موضوع : پژوهش | مقاله

همیشه در خشکسالی خواهیم بود

ایران کشوری است در حال توسعه، اما دارای آب و هوای خشک و خشکسالی ها شرایط خشکی و نیاز آبی را تشدید می کنند بنابراین همیشه مساله ی آب خواهیم داشت.

خشکسالی آب و هوا
محدوده ی کوچکی از کشور، دارای آب و هوای نیمه مرطوب و قسمت اعظم آن دارای آب و هوای خشک است.
منطقه ی دارای آب و هوای مرطوب به سرزمینی اطلاق می شود که میانگین بارش سالانه، بیشتر از تبخیر و تعرق بالقوه ی سالانه آن باشد.
این مناطق در طبقه بندی اکوژیک (مربوط به موجودات زمین ) در تمام ماه های سال دارای بارندگی است.
در کشور ما حدود 10 درصد آن دارای چنین شرایطی است: (تقریباً از مینودشت گرگان در استان گلستان تا آستارا در استان گیلان) بقیه کشور ( حدود 90 درصد آن) دارای آب و هوای خشک است (متوسط بارش سالانه آن، کمتر از تبخیر و تفرق بالقوه سالانه آن است) که در تمام ماه های سال بارندگی ندارد و از لحاظ توزیع بارندگی (طبقه بندی اکولوژیک) به چهار منطقه قابل تقسیم است:
1- مناطق نیمه خشک (semi arid) مانند نواحی کوهستانی البرز و زاگرس که سه فصل از سال (پائیز، زمستان، بهار) بارندگی دارد، زراعت دیم در آن امکانپذیر است.
2 - مناطق خشک (arid) که فاقد فصل مرطوب است و فقط چند بارندگی در سال دارد و لذا زراعت دیم امکانپذیر نیست. مانند از تهران تا قم – کاشان - نطنز و یا از تهران – ورامین – گرمسار – سمنان و...
3 - مناطق نیمه بیابان (semi desert) که در طول سال بدون بارندگی نمی شود، اما ممکن است حتی یک بارندگی موثر هم در آن اتفاق نیفتد (بارندگی که بتواند تا 15 – 10 سانتی متر در زمین نفوذ کند و نیاز آبی گیاه را بطور موقت برطرف کند و در رشد آن موثر واقع بشود. (مانند یزد و نائین) و خلاصه 4 بیابان که امکان دارد در طول یک سال یا سال ها در آن بارندگی صورت نگیرد (مانند بیابان لوت ایران حتی نواحی پربارندگی کشور (از مینودشت – گرگان، آستارا با دارا بودن حدود تا 1600 میلی متر بارش در سال از لحاظ اکولوژیک در تعریف منطقه ی مربوط نمی گنجد که باید "زراعت بدون آبیاری امکانپذیر باشد" زیرا توزیع بارندگی نامناسب است به طوری که زراعت برنج باید آبیاری بشود، اما این منطقه ی پرباران در فصل تابستان با کم آبی مواجه است!
بر قسمت اعظم کشور ما (حدود 90 درصد آن) شرایط آب و هوائی خشک حاکم است به گونه ای که از مناطق نیمه خشک به خشک به نیمه بیابان و بیابان که مقدار بارش کاهش می یابد، توزیع بارندگی در طول سال و همچنین سال ها نامناسب تر می شود و لذا نیاز به آب هم بیشتر می شود که غالباً از سفره های زیرزمینی برداشت می شود.
این شرایط خشکسالی، همیشه بر کشور ما حاکم خواهد بود و امکان تغییر آن به آب و هوای مرطوب نیز وجود ندارد و هر گونه برنامه ریزی در این باره، با عدم موفقیت مواجه خواهد شد؛ زیرا در عرض جغرافیائی 25 تا حدود 40 درجه شمالی کره زمین قرار گرفته ایم که مهمترین عوامل اصلی موثر بر خشکی آب هوای آن، پرفشار جنب حاره ای (Antisyklon)و بادهای آلیژه هستند که امکان جلوگیری از تاثیر یا مقابله با آن ها وجود ندارد.بنابراین برقسمت اعظم کشور ما شرایط خشکی یعنی کمبود و فقر بارندگی حاکم است که باید با آن بسازیم و نیاز روزافزون به آب را از طریق مدیریت صحیح در بهره برداری از آب های سطحی و به ویژه زیرزمینی تامین کنیم تا برای نسل های آینده هم بماند.

