مقابله با فساد اقتصادی، دستورالعملهای امام خمینی
"فساد اقتصادی" از موانع بزرگ استقرار نظام سیاسی و حکومتی اسلام و از مشکلات و رنجهای مکرری است که هرگاه ظاهر شود تهدیدی برای تحقق "عدالت" و آفت و خطری در مسیر رشد و پیشرفت در همه ابعاد و جلوههای مدیریت سیاسی به شمار میرود، زیرا وقتی فساد به بخش اقتصاد نظام حکومتی راه یابد، حکایت از مشکلات فراوان در سازمانها و تشکیلات وابسته دارد و این نیز فقط به بعضی از بهرهبرداریهای ناشایست محدود نمیشود، که از فساد در اخلاق و ضعف در ایمان و گرایشات مبتنی بر نفسانیتهای فردی و گروهی نشان دارد.
وقتی سخن از "اخلاق مدیریت" به عنوان یکی از ارکان نظام مدیریت اسلامی به میان میآوریم، از مجموعه صفات و رفتاری یاد میکنیم که سلامت در بهرهوری از بیتالمال مسلمین و مشی صحیح بر مبنای نظام صالح اقتصاد اسلامی یکی از مهمترین آنهاست و اگر این رکن متزلزل شود یا فرو ریزد، به طور قطع و یقین باید علت را در اخلاق مدیریت جستجو کرد و آفت را آنجا یافت و با آن مقابله کرد.
این شناخت و معرفت را هم به موضوع اخلاق مدیریت باید ضمیمه کنیم که این نوع اخلاق در فرد خاصی که نقش زمامدار را ایفا میکند محدود نمیشود، بلکه در سطح مدیریتهای گوناگون و از بالا که "قله" است تا پائین که "دامنه" است و این دو مجموعه نظام سیاسی و حکومتی را تشکیل میدهند تسری دارد و با این وصف، هم زمامدار اسلامی و هم مسئولان اجرایی در همه ردهها باید به رعایت عملی اخلاق مدیریت از جمله صلاح و درستی در اقتصاد و جلوگیری از فساد اقتصادی و مبارزه شدید با هرگونه سرقت و اختلاس ملزم باشند.
کسانی که در گسترهای چون نظام و دولت اسلامی در هر عصری بار سنگین مسئولیت را بر دوش میکشند، باید بر مبنای آموزههای سیاسی و حکومتی اسلام و نیز سیره و روش مدیریت پیامبراکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) نسبت به رعایت اخلاق مدیریت از جمله مراقبت به موضوع صلاح و فساد در اقتصاد، بسیار دقیق و جدی و انعطاف ناپذیر باشند، و اگر نباشند، پای مرکب مدیریت آنان میلنگد و بدانند که فرجام سوار بر چنین اسب سرکشی، سقوط است، و رسوایی در دنیا و بازخواست در عقبا.
نظام جمهوری اسلامی ایران که حاصل انقلاب خونبار اسلامی و مجاهدتهای سخت و متداوم "مردم و روحانیت" است، در طول سالهای پس از پیروزی تا امروز سعی بر رفتار بر مبنای نظام سیاسی اسلام داشته و هیچگاه در برابر فساد اقتصادی کوتاه نیامده و هرگز مسئولان و مدیران و جریانهای فکری و تشکلها و مطبوعات انقلاب به عارضه "سکوت" گرفتار نیامدهاند. لکن هر چه به جلو میرویم و از عمر نظام اسلامی سپر? میشود، در برابر برخی از رخدادهایی که حکایت از فساد اقتصادی دارند، افراد و گروههایی را در مجموعه یاد شده، "شاهد ساکت" مییابیم. آنان میدانند که بیراههای پدید آمده و فسادی دامن گسترده است و هویت و موجودیت نظام اسلامی را تهدید میکند و در عین حال، یا "سکوت" میکنند و دم برنمیآورند، یا "تکذیب" میکنند و هیچ سند و سخن حقی را بر نمیتابند، یا "توجیه" میکنند و بر واقعیتهای مشهود چشم فرو میخوابانند!
همین جاست که خیانت بارترین و خطرناکترین نوع "جناحزدگی" و "باندبازی" و "سیاسی کاری" چهره ظاهر میسازد و این نگرانی حضرت امام خمینی بار دیگر نمایان میشود که دردمندانه جریانهای فکری و سیاسی را از این که مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارند نهی میکرد و این عمل خلاف را لطمه به اسلام و نهضت اسلامی مینامید.(1)
هر کدام از روشهای سکوت و تکذیب و توجیه در برابر هر نوع آفت و آسیب از جمله فساد اقتصادی، مصلحت خود و حفظ جناح خویش را بر مصلحت اسلام و انقلاب و نظام مقدم و برتر داشتن است و هر کدام از آنها "خیانت" به شمار میرود. زیرا از هیچ فردی از اعضای معمولی جامعه اسلامی نمیتوان وظیفه نظارت عمومی و امربه معروف و نهیازمنکر را ساقط کرد و چنان که بارها امام خمینی براساس تعالیم اسلامی اعلام داشتند که ملت باید مراقب باشد و هر جا خلاقی مشاهده کرد تذکر دهد، هیچ مسئول و مدیر، و نیز هیچ رسانه و روزنامهای نباید و نمیتواند از قانون عام نظارت عمومی و امر به معروف و نهیازمنکر سرپیچی کند و در برابر هر فسادی که یافت، سکوت کرده و تذکر ندهد و انتقاد نکند. و نیز نباید به تکذیب یا توجیه - که بدتر از سکوت است - بپردازد و به این وسیله "باطل" را "حق" بنمایاند!
