موضوع : پژوهش | مقاله

منابع مالی دولت فاطمیان

مجله  تاریخ اسلام  هشتم تیرماه سال 1382 شماره چهاردهم 

نویسنده : محمود خواجه میرزا
بدون تردید، از عوامل مؤثّر در بقای دولت ها (اعم از دینی و غیر دینی)، برخورداری از اقتصاد سالم است. دولت فاطمیان با استقرار در مصر و شام برای هزینه های تبلیغاتی داعیان اسماعیلی، مخارج گزاف دربار و رقابت با دولت عباسی و امویان اندلس، افزون بر بهره گیری از منابع مرسوم و مشروع گذشته، هم چون خُمس، زکات، جزیه، موقوفات و...، با ابتکار عمل، از منابع جدیدی نظیر احتکار، نجوا، رباع و... نیز بهره گرفت و توانست تا حدود زیادی بر قوام و دوام خود در بستر تاریخ اسلام بیفزاید.

مقاله ی حاضر به بررسی منابع گوناگونِ درآمد در دولت فاطمیان می پردازد.

مصر قبل از فاطمیان
کشور باستانی مصر در شمال شرقی آفریقا قرار دارد و شبه جزیره ی سینا در جنوب غربی آسیا جزء آن است. رود نیل که از صحرا می گذرد با طغیان سالانه ی خود و رسوب هایی که باقی می گذارد جایگاه مهمّی در وضعیت اقتصادی مصر در طول تاریخ این کشور داشته است. وضعیت خراج مصر در عصر ملوک قبطی چهار قسم بوده است: قسمتی برای پادشاه، قسمتی مربوط به سپاهیان، سهمی مربوط به عمران اراضی، ساختن پل، کانال و... و باقی مانده ی آن برای حوادث منظور می شده است.2

در دوره ی تسلط رومی ها مصر انبار غله ی روم گردید. شش سال قبل از ظهور اسلام خسرو پرویز، پادشاه ساسانی، مصر را گرفت (616 م) و شش سال بعد هراکلیوس (هرقل)، امپراطور بیزانس، آن را پس گرفت و در همین سال نامه ای از پیامبر(ص) دریافت نمود. بعد از استیلای مسلمین بر تمامی سرزمین شام، فتح مصر برای تثبیت فتوحات شام و فلسطین ضروری به نظر می رسید؛ لذا بعد از موافقت خلیفه (عمر)، عمروعاص مصر را فتح نمود. در طی دوران امویان، حدود سی نفر والی برای مصر تعیین گردید و در طول این زمان مبلغی مازاد بر مخارج سالانه ی مصر به دارالحکومه فرستاده می شد؛ تا این که دوره ی عباسیان فرا رسید و اینان هم تا 120 سال والیان متعددی را برای سرزمین مصر تعیین نمودند و همه ساله خراج لازم را اخذ می کردند.

در سال 254 قمری، احمدبن طولون، از ممالیک ترک، به سبب لیاقت و شایستگی، ولایت مصر را تحویل گرفت. او با استفاده از وضعیت آشفته ی خلافت عباسی (نفوذ ترکان - تشکیل دولت های نیمه مستقل طاهریان، صفاریان، علویان طبرستان و...) دعوی استقلال نمود و بعد از مصر، شام را هم در سال 264 قمری ضمیمه ی متصرفات خود نمود.

احمدبن طولون به جز اقدامات عمرانی (مثل: ساختن جامع طولون، احداث بیمارستانی با هزینه ی شصت هزار دینار، کشیدن حصاری بر دور دژ مهم الجزیره با هزینه ی هشتاد هزار دینار)، رشد اقتصادی مصر را تا حد بسیار زیادی بالا برد و در مدت چهار سال مبلغ 000/200/2 دینار برای دستگاه خلافت عباسی فرستاد که نسبت به گذشته از رشد چشم گیری برخوردار بود.3 ظهور فاطمیان

دولت فاطمیان، که مرحله ی آغازین تکوین آن عموماً در شمال آفریقا (افریقیه و مغرب) در سال 297 قمری بود، قسمتی از دوران حدود 60 ساله ی خود را در آن جا عمدتاً به جنگ و درگیری با مخالفان گذراند و پاره ای از آن را به تحکیم قدرت و بقای خود سپری نمود لذا فرصتی برای پی ریزی نظام مدون اقتصادی نداشت. آنان احتمالاً اطلاعی از این امور نداشتند، و از این رو بعدها بیش تر سازمان مالی و اداری خود را از عباسیان اقتباس نمودند، اگر چه بعضاً تجدید نظر و اصلاحاتی در این امور صورت دادند.4 دولت مردان فاطمی، با آگاهی از اوضاع آشفته ی مصر، بعد از مرگ کافور اخشیدی، جوهر صقلی(سیسیلی) سردار معروف خود را مأمور فتح مصر نمودند و او در 358 قمری وارد مصر شد و چهار سال بعد، در 362 قمری، با ورود المعز فاطمی به مصر، دولت فاطمیان در مصر ظهور یافت.

