خبرنگاران و حقوق از دست رفته صنفی
موضوع : پژوهش | مقاله

خبرنگاران و حقوق از دست رفته صنفی

اعلام این که فلان درصد معلمان بدون مسکن هستند، فلان درصد پزشکان بیش از 5 میلیون تومان در ماه درآمد دارند، فلان درصد کارمندان دولت زیر 600 هزار تومان درآمد دارند، فلان درصد کارگران در روز بیش از 10ساعت کار می‌کنند و... چندان دشوار نیست، چون با مراجعه به وزارتخانه‌های مرتبط می‌توان به آمار کلی کارگران، کارمندان و فرهنگیان دست یافت، اما کسی از وضعیت روزنامه‌نگاران ایرانی خبر ندارد، چون هیچ سازمانی متولی امور این قشر نیست و هیچ اطلاعات دقیقی در مورد آمار و نیازهای روزنامه‌نگاران ثبت نشده است.
این که چرا گردآوری اطلاعات آماری درباره خبرنگاران و روزنامه‌نگاران با وجود سابقه حدود 170 ساله مطبوعات در ایران مغفول مانده، دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد، اما یک علت آن را می‌توان به نبود انجمن‌ها و سندیکاها و سازمان‌های صنفی مرتبط با روزنامه‌نگاران نسبت داد.
«21 سال قبل که خبرنگار شدم، وقتی از من می‌پرسیدند شما چه کاره هستید؟ می‌گفتم خبرنگار، جواب می‌دادند؛ خب شغل اصلی شما چیست؟ علتش هم این بود که برای 18 خبر و گزارش و 7 مصاحبه در ماه فقط 7500 تومان می‌گرفتم و بعد از چند سال کار با یک نامه ساده قطع همکاری، مجبور بودم جور و پلاسم را جمع کنم و از آن نشریه بروم. » صحبت از روزنامه‌نگار کهنه‌کاری است که اگر مشمول قانون مشاغل سخت و زیان‌آور می‌شد، حالا باید بازنشسته می‌بود، اما نه تنها این قانون تا به حال اجرا نشده که این روزنامه‌نگار پیشکسوت راضی به اجرای این قانون نیست.
او می‌گوید: «تا به حال در بیش از 15 روزنامه و مجله نوشته‌ام، چند بار هم برنده جایزه شده‌ام، اما دریافتی حقوق من با داشتن تحصیلات دانشگاهی در حد یک کارمند دون‌پایه است. از ارتقای شغلی هم خبری نیست، چون خبرنگار باید خبرنگار بماند و ارتقا به افراد خاص تعلق دارد. »
حرف‌هایش هم مانند قلمش گزنده و تلخ است. او در 17‌سالی که به طور جدی در روزنامه، خبرنگار شده و از جمع نیروهای حق‌التحریری خارج شده، در صفحات سیاسی، اجتماعی و حتی ورزشی قلم زده است، اما همچنان مایل است مصاحبه‌کننده باشد تا مصاحبه‌شونده به همین خاطر راضی به نوشتن نامش نیست. مانند او که قلم و کاغذ و گاهی هم دوربین به دست در مراسم و همایش‌ها و نشست‌ها در پی شکار خبر و لحظه هستند، کم نیست هر چند هیچ آماری از خبرنگاران و البته هیچ تعریف دقیقی از «روزنامه‌نگار» در ایران وجود ندارد؛ چراکه این روزها هر کس پاراگرافی در نشریه‌ای می‌نویسد، در کنار سایر القاب، روزنامه‌نگار بودن را نیز به آن اضافه می‌کند.
اما خبرنگاران و روزنامه‌نگاران این روزها افرادی هستند که از نوشتن در نشریات ارتزاق می‌کنند. آنها به نوشتن پایبندند و از نگاه آنان کسی که نمی‌نویسد، خبرنگار و روزنامه‌نگار نیست و این نوشتن جنبه تفننی و تفریحی ندارد. این قشر هرتعداد که باشند در تمام نشریات سراسری و استانی مشغول به کارند و متاسفانه از مشکلات صنفی فراوانی رنج می‌برند که به دلیل نبود حمایت انجمن‌ها و سازمان‌های خاص از این قشر، سال‌هاست مشکلات آنان بی‌پاسخ مانده است.
خبرنگاری با 13 سال سابقه کار و داشتن مدرک تحصیلی لیسانس روزنامه‌نگاری از نبود انجمن‌های مقتدر و کارآمد صنفی و حرفه‌ای برای روزنامه‌نگاران گله می‌کند و می‌گوید: «به محض تشکیل یک انجمن یا تشکل صنفی، گروه‌های صنفی یا سیاسی آن را به نام خودشان تمام می‌کنند و به همین دلیل جمعی از خبرنگاران را از عضویت محروم می‌کنند. به‌همین دلیل در صورت بروز مشکل برای ما نمی‌دانیم کجا باید مراجعه کنیم و از کجا مشاوره بگیریم.
انجمن صنفی بسامانی که پایه حمایت از این قشر باشد یا وجود ندارد یا بر کاغذ باقی مانده و خود در کشاکش مشکلات مالی درمانده است
به گفته این خبرنگار، وضعیت شغلی ما ویژگی‌های خاصی دارد که از سایر مشاغل متمایز است، من در طول چند سال سابقه شاهد بودم که به خاطر یک جر و بحث جزئی بین خبرنگار و دبیر سرویس یا سردبیر، او مجبور است آن روزنامه را ترک کند، حتی اگر خودش این کار را نکند، چه بسا براحتی او را اخراج کنند، چنین وضعیتی را در مورد کارمندان و کارگران و... نمی‌بینید، ما وقتی از روزنامه بیرون می‌آییم، هیچ کاری منتظر ما نیست و با داشتن زن و فرزند، مصیبت دیگری آغاز می‌شود که خبرنگاران زیادی آن را تجربه کرده‌اند.
این مشکل را حتی محمدحسین فرهنگی، عضو هیات رئیسه مجلس هم تایید می‌کند وقتی می‌گوید: «هم‌اکنون هیچ نهاد و دستگاهی متولی رسیدگی به معیشت خبرنگاران رسانه‌های گروهی نیست. » ولی هر چند قول می‌دهد این مشکل را به صورت تصویب قوانین حمایتی در مجلس حل کند اما مشکلات معیشتی خبرنگاران هنوز لاینحل مانده است.