حضرت امام خمینی برای جلوگیری از وقوع فساد و تباهی در تشکیلات حکومتی از جمله فساد اقتصادی، راه و روشهای لازم را به صورت هشدار و دستورالعمل مشخص کردند که اگر به آنها به طور دقیق عمل شود، فساد اقتصادی در تشکیلات حکومتی راه نمییابد.
الف - اولین رهنمودهای امام خمینی به وجوب نظارت عمومی و امربه معروف و نهیازمنکر و تذکر و انتقاد نسبت به هر نوع اشتباه و خلاف مربوط میشود که دقت و عمل به آنها اگرچه مهم و حیاتی بوده و هست، لکن متاسفانه از کنار آن عبور کردهایم و در عمل به آنها غفلت روا داشتهایم.
رهنمودهای امام خمینی درباره ضرورت نظارت بر عملکرد مسئولان و دولتمردان و انتقاد و امر به معروف و نهیازمنکر فراوان است، و ما به ذکر سه نمونه از آنها بسنده میکنیم:
1 - وقتی یک کشوری ادعا میکند که جمهوری اسلامی است و میخواهد جمهوری اسلامی را متحقق کند، این کشور باید همه افرادش آمربه معروف و ناهی از منکر باشند.(2)
2 - این یک سفارش عمومی است که پیش من اهمیت دارد و باید عرض بکنم به همه، به همه قشرهای ملت باید عرض بکنم با کمال دقت توجه کنید که یک قدم خلاف اسلام نباشد.(3)
3 - اگر من پایم را کچ گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن...(4)
رشد فساد اقتصادی از نوع خطرناک آن یعنی در تشکیلات حکومتی و نظام بانکی و به طور کلی اقتصاد کشور، آفت بسیار بزرگ و غیر قابل گذشتی است که اگر با آن مقابله نشود، اصل نظام را تهدید میکند.
درست است که همیشه باوجود عناصر و مدیران ناسالم، نظام و کشوراسلامی از انبوه مدیران و مسئولان سالم نیز برخوردار بوده است و آنان صادقانه و در اوج خلوص و با رعایت همة ضوابط و دستورالعملهای نظام مدیریت اسلامی به خدمت اشتغال داشته و دارند، لکن این واقعیت نافی وجود برخی از اخلالها در سیستم اقتصادی کشور توسط برخی از مدیران و کارگزاران نمیباشد و اهمیت فساد اقتصادی به حدی است که حتی باید با هر مورد و نمونهای از آن برخورد شود، حال این موارد از جنبه مقدار فساد اقتصادی، کم باشد یا کلان و بزرگ، مقابله با آن باید با سرعت و قاطعیت انجام شود.
ب - امام خمینی در یکی از رهنمودهای خویش اعلام کرد:
"باید سعی شود تا از راهرسیدهها و دین به دنیا فروشان، چهرة کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشهدار نکنند و لکة ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند."(5)
مبارزه با فقر و نداری که در این رهنمود به عنوان یکی از جلوهها از چهرة روشن انقلاب معرفی میشود، به طور طبیعی نفی کننده گرایش به روشی است که به رها کردن رسیدگی به محرومان و توزیع ثروت در میان آنان و در پی آن منحرف شدن بهرهبرداری صحیح ثروت بیتالمال و در نهایت بروز فساد اقتصادی میشود.
همچنین وقتی دفاع مسئولان و دولتمردان از سرمایهداران و مرفهین بیدرد، "لکه ننگ" نام گیرد، تردیدی باقی نمیماند که باید تشکیلات نظام از عناصر متمایل به خوی سرمایهداری و فساد اقتصادی پاک شود تا سیستم اقتصادی پویای اسلامی رونق گیرد.
ج - امام خمینی در یکی دیگراز دستورالعملهای حکومتی خویش به طور روشن و صریح خطاب به مسئولان نظام چنین میفرماید:
"آنهایی که درخانههای مجلل، راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همةرنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهای کلیدی تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند، و حاصل همة زحمات ملت ایران را برباد دهند"(6)
حضرت امام به دنبال این هشدار و دستورالعمل، بدون فاصله، علت این مراقبت را اینگونه توضیح میدهند:
"چرا که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیدهاند و فرق و سینة شکافتة نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکردهاند و از همة زجرها و غربتهای مبارزان و التهاب و بیقراری مجاهدان که برای مرگ و نابودی ظلم بیگانگان دل به دریای بلا زدهاند، غافل وبیخبرند."(7)
در این رهنمود، جان کلام، مراقبت برای جلوگیری از دستیابی عناصر تازه از راه رسیده و زجرکشیده و بیگانه با رنج انقلاب و مجاهدت انقلابیون اصیل به "مسئولیتهای کلیدی" میباشد. یعنی همان مسئولیتهایی که وقتی این عناصر ناسالم به آنها دست یابند، هر چه بخواهند میکنند، تاجایی که از انقلاب هم طلبکار میشوند و بر چهرههای دلسوخته دین و زجرکشیده در مبارزه با رژیم پهلوی چنگ میزنند و به سهولت آنان را هتک و تخریب میکنند و به مرور منزوی و خانهنشین میسازند!
