غرب در ظرف پرسشگری علمای شیعه
پیگیری ریشه های فکری روحانیان در تاریخ مقدمه ای است برای شناخت درست جریان های فکری زمان حاضر در میان این قشر. در گفت و گوی پیش رو، محمدحسن رجبی دوانی، یکی از مورخان بنام ایرانی، مواضع متفاوت علمای عصر قاجار نسبت به غرب را تفکیک نموده است.
• اولین واکنش های علما و روحانیون دینی در خصوص رابطه با غرب به چه شکل بود و این واکنش ها چه نحله فکری را در این زمینه ایجاد کرد؟
رجبی دوانی: اولین برخورد علما در این زمینه مقابله نظامی با روس هایی بود که به هر حال جهت اشغال نظامی به سرزمین های شمالی ایران و قفقاز هجوم آورده بودند. اولین خطابه و موضعی که توسط روحانیون اتخاذ شد، در لزوم آزادسازی سرزمین ایران با قوه قهریه و نظامی بود. اما به دلیل اینکه ایران در جنگ های اول شکست خورد و تحلیل دولتمردان ایرانی این بود که با تجهیزات کهنه و فرسوده و با شیوه های کهن نمی شود با ارتش مدرن روسیه مقابله کرد، دولت درصدد برآمد تجهیزات را نوین سازد و شیوه های جنگی خود را تغییر دهد و خودش را به سلاح های اروپایی مجهز کند.
از این نظر چون در بین مسلمانان این اصل مسلم بود که اگر مسلمانان خودشان را شبیه کفار کنند، از آنها هستند، دولت از علما درخواست کرد در این مورد نظر بدهند و علمایی که فتوای جهاد با روس ها را داده بودند، فتوایی به این شرح صادر کردند که پیروزی سپاه اسلام در گرو اقتباس آلات حربی، شیوه های جنگی و حتی متشبه شدن به لباس جنگی دشمن است و این اشکال ندارد و جایز است. در واقع مرحله دوم این خطابه ها سیاسی بود که برای تجهیز و آماده سازی سپاه اسلام برای پیروزی نهایی صادر شد.
مرحله بعدی نوعی مقابله اقتصادی بود. به دلیل اینکه کالاهای اروپایی به صورت بی رویه وارد کشور شده و چون به صورت کارخانه ای تهیه می شدند و قیمت ارزان تری داشتند و مرغوب تر هم بودند و از این لحاظ صنایع ایرانی را در معرض ورشکستگی قرار داده بودند، علما درصدد برآمدند برای دفاع از اقتصاد و صنایع داخلی خطابه هایی در تحریم کالاهای خارجی صادر کنند. در این زمینه تقریبا می بینیم که در اواخر عصر ناصری و مظفری موجی به این صورت در کشور به وجود می آید که هم توسط علمای داخل و هم خارج از کشور در دفاع از صنایع داخلی و استفاده از کالاهای داخلی و همچنین نهی کردن مردم از مصرف کالاهای خارجی صورت می گیرد.
مرحله بعدی مقابله با ترفندهای فرهنگی دشمن است؛ چون نقشه های استعمار رنگارنگ تر و پیچیده تر می شد، علما نیز راهکارهای جدیدی در مقابله با آن در قالب فتاوی ای که صادر می کردند ارائه می دادند. وقتی در فتوایی که مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی در 1338 هـ.ق صادر می کند، مجموعه ای از این خطابه ها را در آن مشاهده می کنیم. علما با هوشیاری و آگاهی نسبت به توطئه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی دشمن سعی می کردند مسلمین را اعم از مردم ایران و مردم سایر کشورهای اسلامی نسبت به توطئه های دشمن که چیزی جز نابودی اسلام و مسلمین و به زانو درآوردن ملت و به تحقیر کشیدن مسلمین نیست، آگاه کنند.
• نگرش های متفاوتی که در آن زمان میان علما شکل گرفت به چه صورت بود؟
رجبی دوانی: عرایض بنده معطوف به علمای بزرگ و مراجع دینی بود که این موارد مربوط به قبل از مشروطه می شود. تا قبل از مشروطه عمده مباحث علما سلبی بود، اما در جریان مشروطه موضع ایجابی جای این موضع سلبی را گرفت. اگر قرار است استکبار مطرود و محکوم باشد چه چیزی باید جایگزین نظام مطلقه و دیکتاتوری شود. علما مجبور بودند در مقابل این موضوع با موضع اثبات و ایجابی برخورد کنند. در نتیجه مواضع شان در اینجا با مواضع علمای ماقبل متفاوت بود.
• علمای بزرگی مانند مرحوم نایینی و شیخ فضل الله نوری چه نظر و نوع برخوردی در این زمینه داشتند؟
رجبی دوانی: مرحوم نایینی که از برجسته ترین علمای وقت و به یک معنا دست راست مرحوم آخوند خراسانی بود، مشروطه را به معنای یک نظام آرمانی و جایگزینی برای نظام استبدادی مطرح کرد و بر این نظر بود که همان گونه که قوه عصمت در ائمه اطهار (علیهم السلام) موجب می شود آنها هیچ گونه خطایی حتی سهوا نداشته باشند، عدم وجود مجلس در یک نظام مشروطه هم مانند این است که نظام سیاسی به استبداد و ستم به مردم دچار شود؛ لذا با چنین تعبیری او مشروطه را تأیید کرد.
