موضوع : پژوهش | مقاله

رایانه و محیط زیست


رشد و توسعه‌ی رایانه‌ها در چند دهه‌ی اخیر، علی‌رغم پاره‌ای پیشرفت‌ها، تأثیرات مخربی بر زیستگاه‌های بشری و محیط زیست وارد نموده که بیش از همه، به دوری مردم از طبیعت منجر گردیده است. فلسفه‌ی انسان‌محور غربی که عامل تخریب گسترده‌ی محیط زیست به ویژه در قرن بیستم بوده است،‌ از رایانه‌ها در جهت توجیه فرهنگ مادی انسان‌محور و سودجویی خویش بهره‌ می‌برد و از این وسیله برای تحکیم مبانی سلطه‌ی خود سود می‌جوید؛ در حالی که احترام به طبیعت و حفظ محیط زیست، سرلوحه‌ی مفاهیم و تعلیمات همه‌ی فرهنگ‌ها و آیین‌های غیرغبی بوده است.


گزارش‌های اخیر در مورد تغییرات ایجاد شده در اکوسیستم‌های حیاتی ما نظیر گزارش‌ سالانه جهان مؤسسه «وردواچ» (Worldwatch) و ویژه‌نامه مجله معتبر «ساینتیفیک آمریکن» با عنوان «مدیریت سیاره زمین» از این تفکر پیروی می‌کند که رایانه‌ها یکی از مهم‌ترین فن‌آوری‌های در دسترس ما هستند که می‌توانند به درک گستردگی بحران و مراحل متوقف نمودن آن کمک کنند. همچنین با پردازش داده‌های علمی و مدل‌ سازی چگونگی عکس‌العمل سیستم‌های طبیعی، می‌توان در برابر تغییرات به وجود آمده توسط فعالیت‌های انسانی، واکنش نشان داد و این اقدامات می‌تواند رایانه‌ها را به عنوان وسیله‌ای ضروری در جهت رویکردهای داده‌محور که منجر به درک طبیعت پویا و منسجم محیط زیست می‌گردند، معرفی نماید.
با پذیرش نقش رایانه‌ها در کنترل و شناخت بحران‌های زیست محیطی، من معتقدم که رایانه‌ها با کمک جوامع غربی، تخریب زیستگاه‌های بشری را تسهیل نموده‌اند. امروزه، استفاده از فن‌آوری‌های رایانه‌ای، علاوه بر ایجاد رویکرد مخرب در ویرانی محیط زیست ما، به فاصله گرفتن انسان از دنیای طبیعت منجر گردیده است. تأثیرات این تفکر دکارتی را می‌توان در جهت‌دهی مقالات نشریه ساینتیفیک آمریکن مشاهده نمود که همة این بحران‌های زیست محیطی را تنها مشکلی عقلایی در مدیریت سیاره زمین می‌داند. به عنوان مثال، ویلیام سی کلارک در مقاله خود چنین می‌نویسد: «مدیریت سیاره زمین نیازمند پاسخ به این دو پرسش است: «ما به چه سیاره‌ای نیازمندیم؟ و به چه نوع سیاره‌ای می‌توانیم دست پیدا کنیم؟» این نوع تفکر، ریشه در انسان‌محوری موجود در فلسفه غرب دارد که انسان را در مرکز عالم قرار داده و او مجاز است که زیست بوم دنیا را به عنوان منبعی در جهت دستیابی به اهدافش به کار گیرد. به هر ترتیب، در مقالات نشریه ساینتیفیک آمریکن و گزارش سالانه مؤسسه ورد واچ، می‌توان علایم این اندیشه را مشاهده نمود و چگونگی تأثیرات مخرب رایانه‌ها را در بحران‌های زیست محیطی کره خاکی درک کرد. البته اگر چه این دو گزارش، منبع ارزشمند و پرباری از اطلاعات مختلف را در این حیطه ارائه می‌نماید، اما به دلیل رویکرد خاص این دو مؤسسه، آن‌ها به صورت کامل، این مطلب را که فرهنگ کنونی ما، عامل اساسی در تخریب گسترده محیط زیست کره زمین است، نادیده می‌گیرند.
در واقع، مبحث فرهنگ کنونی حاکم بر دنیا به ویژه غرب، در این گزارش‌ها هرگز مطرح نشده ‌است، در حالی که در اصل، این فرهنگ است که بحران‌های زیست محیطی را به وجود می‌آورد.
به ویژه، این موضوع هنگامی تعجب برانگیز است که بدانیم «فرهنگ» به عنوان سنگ بنای همه فعالیت‌های بشری، زمینه‌ساز تغییرات ایجاد شده در اکوسیستم‌های طبیعی جهان که در معرض تخریب قرار گرفته است، می‌باشد. عقاید، ارزش‌ها، استفاده از فن‌‌آوری، فعالیت‌های اقتصادی و فرآینده‌های سیاسی، علی‌رغم تغییر از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر، مستقیماً با رشد جمعیت، از بین رفتن پوشش جنگل‌ها، تخریب محیط زیست که حیات گونه‌های حیوانی و گیاهی را در معرض تهدید قرار داده، افزایش گرمای اتمسفر و تأثیرات گلخانه‌ای، پراکنده نمودن زباله‌های سمی در طبیعت و منابع آب و هم چنین فرسایش خاک در ارتباط است. البته از قضای روزگار، پژوهشگرانی که اطلاعات مناسب و شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای خود را در مورد چگونگی تخریب محیط زیست در برابر آسیب‌های به وجود آمده توسط انسان امروز ارائه می‌نمایند، نتایج فعالیت‌های خود را بر نقش عقاید فرهنگی و فعالیت‌های صورت گرفته ناشی از آن، متمرکز ننموده و عملاً از این مبحث مهم چشم می‌پوشند.