مخبرین خط فقر و زندگی زیر خط فقر
دستمزد خبرنگاران تابع قانون مشخصی نیست، هرچند که براساس نظام هماهنگ حقوق و دستمزد، تمامی خبرنگاران باید براساس این نظام اداری، دستمزد ماهانه دریافت کنند، اما سطح این دستمزدها تابع سطح سلیقه مدیران و بنیه مالی مطبوعات است. در حال حاضر باور این که هنوز خبرنگارانی تمام وقت ماهانه 400 تا 450 هزار تومان در ماه حقوق دریافت می‌کنند کمی دشوار است، اما روزنامه‌نگارانی هستند که متوسط دریافتی بیش از 5‌/‌1میلیون تومان دارند. این اختلاف سطح دستمزدها نشان از نبود سیستم حمایتی و تعریف دقیق شغل خبرنگاری از یکسو و نیز نبود انجمن‌های ناظر بر مطبوعات حکایت دارد. بنابراین خبرنگارانی که هرازچندگاهی با حساسیت اعلام می‌کنند چند درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند، در برخی موارد خودشان نیز در زمره ساکنین زیرخط فقرند.
مرجان ـ ح، خبرنگار یک ماهنامه اجتماعی ـ فرهنگی است که در این باره می‌گوید: من 4 سال است که در این مجله کار می‌‌کنم، گاهی تا دو سه ماه حقوق نمی‌گیرم، اما هیچ جایی نیست که شکایت کنم، به محض اعتراض می‌گویند: می‌توانی بروی، خبرنگار زیاد است!