فاطمیان با ورودشان به مصر دست به تحولاتی زدند که بیش تر مدیون وزرای کاردانی مثل یعقوب بن کلس، بدرالجمالی، یازوری، عسلوج بن حسن و... بود.5

منابع درآمد در دولت فاطمیان

فلاحت و زراعت
رود نیل، با طولی معادل 6000 کیلومتر، طولانی ترین رود دنیا، از مصر می گذرد و نقش عمده ای را در وضعیت اقتصادی مصر ایجاد نمود تا جایی که می توان گفت شاهرگ اقتصاد مصر است. طغیان آب نیل که در بعضی کتب و منابع مهم تاریخی، هم چون نجوم الزاهره و تاریخ ذهبی، به طور مرتب در وقایع هر سال ذکر می گردد، مؤید این مطلب است که تمامی دول حاکم در مصر و از جمله فاطمیان به این امر توجه نشان دادند و وسایل لازم را برای دست یابی به اهداف اقتصادی از طریق کشاورزی فراهم نمودند.6

میزان طغیان رود نیل زمانی که به حداکثر می رسید 18 ذراع بود و اکثر مناطق اطراف رود نیل به زیر آب می رفت و کشاورزی مختل می شد و این امر تبعاتی در پی داشت، از جمله از بین رفتن محصولات به صورت آنی و کمبود علوفه برای دام ها به صورت آتی بود.7 مصریان برای جلوگیری از این حالت در اطراف رود نیل آب گیرهایی را احداث می کردند که در هنگام ارتفاع آب نیل این مشکل را تا حدی بر طرف می کرد و لذا همواره از این آب گیرها و کانال ها مراقبت می کردند و در طول سال چندین بار لایروبی می نمودند.8

زمین هایی را که به طور کامل زیر آب می رفت بیاض می گفتند و محصولاتی در آن کشت می شد که تا هنگام درو به آبیاری نیاز نداشت؛ هم چنین از طریق کانال ها و چاه ها محصولات زمستانی به دست می آمد. معمولاً نوع دوم، عایدات بیش تری داشت.9 بعضاً کشاورزان آب را با سطل ها و وسایل خاصی که خود طراحی می کردند به زمین ها می رساندند.10

از مهم ترین محصولات زمستانی، گندم، شبدر، کتان، و مهم ترین محصولات تابستانی، انگور، هلو، نارنج، گلابی، لیموشیرین، خربزه، برنج و نیشکر بود.11

در مواقع کم شدن آب رود نیل آبادی های اطراف از بین می رفت، غذا و آذوقه ی مردم کم یاب می شد. بدرالجمالی، وزیر کاردان دولت فاطمی، برای جلوگیری از این حالت حفر کانال ها را سرعت بخشید و این امر درآمدهای مالی دولت فاطمی را افزایش داد، تا جایی که مقریزی اظهار می دارد که با روی کار آمدن بدرالجمالی درآمد (خراج) سیصدهزار دینار افزایش یافت.12 2. تجارت و بازرگانی

در اوایل دولت فاطمیان، بغداد مرکز تجاری دنیای اسلام محسوب می شد و این امر تأثیرات نامطلوبی بر اقتصاد و تجارت و بازرگانی مصر داشت. با استیلای کامل فاطمیان و مسلط شدن بر اوضاع، حجم تجاری ایشان در اواخر قرن چهارم قمری رشد بسیاری نمود و قدرت اقتصادی عراق به دلیل منازعاتی که در خلافت عباسی در شرق صورت می گرفت عملاً کاهش یافت و تعدادی از تجار به دلیل ناامنی در بنادِر عراق و اوضاع آشفته ی آن به مصر گریختند و بیش تر آنها در فسطاط (مصر قدیم) به فعالیت پرداختند و این امر برای فاطمیان بسیار مسرت بخش بود.

