حراست از محیط زیست حفاظت از خاک
خانوادهای را در نظر بگیرد که مجموع درآمد ماهانهاش نهایتا تا 23 روز از ماه کفاف خرج و مخارجش را میدهد. این خانواده مجبور است هر ماه هزینههای 7 روز را از اندوختهها و پس اندازهایش خرج کند. با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت این خانواده در سال حدود سه ماه مخارج خود را از اندوختههای خود تامین میکند.
حال اگر کودک یا کودکان دیگری در این خانواده به دنیا بیایند و جمعیت این خانواده بیشتر شود، چه اتفاقی میافتد؟ اگر اعضای این خانواده نه فقط به صرفه جویی و مصرف درست فکر نکنند، بلکه عادت به ولخرجی و اسراف در زمینههای مختلف داشته باشند، چه عاقبتی در انتظار آنهاست؟
اتفاقی که برای کره زمین افتاده و هر روز اوضاعش از روز قبل بدتر میشود، دقیقا مشابه اتفاقی است که برای این خانواده افتاده است. بنا به آمار رسمی، سال 2010، اورشوت مصرف جهان به ماه نهم رسید و ساکنان کره زمین، سه ماه آخر سال را از ذخیرههای زمین استفاده کردند. اصلیترین علت این اتفاق، افزایش افسارگسیخته جمعیت است، اما مصرف بیمنطق و خارج از نیاز نیز تاثیر به سزایی در شکلگیری خطرها و تهدیدهای زمین داشته است.
مطابق برآوردهایی که کارشناسان و موسسات بینالمللی محیط زیست انجام دادهاند، توان کره زمین برای تولید مایحتاج ساکنان آن در سال 1980 به آستانه رسید و جمعیتی که بعد از آن پا به کره زمین گذاشته است، فشاری بیشتر از توان زمین به آن آورده است. همین فشارها برای تولید آب و مواد غذایی بیشتر، عامل اصلی تخریب محیط زیست است و همه عواملی که به عنوان تهدید برای این کره خاکی برشمرده میشود، در نهایت به فشاری ختم میشود که ازیاد جمعیت عامل آن است.
مصرف گرایی و تنوع نیازهای کوچک و بزرگ بشر، این فشار را مضاعف کرده و عادت به استفاده بیرویه و خارج از منطق نیز کار را دشوارتر کرده و میکند. به طوری که قریب به اتفاق کارشناسان و دانشمندان محیط زیست آینده روشنی را برای کره زمین در چند دهه آینده نمیبینند. از آنجایی که کشور ما در اقلیم گرم و خشک قرار گرفته است این مشکلات برای ما بیشتر از میانگین جهانی جدی است. چرا که اقلیم ما، توان بازسازی طبیعتی از میان رفته را ندارد.
حالا استفاده افسار گسیخته از منابع آبی در کشورمان، کار را به نقطهای حساس رسانده است و بسیاری از شهرهای کشور، در معرض کم آبی و بیآبی قرار گرفتهاند. خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی، فرسایش شدید خاک ـ به دلیل استفاده بیمنطق از آن برای تولیدات کشاورزی، مصرف بالای سوختهای فسیلی و... همه و همه علاوه بر این که نشاندهنده عادت ما به اسراف و مصرف مازاد بر نیاز است، نشان از «جمعیت» خارج از ظرفیت توان بومشناختی سرزمینمان میدهد.
اما در ایران علاوه بر همه این مشکلات و معضلات، دلیل مهم دیگری نیز وجود دارد که «خاک» ما را مورد تهاجم قرار داده است. نداشتن مدیریت مطلوب در زمینه منابع طبیعی و محیط زیست، اولویت نداشتن مسائل زیست محیطی در برنامه ریزیها و وضع قوانین و نیز فانتزی و تشریفاتی تلقی شدن این مقولات معضل بزرگتری است که ظاهرا قبل از هر چیز باید برای اصلاح آن تلاش کرد.
واقعیت مهم این است که موجودیت ما از همین خاکی عینیت یافته که امروز در معرض انواع تهدیدهای کوچک و بزرگ محیط زیستی است. اگر روزی دشمن به خاک ما حمله کند، همه ما برای مقابله با آن بسیج شده و برای حراست از آن حتی از جان خود میگذریم. حالا این خاک در معرض تهدیدی جدی قرار دارد که اتفاقا مهاجم به آن خود ما هستیم. اگر نخواهیم و نتوانیم برای مقابله با این تهدیدات جدی برنامهای داشته باشیم، شاید چند دهه دیگر، ایران تبدیل به بیابانی بزرگ شود که زندگی در آن مقدور نباشد.
منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۹۰/۱/۲۹
نظر شما