موضوع : پژوهش | مقاله

اندیشه‌هاى سیاسى شهید حکیم


منبع:روزنامه رسالت
محوریت حوزه‌هاى علمیه و مرجعیت دینى از اصلى‌ترین اندیشه‌هاى سیاسى شهید حکیم بود.
اندیشه‌هاى سیاسى شهید آیت‌‌الله حکیم همان اندیشه‌هاى سیاسى حوزه‌هاى علمیه است. دیدگاه ایشان محوریت اسلام، محوریت تشیع، محوریت حوزه‌هاى علمیه و مرجعیت دینى و نیز وحدت جامعه اسلامى بود
در ابتدا حضرتعالى درباره هدف از تاسیس مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق صحبتى بفرمایید

پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران مسلمانان جهان به این باور رسیدند که مى‌توان در اواخر قرن بیست نیز حکومتى اسلامى تشکیل داد و در بین کشورهاى اسلامى طبیعى بود که عراق بیش از سایر کشورها تحت تاثیر این انقلاب واقع شد. براى اینکه میان ملت عراق و ایران یک ویژگى و عناصر خاصى حاکم بود که فرهنگ و تاریخشان شباهت زیادى باهم داشت و هر حادثه‌اى که در یکى از این دو کشور رخ مى‌داد بازتابش در آن کشور دیگر بسیار زیاد بود .حوزه‌هاى علمیه ایران غالبا در عراق بود مراجع تقلید ایران در عراق اقامت داشتند،‌رهبر انقلاب اسلامى ایران مدت زیادى در نجف زندگى مى‌کرد و هدایت انقلاب را از آن کشور انجام مى‌داد و مردم عراق احساس مى‌کردند که شیعیان ایران جزلاینفک آنان هستند. دولت عراق پس از احمد حسن بکر به صدام منتقل شد و حزب بعث وقتى با حرکتهاى مردمى در عراق مواجه شد، خشونت را تنها راه حل خود برگزید و به جنبش‌هاى اسلامى فشارهاى زیادى وارد آورد، به حوزه‌هاى علمیه حمله کرد، علماى زیادى را به شهادت رساند که مى‌توان به آیت‌‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر در عراق و سیدحسن شیرازى در بیروت اشاره کردو مبارزین عراقى در آن زمان ایران را تنها ملجا خود یافتند و اغلب به ایران پناهنده شدند و البته تا حدودى کشور سوریه هم از مبارزین استقبال مى‌کرد ولى سایر کشورهاى همسایه موضع‌گیرى مناسبى با مبارزین عراقى نداشتند.
در ایران حرکتهاى زیادى ازسوى مبارزین شروع شد از جمله سازمان عمل اسلامی،‌ حزب الدعوه اسلامی، سازمان مجاهدین عراقى و شخصیت‌هاى مستقلى که در رابطه با عراق فعالیت مى‌کردند.پس از مدتى مبنا بر این شد که جلساتى بین عده‌اى از شخصیت‌هاى عراقى صورت بگیرد که آقایان سیدکاظم حائری، آصفی، شهید حکیم، خود بنده و چند نفر دیگر در این جلسات حضور داشتیم و به این تصمیم رسیدیم که مجلس اعلاى انقلاب اسلامى تاسیس شود و نمایندگان کل گروه‌هاى عراقى در این مجلس حضور یابند و جریان واحدى شکل گیرد.
نقش شهید آیت‌الله حکیم در ایجاد و تداوم این مجلس چه بود؟

شهید آیت‌‌الله حکیم یکى از موثرترین و بارزترین شخصیتهایى بود که در ایران حضور داشت و در شکل‌گیرى مجلس اعلا اصلى‌ترین نقش را ایشان برعهده داشت و تلاشهاى زیادى در این راستا انجام داد. به طورى که این مجلس با نام ایشان عجین شده بود.
وضعیت فعلى این مجلس پس از شهادت شهید حکیم و نیز سرنگونى رژیم بعث و صدام چگونه است؟

مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق یکى از سازمان‌ها و گروه‌هاى فعالى است که در عراق فعالیت دارد. حضور شهید حکیم که چند دهه مبارزات جدى با حزب بعث داشت و نیز شهادت عده زیادى از خانواده‌ ایشان و نیز مقام علمى ایشان به این مجلس اعتبار و وجهات خاصى بخشیده بود و با شهادت وى این جنبه کمرنگ شد ولى مجلس اعلا باتوجه به تجربه و سابقه‌اى که با مدیریت شهید حکیم به دست آورده، سازمانى پویا و فعال است و درحال حاضر به نظر بنده باتوجه به شهادت آیت‌‌الله حکیم دوران بازسازى و ترمیم را طى مى‌کند. شهید حکیم در عراق به عنوان رهبر مطرح بود و جریانات و گروههاى زیادى نسبت به ایشان اعتماد داشتند و همکارى داشتند و شهادت وى ضربه سنگینى بر پیکره این مجلس بود.این مجلس باید موضع‌گیر‌ى‌هاى جدى‌تر نسبت به حضور اشغالگران بگیرد و نقش اصلى خود را به خوبى ایفا کند.
شهید آیت‌‌الله حکیم در مدت کوتاهى که در عراق حضور داشت چه نقشى ایفا کرد و چه تحولاتى در عراق رخ داد؟