خشکسالی هواشناسی و خشکسالی اکولوژیک
علاوه بر حاکم بودن شرایط خشکی ( آب و هوای خشک) که در کشور ما همیشگی است، با خشکسالی ها هم مواجه می شویم. هر قدر منطقه خشک تر باشد (از مرطوب به نیمه خشک، خشک، نیمه بیابان و بیابان) امکان وقوع و طولانی تر شدن خشکسالی (کم و نامنظم شدن بارندگی) هم بیشتر است. خشکسالی را به طور کلی می توان به سه نوع تقسیم کرد: خشکسالی هواشناسی و خشکسالی اکولوژیک که به طور قطع در رابطه با مقدار و توزیع بارندگی هستند و خشکسالی هیدرولوژیک (از لحاظ آب) که می تواند عامل آن خشکسالی باشد و یا نباشد که در این باره بعداً توضیح خواهیم داد.

خشکسالی هواشناسی
یعنی کمترباریدن از متوسط بارش سالانه آن منطقه در طول یکسال آبی، بدون توجه به زمان یا توزیع بارندگی؛ به عنوان مثال همدان با شیراز که دارای حدود 300 میلی متر میانگین بارش سالانه هستند اگر ایستگاه هواشناسی منطقه در طول یک سال آبی کمتر از این مقدار را ثبت کند خشکسالی اتفاق افتاده و اگر بیشتر از این مقدار را ترسالی رخ داده است زمان و توزیع بارندگی مطرح نیست حتی تمام این بارندگی در یک روز یا یک فصل یا چند فصل اتفاق افتد.
اما در خشکسالی هیدرولوژیک که در رابطه با موجودات زنده است (گیاه مانند حبصل ج چنگل، مرتع، زراعت، باغ و غیره و حیوان، حیات وحش و اهل انسان و فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، زندگی روزمره و غیره )، هم مقدار بارش و هم توزیع بارندگی در طول سال مهم است به عنوان مثال اگر در همدان و شیراز که در بالا از آنها نام بردیم دارای حدود 300 میلیمتر میانگین بارش سالانه هستند، 600 میلی متر بارش داشته باشند از نظر هواشناسی بسیارتر سالی است حتی اگر تمامی آن در یک ماه ببارد. اما چون در این مناطق دارای زراعت دیم هستند و بارندگی باید در تمام طول دوره رویش گیاه (سه فصل از سال ببارد. با انکه 600 میلی متر بارندگی در تمام طول رویش نبوده و حتی اگر به عنوان مثال قبل از عید ببارد ولی بعد از عید نبارد، خشکسالی اکولوژیک حاکم شده است.
لذا هم مقدار و هم توزیع مناسب بارندگی مهم است. خشکسالی اکولوژیک هم بر دو نوع است: معمولی و کشنده و خشکسالی معمولی آن نوع خشکسالی است که مقدار و توزیع بارندگی خیلی نامناسب نبوده است که زراعت قابل برداشت بوده هر چند سطح تولید کم بوده اما در خشکسالی کشنده هم مقدار و هم توزیع بارش به قدری نامناسب بوده که زراعت قابل برداشت نبوده است. متاسفانه در بسیاری از سال ها، دچار خشکسالی از این نوع می شویم که برای مقابله با خشکسالی باید نیاز به برداشت از اب های زیرزمینی را بیشتر کنیم.
برخی از کارشناسان با این سیاست موافقند که باید هر چه ممکن است زراعت دیم به آبی تبدیل شود زیرا تولید زراعت آبی اصلاً قابل مقایسه با تولید زراعت دیم نیست. بر این اساس، با احداث سدهای بیشتر و بهره برداری بیشتر از آبهای زیرزمینی معتقدند که تولید در واحد سطح خیلی زیاد می شود و بهره وری بالا می رود. بنابراین به این طریق نیز با گذشت زمان، نیاز به بهره برداری از آب زیرزمینی بیشتر می شود که مسئله ساز می شود.

