موضوع : پژوهش | مقاله

انقلاب؛ تمدن و فرهنگ اسلامی


یکی از بالاترین حقایق زیبایی شناسی اسلامی وحدت آمالی آن است. از اصفهان گرفته تا قرناطه ، هنرهای زیبای اسلامی این سرزمین ها زمانی که به سطح اسلامی ارتقائ پیدا کردند، به سوی درجه ابدی و بی نهایتی سوق داده شدند.

هنرهای زیبای اسلامی در طول تاریخ از سلیقه سخنوری در قرآن ، از گفتار در حدیث ، از شعر و خط عربی و فارسی و از ادبیات عقلانی و الهی و عرفانی استفاده فراوانی کرده است.

قرائت قرآن و اذان حتی برای آن عده که به معنای معنوی و عربی آن دقیقا آشنا نباشند، یک تجربه و یک احساس درونی و ماورائ طبیعی است که نمی توان آن را در آواز و صوت هنرهای دیگر مشاهده کرد.

آن عده از ناظران اروپایی و امریکایی که هنرهای اسلامی را به نقد کشیدند، هیچ وقت به مغزشان خطور نکرد که زیبایی شناسی اسلامی را با معیارهای غربی قضاوت می کنند و می بینند.

ذات هنرهای زیبا در یونان باستان در طبیعت گرایی نهفته بود و از احساسات ملموس و دنیوی سرچشمه می گرفت ، بدون این که بتواند حتی آن را به درجه تکامل و تغییرپذیر خود انتقال دهد. در این گونه هنرها، انسان میزان هرگونه قیاس شد و شاخص همه سنجش ها.

رومی ها زیبایی شناسی یونانی را که در مجسمه سازی خدایان مختلف تکمیل کرده بودند به الوهیت شخص امپراتور و مجسمه او را به مجسمه های خدایان امپراتوری تبدیل کردند. ادبیات تراژدی یونان و اختلاف و کشمکش در آن به موازات ایزدی مجسمه ها و انسان به عنوان خدایان به وجود آمد؛ زیرا که جنگ و سلحشوری بین خدایان اجتناب ناپذیر بود و در یونان بود که علم انسان شناسی به انسان پرستی تبدیل شد و انسان پرستی به مجسمه پرستی و بت پرستی به جنگ و ستیز خدایان و بالاخره به پیدایش ادبیات «تراژدی» آن زمان.

زیبایی شناسی اسلامی از آغاز از این مرزها عبور و به مناظر دیگر توجه کرد.

امتیاز اسلام این است که اسلام بت پرستی را به هر شکلی باطل اعلام کرد و از این جهت امروز تنها اسلام است که آزادی حقیقی را داراست. انقلاب اسلامی ایران خیزشی بود علیه هر نوع بت پرستی «مدرن» و هر نوع شکل گیری سیاسی و اقتصادی در این مسیر. اگر بت شکنی یک طرف این سکه انقلاب بود، طرف دیگر وحدت گرایی الهی بود. نمی شود انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست. همان طور که نسخه های نسخی و کوفی قرآن و کلام خدا و هنر خطاطی و خوشنویسی در اسلام ، هنر ثبوت وحدت گردید و حروف فواصل معمولی خود را از دست داده و به هم پیوستگی آنها یک رسانه بصری به وجود آورد، به همان ترتیب نیز انقلاب اسلامی به ابعاد معنوی و مادی روز، روح جدید بخشید. انقلاب فکری ریشه هر انقلاب اصیل است و اصالت انقلاب اسلامی در وحدت گرایی و زیبایی شناسی الهی آن است.

امروز که نزدیک به سه دهه از انقلاب اسلامی ایران گذشته است ، ما باید نگرش ایدئولوژی یک روایت تاریخی را که دیالکتیک منطقی ، آن را به وحدت در عین افتراقش پیوند می دهد، شناسایی کنیم.

این زیبایی شناسی انقلاب اسلامی بود که مرا از درون تکان داد و روحم را به تحول انداخت و به آرزویم رساند. همان طور که بارها نوشته ام انقلاب اسلامی ایران آن انقلابی نیست که بتوان آن را با انقلاب های دیگر مقایسه کرد. انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مقدس و وحدت گرای اسلامی بوده و برای درک و تبیین آن ما باید فراسوی مفاهیم و مدلولات مسلط بر علوم انسانی و اجتماعی کنونی برویم.

از موقعی که جرقه های انقلاب اسلامی ایران نمایان شد، این ، دیدگاه من درباره این پدیده تاریخی بوده است.

امروز که 28سال از این انقلاب عظیم می گذرد بیش از مواقع دیگر به این موضوع معتقدم.اصل و پیدایش انسان از کجاست و ما به کجا می رویم؟

تمایز و گفتگوی انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها در تاریخ از اینجا شروع می شود. از دیدگاه علم غرب ، پیدایش و اصل انسان یک روند است. از دیدگاه علم و فرهنگ و تمدن اسلامی ، پیدایش و اصل انسان در خلقت است. خلقت و روند و جریان دو چیز متفاوت هستند. تمدن ادامه ترقی و پیشرفت زیرساخت های ملموسی است و نه معنوی. ولی عکس فرهنگ ، حضور متداوم ما در حس انتخاب و تبیین و بیان آزادی است.

ما دو نوع انقلاب داریم ، انقلابی که تمدن را جابه جا و عوض می کند و انقلابی که فرهنگ مردم را تکان داده و تغییر می دهد، یکی بیرونی و دیگری درونی است ! یکی آموزشی و دیگری تفکری است. هدف اصلی انقلاب اسلامی دومی بود نه فقط اولی و ارزیابی ما در عهد و وفاق به انقلاب اسلامی و پیشرفت آن باید همین باشد.

 

 

منبع: / سایت خبری / جام جم آن لاین ۱۳۸۵/۱۱/۱۷
نویسنده : سید حمید مولانا

نظر شما