موضوع : پژوهش | مقاله

حکومت مطلوب از منظر افلاطون


افلاطون در رساله خود به طبقه بندی حکومت‌ها و ویژگی و نوع سیاست حاکم در آنها پرداخته است. افلاطون حکومت مطلوب خود را با مواجهه با حکومت‌ های نامطلوب توضیح می‌دهد. وی حکومت ‌های تیمارشی، الیگارشی و دموکراسی را از انواع فاسد حکومت‌ها می داند و معتقد است که این حکومت‌ها جامعه را به سوی غلبه‌ فردی ستمگر یا حکومت تیرانی سوق می دهند، که در این صورت جامعه در بدترین وضعیت خود قرار خواهد گرفت.‏
در شهر آرمانی افلاطون حکومت در دست قوه عاقله است. در چنین وضعیتی همه چیز در جای خود و در حال تعادل قرار دارد، اما در انواع دیگر حکومت، یکی از اجزای نفس، احساسات زودگذر یا همت و اراده، بر اجزای دیگر حکومت دارد. در چنین وضعیتی مدینه از حکومت عقل و وضعیت متعادل خارج شده، به فساد سوق یابد.‏
در تیمارشی، جزء همت و اراده بر اجزای دیگر غلبه یافته و حکومت به سوی استعلای شرف و شجاعت و عشق به کشور‌گشایی سوق می یابد. حکومت تیمارشی نوعی رقابت برای شکوه و افتخار است. بنابراین، پیوسته منابع عمومی را در جنگ و کسب افتخارات ناشی از آن صرف می کنند. به این ترتیب، به تدریج گروه تاجر پیشه، حرفه‌مندان و زمین‌داران را زیر سلطه خود می برند و حکومت آنان به جای کسب شکوه و افتخار به تدریج در خدمت و پیروزی در می‌آید و به این ترتیب، گروه اندکی که قدرت نظامی برتری دارند بر دیگران چیره می شوند؛ وضعیتی که به آن حکومت الیگارشی یا حکومت گروه اندک می‌گویند و در آن عشق به افتخار و شکوه جای خود را به عشق به پول داده است. به بیان دیگر، در چنین وضعیتی حکومت حامی کسانی است که پول بیشتری دارند و دست فقرا از کرسی‌های حکومت و کسب موقعیت‌ های آموزشی و شغلی و در شئون طبیعی و عادلانه‌ای که ترسیم شد، کوتاه می شود.‏
به این ترتیب، انحصار قدرت و انباشت ثروت در دست گروه اندک، موجب می شود که عشق به افتخار و پیروزی، مبدل به عشق به پول شود. عشق به پول موجب می شود که عموم مردم از ارزش‌های مدنی غافل و به جای توجه به فضایل مدنی و بنیادهای آن، متوجه ظواهر زندگی شوند. از آنجا که عموم مردم فقیرند، گاهی ابزارهای تولید خود را برای گذران زندگی می فروشند و زمانی دیگر ابزاری برای تولید ندارند، برای ادامه حیات ناچار به فکر کسب قدرت می افتند تا با سلطه بر منابع قدرت و شغل بهتر حس جاه طلبی خود را تامین نمایند. در چنین شرایطی که پول پرستی مانع پرتوافکنی فضایل مدنی شده است، هر کس به راحتی و بدون اینکه احساس مسئولیت کند، بر جای دیگری قرار خواهد گرفت و این آغاز دموکراسی است. ‏
در این حکومت، افراد فرصت دارند تا شانس خود را برای به زیر کشیدن فرمانروایان و بنیاد "فرمانروایی بینوایان" امتحان کنند. آزادی ‌های عمومی حاصل از دموکراسی، موجب ناامنی نیز خواهد شد. در چنین شرایطی ارزش ‌های مدنی به کلی زایل می شود. با این حال مردم از روی غفلت چنین شرایطی را آزاد و مطلوب می پندارند. در چنین آشفته بازاری حکومت تیرانی، طرفداران زیادی پیدا خواهد کرد. در واقع حکومت تیرانی محصول دموکراسی است؛ حکومتی که می تواند انسان را به "نهایت بردگی" سوق دهد. ‏
افلاطون دموکراسی را نوعی آزادی مفرط یا بی قانونی همراه با خشونت تفسیر کرده است. تنها تمایز وضع تیرانی با دموکراسی در تعداد حکومت ‌کنندگان است که در تیرانی تمامی در یک فرد جمع شده است. در طبقه بندی حکومت ‌های فاسد او توزیع قدرت و ثروت بین گروه‌های مختلف مردم نقش اساسی دارد. عاملی که می تواند یک حکومت را از دیگر حکومت‌ها متمایز کند، قوه عاقله است. او آزادی افراطی را باعث عقب ماندگی و آشفتگی جامعه می داند و همین مسئله باعث نامطلوب بودن حکومت دموکراسی در نظر افلاطون گشته است.‏

منابع:
1-کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده، دکتر ملیحه صابری نجف آبادی، تهران: انتشارات سمت: 1389.
2-سیر تاریخی اندیشه های سیاسی در غرب (از افلاطون تا نیچه)، دکتر احمد بخشایشی اردستانی، تهران: انتشارات آوای نور، چاپ چهارم 1388.
3-سیر اندیشه فلسفی در غرب، دکتر فاطمه زیباکلام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم 1385.
4-تاریخ فلسفه سیاسی غرب (از آغاز تا پایان سده های میانه)، دکتر عبدالرحمن عالم، تهران: وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، چاپ دوم 1378.
5-آثار کلاسیک فلسفه، مترجم مسعود علیا، تهران: ققنوس، 1382‏

 

منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۹/۱۹
نویسنده : رضا احمدیان راد

نظر شما