کشتی های حامل بار، کالای خود را در مصر تخلیه می کردند و از طرفی فاطمیان بر راه های تجاری هند تا حدود زیادی مسلط شده بودند. شاید این امر به دلیل تبلیغات دعوت اسماعیلی آنان بود که در اکثر نقاط صورت می دادند و هم زمان روابط تجاری خود را با افریقیه، مغرب و جزیره ی سیسیل گسترش بخشیدند و بدین ترتیب قدرت تجاری فاطمیان به کشورهای اطراف و حاشیه ی مدیترانه کشیده شد و راهی را هم به سوی هند برای تجارت کالاهای خود گشودند.13

از جمله مواردی که به فاطمیان در امر اقتصاد تجاری قوت بخشید مقدار قابل توجهی طلا بود که توسط پانصد شتر از افریقیه هنگام ترک آن با خود همراه آورده بودند و بعداً به دستور معز، خلیفه ی فاطمی، به شکل سنگ آسیاب به شمش تبدیل گردید. هم چنین فاطمیان بر معادن جنوب مصر که مشهور به وادی العلاقی بود و قبور فراعنه ی مصر در آن بود دست یافتند و طلای فراوانی از آن استخراج نمودند.14

فاطمیان اصلاحات اقتصادی خود را در مصر با بالا بردن ارزش دینار شروع نمودند. وزن دینار فاطمی 4 تا 6/4 گرم بود و بالاترین عیار را نسبت به تمامی بلاد اسلامی داشت.15 3. صنعت

تجارتِ رو به رشد فاطمیان و کسب بازار بین المللی در امر بازرگانی سبب ایجاد صنایع مختلف در مصر گردید. ناصر خسرو این امر را در سفرنامه ی خود ذکر نموده که در میان کشورهای گوناگونی که او بدانها سفر نمود، مصر در آسایش و رفاه و آثار هنری و صنایع سر آمد بوده است.16

قبطیانِ حاضر در مصر به دلیل حضور سابقه دار خود در عرصه ی حیات این کشور، پایه ی اصلی صنایع محسوب می شدند و فاطمیان با سیاست تسامح و تساهل نسبت به ایشان توانستند از قدرت خلاّقه ی قبطیان بهره بگیرند و تولیدات صنعتی خود را که عمدتاً صنایع کهن را در بر می گرفت افزایش دهند. شکوفایی امور صنعتی سبب جذب بسیاری از علاقه مندان به این امر گردید، تا جایی که فاطمیان برای اهداف گسترش صنعت، از اسرای جنگی سود جستند.17 4. خراج

این بخش از منابع درآمد مربوط به صاحبان غیر مسلمان اراضی بود و معیار تعیین آن، نوع زمین و محصولات کشاورزی بود و زمانی صورت می گرفت که آب رود نیل 16 ذراع بالا می آمد.18

یکی از طرق اخذ خراج، «قباله» بود؛ به این صورت که زمینی را در حضور جمع به عنوان قباله به مدت چهار سال می گرفتند و پول آن را به صورت اقساط پرداخت می کردند و اگر در طول این مدت مقداری از پول خود را خرج تعمیر و حفر کانال می نمودند، از مبلغ کل که بایستی پرداخت می شد کسر می کردند.19

دولت فاطمی زمین های مربوط به بیت المال را به صورت اجاره در اختیار کشاورزان قرار می داد و به صورت مزارعه عمل می نمود و در صورت مرغوبیتِ زمین ها این کار به شکل مزایده واگذار می گردید.20

واگذاری اقطاع در دولت فاطمی به شیوه های گوناگون بود. گاهی زمین های دولتی به وزیران و امیران سپاه واگذار و در قبال آن وجهی دریافت می شد که آن را «اقطاع الاستغلال» می گفتند. گاهی کسی که اقطاع می گرفت فقط از بعضی عایدات آن بهره مند می شد که به آن «اقطاع ارتفاع» می گفتند. و اگر اراضی را دولت به نزدیکان خود واگذار می کرد «اقطاع تملیک» گفته می شد.21

گروهی به نام ادلاّء (راه نمایان) دفاتری به نام «سجلاّت التحضیر» داشتند که در آن زمین های موجود در مناطق مختلف را با نوع محصول و مقدار مساحت آن ثبت می کردند و افراد صاحب اراضی می توانستند مبلغ تعیین شده را، که می بایست به دولت پرداخت نمایند، در طی 3 یا 8 قسط (نوبت) بپردازند و ضمناً پولی را به عنوان حق الزحمه در اختیار مسّاحان قرار می دادند.22 5. جزیه (جالیه)

