موضوع : پژوهش | مقاله

ارزشهای کاذب، جایگاه مادری را کمرنگ نکند


زنان در اسلام به لحاظ نقش و کارکرد خود جایگاه ویژه ای داشته و همواره مورد احترام و ستایش بوده اند، هویت این قشر در نظام فکری اسلام در درون نهادی مقدس چون خانواده تعریف شده و نقش والای همسری و مادری را که به مثابه نقش رهبری جامعه است به آنان سپرده شده است در ارتباط با جایگاه زنان به عنوان مادر و همسر با کارشناسان گفتگو کردیم:

اسلام به زن نگرش انسانی دارد
زن در اندیشه اسلام از جایگاه پست و محقر گذشته رها شده و به عنوان نقش آفرین اصلی خلقت و هستی وارد صحنه شده و هیچ دینی به اندازه اسلام برای این جنس ارزش قائل نشده و قبل از نگرش جنسیتی، نگرشی انسانی به او داشته است.
نسرین خدامی؛ عضو هیأت علمی مرکز مطالعات و تحقیقات زنان به ما می گوید: برای اینکه جایگاه زن را در اندیشه اسلامی بررسی کنیم، ابتدا باید مقام انسان را بررسی کرده و بشناسیم؛ انسان به عنوان جانشین خدا بر روی زمین و کسی که صفات الهی در او متبلور می شود، دارای روحی است که حقیقت انسانی او را تشکیل داده است و صعود و سقوط انسان منوط به آن است. این روح جنسیت بردار نیست و زن و مرد بودن صرفاً یک قالب است برای این روح.
خدامی می افزاید: البته نقاط مشترکی بین این دو جنس وجود دارد که بر مبنای آن می توانیم برخی ارزشها و حقوق مشترک را برای هر دو تعریف کنیم؛ صبر، مقاومت، خویشتن داری و ...از جمله صفاتی است که در هر دو جنس مشترک است. اما تفاوت جنسیتی سبب می شود که برخی احکام و ارزشها و حقوق متفاوت را برای هر یک قایل شویم که به حقوق، نقش و ارزشهای متفاوت منجر می شود، در اسلام حیا ارزش مثبت است که در مورد زن ها بیشتر سفارش شده است و یا غیرت در مردها بیشتر است.
سهیلا فرخی، مدرس حوزه و دانشگاه نیز در این ارتباط می گوید: در تفکر اسلامی، زن و مرد هیچ تفاوتی نداشته و آیات صریح قرآن کریم بر این نکته و تساوی جایگاه وجودی آنان تأکید کرده است و هدف از خلقت انسان را کمال و رسیدن به قرب الهی دانسته و زن و مرد را عبد خدا دانسته است و چیزی که این دو را متمایز می کند، همان رسیدن و تلاش آنان به کمال الهی است و هر کدام بیشتر و بهتر به آن برسند مقرب تر هستند.
فرخی ادامه می دهد: بهترین تبیین از جایگاه زن در اندیشه اسلام را حضرت امام(ره) داشتند که فرمودند از دامن زن مرد به معراج می رود و معنایش این است که در تفکر اجتماعی اسلام زن پایه تشکل خانواده و تربیت فرزندان برای هدف و مقصود جامعه اسلامی است، واقعاً اگر زنها سازندگی لازم را داشته باشند و خود سازی روحی، روانی، اجتماعی و فکری داشته باشند و به خوبی فرزندان خود را به عنوان عضوی از جامعه پرورش دهند، جامعه اسلامی را ساخته اند.

