« کوفه » پایگاه مهم اسلام در شرق و آسیب شناسی اجتماعی آن
نویسنده: نوروز اکبری زادگان
منبع: عاشورا خروش بیداری
موقعیت استراتژیک کوفه
وجود بحران های سیاسی – اجتماعی و اقتصادی در مدینه و در آخرین سال های حیات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) ، تدبیر خلفا در برابر این بحران ها و مقابله با عصیان های اجتماعی ، نیز دست یابی به آذوقه و غنایم و رفاه برای مردم بحران زده ی مدینه و اعراب نومسلمان و تلاش برای گسترش حوزه ی امپراتوری اسلامی به ویژه درمحور شرق و تسخیر امپراتوری ایران ، از دلایل مهم توجّه دستگاه خلافت برای تأسیس پایگاه مهمی در شرق یعنی کوفه . در خصوص انگیزه ها و اهداف تأسیس کوفه می توان به عوامل مهم زیر نیز اشاره کرد که موقعیت استراتژیک کوفه را به روشنی آشکار می سازد:
الف) ایجاد اردوگاه ثابت نظامی
خلیفه ی دوم با ترغیب مسلمانان به حمله به ایران ، در نامه خود به سعد ابن ابی وقاص در جنگ قادسیه ، در مورد دست یابی به غنایم و آذوقه تصریح کرده بود.(1) وی در پی عمل کرد بسیار بد مغیره بن شعبه ، فرماندار بصره ، ه ابوموسی اشعری دستور داد تا به بصره رود و به اعرابی که آن جا هستند و یا بدان جا مهاجرت کرده اند ، زمین و املاک اختصاص دهد و هر قبیله ای را در محله ای اسکان دهد و مردم را به خانه سازی وادار کند و برای مسلمانان در بصره مسجد بزرگی بنا کند تا نماز جمعه در آن اقامه شود.(2) خلیفه ی دوم هم زمان با بنای « بصره » و اسکان دادن اعراب در محلّات آن ، در بین سال های 17 تا 19 هجری ، « کوفه » را بنا نهاد. شهر کوفه مشتمل بود بر جلگه ی پهناوری که در کنار شط و در جوار « حیره» از شهرهای قدیمی ایران . و احتمالاً مقصود خلیفه از ساختن کوفه آن بود که در جانب غربی فرات ، اردوگاه ثابتی برای لشگریان فراهم کرده باشد.(3)
ب) عدم نفوذ عناصر غیر مسلمان به کوفه
فاتحین مسلمان با آگاهی از هوای نامناسب تیسفون و تبدیل شدن آن به ویرانه ، می دانستند که کوفه می تواند بهترین نقطه ای باشد که در آن جا عناصر غیر مسلمان نفوذ نداشته باشند.
ج) پایگاه مهم فتوحات مسلمین در شرق
نکته ی قابل اشاره ی دیگر آن که بنای کوفه به نفس فتوحات بر می گشت ؛ به این معنا که با گسترش فتوحات به ایران و نواحی شمال شرقی و مشرق ایران و نفوذ در مناطق ماوراءالنهر ، عملاً امکان اعمال هدایت و رهبری مرکز خلافت ( مدینه) بر آن نواحی میّسر نبود. بنابراین مسلمین نیازمند تأسیس پایگاهی در ضرق بودند و با توجّه به موقعیت جغرافیایی منطقه ، کوفه می توانست در تحقّق این مهم ایفای نقش نماید.
