ورزش بانوان، رشدى چشمگیر، نیازى فراگیر
فعالیت ورزشى بانون ایرانى به صورت رسمى اگر چه نوپا اما فراگیر و رو به گسترش بوده است که موفقیتهاى چشمگیر ورزشکاران زن ایرانى در عرصههاى رقابت داخلى و خارجى گویاى این واقعیت است. اما با همه تلاشى که از سوى متصدیان امر براى بهبود وضعیت ورزش بانوان صورت مىگیرد، همچنان فاصله میان امکانات موجود و تعداد پرشمار زنان ورزشکار فراوان است. این مقاله تا حدودى ما را با پیشرفتهاى ورزش بانوان پس از پیروزى انقلاب اسلامى و نیازهاى آینده آشنا مىسازد.
تربیت بدنى و ورزش، پدیدهاى است اجتماعى که اهمیت و ضرورت آن در رشد و ارتقاى جامعه مورد تأیید و اتفاق نظر صاحبنظران بوده و ارتباط پویاى آن با سایر پدیدههاى اجتماعى، روز به روز گسترده و وسیعتر مىشود.
کارکردهاى اجتماعى ورزش با صنعتى شدن جوامع و گسترش پدیده ماشینیزم بیش از پیش افزایش یافته است. این پدیده به عنوان یکى از نیازهاى ضرورى جامعه امروز مطرح بوده و در برنامههاى توسعه و پیشرفت ملى داراى سهم و جایگاه ارزندهاى است.
واژه ورزش، شامل فعالیت هر شخص، به یک منظور و در محیطى متفاوت از محیط روزانه براى مسابقه، لذت، کسب برترى، پیشرفت مهارت یا ترکیبى از اینها مىباشد. تفاوت هدف، همراه با در نظر گرفتن مهارت فردى (یا گروهى) یا دلیرى، نشانه ویژه ورزش است.
بنابراین تعریف، پریدن از روى مانع در مقابل هزاران نفر در میدان سرپوشیده، ورزش است، در حالى که پریدن از روى چشمه هنگام پیادهروى در روستا، فقط تلاشى براى خیس نشدن پاى فرد است.
انواع مختلفى از شیوههاى ورزش وجود دارد؛ اعم از ورزش قهرمانى، پرورشى و همگانى.
امروزه به ورزش به عنوان ابزارى عمده در تربیت مىنگرند. دولتها دریافتهاند که به کمک ورزش مىتوان شهروندان همراهترى داشته باشند. به همین منظور رواج ورزش همگانى، توسعه ورزش پرورشى و ارتقاى ورزش قهرمانى و حرفهاى هر یک تأثیر فراوانى در رونق اقتصادى و شکوفایى اجتماعى دارد. ورزش به عنوان پدیدهاى همه گیر و اجتماعى حضور تمام اقشار جامعه را به خوبى پذیرا مىباشد.
پیشینه ورزش ایرانى
قدمت فعالیتهاى ورزشى اعم از پرورشى و قهرمانى در ایران به گذشتهاى دور باز مىگردد. اما شروع به کار فعالیت بانوان در امر ورزش بسیار نوپا مىباشد و با توجه به سابقه کوتاه، رشد بانوان در این زمینه قابل توجه بوده است.
در سالهاى پیش از پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى و از هنگام تأسیس فدراسیونهاى ورزشى، برنامههاى ورزش بانوان بسیار محدود بوده، نهاد مستقلى که امر ورزش بانوان را اداره کند، وجود نداشته است. معمولاً هر دستگاه و سازمان و یا فدراسیونهاى ورزشى، برنامههاى ورزشى خود را به صورت کلى تدوین مىکرد که فعالیتهاى ورزشى بانوان و دختران همواره بخش ناچیزى از این برنامهها را به خود اختصاص مىداد.
سال 1360 را مىتوان سرآغاز تشکیلات ورزشى بانوان در دستگاه ورزش کشور به شمار آورد.
در این سال هدایت فعالیتهاى ورزشى بانوان به عهده کمیتهاى تحت عنوان کمیته ورزش بانوان واگذار شد. این کمیته فعالیت خود را به عنوان یکى از زیرمجموعههاى دفتر امور مشترک فدراسیونهاى ورزشى آغاز کرد. بر اثر تغییر و تحولاتى که در سال 1364 در دستگاه ورزش کشور صورت گرفت، توجه مسئولان سازمان تربیت بدنى به ورزش بانوان جلب شد و با تغییرات سازمانى گستردهاى که در سال 1365 و با یارى سازمان امور استخدامى کشور در سطح سازمان تربیت بدنى رخ داد، تشکیلات سازمانى ورزش بانوان به مدیریت ورزش بانوان تبدیل گردید.