نقش مادری
یکی دیگر از جلوه های مهم نقش آفرینی زنان در جامعه ایفای نقش همسری و مادری آنان است که شاید بتوان گفت مهمترین مأموریت و هدف خلقت زنان است.
خدامی درباره مقام و جایگاه مادرانه زنان می گوید: دین برای هر کدام از زن و مرد جایگاه و نقشی تعریف کرد، مهمترین نقشی که برای یک زن مسلمان تعریف شده است، نقش مادری است و اصولاً زن ها طبیعتاً به این نقش گرایش دارند، به همین دلیل نقش مادری را به خوبی ایفا می کنند، زیرا برخاسته از طبیعت آنان است و توانمندی او در این زمینه بروز و ظهور می یابد. نقش ها در رابطه با اهداف و نیاز جامعه تعریف می شود و باید به آن نگرش اجتماعی داشت، وقتی مادران به خوبی به این نقش توجه کنند تنها وظیفه خود را نسل آوری ندانسته و تربیت و پرورش را نیز وظیفه خود می دانند و این باعث می شود فرزندان آنان رشد کرده و ارزشهای خانواده را در خود نهادینه کرده و بعد وارد اجتماع شوند.
وی با اشاره به تبعات نامناسب تفکر فمینیستی می افزاید: متاسفانه این تفکر که دستاورد غرب برای جوامع اسلامی است، بین مادری زیستی و مادری اجتماعی تفکیک کرده و بر این باور است که بعد از تولد باید پدر و مادر به نحو اشتراکی یا نهادهای دولتی وظیفه رشد و تربیت کودک را بر عهده بگیرند که در این صورت فرزندان در محیط رسمی رشد کرده و از نیازهای عاطفی در خانواده محروم می مانند. زیرا کودک احساسات و عواطف قوی دارد و دوست دارد کسی با همه خطاهایش او را دوست داشته باشد و و آن شخص کسی جز مادر نیست. در خانواده هایی که این گونه نیستند، آمار بزهکاری کمتر است اما در جوامعی که به این سمت رفته اند آمار بزهکاری بالا رفته است.
نسرین خدامی ادامه می دهد: بهانه غرب برای این شیوه تعامل، ایجاد زندگی تخصصی است. آنها مدعی اند کودک را تخصصی بار می آورند، اما در این شیوه، تربیت و رشد کودک مدام در دست مربیان مختلف اجتماعی دست به دست شده ونقطه اتکایی ندارد. این موضوع بر شخصیت او اثرگذار است و باعث کاهش اعتماد به نفس کودک می شود. توجه اسلام به ارزش والای احترام به مادر نشان می دهد که مادر ارزش بالایی داشته و برای فرزندان خود تلاش زیادی می کند و این ثابت می کند که زنانی که به دنبال کسب جایگاه معنوی بالایی هستند، باید ایفاگر نقش مادر باشند.
این مدرس حوزه با اشاره به حضرت زهرا(س) به عنوان نمونه مادری شایسته و الگو اظهار می دارد: ایشان در هر دو بخش وظایف مادری یعنی نگهداری و مراقبت و تربیت فرزندان در دوران کمی که با فرزندان خود سپری کردند آموزه های با ارزشی در اختیار پیروان خود گذاشتند و حتی می بینیم شخصی که به عنوان کمک و یاور ایشان وارد منزل می شود، موجب غفلت ایشان از انجام وظایف مادری نمی شود و ایشان همچنان رابطه عاطفی و تربیتی خود را با فرزندانشان حفظ می کند.

اولین گامهای سازندگی
وی تصریح می کند: حضرت زهرا(س) با توجه به جایگاه و مقام اجتماعی و معنوی بالا و همچنین انتساب به شخص اول اسلام امکان فعالیت اجتماعی و کسب موقعیت خاص را داشتند، اما ایشان مهمترین وظیفه و مأموریت خود را همسری و مادری تعریف کرده و بیشتر وقت خود را در منزل صرف می کردند. نکته دیگر در شیوه تربیتی ایشان آموزش عملی ایشان بود که همواره سعی داشتند با رفتار خود فرزندان را تربیت کنند، ضمن اینکه ایشان تربیت را به معنای موعظه صرف ندانسته و مدل تربیتی ایشان فرایندی بود. ایشان در طول زمان و فرصتهای مختلف مباحث تربیتی خود را داشتند و همواره به فرزندان خود شخصیت و اعتماد به نفس می دادند. ایشان بخش زیادی از عبادت خود را در منظر فرزندان خود انجام می دادند تا آنان درس بیاموزند.
فرخی نیز می گوید: نقش مادری به عنوان شخصی که اولین سازنده فرد است، اهمیت بالایی دارد و شخص از اول وجود خود تا رسیدن به عرصه های مختلف اجتماعی تحت تربیت و تأثیر مادر خود است و تمام ویژگی های او را دریافت می کند و این نشاندهنده جایگاه حساس مادر است. مقام مادر بسیار والا و زحمات او غیرقابل جبران است، لذا تلاشی که مادر برای جسم و روح فرزند خود می کند، هیچ جایگزینی نداشته و حتی در میان والدین احترام به مادر سفارش بیشتری شده است.