ماهیّت سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی کوفه
در ابتدا باید توجّه داشت که از اواخر دوران حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) و خصوصاً در سال نهم که به « عام الوفود» معروف شد ، قبایل مختلفی به مدینه روی نهاده و اسلام آوردند و مدینه با مشکلات اجتماعی قابل ملاحظه ای روبه رو شد . صدور این بحران ها از سوی دستگاه خلافت ، برای حفظ مدینه از آسیب ها ، شورش ها و عصیان های اجتماعی می توانست یکی از علل مهم دست یازیدن خلفا به فتوحات محسوب گردد. با ملاحظه ی رشد فزاینده ی جمعیت مدینه و گرایش گروه ها و قبایل عرب به اسلام و بیعت با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) در عام الوفود و سپس استقرارشان در مدینه و عدم وجود ظرفیت های لازم برای پذیرش این جمعیت متراکم و در نتیجه بروز بیکاری و مشکلات اقتصادی – اجتماعی ، در کنار نو آشنا بودن مردم با فرهنگ و تعالیم اسلامی و عدم تعمیق آموزه های دینی می توانست دلایل مهمی برای ایجاد بستر و زمینه های بحران های اجتماعی از سویی و به کارگیری این جمعیت آماده ی جذب ، برای گسترش اسلام از سوی دیگر در امر فتوحات مؤثر باشد. به بیان دیگر اهداف خلفا از روی آوردن به فتوحات اسلامی ، حل معضلات اقتصادی و سیاسی آن روز جامعه ی اسلامی به مرکزیت مدینه بود . بر این اساس می توان دریافت که چرا خلفا به مسأله ی فتوحات و کسب غنایم و توسعه ی جغرافیایی قلمرو اسلامی تا بدان حد اهتمام داشتند . متأسفانه در چنین شرایطی آن چه بدان اهمیّت لازم داده نمی شد ، « مسأله ی تربیت دینی و نشر و توسعه ی ایمان و اعتقاد اسلامی » بود. در باب انگیزه های سیاسی خلفا از فتوحات ، می توان اذعان داشت که توجّه خلیفه ی اوّل بیشتر معطوف به خاموش نمودن شعله های عصیان هایی بود که در خود عربستان افروخته شده بود . مثل شورش اهل ردّه که از پرداختن زکات سر باز زدند و خلیفه توسط خالد بن ولید با عمل کردی کاملاً غیر اسلامی آنان را سرکوب نمود. ولی در دوره ی خلفای بعدی ، بیشتر به مسایل خارج از عربستان مثل ایران ، مصر ، سوریه و شام توجّه می شد . این چنین بود که با توسعه ی دامنه ی فتوحات ، توجّه بیشتر اعراب مسلمان به سرزمین های دیگر معطوف شد و در نتیجه شرایطی پیش آمد که اشتباهات داخلی و بدعت های خلفا و سیاست های معارض آنان با سنت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) زیر سؤال نمی رفت و این مطلوب خلفا بود. علی رغم این مسایل به نظر می رسد که عمده ترین نتایج مثبت فتوحات اسلامی در دوره ی خلفا ، فراهم شدن زمینه های گسترش اسلام در بین ملل غیر عرب بود ، به طوری که ایرانیان و نیز عمدتاً موالی که بیشتر جمعیت کوفه بودند ، پس از درک عظمت و حقیقت اعتقادات پاک اسلامی ، بیشترین خدمات را به دین اسلام ، با وجود عمل کرد منفی فاتحین در قرون بعدی ، نمودند . با این همه ، وفاداری بخشی از جمعیت کوفه به پایگاه امامت علوی قابل تحسین بود . برخی مورخین معتقدند که عامل مهم گرایش به تشیع در مردم عراق و خصوصاً کوفه ، به اسلام آوردن قبایل عربی یمن مانند بنی همدان و بنی نخع بر می گردد . این چنین بود که در مدت کمی کوغه به مرکز تشیع تبدیل شد .
نکته ی مهمّی که در رابطه با ماهیت فرهنگی کوفه قابل توجّه است ، شیوه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) در جنگ ها و فتوحات اسلامی است که به طور کلّی شیوه ای کاملاً فرهنگی بود ، قبل از آن که نظامی ، اقتصادی یا سیاسی باشد . آن حضرت صرف اظهار مسلمانی و جاری نمودن شهادتین و انجام برخی شعائر و ظواهر اسلامی را کافی نمی دانست ؛ بلکه برای جذب مردم ، مربیّان و معلّمان قرآنی چون مصعب بن عمیر را در دسته های کوچک و بزرگ اعزام می کرد تا قرآن و احکام اسلامی را بدانان بیاموزند . امّا در دوره خلفای سه گانه و سپس به ویژه در دوران امویان ، خبری از این دسته های فرهنگی و مبلّغین نبود . بنابراین عمده ی جمعیت کوفه از آغاز تأسیس تا تشکیل دولت علوی ، در اصل فاتحان و جنگ جویان و مردمی بودند که درک صحیحی از اسلام نداشتند و نو مسلمانانی بودند که بیشتر نیازمند تربیت صحیح اسلامی بودند اگر چه افرادی از مهاجرین و انصار در میانشان آن ها حضور داشتند ، امّا آن ها هم غالباً در اندیشه ی رسیدن به غنایم بودندو در اندک زمانی رؤسایشان ثروت زیادی جمع کردند و چنان به اشرافیّت گرایش یافتند که دیگر خبری از مساوات اسلامی نبود و تا آن جا پیش رفتند که در دوره ی خلیفه ی سوم ، در حقیقت زمینه های لازم برای ادعای تفوّق قوم عرب بر عناصر غیر عرب که امویان بدان دست یازدند ، فراهم شد . مقایسه ی اجمالی مراکز مهم عراق ( کوفه) و شام و حجاز ( مکه و مدینه) در صدر اسلام و توجّه کانون و لایت علوی به کوفه و نیز تمایل شیعیان کوفه به امامت علویان در کنار رقابت های دیرینه ی اعراب یمنی و شام ، اهمیّت پایگاه کوفه را در عالم اسلام آشکارا نشان می دهد. در مورد وضعیت کلّی کوفه می توان گفت که هجوم و مهاجرت دسته های زیادی از مردم سرزمین های فتح شده به کوفه و نیز رواج بازار پر رونق بحث و جدل با مهاجران مختلفی از کیش ها و فلسفه های گوناگون ، تأثیر مهمی در شکل گیری تمایلات درونی و اخلاقی مردم کوفه داشته است.