خشکسالی هیدرولوژیک(خشکسالی آبی)
خشکسالی های هواشناسی و کولوژیک در رابطه ی مستقیم با وضعیت بارندگی است. اما خشمسالی هیدرولوژیک ضمن آنکه خشکسالی های مذکور(در رابطه با بارندگی) می تواند در آن موثر باشد، امکان دارد در سال های خیلی پربارندگی هم اتفاق افتد یعنی آب مورد نیاز (برای کشاورزی، صنعت، شهر و غیره ) کم بیاید به عنوان مثال در منطقه ای سطح کشت محدودة شهر، تعداد کارخانه ها، دانشگاه ها و دیگرفعالیت ها بیش از مقدار آب موجود آن منطقه،توسعه یابد، خشکسالی هیدرولوژیک اتفاق می افتد (آب مورد نیاز وجود ندارد) هر چند بارندگی منطقه در آن سال خیلی هم زیاد باشد.
مثل انسانی می ماند که خیلی هم پول دارد ولی بیش از توان مالی اش تاسیساتی را به وجود می آورد یا سرمایه گذاری می کند که پولش تمام و حتی مقروض می شود.
به عنوان مثال در همین سال جاری 1389 امارها نشان داده اند که ریزش های جوی بارندگی در استان آذربایجان شرقی حدود 48% نسبت به سال گذشته افزایش یافته ولی در همین سال کم آبی وجود دارد و حتی هشت دشت آن مانند دشتهای شبستر، آذرشهر، مرند، تسوج و غیره از لحاظ آب در شرایط بدی بسر می برند زیرا بر اثر برداشت بی رویه، سطح آب زیرزمینی پایین رفته و حالا باید برای جبران کمبود آب از رود ارس آب بگیرند ولی منطقه دیگری را با کم آبی مواجه کنند.
آب و هوای کره زمین از لحاظ دما تغییر کرده و گرمتر شده که نیاز به آب را بیشتر کرده اما از لحاظ بارش، تغییر اقلیمی چندانی رخ نداده بلکه نوسان اقلیمی است که یک سال بارندگی منطقه ای بیشتر و یکسال کمتر می شود اما می توان گفت در مجموع مقدار بارندگی هم در بسیاری از مناطق کشور ما کاهش یافته تغییر واقعی اقلیمی در طول صدها سال اتفاق افتاده: دوره یخبندان – دوره بارانی و غیره اما همین نوسان اقلیمی هم که یک سال تاکنون بارندگی بیشتر و یک سال کمتر می شود مسائل را در کشور ما، حادتر می کند، زیرا سالی که بارندگی زیاد می شود، سدها پرآب می شوند و مردم هم این بهبود وضعیت آب سدها را احساس می کنند و مسئولان هم اعلان می کنند« ظرفیت سدها نسبت به سال گذشته این مقدار افزایش یافته و امید می رود که در این سال از لحاظ آب مسئله ای نداشته باشیم و... » مردم هم با مشاهده ی زیادتر شدن بارندگی و هم خبر خوش مسئولان از پربدون مخازن سدها، اگر قصد صرفه جوئی در مصرف آب را هم داشتید، آن را فراموش کرده به مصرف معمولی (بی رویه) خود ادامه می دهند و حتی در مصرف آب، اسراف می کند که ممکن است به مرحله ای برسد که سدهای پر از آب نتوانند نیاز آبها را تامین کنند (خشکسالی هیدرولوژیک در ترسالی و بارندگی زیاد به وجود می آید!) و در سال های خشک یا خشکسالی هم بارندگی کم است و هم برای جبران کم شدن ریزش های جوی (آب مورد نیاز) آب بیشتری از سفره های زیرزمینی برداشت می کنند که با تداوم خشکسالی ها حجم عظیمی از مخازن آب زیرزمینی خالی می شود!