روزنامه‌نگاری یا خانه به دوشی
هر چند بسیاری از نشریات عمر چند ماهه دارند، اما خبرنگاران زیادی به امید یافتن شغل ثابت در آنها مشغول می‌شوند. وقتی این نشریات به دلایل سیاسی یا اقتصادی تعطیل می‌شوند کسی نمی‌بیند که گاه تا 150 خبرنگار و سایر کارکنان نشریه، محکوم به بیکاری می‌شوند. امید نیکرویان ـ روزنامه‌نگار ـ در این باره به فارس گفت که روزنامه‌نگاری یعنی خانه به دوشی، چرا که از روزنامه‌‌ها به آن شکلی که باید باشد، حمایت مالی وجود ندارد.
آصف ـ ک هم که حالا کارمند روابط عمومی است، 12سال خبرنگار بوده، روزنامه‌نگاری خوانده و عاشق نوشتن خبر و گزارش، اما آخرین باری که نوشتن یک گزارش را تجربه کرد 3 سال پیش بوده که بعد از ازدواج مجبور شد این حرفه را رها کند.
او می‌گوید: «دیدم با ماهی 600 هزار تومان نمی‌توانم هم کرایه خانه بدهم و هم چرخ زندگی را بچرخانم. با مدیرمسوول صحبت کردم او هم قبول نکرد که صبح‌ها در جای دیگری مشغول باشم و عصرها در تحریریه کار کنم. چند ماهی بیکار بودم، تعداد روزنامه‌ها آنقدر کم است که کسی خبرنگار نمی‌خواهد، آخر هم در روابط عمومی مشغول به کار شدم.
او تاکید می‌کند: بسیاری از خبرنگاران چندشغله هستند. صبح‌ها کارمند روابط عمومی و امور دفتری و عصرها فعال در تحریریه‌ها. شما قضاوت کنید خبرنگاری که صبح کارمند روابط عمومی است، آیا حوصله نوشتن و پیگیری خبر را عصر تا شب دارد؟!
به گفته این خبرنگار که البته حالا بر صندلی کارمندی تکیه زده، یک خبرنگار همیشه یک خبرنگار می‌ماند؛ چراکه نوشتن چیزی نیست که با خانه‌نشینی و تغییر شغل آن را رها کرد. او اضافه می‌کند: «در سال‌هایی که عضو هیات تحریریه‌ها بودم، از این‌که انجمنی نیست تا ضامن من برای دریافت یک وام ساده باشد، عذاب می‌کشیدم. روزنامه‌نگاران که خودشان در مورد حقوق صنفی و حرفه‌ای سایر مشاغل مثل کارگران، معلمان و پزشکان می‌نویسند، هیچ‌گاه حقوق ازدست‌رفته‌شان را پیگیری نکرده‌اند؛ چراکه انجمن‌های‌ صنفی روزنامه‌نگاران همیشه سیاسی بوده و اگر قدرت سیاسی به آن کمک کند می‌تواند حقوق خبرنگاران را پیگیری کند، در غیر این صورت مشکل بیمه، بیکاری، مسکن و دستمزد خبرنگاران لابه‌لای تریبون‌های آزاد سیاسی گم می‌شود. »

خبرنگاران شهرستانی و وضعیتی تاسف‌بارتر
در حالی که تصور می‌شود تهران مرکز ثقل فعالیت‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای است، متاسفانه در شهرستان‌های کشور، نشریاتی بی‌سروصدا منتشر می‌شود که نه کسی از فعالیت آنان باخبر است و نه کسی از تعطیلی و ورشکستگی آنان خبردار می‌شود.
وضعیت‌ تاسف‌بار خبرنگاران و نویسندگان این نشریات نشان می‌دهد که آنان از کمترین حقوق صنفی برخوردارند. این موضوع بارها از سوی مدیران کل ارشاد استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، مازندران و... اعلام شده که خبرنگاران شهرستانی، مشکل معیشت، اشتغال و امنیت شغلی دارند و از مسکن و درآمد مناسبی نیز برخوردار نیستند.
محمدحسین ملایی کندلوسی، خبرنگاری از شهرستان نوشهر در مقاله‌ای به تصویر وضعیت خود و همکارانش در نشریات استانی می‌پردازد و توضیح می‌دهد: خبرنگاران شهرستانی نسبت به پایتخت، خطرات و آسیب‌های بیشتری را بیخ گوش خود احساس می‌کنند.
این خبرنگاران از هیچ حقوق و مزایای ثابتی برخوردار نیستند. به نوشته این خبرنگار، بیشتر همکاران او تنها از درصدهای بسیار کم آگهی‌ها و رپرتاژها تامین معاش می‌کنند و این امر با توجه به مشکلات تورم و گرانی موجود نمی‌تواند هرگز پاسخگوی نیازهای زندگی‌شان باشد.
به هر حال وضعیت معیشتی خبرنگاران چه در تهران و چه در شهرستان‌ها قرمز است. انجمن صنفی بسامانی که پایه حمایت از این قشر باشد یا وجود ندارد یا بر کاغذ باقی مانده و خود در کشاکش مشکلات مالی درمانده است. در این میان، خبرنگاران پیشکسوت و تازه‌کار، همگی با مشکلات مشابهی روبه‌رویند و آن حقوق ازدست‌رفته صنفی است.

 

منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۹۰/۳/۲۱
نویسنده : کتایون مصری

نظر شما