بر مسیحیان و یهودیان واجب بود که مبلغی را به عنوان جزیه، که آن را جالیه هم می نامیدند، به دولت پرداخت نمایند و در صورت مسلمان شدن از پرداخت آن معاف می شدند. طبق قانون، فقط افراد جوان و آزاد و بالغ می بایست جالیه بپردازند و از افراد سالخورده و زنان و دیوانگان جزیه گرفته نمی شد. بر کودکان از 9 سالگی جالیه واجب می گردید. در هر سال از افراد متمول و ثروتمند 4 و یک ششم دینار، از افراد متوسط 2 دینار و دو قیراط، و از طبقه ی سوم 1 و پنج هشتم دینار اخذ می شد.23

پرداخت جزیه با حلول سال قمری و معمولاً در اول محرم بود.24 گروهی به نام حاشران (کارمند و مسئول)، جمع آوری آمار و اطلاعات را در مورد افراد به عهده داشتند و طبقه ی هر کدام را تعیین می کردند. مردگان و کسانی که از مصر خارج می شدند از دفتر اخذ جزیه حذف می شدند.25 6. زکات

زکات از صدقاتی است که در اسلام به صاحبان انعام ثلاثه(گوسفند، گاو، شتر)، نقدین (طلا و نقره)، غلات اربعه(گندم، جو، خرما، کشمش) واجب می گردد.26

در عصر فاطمیان داعیان اسماعیلیه مالی را به نام فطره و نجوا می گرفتند و این حکم را به استناد آیه ی 12 سوره ی مجادله (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ناجَیتُمْ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَینَ یدَی نَجْوَاکمْ صَدَقَةً) اعمال می کردند و مبلغ آن 3 و یک سوم درهم بود و آن را در اختیار دولت قرار می دادند و در رونق اقتصادی دولت فاطمی بسیار حایز اهمیت بود.27

مستنصر خلیفه ی فاطمی در 481 قمری طی فرمانی اعلام نمود که این صدقات بر هر مؤمنی واجب است و کسی که آن را ترک نماید، مثل این است که امری واجب همانند نماز و روزه و حج و جهاد را ترک کرده و این امر باعث می شود که بیت المال پر نگردد. بر امیرالمؤمنین واجب است نسبت به پرداخت آن تعهد گیرد تا اعمال صالحه ی شما را ارتقا بخشد و باقیات الصالحات را نصیب شما گرداند. 7. رباع

به خانه هایی که بیش از یک خانوار در آن ساکن بودند رباع می گفتند و خانه ای که فقط یک خانوار در آن ساکن بود دار نام داشت.28

ناصر خسرو در سفرنامه خود می گوید:

در مصر هشت هزار خانه است که از آن سلطان است و آن را سلطان به اجاره داده است و ماهانه کرایه می گیرد و مردم بر این رسم عادت داشته و پذیرفته اند.29

ربع ها (جمع رباع) در عصر فاطمیان دارای اهمیت بسیار بود به طوری که افرادی از طرف دولت، به عنوان متولی، مأمور جمع آوری کرایه ها بودند و بازرسانی تعیین شده بودند که در صورت خرابی رباع، آن را گزارش می کردند تا تعمیر نمایند.30

الآمر خلیفه ی فاطمی در رمضان 517 قمری منشوری صادر نمود، مبنی بر این که در ماه رمضان دریافت اجاره ربع ها بخشیده می شود. این منشور در جامع فسطاط نصب شد و مردم خلیفه را دعا نمودند.31 8. خمس رومی

نوعی عوارض گمرکی بود که از بازرگانان امپراطوری روم شرقی (بیزانس) هنگام وارد کردن کالا به مصر گرفته می شد و آن را خمس یا خمس رومی می گفتند.32