این مدیریت یکى از مدیریتهاى زیر پوشش معاونت فرهنگى آموزشى سازمان تربیت بدنى قرار گرفت.
با گسترش روزافزون فعالیتهاى ورزشى در سرتاسر کشور، افزایش تعداد انجمنهاى ورزشى و هیئتهاى ورزشى در حوزههاى ستادى و استانى و شهرستانى، نیز رشد کمّى زنان ورزشکار و سازمانیافته، ضرورت بازنگرى در نظام تشکیلاتى سازمان ورزش بانوان احساس گردید. در سال 1368 با تصویب سازمان امور ادارى و استخدامى کشور، مدیریت ورزش بانوان از معاونت فرهنگى آموزشى جدا گردید و با عنوان معاونت ورزش بانوان کشور زیر پوشش سازمان تربیت بدنى و معاون رئیس جمهور در سازمان تربیت بدنى قرار گرفت.
معاونت ورزش بانوان کشور با حضور فعال در امر ورزش بانوان توانسته است موجبات رشد و شکوفایى استعدادهاى بانوان ایرانى در امر ورزش را فراهم کند.
مقایسه ورزش بانوان پیش و پس از انقلاب اسلامى
در سالهاى پیش از پیروزى انقلاب اسلامى فعالیت بانوان در زمینه ورزش محدود بود اما با توجه به حضور بانوان پس از انقلاب در تمام زمینههاى اجتماعى و اقتصادى و... در امر ورزش نیز فعالیت چشمگیرى از خود نشان دادند. براى کسب آگاهى بیشتر جدول مقایسهاى ورزش بانوان در پیش و پس از انقلاب اسلامى ارائه شده است:
ورزش بانوان در سالهاى پس از پیروزى انقلاب توانسته است رشد خوبى در تمام سطوح داشته باشد، به شکلى که در حال حاضر در 38 رشته ورزشى و 5918 هیئت ورزشى به فعالیت مىپردازند.
با مشاهده جدول مقایسهاى شاخصهاى موجود در این سالها از نظر کمّى از سال 1358 - 1382 مىتوان تغییرات این شاخصها را در سالهاى مختلف بررسى کرد:
باید اذعان کنیم همان طور که بانوان ایرانى از ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى توانستند حضور پر رنگى را در فعالیتهاى گوناگون اجتماعى داشته باشند، در زمینه ورزش نیز توانستهاند به طور مطرح به فعالیت بپردازند. با توجه به آمارهاى ارائه شده توسط گروه برنامهریزى و تحقیقات معاونت ورزشى بانوان سازمان تربیت بدنى کشور، فعالیتهاى ورزشى از سالهاى پیش از انقلاب به صورت خیلى محدود وجود داشته اما نهادى که به فعالیت بانوان اختصاص داشته باشد وجود نداشته است. بنا بر آمار ارائه شده این روند تا سال 1361 تغییرى نداشته است.
اما با توجه به اینکه در سالهاى ابتدایى انقلاب و جنگ تحمیلى به سر مىبردیم، بانوان از سال 1361 تا 1367 توانستند در بخش داخل کشور به فعالیتهاى ورزشى بپردازند و به پیشرفتهاى خوبى دست یابند. سال 1368 را باید سرآغاز جهانى شدن ورزش بانوان کشور پس از انقلاب عنوان کرد.
بانوان ایرانى از این سال به بعد در عرصه ورزش قهرمانى توانستند جایگاه قابل توجهى را پیدا کنند.
ورزش قهرمانى از ورزشهاى رقابتى و سازمانیافتهاى است که با توجه به قوانین و مقررات خاص براى ارتقاى رکوردهاى ورزشى و کسب رتبه و مدال انجام مىشود.
حضور بانوان در عرصه مسابقات جهانى، آسیایى و المپیک فرصتى ارزشمند را فراهم آورد تا بتوانند در بستر ارزشها و اندیشهها در یک رقابت سالم ورزشى و بر اساس اصول و استانداردهاى جهانى فعالانه شرکت کنند.
تعداد ورزشکاران قهرمان تا سال 1382 به 442959 نفر رسیده است.
از دیگر دستاوردهاى ورزش بانوان به ایجاد و برگزارى مسابقات زنان کشورهاى اسلامى مىتوان اشاره کرد.