درمقابل، گروهی بودند که علی رغم این خوش بینی اعتقاد داشتند ماهیت نظام مشروطه ماهیت لیبرالی است و به قولی اباحی است و هیچ سنخیتی با قواعد و مقررات اسلامی ندارد؛ لذا در مقام مقابله ایدئولوژیک برآمدند. در رأس این جریان و نهضت فکری شیخ فضل الله نوری بود. او هم اوایل درصدد برآمد نسبت به این مسئله موضع گیری کند، ولی چون جو غالب و به قول امروزی ها گفتمان غالب، گفتمان مشروطه خواهی بود، حتی المقدور تلاش کرد این موضوع را به سمت یک نظام مطلوب اسلامی سوق دهد.
لذا اصطلاح جدی مشروطه مشروعه را وضع کرد؛ مشروطیتی که همان مشروطیت غالب موجود در اروپا و غرب است، اما مبتنی و مقید به احکام اسلامی. جو غالب اعم از جریان تجددخواهانه و بخش عظیمی از علما و روحانیت چنین چیزی را نمی پذیرفت و این دو جریان، آگاهانه یا ناآگاهانه نتوانستند عمق این موضوع را درک کنند.
در نتیجه این گفتمان و نقطه نظر به محاق رفت و آن نظریه علمای مشروطه خواه غالب شد؛ یعنی همان تفسیری که مشروطیت استقلال یافته را تأیید می کرد.
این دو جریان فکری با پیدایش مشروطیت در ایران به مدت چند سال در فضای سیاسی ایران حاکم شده بود.
• برخورد علمای دینی با مفاهیم غربی مانند لیبرالیسم، سکولاریسم، دموکراسی و... چگونه بود؟ بیشتر در آن زمان چه مفهومی مورد بحث و بررسی بود؟
رجبی دوانی: این مفاهیم عمدتا با پیروزی انقلاب مشروطه در فضای سیاسی ایران طنین انداز شد و عمدتا نیز بحث آزادی بود که در بخش هشتم قانون اساسی و اصل 20 متجلی شده بود. این مهم ترین بحثی بود که میان علما اسباب مناقشه فکری ای شد که تا قبل از این در فضای سیاسی نبود. تا قبل از این موضوع آزادی که مطرح می شد عمدتا یک مفهوم کلامی بود؛ یعنی آزادی در مقابل جبر بود و از آزادی همان بحث اختیار را دریافت می کردند؛ لذا بحث آزادی، تقید، جبر و اختیار عمدتا در مباحث کلامی موضوعیت پیدا می کرد.
اما در دوره مشروطه به تدریج علما دیدند که این موضوع، موضوع جدیدی است و در مقابل آزادی ای که مشروطه خواهان مطرح می کردند، واژه اباحیت را قرار دادند؛ یعنی مباح بودن هر نوع قول و فعل در مقابل جامعه و اجتماع و مصونیت از هرگونه تهدید و فشار و پاسخگویی. در جریان مشروطه تقریبا عمده علما در مقابل این مسئله موضع گرفتند و با آن مفهوم مخالف بودند.
• علمای دینی در خصوص کلیت تمدن غرب چه نظری داشتند و چه نوع برخورد و رابطه ای را با غرب جایز می دانستند؟
رجبی دوانی: اینکه علما در خصوص تمدن غرب چه نظری داشتند به این بستگی داشت که چه وجوهی از فرهنگ و تمدن غربی در کشور و در آن زمان رایج شده بود.
در زمینه مباحث نظری، فضای سیاسی ایران بیشتر تحت تأثیر بحث آزادی بود و روزنامه هایی که منتشر می شدند عمدتا از این فضا استفاده یا سوءاستفاده می کردند.
مسئله دوم دستاوردهای مدنی غرب بود که سودمندی برخی از این دستاوردها برای مردم مبرهن بود. اگر به نشریات دوره مشروطه به خصوص نشریاتی همچون «العلم» که توسط فضلای برجسته عراق در نجف اشرف و زیرنظر آخوند خراسانی منتشر می شد مراجعه کنیم، مشاهده می کنیم سلسله مقالاتی در همین مضمون وجود دارد که ما در مقابل فرهنگ غربی باید چه موضعی اتخاذ کنیم.
آیا باید موضع نفی و سلبی بگیریم و همه دستاوردهای مادی غرب را نفی کنیم؟ رویکرد سوم این است که موضع اقتباسی بگیریم؛ یعنی متناسب با نوع نیاز جوامع اسلامی و در حوزه مسائل معیشتی و زندگی مادی مردم، گزینش کنیم. در واقع سه نوع موضع گیری در این مجلات می بینیم که توسط علما مطرح می شود.
این موضوع همچنان موضوع روز است و بعد از بیش از صد سال هنوز جوامع اسلامی در این رابطه با یکی از سه مورد فوق مواجه هستند؛ یا کاملا فرهنگ غرب را پذیرفته اند مانند همان چیزی که دوره پهلوی اول در ترکیه و ایران رخ داد و یا در مرحله نفی یا طرد همه مظاهر فرهنگی و تمدنی غرب هستند مانند آنچه در افغانستان زمان طالبان رخ داد یا در مرحله جریان اقتباسی هستند که به معنی بهره برداری از دستاوردهای مادی غرب و در عین حال پایبندی به سنن فکری و فرهنگی خودمان است و هم اکنون نیز ادامه دارد.
منبع: / هفته نامه / پنجره شماره ۱۸۰
گفت و گو شونده : محمد حسین رجبی دوانی
نظر شما