بحران‌های زیست محیطی ـ فرهنگی
در دنیای امروز، باید عبارت «بحران‌های زیست محیطی» را «بحران‌های زیست محیطی ـ فرهنگی» نامید. با این رویکرد، ما به صورتی کامل‌تر و همه جانبه‌تر می‌توانیم نقش فرهنگ کنونی حاکم بر جوامع و همچنین نقش رایانه‌ها را در این بحران بشناسیم و چگونگی شناخت رایانه‌ها از سوی عموم مردم و دانش آموزان و دانشجویان را بهتر درک کنیم. همچنین به این ترتیب می‌توان این بحث را مطرح نمود که آیا ممکن است در مباحث آموزشی، نرم‌ افزارهایی طراحی نماییم که فرهنگ‌های کنونی ما را علی رغم وجود همة تفاوت‌ها، تغییر شکل داده و اصلاح نماید؟
در این مبحث باید توجه نمود که اصولاً آیا امکان استفاده از رایانه‌ها در جهت بهبود و اصلاح رفتارهای تخریب کننده محیط زیست انسان‌ها وجود دارد یا خیر. اما در ابتدا نیازمند آن هستیم که سایر جنبه‌های رویکرد فرهنگی (cartesian) را که به وسیله رایانه‌ها توسعه یافته است، بشناسیم؛ زیرا این رویکرد به عامل مسلط و حاکم بر دانش ما تبدیل گردیده است. این رویکرد دکارتی، به دلیل دارا بودن اجزای مختلف خود، از سایر فرهنگ‌ها متفاوت است و در بخش‌های مختلف، راهی متفاوت از حفظ زیست بوم‌های پایدار طبیعی کره خاکی که در طول هزاران سال تشکیل گردیده است، طی می‌نماید. البته این تفاوت به معنای پذیرش کامل سایر فرهنگ‌ها نخواهد بود، بلکه ما خواهان فرهنگی هستیم که تلاش نماید یک زندگی متعادل و همسو با حفظ طبیعت برای شهروندانش تدارک ببیند. در این فرهنگ، راهکارهای اخلاقی و قانونی مناسب جهت حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از سوء استفاده از این منابع تدارک دیده می‌شود؛ هر چند با مشاهده و بررسی فرهنگ‌های کنونی حاکم بر دنیا، درمی‌یابیم که هیچ یک از این فرهنگ‌ها با فرهنگ مورد نظر ما همخوانی نداشته و هر یک راهی متفاوت را می‌پیماید. این اندیشه دکارتی، علاوه بر نادیده گرفتن طبیعت و تأثیر آن بر زندگی بشر، دیدگاهی بر مبنای حاکمیت مطلق بشر بر حهان داردکه این اندیشه به رشد و توسعه رایانه‌ها در عصر حاضر منجر گردیده‌ است. هم چنین پیشینه این تفکر را می‌توان در نظرات دکارت و دانشمندانی که جهان را در ید مطلق انسان می‌دانستند، جستجو نمود. این تفکر مادی‌گرایانه و حسابگرانه با نگاه مکانیکی خود به طبیعت، بنیان‌گذار تخریب محیط زیست در عصر کنونی شده است. در مقابل، با نگاهی به مکاتب فکری شرق دور نظیر کنفسیوس، کویوکن و هوپی می‌توان به تفاوت‌هایی اساسی در نگرش آن‌ها به طبیعت و جهان پی برد. در این مکاتب شرقی، حفظ و تلاش برای گسترش منابع طبیعی، دوستی با جانوران و گیاهان و احترام به محیط زیست، همواره توصیه می‌گردد. این مکاتب در الگوهای رفتاری و اخلاقی و فکری پیروان خود نیز این نگرش را نهادینه نموده‌اند.