همیشه در خشکسالی هیدرولوژیک با کمبود آب هستیم
در طول چند دهه ی اخیر در نتیجه توسعه بی رویه کشاورزی، صنایع، شهرها، دانشگاه ها و... بالا رفتن سطح زندگی به ویژه زندگی شهرنشینی بدون توجه به میزان آب منطقه و کشور، از آب زیرزمینی بی رویه استفاده و آن را غارت کرده ایم که به شدت سطح آن پائین رفته و ده ها مسئله به وجود آمده که ذکر آنها در این نوشته نمی گنجد و حتی دشت ها و مناطقی است که سال ها حفر چاه جدید در آن ها ممنوع اعلام شده اما همچنان با حفر چاه های مجاز و غیرمجاز در آن به غارت بیشتر آب و تشدید شدت مسائل ادامه می دهیم و سطح آب آنقدر پائین رفته که به عقیده ی اینجانب اگر ده ها سال یا به عبارت دیگر بارندگی بیش از حد معمول هم صورت گیرد دیگر تاثیری در بهبود وضع آب زیرزمینی (با این روند برداشت) نخواهد داشت زیرا در مناطقی که سطح آب 100، 200،300،400 تا 500 متر و بیشتر هم پائین رفته دیگر آب این بارندگی ها قادر نیست سطح آب زیرزیرزمینی را بالا بیاورد و با این روند برداشت، از عمیق تر شدن سطح آب، جلوگیری کند، زیرا آب نزولات جوی با نشت و نفوذ و قطره قطره امکان دارد به آب زیرزمین برسد در حالی که ما با تلمبه زنی به اصطلاح بغل، بغل آب از آن برداشت می کنیم. ل
لذا با این وضعیت و برداشت آب از دل زمین، وضع آب و مملکت سال به سال بدتر می شود که نگارنده جمله ی: «آب هم پیر می شود» را مصداق آن می داند. بنابراین به عقیده ی این جانب دیگر امیدی حتی برای یک سال بهتر شدن وضع آب در کشور وجود ندارد و برای همیشه در شرایط خشکسالی هیدرولوژیک یعنی کم آبی قرار خواهیم داشت که اگر فکری اساسی برای آن نشود از شرایط کم آبی فعلی به کمبود آب و بحران آن در آینده ای نه جندان دور خواهیم رسید و روزگاری سخت خواهیم داشت در حالی که روز به روز نیازمان به مواد غذایی و رفع دیگر مایحتاج که همه به آب نیاز دارند، بیشتر می شود.
چه باید کرد: برنامه جامع آب کشور بسیار مفصل و در زمینه های گوناگون است که اجرای آن تنها به عهده وزارت نیرو نیست بلکه نیاز به همکاری مردم، دولت و فرد فرد جامعه ایرانی دارد و لذا شرح آن در حوصله ی این نوشته نیست. اما باید همه بدانند که مقدار آب هر منطقه یا کشور ثابت است ولی سال به سال که بر تعداد جمعیت افزوده می شود، علم و تکنولوژی توسعه می یابد، سطح فرهنگ و بهداشت بالا می رود به خصوص زندگی شهرنشینی رواج پیدا می کند مصرف آب بیشتر می شود جامعه ای که آب بیشتری مصرف می کند، آب بیشتری را هم آلوده می کند ضمن آنکه هر چه زمان می گذرد، توقع او به کیفیت آب هم بیشتر می شود.
خلاصه کشور در حال ترقی و توسعه است که به آب بیشتری نیاز دارد اما با غفلت در گذشته و بهره برداری بی رویه از آب زیرزمینی که آن را«غارت آب» نام نهاده ام این مایه حیات در همه جا در حال کاهش و در بسیاری مناطق در حال تهی شدن است.
لذا باید با مدیریت صحیح در زمینه های مختلف: مدیریت در جلوگیری از هدر رفتن آب ها، از طریق سد سازی در نقاط مناسب (برخلاف نظر بعضی ها که با دید ناقص زیست محیطی و بدون در نظر گرفتن تمام شرایط و وضعیت طبیعی انسانی و اقتصادی مملکت با سدسازی مخالفند و آبخیز داری در بالا دست سد و ایجاد شبکه آبیاری مدرن در پایین دست سد و کانال های سیمانی با درجات مختلف در دشت و نیز مزارع و دیگر اقدامات) مدیریت در انتقال آب به شهرها و مزارع مدیریت در مصرف آب در کشاورزی، شهر و دیگر مناطق مسکونی و نیز صنایع مدیریت در استفاده مجدد از آب و نیز مدیریت در جمع آوری آب بارندگی ها و به خصوص مدیریت در کنترل و بهره برداری از آب های زیرزمینی، از غارت آب بکاهیم و به وضعیت آب مملکت سر و سامان بدهیم تا دیرتر دچار کمبود آب و بحران آب گردیم و با همین شرایط خشکی و خشکسالی خود را سازگار سازیم هر چند همیشه در خشکی و خشکسالی هیدرولوژیک (کم آبی) خواهیم بود که ناشی از موقعیت کشور در این عرض جغرافیایی و نقطه ای از کره زمین و نیز رفتار نامناسب ما با طبیعت به ویژه آب کشور بوده است. (خود کرده را تدبیر نیست).
آب های شیرین در حال تمام شدن هستند و حالا به فکر استفاده از آب شور دریاهای شمال و جنوب کشور افتاده ایم!؟ با چه هزینه ای!؟ راه دیگری هم وجود ندارد.

 


منبع: / سایت خبری / عصر ایران ۱۳۸۹/۸/۱۱

نویسنده : پرویز کردوانی

نظر شما