چهار دهه پرونیسم در آرژانتین
۱ – ۱۹۴۵ تا، ۱۹۵۵ عصر پرونیسم کهنه، خوان پرون
خوان دومینگو پرون از امرای ارتش آرژانتین بود که در بهار سال ۱۹۴۶ برای اولین بار به ریاست جمهوری این کشور رسید. علاوه بر حزب نظامی و پرونیست pj، بخشی از سندیکاها و جنبش ها نیز از برنامه های اجتماعی به اصطلاح غیرجزم اندیشانه وی حمایت می کردند. اهداف او تاثیر گرفته از مدل صنفی یک دولت اقتدارطلب بود، مدلی که به نوعی شباهت هایی با رژیم فرانکو در اسپانیا و رژیم فاشیستی موسولینی در ایتالیا داشت. پرونیسم از همان آغاز کار، خود را نیازمند جنبش های توده ای و همین طور نفوذ در توده مردم می دید. اما دولت پرون نتوانست انتظارات مردم را برآورده سازد و هنگامی که بالاخره آرژانتین در گرداب یک تورم شدید و کمرشکن گرفتار شد، پرون نیز به شدت تحت فشار قرار گرفت و عاقبت در سال ۱۹۵۵ بر اثر کودتا سقوط کرد و به اسپانیا گریخت.
۲ – ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۶ عصر پست پرونیسم (خوان و ایزابل پرون)
خوان پرون در سال ۱۹۷۲ پس از چندین بار تلاش ناموفق و در حالی که آرژانتین در وضعیت یک بحران سیاسی شدید گرفتار بود، به کشور بازگشت و حزب pj را بار دیگر احیا و به حرکت واداشت. با این حال در مارس ۱۹۷۳ یکی از نزدیکترین همکاران وی به نام «هکتور کامپورا» با ارائه یک برنامه اصلاحات اقتصادی به ریاست جمهوری رسید اما پس از مدت کوتاهی به نفع پرون کناره گیری کرد و بدین ترتیب خوآن پرون در سپتامبر ۱۹۷۳ بار دیگر به عنوان رئیس جمهور آرژانتین سوگند یاد کرد و همسرش «ایزابل» را به معاونت خود برگزید. اما این بار هم پرون نتوانست انتظارات جناح چپ حزب خود را به ویژه در عرصه اصلاحات اجتماعی برآورده سازد. پرون در اول جولای ۱۹۷۴ درگذشت و همسرش ایزابل بدون هیچ مانعی جای او را گرفت. اما وضعیت آرژانتین در عرصه سیاست های داخلی دچار چنان بحرانی شد که بار دیگر زمینه های یک کودتای نظامی فراهم شد. در مارس ۱۹۷۶ یکی از ژنرال های ارتش به نام «یورگ ویدلا» با انجام یک کودتا ایزابل پرون را خلع کرد و بدین ترتیب کشور آرژانتین در گرداب هولناک یک دیکتاتوری وحشی نظامی درغلتید.
۳ – ۱۹۸۹ تا، ۱۹۹۹ عصر شبه پرونیسم (کارلوس منم)
پس از کناره گیری اجباری ژنرال ها و سرهنگ ها از حکومت آرژانتین، پرونیست دیگری به نام کارلوس منم با وعده یک «انقلاب سازنده» ریاست جمهوری آرژانتین را بر عهده گرفت. منم برای مبارزه با تورم شدید طرح خصوصی سازی انبوه را در دستور کار قرار داد، طرحی که بیش از همه سندیکاها را به عنوان هم پیمان سنتی پرونیست ها فریب داد، فریبی که البته دامان پرونیست های قدیمی را هم گرفت. دیگر اقدام مهم کارلوس منم دگرگون کردن حزب pj و تبدیل آن به یک حزب طرفدار بازار آزاد میانه رو بود و همزمان با این مسئله، در عرصه سیاست خارجی هم سیاست نزدیکی دوستی با ایالات متحده را در پیش گرفت، سیاستی که در آن زمان و در آمریکای لاتین چندان غریب نبود. منم در نهایت متهم به فساد شد و آن پوپولیسم افسارگسیخته کار خود را کرد و ستاره بخت منم در پایان دهه ۹۰ به سرعت افول کرد. حزب pj هم برای ادامه کار کنشگر دیگری را یافت اما جالب آنکه منم پیش از پایان دوران ریاست جمهوری با اطمینان هرچه تمام تر گفت: «هر کس در راس دولت قرار گیرد، کارلوس منم باز هم قدرت را در اختیار دارد.»
۴- از سال، ۲۰۰۳ عصر نوپرونیسم (نستور کرچنر)
این پرونیست چپ گرا یعنی نستور کرچنر از زمان انتخاب به مقام ریاست جمهوری عزم آن دارد تا با «انصراف از نولیبرالیسم افسارگسیخته» به اهداف اقتصادی مورد نظر مردم دست یابد. شاید همین عزم جزم کرچنر برای اصلاحات، موانعی چون بدهی های خارجی و مسئله ثروت حراج شده آرژانتین در دوران منم را مغلوب کرده و بتواند بار دیگر اقتدار اقتصادی آرژانتین را بازتولید کند. کرچنر در کنار به کارگیری سیاست موثر مداخله دولت در امور اقتصادی، در نظر دارد تا آن مدل قدیمی همکاری های اجتماعی پرونیستی را هم بار دیگر احیا کند، مدلی که بر کانالیزه کردن اعتراض های اجتماعی تاکید دارد و البته نمی توان این مدل را نسخه دوم آن دولت رفاه اقتدارطلب «خوآن پرون» قلمداد کرد.
نظر شما