الگوهایی که افراد را به هم متصل می‌کند
با نگاهی به آثار مکتوب گریگوری باتیسون، می‌توانیم نگاه او را به حیات انسان‌ها در قالب زبان علم دریابیم. این نگاه او با به چالش کشیدن مبانی نظری اندیشه‌های دکارت، در همان زمان به اندیشه‌های غیر مادیگرانه غیر غربی نظیر مکاتب شرقی دور و استرالیا اشاره می‌کند و راه توسعه و پیشرفت مورد نظر خود را در مسیری نشان می‌دهد که همسو با حفظ و حمایت از محیط زیست و توسعه‌ای پایدار بر مبنای حفظ اکوسیستم‌های طبیعی است. این مکتب فکری، بر خلاف مکاتب فکری غرب که با انسان‌محوری و فدا کردن طبیعت، غرایز و خواسته‌های بشر را در مرکز توجه خود قرار می‌دهد، رویکردی طبیعت‌گرایانه دارد. این رویکرد طبیعت‌‌گرا که در سال‌های اخیر طرفداران زیادی نیز پیدا کرده است، می‌تواند به عنوان روشی در جهت تصحیح اشتباهات گذشته و مبارزه با تخریب محیط زیست دنیا استفاده گردد.
باتیسون می‌گوید: «در هیچ سیستمی نباید یک مکتب، کنترل بدون مرز و بدون محدودیت بر محیط زیست داشته باشد و اجازه دهد که جهان طبیعی ما تخریب گردد. هم چنین در یک مکتب فکری با رویکرد طبیعت‌محوری پایدار، جهان به عنوان یک کل یکپارچه دیده می‌شود.» بدین ترتیب، می‌توان با بررسی مؤلفه‌های فرهنگ کنونی و فرهنگ حامی توسعه پایدار و طبیعت‌محور، به تصحیح نارسایی‌ها و انحرافات پرداخت.
اینک می‌توان این پرسش را مطرح نمود که آیا استفاده از رایانه‌ها، واقعاً به فهم بحران‌های زیست محیطی دنیا و تصحیح رویکردها و فعالیت‌های کنونی، کمک می‌کند؟
البته باید در نظر داشت که استفاده از مجموعه داده‌های پردازش شده رایانه‌ای، می‌تواند به پیش‌بینی شرایط آینده کمک کند، هر چند این مزیت، در برابر مشکلات ناشی از تغییر در نگرش جوامع نسبت به طبیعت چندان مهم نخواهد بود، به خصوص در فرهنگ‌هایی که با نگرش فردمحورانه خود، طبیعت را به عنوان منبعی جهت پیشرفت بیشتر و به هر قیمتی می‌شناسند. چالش کنونی فراروی ما، دانستن فرهنگ و ارزش‌هایی است که با نگاه جامع‌نگر به طبیعت و تبیین جایگاه هر فرد به عنوان عضوی از یک مجموعه منسجم، حفظ محیط زیست کره خاکی را بیش از گذشته ارج نهیم.

