حزب بعث را مهمتر جلوه داد، استعفای عبدالحلیم خدام، معاون رییس جمهور سوریه، از تمامی سمتهای دولتی و حزبی بود که پس از پایان دهمین کنگره کشوری حزب بعث در خردادماه انجام شد. این استعفاء نشان داد که تحولات عمیقی در سوریه در شرف وقوع است.
هـ) چندی پیش شارون طی مراسمی در بیتالمقدس گفته بود: «برای آنکه بشار اسد، کمترین کار بشردوستانه را انجام دهد، باید بقایای جسد الی کوهن را به اسرائیل پس دهد.»
اما «الی کوهن» که بود؟
الی کوهن یک یهودی عربزبان بود که در سالهای انقلاب سوریه به آرژانتین رفت و در آن کشور با استفاده از پشتیبانی مالی سرویس جاسوسی اسراییل توانست خود را به عنوان یک سوری متنفذ در جامعه سوری مقیم آرژانتین وانمود کند. آرژانتین در آن سالها یکی از کشورهایی بود که مهاجران سوری بسیاری را در خود جای داده بود. او پس از مدتی به سوریه رفت و با استفاده از نفوذی که به عنوان یک سوری ثروتمند در سوریهای مقیم خارج پیدا کرده بود، روز به روز بیشتر مورد اعتماد انقلابیون سوری قرار گرفت تا این که سرانجام به عضویت شورای انقلاب سوریه انتخاب شد و ارزشمندترین و حیاتیترین اطلاعات را در این مدت در اختیار اسراییل قرار داد. وی پس از چندین سال حضور در شورای انقلاب سوریه، در پی برخی بیاحتیاطیها در ارسال اطلاعات به اسراییل، شناسایی، دستگیر و اعدام شد.
اگر «الی کوهن» به عنوان یک صهیونیست توانست تا این سطح از حزب بعث نفوذ کند، پس میتوان این احتمال را هم داد که افراد دیگری (سوری و غیرسوری) نیز توانسته باشند در سالهای انقلاب و پس از انقلاب در ساختار حزب نفوذ کرده و اکنون نیز فعالانه زمینه را برای سرنگونی حکومت اسد فراهم کنند. این یک فرضیه است.
و) آمریکا و اسراییل با همکاری فرانسه هم اکنون میکوشند تا با تضعیف بیش از پیش سوریه زمینه را برای تغییر رژیم در سوریه مهیا کنند و البته این کار را بسیار ماهرانه انجام میدهند. در این راستا، گزارش تیم تحقیق سازمان ملل درباره ترور رفیق حریری میتواند تا حدود زیادی زمینه را برای اقدامات بعدی فراهم کند. اقداماتی نظیر تحریم اقتصادی و یا حملات محدود به سوریه میتواند سیر تحولات سوریه را به سمت وضعیت مطلوب دشمنانش سرعت ببخشد.
نیویورک تایمز روز شنبه گزارش داد، درگیریهای سال گذشته میان سربازان آمریکایی و سوری از جمله درگیری تابستان سال جاری که در آن چند سوری کشته شدند، این دور نما را که عملیاتهای نظامی مرزی ممکن است به جبههی جدید خطرناکی تبدیل شود، افزایش داده است.
نیویورک تایمز گزارش داد، برخی مقامات رسمی سابق و کنونی افزودند: ارتش آمریکا در حال بررسی طرحهایی برای انجام عملیاتهای ویژه در داخل سوریه با استفاده از تیمهای مخفی برای کسب اطلاعات است.
همچنین یک فعال برجسته سوری و مخالف حکومت کنونی این کشور در واکنش به خودکشی وزیر کشور سوریه گفت: «مرگ غازی کنعان نشانه تغییر حکومت بشار اسد رییس جمهوری این کشور است.»
تا چه حد میتوان این سخنان و شواهد را بلوفهای سیاسی دانست تا حرفهایی که ریشه در واقعیاتی پنهان دارند، این را آینده مشخص خواهد کرد و به قول وزیر خارجه رژیم صهیونیستی «تنها زمان میتواند این امر را بازگو کند» . آیا سوریه آبستن حوادث بزرگتری است؟
پینوشت:
* «نیوتى وى» در قالب یک گزارش، جزئیاتى از تحقیقات انجام شده در مورد کنعان توسط کمیته تحقیق بین المللى را فاش ساخت. در این گزارش آمده است کنعان به همراه یک کارتن پر از اسناد به محل بازجویى وارد شد و پیش از آنکه بازپرس از او سئوال کند، خود مبادرت به حرف زدن کرد و گفت: «من، غازى کنعان هستم که براى سال هاى بسیارى حاکم لبنان بودم.» کنعان افزود: «اگر از من در مورد فساد و رشوه سئوال دارید، بلى. من نقش داشتم و سند دارم.» وى ادامه داد: «توجه داشته باشید که این مدارک را رفیق الحریرى امضا کرده است، بنابراین اگر این چنین از شریک خود استفاده کرده باشیم، چگونه او را مىکشیم.» وزیر کشور سوریه به قانون انتخابات پارلمانى لبنان که در سال ۲۰۰۰ میلادى تصویب شد، اشاره کرد و گفت: «این قانون را من تدوین کردم تا آن جا که به نام «قانون غازى کنعان» معروف شد.» غازى کنعان افزود: «من و «جمیل السید» رئیس سابق سازمان امنیت لبنان هر یک ۱۰ میلیون دلار دریافت کردیم تا قانون به گونه اى تدوین شود که به نفع برخى شخصیتهاى سیاسى همسو با ما باشد.»
منبع: / سایت خبری / شریف نیوز ۱۳۸۴/۰۷/۲۴
نویسنده : فرزاد مقدم
نظر شما