آیتاللَّه هاشمى رفسنجانى، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دومین دوره برگزارى مسابقات بانوان کشورهاى اسلامى که در تهران برگزار گردید، گفت:
«براى دنیا یکى از مشکلترین صحنهها، صحنه ورزش است چرا که پیرایههاى نامتناسب دنیاى غرب، سدى در برابر ورزش سالم و سازنده بانوان دنیاست. نباید زنان مسلمان دنیا در خاموشى و خمودى باشند چرا که این ظلم بزرگى است که نیمى از زنان از ورزش محروم شوند. نقش مهم جمهورى اسلامى ایران این بود که راه سالم و میانه را پیش روى همه بانوان کشورهاى اسلامى نهاد. سالها طول کشید تا شما موفق شدید وارد این میدان مقدس بشوید و ما الان شاهد حضور سالم و سازنده زنان در صحنههاى ورزشى هستیم که هم در این رقابتها شادابى را دارید و هم حدود اسلامى را.»
حقیقت این است که برگزارى این مسابقات در میان کشورهاى اسلامى به دنیا ثابت مىکند که زنان مسلمان قوى، شایسته، رقابتگر و بااستعداد همچون بانوان دیگر نقاط جهان هستند و اعتقادات آنان مانع رشد و شکوفایى همهجانبه آنها چه از لحاظ روحى و چه از لحاظ جسمى نخواهد شد. بر این مبنا فدراسیون ورزش بانوان کشورهاى اسلامى با هدف ارتقاى فرهنگ ورزش در بین زنان در چارچوب موازین و ارزشهاى اسلامى در سال 1370 (1991) فعالیتهاى خود را با همکارى کشورهاى اسلامى و حمایت کمیته بینالمللى المپیک و شوراى المپیک آسیا آغاز کرده و طى فعالیتهاى خود توانسته است در سازمان کنفرانس کشورهاى اسلامى عضویت یافته و در مسیر کسب مقام مشورتى سازمان ملل قرار گیرد. در راستاى تحقق اهداف این فدراسیون از سال 1370 (1991) تاکنون هشت مجمع عمومى در ایران، کویت، سوریه و انگلستان تشکیل شده و سه دوره مسابقات در سالهاى 1993 - 1997 و 2001 با عنوان مسابقات زنان کشورهاى اسلامى برگزار گردیده است.
حضور زنان در مدیریت ورزش
از دیگر موفقیتهاى زنان ایرانى در عرصه ورزش کشور، حضور پررنگ آنها در سمتهاى بالاى مدیریت در تربیت بدنى مىباشد. پیش از انقلاب هیچ یک از بانوان در عرصه ورزش کشور مسئولیت اجرایى نداشتند، ولى در حال حاضر تمامى مسئولان امور ورزش بانوان، از زنان متخصص در امر ورزش انتخاب شدهاند. از جمله حضور سه نفر از بانوان در کمیته المپیک ایران به عنوان هیئت اجرایى و یا حضور اینان در سمت ریاست انجمنهاى ورزشى بانوان و نایب رئیس فدراسیونهاى ورزشى را مىتوان نام برد.
نیازها و کاستىها
به رغم تمامى این پیشرفتها و رشد فراوان بانوان در عرصه ورزش، آشکار است که میان امکانات موجود و نیاز زنان متقاضى فاصله فراوانى وجود دارد. به دلیل نوع نگاه فرهنگى جامعه به ورزش بانوان و از طرفى پایین بودن سطح فرهنگى برخى از خانوادهها نسبت به مقوله ورزش، هنوز جایگاه شفاف و روشنى در جامعه براى ورزش بانوان تعریف نشده، این فرآیند در شرایطى است که روزانه تعداد زیادى از زنان و دختران ایرانى، خواهان استفاده از امکانات و تجهیزات ورزشى و شرکت در کلاسهاى ورزشى مىباشند. در چنین شرایطى و با در نظر گرفتن مسئولیت سترگ بانوان در تربیت نسل آینده این مرز و بوم و ضرورت بهرهمندى از روح و روان سالم براى تمامى بانوان ایرانى، توجهى مضاعف از جانب مسئولان امر ورزش کشور درخواست مىشود.
امروزه دختران و زنان ما نیازها و درخواستهایى دیگر دارند که توان جامعه ورزشى بانوان با 10% اعتبار سازمان تربیت بدنى جوابگوى آنها نیست.
کمبود امکانات مالى، عدم وجود فضاى کافى ورزشى، نبود تجهیزات به میزان مورد نیاز، عدم برگزارى مسابقات پى در پى برونمرزى براى قهرمانان ورزشى، نبود فرهنگسازى میان خانوادههاى ایرانى و کمتوجهى مسئولان به مقوله مهم ورزش بانوان را مىتوان از جمله مشکلات بر سر راه پیشرفت و صعود این قشر عظیم و مؤثر در کشور عنوان کرد.