رایانه‌ها، محیط زیست و آموزش
به نظر می‌رسد، استفاده از رایانه‌ها در آموزش، موضوعی سؤال برانگیز باشد. با توجه به اینکه نرم‌افزارهای آموزشی، طیف وسیعی شامل بانک داده‌ها تا برنامه‌های شبیه‌سازی را در بر می‌گیرند و این برنامه‌ها توسط افرادی که رویکردی چپاول‌گرانه نسبت به طبیعت دارند و این طرز تفکر خود را در این محصولات ترویج می‌نمایند تهیه می‌شود، باید با دقت بیشتری این موضوع را مورد بررسی قرار داد.
بی‌تردید این رویکرد فردمحور، در استفادة آموزشی از رایانه‌ها می‌تواند تحکیم گردد و در یک زنجیرة پیوسته، بر تخریب هر چه بیشتر محیط زیست ما در آینده بیافزاید. یکی از دانشمندان معاصر معتقد است که روابط مبنایی موجود در استفاده آموزشی از رایانه‌ها، بر اندیشه‌های برنامه‌نویسان رایانه‌ها از طریق نوع داده‌هایی که در این برنامه‌ها به کار گرفته شده به دانش آموزان، استوار است. در این شرایط، کمتر دانش‌ آموزی می‌تواند درک کند که چه اندیشه‌ای در پس این برنامه‌ها نهفته است و بدین ترتیب، لایه‌های عمیق‌تر فرهنگی ناپیدا خواهد بود. از نگاهی دیگر، با این جهت‌گیری، استفاده کنندگان از این برنامه‌ها هرگز با اندیشه‌هایی که مبنای خود را بر حفظ محیط زیست قرار داده‌اند، آشنا نخواهند گردید.
روابط نزدیک بین رایانه‌ها و سایر سیستم‌های جانبی آن‌ها باعث شده است که عملاً راهی جهت معرفی سایر فرهنگ‌ها به دانش آموزان وجود نداشته باشد. هم چنین دستگاه‌های چاپگر، با ثبت مکتوب داده‌ها، خلاصه نمودن و ارائه آن‌ها، این مفاهیم را به صورتی عقلایی در آورده و در قالب جزوات، کتب و نشریات به کلیه مراکز آموزشی و تحقیقاتی ارائه می‌دهند. بدین ترتیب می‌توان با اطمینان بیشتری گفت که تفکر فردمحور حاکم بر بسیاری از جوامع ما ـ در قالب فرهنگی دکارتی ـ یکی از دلایل اصلی بحران‌های زیست محیطی در دنیای امروز است. یک جنبه مهم دیگر در فرهنگ که باید بدان اشاره نمود و می‌تواند به عنوان سرآغازی جهت توجه به عقاید مختلف قرار گیرد، طبیعت استعاره‌ای در فرهنگ‌هاست. به عنوان مثال، لغاتی نظیر «داده‌ها»، «هوش مصنوعی» و «حافظه رایانه» مثال‌هایی از نام‌گذاری فرآیندهای گذشته آنالوگ هستند که تاکنون نیز همواره مورد استفاده قرار گرفته‌اند؛ لذا این موضوع که جگونه این استعاره‌ها، تفکرات ما را در مورد بحران‌های زیست محیطی تحت تأثیر خود قرار می‌دهند، موضوعی مهم و شایان توجه است.
هم چنین نرم‌افزارهای شبیه‌سازی نیز که در آموزش به کار می‌روند، طبق الگوهایی ساخته شده‌اند که تحت سیطره است. این نوع تفکر فرضیات ویژه‌ای در بخش‌های زندگی انسانی، پیشرفت فن‌آوری و کنترل محیط زیست نیز دارد که مطمئناً در عملکرد این فرهنگ مؤثر است.

فقر اخلاق در عصر اطلاعات
با افزایش تقاضای جهانی جهت منابع طبیعی و پدیدار شدن نشانه‌های کاهش این منابع، مهم‌ترین جنبه‌های این مشکل ـ البته از نظر ریشه‌های فرهنگی و انسانی این بحران ـ تغییر استعاره‌هایی بنیادین است که مبانی سیستم ارزشی غرب را تشکیل داده است. به عنوان مثال باید، توجهی عمیق به نگرش‌های ارزشی کنونی و تأثیرات آن‌ها بر تصمیمات فردی انسان‌ها به ویژه در بخش فن‌آوری نمود. فقدان نگرش اخلاقی نسبت به طبیعت، به یکی از مشکلات اساسی جهان ما تبدیل شده است و پیش‌بینی می‌گردد که در صورت تداوم این وضعیت و محدودیت بیشتر منابع در آینده، جنگ‌های آتی با هدف دسترسی به منابع طبیعی صورت گیرد.
البته باید به خاطر داشت که در دنیای کنونی که به «عصر اطلاعات» شهرت یافته، باید علاوه بر نوع استفاده از رایانه‌ها، به این نکته نیز توجه کرد که اگرچه امروزه نگرش اخلاقی در کاربرد رایانه‌ها اهمیت چندانی ندارد، اما در آینده، این جنبه‌های اخلاقی که اینک نادیده گرفته شده‌اند، اهمیتی فراوان خواهند یافت و در مقابله با بحران‌های زیست محیطی و طبیعی کنونی، نقش مهمی ایفا خواهند نمود. لذا بی‌تردید با توجه بیشتر به این نگرانی‌ها، استفاده آموزشی از رایانه‌ها، همچنین درک دقیق تأثیرات همه‌جانبه این فن‌آوری بر تغییرات اجتماعی، با دقت بیشتری صورت خواهد گرفت.

منبع:
www.athabascau.ca

* C.A.Bowers: استاد مفاهیم آموزش در دانشگاه اوریگان و نویسنده کتاب جنبه‌های فرهنگی رایانه‌ای نمودن آموزش (1988)

منبع: / ماهنامه / سیاحت غرب / 1384 / شماره‌ی 30 ۱۳۸۴/۰۰/۰۰
نویسنده : سی ای بورز

نظر شما