مسئولیتهای کلیدی ، میدانی است برای تاخت و تاز قدرتمندانه برخی از عناصری که خود را در هر فسادی از جمله فساد اقتصادی، مختار و حتی محق میدانند، و به راستی این وضع و رنج تا مغز استخوان رهروان راستین نهضت امام خمینی را میسوزاند.
در ادبیات انقلاب، این عناصر را"فرصت طلبان" میگویند. یعنی کسانی که وقتی درخت انقلاب شاخ و برگ برآورد و میوه و ثمر داد، ظاهر میشوند و طلبکارانه به چیدن میوهها اشتغال میورزند.(8)
د - حضرت امام خمینی در یکی دیگر از رهنمودهای حکومتی خود، خطاب به مسئولان و مدیران تشکیلات دولت اسلامی، این گونه هشدار میدهد:
"ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود، نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشوراسلامی نفوذ کنند."(9)
و همچنین میفرماید:
"در حکومت اسلامی بهای بیشتر و فزونتر از آن کسی است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت"(10)
و نیز در این باره هشدار میدهد که خداوند نیاورد روزی را که سیاست مسئولان نظام حمایت از سرمایهدارها گردد(11)
این دستورالعملها، با زبان گویا و روشن، نگرانیهای امام خمینی را از نفوذ سرمایهداران در تشکیلات حکومتی و به دست آوردن جای پای محکم برای بهرهبرداریهای ناصحیح اقتصادی و خطر حمایتهای مدیران و کارگزاران حکومت از رشد سرمایهداران و در پی آن ظهور و بروز عملکردهای تباه از آنان از جمله فسادهای اقتصادی کلان، نمایان میکند.
اکنون پرسش اساسی این است که کجا رفت شعارهای مبتنی بر ضرورت "امام شناسی" به صورت شناخت اندیشهها و بازخوانی رهنمودها و تلاش برای تحقق دستورالعملهای آن پیشوای بزرگ الهی؟
کجا رفت حمایتهای مکرر از "خط امام" و اصرارها و جانبداریها و دفاعها از مسیر پاک و مقدسی که او برای استقرار نظام سیاسی و حکومتی اسلام برای مسئولان و کارگزاران گشود؟
راستی آن راه و روشها که آن رهبر بزرگ در"اخلاق سیاسی" معرفی کرد و بارها از آنها نام برد و به عمل و رفتار فراخواند، کجا رفت؟
چه شد آنچه امام خمینی درباره "اخلاق مدیریت" تبیین و تعیین کرد و انواع آفات و آسیبهایی که نمایاند و اقسام فسادها از جمله فساد اقتصادی که آنها را نام برد و از فرو افتادن در این دامها نهی کرد؟
امروز بیشتر از هر روز به بازخوانی این اندیشهها و روشها و دستورالعملها نیازمند هستیم و اگر همچون گذشته در عمل به آنها غفلت و قصور نورزیم، راه برای مقابله با هرگونه فساد و تباهی در پیکرة حکومت اسلامی صاف و هموار میگردد.
*پاورقی:
1- امام خمینی درپیامی که در دهم آبان سال 1367 خطاب به جریانهای فکری و سیاسی صادر کردند، علنا هشدار دادند:" اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است." (صحیفه امام، ج21، ص 179)
2 - صحیفه امام، ج13، ص 469
3- همان منبع،ج17، ص265
4- همان منبع، ج8، ص 4
5- همان منبع، ص 20، ص 333
6- همان منبع، ص 333 و 334
7- همان منبع، ص 334
8- متفکر شهید آیتالله مرتضی مطهری در کتاب "نهضت اسلامی در صد سالة اخیر" در مبحث "آفات نهضت" به بررسی پنج آفت میپردازد که یکی از آنها "رخنه فرصتطلبان" است. شهید مطهری پس از بررسی این موضوع به این نکته نیز اشاره میکند که:"میگویند انقلاب، "فرزند خور" است، یعنی هر انقلابی پس از وقوع، به مرور فرزندان خودرا نابود میکند." استاد شهید سپس این فکر و نظر را این گونه پاسخ میدهد:"انقلاب فرزند خور نیست، غفلت از نفوذ و رخنة "فرصتطلبان" است که فاجعه به بار میآورد." (نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، انتشارات صدرا، ص 97)
9- صحیفه امام، ج20 ، ص 340
10- همان منبع، ص 340 و 341
11- همان منبع ، ص 341
منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۷/۱۲
نظر شما