موضوع : پژوهش | مقاله

منافع کوتاه‌مدت و اختلافات بلندمدت


روابط میان روسیه و اروپا از مسائل مطرح در معادلات بین‌المللی است. بررسی تاریخی روابط طرفین نشان می‌دهد که نه‌تنها در دوران شوروی سابق بلکه پس از فروپاشی و شکل‌گیری روسیه نیز این روابط با فراز و نشیب‌های بسیاری مواجه بوده است.
هر چند که طرفین در دوران ریاست جمهوری مدودف بر روسیه تحرکات بسیاری برای نمایش بهبود روابط داشته‌اند ولی آخرین فرآیند مذاکرات و تعاملات طرفین از عدم تحقق این ادعا حکایت دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که مساله بهبود روابط صرفا در حد شعار بوده و طرفین همچنان در جاده تقابل و تهدید منافع یکدیگر گام برمی‌دارند، هر چند که در ظاهر برای کاهش هزینه‌ها و برخی ملاحظات از رویارویی گسترده با یکدیگر خودداری می‌کنند. آنچه بر این روابط تاثیرگذار است، تحولات اخیر در صحنه بین‌الملل و نحوه بازیگری هر کدام از آنها در این صحنه است که معمولا با تقابل دیدگاهی طرفین همراه شده است.

ابعاد تنش‌ها در روابط
با بررسی تعاملات و عملکردهای روسیه و اروپا در هفته‌های اخیر مناقشات میان طرفین را در 2 حوزه می‌توان مورد بررسی قرار داد.

یکم) ابعاد سیاسی
روابط میان روسیه و اروپا در دوران پوتین با تیرگی‌ها و چنگ و دندان نشان‌دادن‌های خاص خود همراه بود، اما در 3 سال ریاست جمهوری مدودف این فرآیند با تغییراتی مواجه شد، بویژه این‌که مدودف نگاهی بازتر به غرب داشته و بهبود مناسبات با اروپا را از نشانه‌های موفقیت خود در حوزه سیاست خارجی تلقی می‌کند. به رغم آن که طرفین در این مدت ادعاهای بسیاری در زمینه بهبود مناسبات اعلام کرده‌اند، اما آخرین نشست آنها برای بررسی عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی و لغو روادید برای عبور و مرور اتباع این کشور از عمق اختلاف‌ها پرده برداشت.
مدودف رئیس‌جمهور روسیه پس از آخرین دیدارش با اعضای کمیسیون اتحادیه اروپا صراحتا اعلام کرد که مذاکرات با ناکامی همراه شده و مساله لغو روادید و پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی فعلا منتفی است.

دوم) حوزه ناتو
از دیگر ابعاد ادعای طرفین در بهبود مناسبات در قالب تعاملات در حوزه نظامی بوده است. حوزه نظامی که در قالب همکاری در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی ـ ناتو ـ تعریف شده بود؛ هرچند که طرفین رزمایش‌های مشترک برای مبارزه با تروریسم را اجرا کرده و نمایندگان روسیه نیز در نشست‌های ناتو شرکت کرده‌اند، اما در نهایت نتوانستند به توافق لازم دست یابند.
در نشست وزرای دفاع ناتو در بروکسل (19 ـ‌ 18 خرداد) روسیه صراحتا عملکردهای ناتو بویژه در حوزه طرح سپر موشکی آمریکا و نیز توسعه‌طلبی ناتو به اقمار شوروی سابق را مورد انتقاد قرار داده و نارضایتی مسکو از این روند را اعلام داشت. در مقابل افرادی مانند راسموسن ـ دبیرکل ناتو ـ نیز از عدم اعطای ضمانت‌نامه از سوی اروپا و ناتو به روسیه در زمینه طرح سپر موشکی خبر داد تا نشانه دیگری بر استمرار اختلاف‌ها میان طرفین باشد.

ریشه‌های اختلاف‌ها
دلایل و ریشه‌های به نتیجه نرسیدن توافقات میان روسیه و اروپا در ابعاد گسترده‌ای قابل تامل است اما به اختصار بخش‌هایی از آن عبارتند از:

الف) اختلاف‌های سنتی
اختلاف‌ها میان روسیه و اروپا بعضا ریشه‌ای قدیمی داشته که از سال‌ها پیش بر این روابط تاثیرگذار بوده است. روسیه همواره از توسعه طلبی اتحادیه اروپا به مرزهایش و حذف منافع نفوذش توسط آنها ابراز نارضایتی کرده است.
ادعاهای حقوق بشری غرب علیه روسیه نیز چندان مناسب احوال این کشور نبوده است. مسکو همچنین از وابستگی شدید اروپا به آمریکا و اجرای طرح‌های این کشور در قبال روسیه ابراز نگرانی کرده و بر اروپایی مستقل تاکید دارد. همسویی اروپا با طرح سپر موشکی آمریکا یکی از این مسائلی است که مسکو را در برابر اروپا قرار می‌دهد.
البته اروپا نیز از سیاست‌های مسکو بویژه در حوزه انرژی بشدت ابراز نارضایتی کرده، هر چند که به دلیل برخی ملاحظات از میزان انتقادها کاسته است. اقدامات نظامی روسیه و نیز تاکید بر عدم پذیرش ورود مناطق نفوذش به زیر چتر اتحادیه اروپا و نیز نارضایتی غرب از تقابل‌های روسیه با آمریکا و هزینه‌هایی که این تقابل‌ها برای غرب به همراه دارد نیز از دیگر دلایل نارضایتی اروپا از روسیه است.