اهمیّت کوفه در مقایسه با بصره و حجاز
پس از آن که وضعیت تاریخی و اجتماعی کوفه ملاحظه گردید ، در یک بررسی تطبیقی میان کانون های عراق و حجاز می توان به نکات زیر اشاره نمود:
وضعیت کوفه
1. کوفه مهم ترین کانون انقلاب در جهان اسلام آن روز بود . زیرا فکر تغییر حاکمیت پس از معاویه را داشت.
2. اکثر انقلابیون کربلا- غیر از بنی هاشم – از اهل کوفه بودند.
3. کوفیان بیشتر از دیگران تحت تأثیر آثار فرهنگی اسلام از دوره ی امام علی (علیه السلام ) تا امام حسین(علیه السلام ) بودند و از این رو درک بهتری نسبت به انحراف حاکمیت و سیاست های غیر اسلامی پایگاه امویان در شام داشتند.
4. کوفه به لحاظ تاریخی با خشونت های زیادی مشهور شده بود.
5. پس از دوران امام علی (علیه السلام ) بیشترین تعداد خوارج و پیروان تفکّر خارجی گری را مردم کوفه تشکیل می داد.
6. علاوه بر این ها اختلافات عراق و شام از دوره ی خلیفه ی سوم به طور عملی بر سر مسأله ی قسیم غنایم فتح ارمنستان آغاز شده بود و دامن زدن به اختلافات قبیله ای نیز مزید بر این علّت بود .
وضعیت بصره
1. بر خلاف کوفه ، به محافظه کاری و کناره گیری از انقلاب معروف بود.
2. بیشترین اهالی بصره از اعراب شمالی یعنی ربیعه و مضر بودند ؛ برخلاف کوفیان که عمدتاً از اعراب یمنی و جنوبی بودند و اختلافات دیرینه ای با یک دیگر داشتند.
3. اختلافات اهالی بصره با قبایل کوفه بر سر مسأله ی حقّ دریافت مالیات از آن منطقه ، بسیار طولانی شده بود.
4. به لحاظ تاریخی ، اهالی بصره در جنگ جمل مغلوب کوفیان شده بودند که این شکست برای آن ها گران تمام شده بود .
5. در جریان نهضت امام حسین (علیه السلام ) ، نامه های آن حضرت را اشراف بصره پنهان می کردند و حتی منذربن جارود فرستاده ی امام ( علیه السلام ) را گردن زدند.(4)
وضعیت حجاز( مکه و مدینه)
1. مردم این خطّه به تمایل به آرامش و صلح و سازش شناخته می شدند.
2. از آن جا که وجود مرکزیت خلافت اسلامی در حجاز و سیاست های معاویه و امویان ، اشراف حجاز را عیّاش و خوش گذران بار آورده بود، به تدریج دچار آفت ، « انفعال» شدند و به همین دلیل خروج امام حسین (علیه السلام ) از حجاز ، چندان عکس العملی را برنیانگیخت.