مقریزی و قلقشندی آن را چنین توصیف کرده اند: آنچه از تجار رومی که به مرزهای میهن وارد می شوند اخذ می گردد و مقدار آن 35% میزان کالایشان است و بعضی اوقات تا 20% تنزل می کرد.33 دولت فاطمی این مقررات را برای غیر مسلمین وضع نموده بود؛ در حالی که برای تجار مسلمان به این صورت عمل نمی شد و حتی کسانی که در ساختن کشتی و صنایع فعال بودند از تخفیف هم برخوردار می شدند، اگر چه بعضاً تجار غیر مسلمان عوارض گمرک را نمی پرداختند.34 نوع دیگری عوارض از بازرگانان رومی اخذ می شد که «رسوم التوفیر» نام داشت و عبارت بود از یک ششم یا یک هشتم دینار از کل میزان درآمد.35

ابن جبیر می گوید:

در 578 قمری متصدیانِ عوارض از وی و همراهانش عوارض طلب نمودند، بی آن که از وی در این مورد که چه نوع کالایی همراه اوست تحقیق نمایند؛ در صورتی که کالای همراه آنها توشه ی راه بود و قصد تجارت نداشتند.36

در کنار این گونه عوارض، دولت گاهی دست به احتکار اموال (کالا و اجناس) می زد؛ به این ترتیب که دولت هر ساله اجناسی به ارزش صدهزار دینار برای سلطان خریداری می نمود و به عنوان متجر نگه داری می کرد و چون کالا در بازار کم یاب می شد، دولت آنچه در انبار داشت بیرون می آورد و می فروخت. این رسم در عصر وزارت یازوری در 442 قمری ملغی شد، ولی اجناسی مثل چوب و صابون و آهن و سرب و عسل که احتمال خرابی آن کم تر بود نگه داری می شد و بیش تر غلات مد نظر ایشان بود که نگه داری آن مشکل بود.37 9. موقوفات

موقوفات یا «دیوان الاحباس» از مواردی بود که در تاریخ اسلام از صدر تا عصر فاطمیان مورد نظر بود و در تمامی حکومت ها اعمال می گردید. امر وقف ابتدا در ساختمان ها و ربع ها مرسوم بود، اما در 318 قمری اولین بار فردی زمین و باغ های خود را وقف حرمین شریفین (مکه و مدینه) نمود.38

دولت فاطمی تشکیلات خاصی را برای امر وقف وضع نمود؛ به این صورت که در عصر معز (363ق) طی فرمانی قرار شد که درآمدهای مالی حاصل از موقوفات را به بیت المال منتقل نمایند که این امر سود فراوانی برای دولت داشت.39

فاطمیان برای اداره و تعمیر مساجد، دادن حقوق خدام و مؤذن ها، هزینه های جاری اماکن مذهبی دیگر و حمام ها، آب انبارها، بیمارستان ها و... زمین ها و اماکنی را به عنوان وقف می دادند و حتی در 403 قمری از طرف حاکم فاطمی هیئتی برای مشخص کردن مساجدی که دارای عایدات نیستند تعیین گردید و اسامی این مساجد در دفتری ثبت شد. تعداد این مساجد 830 بود و ماهانه مبلغ 9220 درهم برای آنها وضع گردید.40

مقریزی می گوید:

این سنت تا پایان دولت فاطمی ادامه داشت و هر ساله 3 روز به پایان ماه رمضان، گروهی قاضی و بازرس به مساجد و زیارتگاه ها و اماکن مقدسه سرکشی می کردند و در صورت نیاز آن اماکن به حصیر و قندیل و بازسازی بنا، آن را در دفاتر مخصوص ثبت می کردند.41

از دوره ی فاطمی اسنادی هم دال بر موقوفات باقی مانده است. از جمله، قدیمی ترین سند مربوط به سال 554 قمری، از وزیرالملک الصالح طلائع بن رزیک است که مقداری از اراضی خود را در حاشیه ی رود نیل برای سادات حسنی و حسینی مقیمِ قاهره وقف نمود و هم چنین سهمی را برای سادات حسنی و حسینی مکه و مدینه اختصاص داد و در پایانِ این وقف نامه اظهار داشت که بقیه ی اموال او بعد از مرگش به سادات مکه و مدینه متعلق است، در صورتی که اعقاب او که دارای سهمی نیز هستند نسلشان منقرض گردد.42 10. مصادره ی اموال