این در حالى است که با وجود تمام مشکلات موجود و طرحها و برنامههایى که براى حل این چالشها ارائه مىگردد، هنوز بسیارى از این مشکلات موجود است.
با وجود این، ورزش بانوان همگام با سیاستهاى کلان ورزش کشور تحت تأثیر تغییرات ساختارى قرار گرفت و در جهت رفع کاستىها و بهبود وضع ورزش بانوان و از بین بردن تفاوتهاى جنسیتى در این نهاد اجتماعى، اقدام به تدوین برنامههاى مدوَّن و ساختار فعالیتهاى نو شد.
قرار گرفتن ورزش بانوان در مسیرى واحد در کنار ورزش کشور و استفاده از تمام داشتهها تنها راه براى گریز از تنگناها مىباشد.
بر این اساس در چند سال اخیر طرح ادغام انجمنهاى ورزشى بانوان (که تاکنون به طور مستقل از فدراسیونهاى ورزشى کشور به امر ورزش بانوان در رشتههاى گوناگون مىپرداختند) با فدراسیونهاى مربوط مطرح گردید. پس از بحث و بررسىهاى گوناگون به تصویب هیئت دولت رسید و در نهایت از فروردین 1383 در دستور کار نهاد ورزش کشور قرار گرفت و بسیارى از فدراسیونها و انجمنها با هم ادغام شدند. بر این اساس در اساسنامه فدراسیونها تغییراتى ایجاد گردید از جمله پیشبینى نایب رئیس زن و عضویت آنها در هیئت رئیسه فدراسیونها.
گفتگو با خانم احمدىپور
براى کسب توضیحات بیشتر در مورد این طرح با سرکار خانم دکتر زهرا احمدىپور به گفتگویى کوتاه نشستیم. وى که پیش از این به عنوان یکى از مدیران وزارت کشور فعالیت مىکرد، اکنون مسئولیت ورزش زنان را بر عهده دارد.
دکتر احمدىپور با دیدى خوشبینانه گفت: «طرح با استفاده از پشتوانه قانونى قابلیت اجرایى دارد تا موانع موجود بر سر راه ورزش بانوان را برطرف کند. از این پس امتیازها و مشکلات در بین ورزش زنان و مردان مشترک و مساوى خواهد بود.
از جمله تسهیلات طرح مىتوان به از بین بردن تفاوتهاى جنسیتى و تقسیم عادلانه بودجه میان تیمهاى ورزشى زنان و مردان در داخل فدراسیونها اشاره کرد. به لحاظ ادغام، فدراسیونهاى ورزشى مسئولیت ورزش بانوان را در رشتههاى مربوطه به عهده خواهند گرفت.»
وى مىافزاید:
«از این پس فدراسیونها موظف به اعزام زنان ورزشکار هستند. حتى در سیاستگذارى کلان سازمان هم زنان باید به رقابتهاى بینالمللى اعزام شوند مگر آنکه زنان نتوانند در رشتههاى خاصى حاضر شوند.
اکنون شوراى برونمرزى در صورتى با اعزام تیمها موافقت مىکند که زنان نیز جزو تیم اعزامى باشند. به لحاظ اینکه ورزشکاران زن بتوانند به راحتى در مسابقات برونمرزى شرکت کنند، لباسهاى کاملاً پوشیدهاى براى هر یک از رشتههاى ورزشى طراحى شده است، به شکلى که ایرادى نمىتوان به آن وارد کرد، در ضمن ورزشکاران زن آزادانه مىتوانند در رقابتهاى بینالمللى شرکت کنند. از محاسن این نوع پوشش حضور دوربینهاى صدا و سیما در حین برگزارى مسابقات، جذب اسپانسرها و تبلیغات گوناگون مىباشد که رویکرد جامعه را به ورزش زنان تغییر مىدهد. این فرآیند موجب فرهنگسازى و رشد فرهنگى خانوادههاى ایرانى و تشویق بیش از پیش بانوان و زنان ایرانى به سمت فعالیتهاى ورزشى در سطح پرورشى، همگانى و قهرمانى خواهد شد.»
دکتر زهرا احمدىپور مىگوید:
«طرح از جانب ریاست سازمان تربیت بدنى و رؤساى فدراسیونهاى گوناگون و اساتید دانشگاهها مورد حمایت و پشتیبانى قرار گرفته است. این طرح اکنون در بسیارى از انجمنها و فدراسیونها اجرا گردیده است.»
منبع: / ماهنامه / پیام زن / 1383 / شماره 156، اسفند ۱۳۸۳/۱۲/۰۰
نویسنده : فرزانه احمدى
نظر شما