ب) اختلاف‌های جدید
در کنار آنچه از اختلاف‌های سنتی میان طرفین ذکر شد برخی تحولات جدید در صحنه بین‌الملل نیز به این امر دامن‌زده و عمق اختلاف‌ها را بیشتر کرده است.
1 ـ جنگ لیبی: اروپا و آمریکا در قالب ناتو با ادعای حمایت از مردم لیبی در برابر حملات قذافی و با قطعنامه 1973 شورای امنیت جنگ در لیبی را آغاز کردند. از همان روزهای آغازین جنگ، مسکو با این اقدام مخالفت کرده و تحرکات غرب را برگرفته از تمایلات توسعه‌طلبانه عنوان داشت. پوتین، نخست‌وزیر روسیه صراحتا اعلام کرد ناتو نه برای کمک به مردم لیبی بلکه برای سیطره بر نفت و منابع این کشور، جنگ را آغاز کرده است.
هرچند که پس از نشست سران جی 8 در فرانسه، مدودف، رئیس‌جمهور روسیه مواضع متعادل‌تری نسبت به غرب در قبال لیبی اتخاذ و حتی هشدارهایی نیز به قذافی مبنی بر لزوم کناره‌گیری از قدرت داد، اما همچنان از عملکردهای غرب در لیبی ابراز نارضایتی می‌کند. بسیاری از ناظران رویکرد مسکو به اعزام نمایندگانی به بنغازی و سپس طرابلس را گامی برای مهار زیاده طلبی غرب و دور نماندن از آینده لیبی عنوان داشته‌اند. مسکو به نوعی به دنبال مهار تحرکات غرب در قالب رویکرد به برخی مصالحه‌هاست، هر چند که در درون با اقدامات آنها مخالفت کرده و آن را مغایر با منافع جهانی خود می‌داند.
2 ـ گسترش دامنه جنگ افغانستان: بعد دیگر اختلاف‌های روسیه با غرب را در قالب تحولات افغانستان و پاکستان پس از کشته شدن بن لادن، سرکرده گروه تروریستی القاعده در عملیات نیروهای آمریکایی در خاک پاکستان (12 اردیبهشت) می‌توان مشاهده کرد. مسکو از یک سو از طرح غرب برای امضای توافقنامه استراتژیک با افغانستان برای حضور بلندمدت در این کشور ابراز نارضایتی می‌کند و از سوی دیگر اقدام آمریکا در نقض حریم پاکستان را محکوم می‌کند. آمریکا در حالی با نقض قوانین بین‌المللی به بهانه کشتن بن لادن به پاکستان وارد شده که همچنان بر استمرار این روند و بعضا اقدام نظامی علیه اسلام آباد تاکید دارد. چین و روسیه مواضع کنونی غرب در قبال پاکستان را نوعی تهدید امنیت ملی خود می‌دانند چرا که دریافته‌اند واشنگتن به دنبال سلطه بر پاکستان و حضور بلندمدت در افغانستان برای تحت فشار قراردادن این کشورهاست. مسکو و پکن در کنار اعتراض‌های سیاسی به این رویکردها با میزبانی از آصف علی زرداری و گیلانی ـ رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر پاکستان ـ حمایت عملی خویش را از این کشور اعلام داشتند. به هر تقدیر مساله افغانستان و پاکستان اکنون به یکی از ریشه‌های اختلاف‌های طرفین مبدل شده است.
3 ـ تحولات خاورمیانه: قیام‌های مردمی در شمال آفریقا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز از دیگر دلایل جدید اختلاف‌ها میان روسیه و غرب است. مسکو تاکید دارد که غرب با بازی چندجانبه و به نوعی عدم صداقت سیاسی به دنبال مصادره این قیام‌ها در چارچوب منافع خویش است.
ازجمله محورهای این تنش‌ها را می‌توان در مواضع آنها در قبال سوریه مشاهده کرد. مسکو با اشاره به اسناد و مدارک افشا شده تاکید دارد که غرب به دنبال بحران‌سازی و در نهایت پرونده‌سازی علیه سوریه برای طرح سلطه بر این کشور است. مسکو ضمن رد مواضع غربی‌ها در شورای امنیت نیز در برابر قطعنامه‌های تدوین شده از سوی آنها ایستادگی می‌کند. غرب در کنار اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی بر روسیه سعی دارد با ارجاع پرونده هسته‌ای سوریه به شورای امنیت از این طریق مسکو را به پذیرش خواسته‌های خود وادار سازد که با اعتراض مسکو همراه شده است. به هر حال تحولات خاورمیانه و نحوه بازیگری در آن به عوامل اخلاف میان طرفین مبدل شده که دامنه آن تا مدت‌ها ادامه خواهد یافت.

نتیجه‌گیری
در جمع‌بندی کلی می‌توان گفت طرفین روسیه و اتحادیه اروپا همچنان بر جدال و تقابل‌های پنهان و‌ آشکار ادامه می‌دهند هر چند که به دلیل برخی ملاحظات از تعامل نیز سخن می‌گویند. منافع طرفین در برخی امور به یکدیگر گره خورده، اما نگاه آنها همچنان نگاه دوران جنگ سرد است و هیچ کدام حاضر به پذیرش افزایش منافع دیگری نیست. به هر تقدیر تحولات آینده نشان خواهد داد که کدام یک در این جدال توانسته منافع بیشتری کسب کند تا از آن برای اعمال فشار بیشتر بر طرف مقابل بهره‌برداری کند.

 

منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۹۰/۴/۱۳
نویسنده : قاسم غفوری

نظر شما