مصادره ی اموال بزرگان دولت فاطمی بعد از عزل آنان منبع درآمدی برای خلافت محسوب می شد، گرچه این رسم در اکثر دولت های اسلامی عمل می شد. نخستین کس از دولت فاطمی که اموالش مصادره شد، وزیر نام دار، یعقوب بن کلس بود که در 373 قمری، دوره ی عزیز فاطمی برکنار گردید و روانه ی زندان شد و پانصد هزار دینار از اموال او مصادره شد، اگر چه بعداً از زندان آزاد شد و منصب وزارت را دوباره در اختیار گرفت.43 چون مصادره ی اموال زیاد گردید، حاکم، خلیفه ی فاطمی دیوانی را برای این امر تأسیس نمود و آن را «دیوان المفرد» نامید. در این دیوان نام افرادی که اموالشان مصادره می شد (به سبب عزل یا قتل) ثبت می گردید.44

بدرالجمالی، وزیر دولت فاطمیان، اموال فرزند خود را که در 477 قمری مصادره نموده بود صرف بازسازی «جامع العطارین» نمود.45

در دوران الآمر، اموالِ بیش تر اشخاص مصادره گردید که شامل قاضیان، نویسندگان، فرماندهان نظامی، مسیحیان و یهودیان بود. اگرچه مدتی مصادره ی اموال متوقف شد.46 11- اموال مردگان بی وارث

دارایی کسانی که بعد از مرگشان وارثی نداشتند و مشهور به «المواریث الحشریه» اند منبع درآمدی در این دولت بود. قبل از فاطمیان اموال هر کس که فوت می نمود و وارث نداشت به بیت المال منتقل می شد. در دوره ی فاطمیان نسبت به اموال بدون وارث به طریق مذهب اسماعیلیه حکم می شد و کسانی که «ذوی الارحام» داشتند اموالشان به دولت نمی رسید؛ اما بدرالجمالی در دوره ی وزارت خود برنامه ای را تنظیم نمود مبنی بر این که هر کس بمیرد طبق مذهبش با او عمل می شود؛ و از این طریق اموال موروثی مردگان بی وارث به دیوان «مواریث الحشریه» بازگشت.47

در سال 516 قمری فرمانی صادر شد که زنان شیعه می توانند تمامی میراث شوهرانشان را ببرند و با زنان غیر شیعی بر اساس مذهب آنها رفتار شود.48 12. مالیات

بخش مهمی از منبع درآمد فاطمیان مالیات بود، که به دو دسته ی فرعی و اصلی تقسیم می شد. مالیات های اصلی شامل فئ (آنچه از کفار و مشرکین بدون خونریزی گرفته شود که شامل خراج و جزیه و مالیات اهل ذمه و بازرگانان سرزمین های غیر اسلامی که به مکان های اسلامی وارد می شوند.) و خمس (آنچه از معادن و غنایم و مستخرجات دریایی که از طریق غواصی به دست می آید.) و زکات (که بر گوسفند، شتر و گاو، طلا و نقره و گندم، جو، کشمش و خرما تعلق می گیرد.) می باشد و غیر از موارد یاد شده مالیات های فرعی بود که عبارت بود از عوارض گمرکی (مکوس) و مواردی که برای رفع نیاز بیت المال اخذ می شد.49

اولین فردی که در مصر به جز مالیات اصلی، مالیات فرعی را نیز وضع نمود احمدبن محمدبن مدبر، متصدی امر خراج در مصر (250ق) بود. او مالیات مراعی (علوفه ی چهارپایان) و مصاید (آنچه از دریا به دست می آید.) را مقرر کرد که در دوره ی طولونیان هر دو مورد (مراعی و مصاید) ملغی شد.50

فاطمیان مالیات ماهانه (الاموال الهلالیه) را که نوعی از عوارض گمرکی بود احیا نمودند و در عصر الحاکم او تمامی مالیات ها را لغو کرد و اراضی مربوط به سلطان را به اقطاع داد.51

در طول دوران فاطمیان هشتاد نوع عوارض از مردم اخذ می شد که در طول سال بالغ بر یکصدهزار دینار بود، ولی با تسلط ایوبیان لغو گردید. مشهورترین این عوارض «مکس البهار» یا عوارض ادویه جات بود.52 مقدسی می گوید: بر بعضی از جامه ها و پارچه ها در خرید و فروش مالیات بسته شده بود.53 گرفتن مالیات بعضاً به صورت ضمان بود که ضامن متعهد می شد سالانه مبلغی را با توافق طرفین به عنوان مالیات به دولت پرداخت نماید و فاطمیان آن را رونق بخشیدند و تمامی اموال دولتی خود را از این طریق به ضمان دادند.54 نتیجه

یکی از عوامل بقای دولت ها، اقتصاد سالم است. فاطمیان که حدود سه قرن (567 - 297ق) به حیات خود ادامه دادند، از اقتصاد دامنه داری برخوردار بودند که در طول دوران، با سازمان دهی مجدد و اصلاحات دایمی اقتصادی بقای نسبتاً طولانی خویش را تضمین نمودند.