موضع گیری مردم کوفه در برابر قیام عاشورا
آن چه در مورد کوفه باید به آن توجّه داشت این است که بیش از یک سوم تا نیمی از مردم کوفه را شیعیان تشکیل می دادند که عمدتاً هم تشیّع شان سیاسی بود تا عقیدتی . « آن ها احساس مذهبی نداشتند ، بلکه به دلایل سیاسی ، هوادار خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) بودند ؛ تمایزی که مسلّماً باید به منظور درک بهتر تاریخ صدر تشیع در اسلام مورد نظر قرار گیرد ، آنان صدها نامه با امضاهای گروهی به سوی امام حسین (علیه السلام ) فرستادند و وقتی که مسلم بن عقیل به کوفه رسید ، در اطراف او گرد آمدند ؛ ولی این اقدام برای اکثر آنان بیان آرزوهایشان مبنی بر سقوط استیلای شامیان بود می داد ، هدفی که به اعتقاد آن ها ، امکان دسترسی بدان تنها از طریق امام حسین (علیه السلام ) وجود داشت.»(5) عوامل مهم عدم حمایت مردم کوفه از امام حسین (علیه السلام ) عبارت بود از :
1. کنترل شدید ابن زیاد و زندانی بودن برخی شخصیت های با نفوذ کوفه .
2. تهدیدات و گردن زدن های متعدّد ابن زیاد از کوفیان.
3. کارگر افتادن سلاح تطمیع ابن زیاد و همراهی سران قبایل با او .
علل ریزش کوفیان از نگاه امام حسین (علیه السلام )
حضرت در دومین سخنرانی مهمّ خویش در روز عاشورا ، به مشکلات اصلی کوفیان اشاره می فرمایند که موجب عدم همراهی آنان با جبهه ی حق شده بود: « ... و لا امل اصبح لکم الا الحرام من الدنیا انالوکم و خسیس عیشٍ طمعتم فیه ...»
اوّلاً : ... طعمه ی حرامی که از دنیا که به شمار رسانیده اند و زندگی ذلّت باری که چشم طمع به آن دوخته اید...
« ... فأنّما انتم من طواغیت الامة و شداد الاحزاب و نبذة الکتاب و نفثة الشیطان و عصبة الاثام و محرّ فی الکتاب و مطفیءالسّنن...»(6)
ثانیاً: ... شما از گروه گنه کاران و تحریف کنندگان کتاب ( قرآن کریم) و خاموش کنندگان سنن می باشید و پیشوای استهزاء گران هستید که قرآن را مورد استهزاء و مسخره قرار می دهند...
علل اصلی گمراهی خواص در عاشورا از نظر رهبر معظّم انقلاب ( مدظله العالی)
معظّم له در بیانات خویش در جمع رزمندگان اسلام ، در لشکر 25 کربلا ، با استناد به آیه ی 59 سوره ی مریم ( فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات ...) دو علّت عمده را خاطر نشان فرمودند :
1. دور شدن از خدا و فراموشی معنویت:
«... فراموش کردن خدا و معنویت ، جدا کردن حساب معنویت از زندگی ، فراموش کردن توجّه و ذکر و دعا و توسّل و طلب توفیق از خدای متعال و توکّل بر خدا ، و کنار گذاشتن محاسبات خدایی از زندگی ...»
2. دنیا طلبی و فراموشی آرمان ها:
« ... آن که به فکر جمع آوری ثروت و التذاذ است ، به دام شهوت دنیا می افتد و آن ها را اصل می داند و آر مان ها را فراموش می کند...» معظّم له دوران لغزش خواص طرف دار حق را از حدود هفت سال بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) می دانند که امتیازات مالی از بیت المال به سابقه دارهای مسلمان داده شد تا آن جا که رفته رفته در زمان خلیفه ی سوم ، برجستگان صحابه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) جزو بزرگ ترین سرمایه داران زمان خود بودند .(7)
پی نوشت ها :
1- طبری : تاریخ الرسل و الملوک ، ترجمه پاینده ، نشر اساطیر ، سال 1362 ، چ2 ، ج4 ، صفحات 1645و 1646.
2- دینوری : اخبار الطوال ، ترجمه مهدوی دامغانی ، نشر نی ، 1368 ، چ 3 ، صفحات 15 به بعد.
3- لسترنج : جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی ، ترجمه محمود عرفان ، تهران ، انتشارات علمی و فرهنگی ، 1367 ، چ3 ، ص127.
4- شمس الدین ، محمد مهدی : انصار الحسین (علیه السلام ) ، ترجمه ناصر هاشم زاده ، انتشارات امیرکبیر ، 1364 ، صفحات 211-207.
5- جعفری ، سیّد حسین : تشیع در مسیر تاریخ ، ترجمه سیّد محمّد تقی آیت الهی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، تهران 1359 ، ص175.
6- نجمی ، صادق : سخنان حسین بن علی (علیه السلام ) ، ص247.
7- جمعی از نویسندگان : مجموعه مقالات « خورشید شهادت» ، دانشگاه امام حسین (علیه السلام ) ، 1377 ، جلد 5، ص120.
نظر شما