اخلاقی و حرفهای
دفتر رئیسجمهور محترم روز گذشته سخنان نقل شده از آقای احمدینژاد در همایش «راهبردهای نوین در پیشگیری و مبارزه با قاچاق کالا و ارز» را ناقص و تحریف شده اعلام کرد.
سخنان رئیسجمهور در این همایش درباره وجود برخی اسکلههای غیررسمی و همچنین قاچاق سیگار، بازتاب زیادی در رسانههای مختلف داشته و برخی واکنشها را نیز در پی داشت، علاوه بر آنکه دستاویزی برای سوءاستفاده برخی رسانههای خارجی نیز فراهم کرد.
از همین رو بسیار طبیعی است اگر نهاد ریاست جمهوری درصدد رفع سوءتفاهمات ایجاد شده بر سر این سخنان برآید و تلاش کند برداشتهای نادرست از آن را اصلاح نماید.
اما آنچه در بیانیه دفتر رئیسجمهور جای تاسف دارد اتهام بیجا به رسانهها است، آنجا که میگوید خبرگزاریها و سایت های خبری در اقدامی «غیرحرفهای» و «غیراخلاقی» سخنان رئیسجمهور را «ناقص» و «تحریفشده» منعکس کردهاند.
دفتر رئیسجمهور همچنین تاکید کرده «تنها مرجع موثق و معتبر انتشار اخبار رئیس محترم جمهور، سایت ریاست جمهوری و مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات دفتر رئیسجمهور است» و از رسانهها خواسته از نقلقولهای «غیرموثق» از رئیسجمهور خودداری کرده و اخبار درست را از سایت ریاست جمهوری دنبال کنند.
اکنون این پرسش مطرح است که ملاک موثق بودن چیست؟ آیا یک رسانه یا یک خبرنگار حتی اگر خود شاهد سخنان یک مقام مسوول بوده و آن را شنیده و این سخنان حتی به صورت مستقیم از تلویزیون پخش شده و سند آن هم موجود است را باید غیرموثق بداند؟
البته این برای اولین بار نیست که انگشت اتهام از سوی یک مقام یا نهاد دولتی به سمت رسانهها دراز میشود. پیش از این نیز و حتی در همین چند روز اخیر مقامات مسوول دیگری همچون برخی نمایندگان یا مدیران دولتی و غیردولتی نیز تنها راه اصلاح سخنان بعضا حساب نشده خود را ایراد اتهام به رسانهها و ادعای تحریف اظهارات خود دیدهاند.
شاید این روش که در کشور ما قدمتی طولانی نیز دارد تا چند سال پیش کارایی نصف و نیمهای هم داشت، آنجا که مردم نمیتوانستند به درستی دریابند که اصل سخن چه بوده است و بازتاب رسانهای آن چگونه.
اما اکنون در زمانهای که هیچ اظهارنظری پوشیده نمیماند و صدا و تصویر آن در انواع و اقسام رسانهها دست به دست میشود و حتی رسانهها به امکانات جدید چندرسانهای مجهز شده و فایلهای صوتی و تصویری اخبار خود را نیز ضمیمه خبر میکنند، دیگر نمیتوان به سادگی آنها را متهم به تحریف اظهارات خود کرد، چه در این صورت مخاطب بیش از آنکه به آن رسانه بیاعتماد شود، اعتمادش از دفتر و منشی و روابط عمومی آن دستگاه یا مقام مسوول سلب میشود و به صداقت آن دستگاه و روابط عمومی آن شک میکند.
حال چاره کار چیست؟ مقام مسوولی حرفی زده است و به دلیل تبعات آن حرف نادرست مایل به اصلاح آن است. آیا راهحل سکوت است ـ آنچنان که بعضا سکوت پیشه میشود و آن خاموشی خود باعث سوءتفاهمات بیشتر میشود ـ یا ایراد اتهام به رسانهها و خبرنگاران و انکار سخنان خود؟ بیگمان هر دوی این راهکارها که بعضا توسط مدیران دفتر مقامات یا روابط عمومی آنها توصیه میشود، راهحلهای «اخلاقی» و «حرفهای» نیست.
راهحل حرفهای و اخلاقی آن است که دفتر آن مقام مسوول یا سخنگوی وی یا روابط عمومی دستگاه تابعهاش، با انتشار بیانیهای، اظهارات مطرح شده را ناشی از «لغزش زبانی» یا «ناشی از دریافت اطلاعات اشتباه» یا دستکم «برداشت نامناسب از اظهارات» وی اعلام کنند و حتی پسندیدهتر آن است که از همگان از بابت این لغزش زبانی و یا اطلاعات اشتباه یا هر دلیل دیگری عذرخواهی شود.
این تنها روش «اخلاقی» و «حرفهای» در عالم سیاست در جهان است همان گونه که بزرگان دینی ما توصیه «اخلاقی» کردهاند و همان گونه که سیاستمداران در اقصی نقاط جهان این گونه «حرفهای» عمل میکنند. مهم این است که بپذیریم همه انسانها امکان خطا دارند و مهمتر آنکه اصلاح خطا با ارتکاب خطایی بزرگتر یعنی ایراد اتهام به دیگران صورت نمیگیرد.
منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۹۰/۴/۱۶
نویسنده : محسن ماندگاری
نظر شما