در حقیقت شهید حکیم نقشى را در عراق آغاز کرد که خیلى به جا و مناسب بود ولى متاسفانه زود دشمنان به نقش ایشان در آینده عراق پى بردند و قبل از آنکه اهدافش به ثمر بنشیند به شهادت رسید. در عراق از دو راه مى‌توان جامعه را فعال ساخت؛ یکى از طریق حوزه‌هاى علمیه و دیگرى از طریق سازمانهاى سیاسى دینى که با حوزه مرتبط هستند. شهید حکیم در نظر داشت مجلس اعلا در بغداد به فعالیت‌هاى سیاسى بپردازد و خودشان در نجف‌اشرف فعالیت حوزوی، تبلیغى و فرهنگى انجام دهند و حوزه را فعال سازند و به همین منظور نیز در نجف اقامت کردند و نمازجمعه اقامه نمودند و حوزه بانوان را تاسیس ساختند. ولى ایجاد تحولى اساسى در حوزه‌اى کهن همچون نجف‌ زود ثمر نخواهد داد و متاسفانه تلاشهاى ایشان قبل از ثمردهى با شهادتشان متوقف شد که امیدواریم اهداف و آرمانهاى بلند ایشان تداوم یابد و حوزه نجف با حضور مراجعى همچون حضرت آیت‌‌الله العظمى سیستانى که از جایگاه بسیار خوبى در عراق برخوردار هستند ما شاهد تحولى شگرف باشیم و خساراتى که در چند دهه حکومت صدام به حوزه نجف وارد شده جبران شود.
درباره اندیشه سیاسى شهید حکیم صحبت بفرمایید و اینکه برنامه‌هاى ایشان براى آینده عراق چه بود؟

بنده از دوران جوانى با ایشان دوست بودم و به نظرم اندیشه‌هاى سیاسى شهید آیت‌‌الله حکیم همان اندیشه‌هاى سیاسى حوزه‌هاى علمیه است. دیدگاه ایشان محوریت اسلام، محوریت تشیع، محوریت حوزه‌هاى علمیه و مرجعیت دینى و نیز وحدت جامعه اسلامى بود.در یکصد سال گذشته در ایران و عراق شاهد بودیم که جریانات و گروه‌هایى که از حوزه علمیه نشات نگرفته بودند و با مرجعیت پیوند ضعیفى داشتند حرکت‌هایشان یا به شکست انجامید و یا اینکه به انحراف کشیده شدند. حوزه‌هاى علمیه دو جنبه اصلى دارند یکى داشتن قدرت جدى در جامعه شیعه و دیگرى استقامت زیاد و باتوجه به ارتباطى که با قرآن، احادیث و اجتهاد دارد مسائل روز را با معیار و مبناهاى دقیقى مى‌سنجد و با آن مسیر را طى مى‌کند و دور شدن جریانات، گروه‌ها و سازمانها با مرجعیت و حوزه‌هاى علمیه دو مشکل اساسى را براى آنها به وجود آورده یکى شکست و دیگرى انحراف.
بنابراین محوریت مرجعیت دینى و محوریت حوزه‌هاى علمیه یکى از اندیشه‌هاى اساسى شهید آیت‌‌الله حکیم بود و همچنین این اندیشه‌ یکى از اساسى‌ترین تفکرات جریانهاى اصیل شیعه به شمار مى‌رود.
باتوجه به اینکه حضرتعالى سالها با شهید حکیم مانوس بوده‌اید از ویژگیهاى بارز ایشان برایمان صحبت کنید

شهید حکیم از همان جوانى در فعالیت‌هاى مردمى و مبارزاتى فعالیت چشمگیرى داشتند. ایشان نزدیکترین فرزند امام حکیم به آیت‌‌الله شهیدسیدمحمد‌باقر صدر بود و شهید صدر بارها در جملاتى از ایشان ستایش کرده‌اند. شهید حکیم در همان جوانى در پى ایجاد تحول و پویایى در حوزه نجف بودند و در همین راستا مدرسه علمیه‌اى در نجف تاسیس کردند. در پى ‌تحولاتى که در عراق شد ایشان چند بار زندان افتاد و ممنوع‌الخروج شد و مخفیانه به سوریه و سپس به ایران هجرت نمود. چون ایشان و برادر بزرگشان آیت‌الله سیدمهدى حکیم تصمیم گرفتند از عراق متفرق شوند و کل وقت خود را به مبارزه بر علیه رژیم اختصاص دهند و این مسئله بسیار مهمى بود. چرا که یک عالم دین و یک آ‌قازاده مرجع بزرگ عراق و شیعیان جهان و کسى که حوزه ایشان را به عنوان عالم و مجتهد پذیرفته بود، با این شرایط تصمیم گرفت تمام عمر خود را به مسائل سیاسى اختصاص دهد، بسیار کار بزرگى بود .و پس از شهادت چند نفر از برادرانش تصمیم ایشان جدى‌تر شد و نیز صبر و شجاعت ایشان در پى شهادت عده‌ زیادى از خانواده ایشان بسیار ستودنى است.
و همچنین ورود ایشان پس از سقوط صدام به عراق نیز قابل ستایش است چون در آن شرایط اوضاع امنیتى بسیار خراب بود ولى ایشان تکلیف را در این دیدند که به عراق بیایند با آن شرایط آ‌مدند و حتى روز اول رجب باتوجه به اینکه ایشان را تهدید به مرگ کرده ‌بودند دست از اقامه نماز برنداشت و گفت من به تکلیف خویش عمل مى‌کنم.تدین، تعبد و نمازهاى شب و عبادات و راز و نیاز و گریه ایشان که دیگر جاى بحث ندارد و بسیار بر همگان روشن است که چقدر ایشان ارتباط قوى با خدا داشت.
شهید حکیم در مسیر حق قرار گرفته بود و تنها با خدا معامله کرده بود و خداوند نیز اجر شهادت را به ایشان به خاطر خلوص و نیت پاک اهدا کرد. ایشان هرگز کارهاى خیرش را آ‌شکار نمى‌کرد. اهل ریا نبود، مجسمه تقوا و خلوص بود - ویژگى‌هاى زیاد دیگرى که فرصت بازگویى همه آنها نیست.

نظر شما