با توجه به این پیش فرض که اغلب دولت ها و حکومت ها سه مرحله ی اساسی را پشت سر گذاشته اند (مرحله ی ایجاد و تشکیل، دوام و تثبیت، و انقراض و فروپاشیدگی)، قهراً دولت فاطمیان در مرحله ی دوم که دوام و تثبیت است، موفق بود و این امر را تا حدود زیادی می توان مرهون اقتصاد سازمان یافته ی آنان ارزیابی کرد. اگر چه فاطمیان با انگیزه های دینی روی کار آمدند و تبلیغات گسترده ی آنان به جز مصر و شام، تقریباً شمال افریقا و شرق جهان اسلام را در برگرفته بود، ولی این نکته را نمی توان از نظر دور داشت که در امر تبلیغ به جز انگیزه های دینی و اعتقادی، داشتن پشتوانه ی اقتصادی یک ضرورت انکارناپذیر است و فاطمیان به این باور اساسی رسیده بودند؛ لذا آن ها در طول 270 سال حکومت با بهره گیری از منابع درآمد سنتی و شرعی اسلام، هم چون خمس، زکات، جزیه، موقوفات و غیره دست به ابتکار عمل زدند و بعضی از منابع مالی و درآمدها، نظیر: احتکار، نجوا، رباع و... را به موارد فوق افزودند. اگر چه مشروعیت موارد اخیر بعضاً در خور تأمل است، هزینه های سنگین دربار و رقابت در کلیه ی امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و... با دولت عباسیان و امویان اندلس ضرورت این امر را قوت بخشید. در هر حال به نظر می رسد رویکرد فاطمیان به اقتصادی مبتنی بر کسب درآمد از منابع جدید، امری اجتناب ناپذیر بوده است. $$

منابع:

- ابن الطویر، ابومحمد المرتضی عبدالسلام، نزهة المقلتین فی اخبار الدولتین (انتشارات الاسلامیه، 1992م).

- ابن جبیر، ابوالحسن محمدبن جبیر الکتابی الاندلسی، رحله (بیروت، دارصادر، بی تا).

-، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار (مصر، 1394ق).

- البراوی، راشد، حالة مصر الاقتصادیة فی عهد الفاطمیین (قاهره، بی تا).

- البلوی، سیرة احمدبن طولون (دمشق، 1358).

- بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسله های اسلامی، ترجمه ی فریدون بدره ای (تهران، انتشارات مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1371).

- تغری بردی الاتابکی، جمال الدین ابی المحاسن، النجوم الزاهراة فی ملوک مصر و القاهرة (قاهره، دارالکتب المصریة، 1375).

- حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیه فی المغرب و مصر و سوریه و بلاد العرب (قاهره، 1964م).

- دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه ی دکتر فریدون بدره ای (تهران، انتشارات فرزان، 1375).

- القلقشندی، ابوالعباس احمدبن علی، صبح الأعشی فی صناعه الانشاء، (قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، بی تا).

- لین پل، استانلی، تاریخ طبقات سلاطین اسلام، ترجمه ی عباس اقبال آشتیانی (تهران، انتشارات دنیای کتاب، 1363).

- الماوردی، القاضی ابی محمدبن الحسین، الاحکام السلطانیه (مکتب الاعلام الاسلامی، 1406ق).

- متز، آدام تمدن اسلامی در قرن 4 هجری، ترجمه ی علیرضا ذکاوتی قراگزلو (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364).

- محمود ادریس، محمد، تاریخ الحضارة الاسلامیة العصر الفاطمی (قاهره، 1986م).

- المخزومی، المنهاج فی احکام خراج مصر (دارالکتب المصریة، 1389ق).

- مقدسی، ابوعبدالله محمدبن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه ی علینقی منزوی (تهران، انتشارات شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361).

- المقریزی، تقی الدین ابی العباس احمدبن علی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمه الفاطمیین الخلفاء، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه (قاهره، 1387).

- ناصر خسرو، سفرنامه، تصحیح محمود دبیرسیاقی، (تهران، انتشارات زوار، 1363).

- نویری، شهاب الدین احمدبن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب (الهیئة المصریة العامة للکتاب مصر، 1976م).

$$پی نوشت ها: 1. دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی - مشهد. 2. مقریزی، الخطط، ج 1، ص 141. 3. تغری بردی، النجوم الزاهره، ج 3، ص 12. 4. فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 258. 5. همان جا. 6. راشد البراوی، حالة مصر الاقتصادیة فی عهد الفاطمیین، ص 63. 7. قلقشندی، صبح الأعشی، ج 3، ص 295؛ مقریزی، الخطط، ص 159، 158؛ تغری بردی، همان، ج 1، ص 54. 8. راشد البراوی، همان، ص 63 - 65. 9. محمود ادریس، تاریخ الحضارة الاسلامیة العصر الفاطمی، ص 118. 10. راشد البراوی، همان، ص 67. 11. همان، ص 71. 12. مقریزی، الخطط، ج 1، ص 83؛ مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 82. 13. استانلی لین پل، تاریخ طبقات سلاطین اسلام، ص 60؛ کلیفورد ادموند بوسورث، سلسله های اسلامی، ص 84. 14. مقریزی، الخطط، ج 1، ص 197 و 432. 15. همان، ص 445؛ مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 92. 16. ناصر خسرو، سفرنامه، ص 73. 17. راشد البراوی، همان، ص 121. 18. قلقشندی، همان، ج 3، ص 295؛ مقریزی، الخطط، ج 1، ص 58؛ تغری بردی، همان، ج 1، ص 54 و نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، ج 8، ص 246 - 247. 19. مقریزی، الخطط، ج 1، ص 82. 20. همان، ج 2، ص 5 - 6؛ راشد البراوی، همان، ص 53. 21. همان، ج 1، ص 86؛ مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 81؛ راشد البراوی، همان، ص 58 - 59. 22. مخزومی، المنهاج فی احکام خراج مصر، ص 58 - 59؛ مقریزی، الخطط، ج 1، ص 271. 23. قلقشندی، همان، ج 3، ص 458؛ مخزومی، همان، ص 35. 24. ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص 126؛ نویری، همان، ج 8، ص 239. 25. مقریزی، الخطط، ج 1، ص 107. 26. ماوردی، همان، ص 98 - 101. 27. مقریزی، الخطط، ج 1،ص 391؛ ابن الطویر، نزهه المقلتین فی اخبار الدولتین، ص 112. 28. ابن الطویر، همان، ص 92. 29. ناصر خسرو، همان، ص 77 و 89. 30. قلقشندی، همان، ج 1، ص 449 - 450. 31. مقریزی، الخطط، ج 3، ص 105؛ مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ص 104 - 105. 32. مخزومی، همان، ص 45 - 49. 33. مقریزی، الخطط، ج 1، ص 109؛ قلقشندی، همان، ج 3، ص 459. 34. راشد البراوی، همان، ص 250 و 268. 35. مخزومی، همان، ص 45 - 46. 36. ابن جبیر، رحله، ص 13. 37. مقریزی، الخطط، ج 1، ص 465؛ مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 225. 38. مقریزی، الخطط، ج 2، ص 294. 39. همان، ص 295، مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 1، ص 148. 40. همان، ص 295 و 409؛ مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 96. 41. همان، ج 2، ص 295. 42. قلقشندی، همان، ج 3، ص 482؛ مقریزی، الخطط، ج 2، ص 294؛ ابن الطویر، همان، ص 114-115. 43. نویری، همان، ج 26، ص 47. 44. مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 81 - 82؛ قلقشندی، همان، ج 3، ص 453. 45. همان، ج 2، ص 321. 46. نویری، همان، ج 26، ص 86؛ مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 125. 47. مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 72 و 89. 48. مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 91؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیة، ص 316 - 317. 49. آدام متز، تمدن اسلامی، ص 210 و 194. 50. بلوی، سیره احمدبن طولون، ص 84. 51. مقریزی، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 74 و 92. 52. قلقشندی، همان، ج 3، ص 467؛ مقریزی، الخطط، ج 1، ص 104 - 105. 53. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص 213؛ ناصر خسرو، همان، ص 77. 54. قلقشندی، همان، ج 3، ص 466؛ راشد البراوی، همان، ص 322 - 323؛ مقریزی، الخطط، ج 2، ص 295.

 

نظر شما