هویت گمشده زنانه
چندی است زنان در جامعه دچار گم گشت هویت شده و جایگاه و هویت خود را در نقش آفرینی های غیرضروری اجتماعی جستجو می کنند و می رود که جایگاه همسری و مادری خود را از دست داده یا کمرنگ ببینند.
نسرین خدامی در این ارتباط می گوید: فکر می کنم مشکل اصلی به ضعف جامعه فرهنگی ما برمی گردد و شاید کارشناسان اجتماعی و مسایل زنان در این زمینه کم کاری کرده اند و یا اینکه تلاشهای جریانهای مقابل گسترده تر است. کسب شهرت، جایگاه و مقام اجتماعی که به همراه خود قدرت می آورد، ممکن است شاخصه های جذابی برای ایفای نقشهای کاذب برای زنان در جامعه اسلامی شده است.
این شیوه نگرش به نقش آفرینی اجتماعی، باعث شده نگاه ما به زن و مرد یکسان شده و تفاوتها را انکار کرده ایم و برای زن و مرد ارزش یکسان تعریف کرده ایم ولی حقیقت این است که در تفکر دینی ارزشهایی که برای یک زن تعریف می شود، برخاسته از طبیعت زن وارزشهایی است که دین تعریف کرده است. دین در ارائه نقش به افراد به دنبال تکلیف محوری است زیرا با این کار از رفتن افراد به سمت خواسته های نفسانی جلوگیری می کند.

خطر ارزشهای کاذب
وی ادامه می دهد: بخشی دیگر از مشکلات ما معرفتی است که برخی ارزشهای کاذب و تبلیغ شده ارزشهای حقیقی ما را تحت الشعاع قرار داده است و زنان را از درک جایگاه و مقام مادری و همسری غافل و منحرف می کند و برای حل این مشکل باید ارزشهای ما متناسب با آخرت ما تعریف شده و اجازه ندهیم که ارزشهای ما از بیرون تعریف شود و دین را وارد تعریف آن کنیم و از توجه افراطی به جوامع مدرن و نقش زن درآنجا پرهیز کنیم. محقق و پژوهشگر دین می گوید: نکته دیگر اینکه باید در برنامه آموزشی و فرهنگی، ارزشها و تفاوت این دو جنس را برجسته کرده و به نحو مطلوبی بیان کنیم و در واقع سیستم آموزشی ما باید به سمت ایجاد یکسان سازی نرود، زیرا متأسفانه سیستم آموزشی به دختران ما این گونه القا کرده که شما فرقی با پسران ندارید، در حالی که تفاوتهای عمده ای از نظر ویژگی ها و نگرش ها در این دو جنس وجود دارد، برای مثال باید دانست که مرد اقتدار طلب است و زن باید از لحاظ عاطفی او را تغذیه کند.
این مدرس حوزه ادامه می دهد: ترویج ارزشهای نادرست سبب شده زن ها به عنوان موجودات درجه دوم معرفی شوند و تلقی نادرستی از آنان در اذهان شکل بگیرد، اما با وجود آن تلاشهایی برای خروج از این مطلب صورت گرفته اما گاهی این تلاشها منحرف شده و مسیر افراط را پیموده است و به نوعی تلاش برای کسب و ترویج ارزشهای مردانه شده است.
خدامی با تأکید بر اصلاح نگرش به زن برای تثبیت جایگاه زن در تفکر اسلامی می افزاید: باید تلاش کنیم تا زنان در جامعه اسلامی جایگاه خود را بازیابند و هویت خود را در ارتباط با جامعه در تساوی با مردان نجویند، زیرا تلقی های نادرست از نقش اجتماعی زنان اگرچه برخی مشکلات آنان را حل کرده است اما مشکلات بیشتر و بدتری ایجاد کرده است.
فرخی نیز به ما می گوید: فکر می کنم منشا اصلی این نوع فکر و مشکلی که از آن ناشی شده است این است که زنان در جستجوی جایگاه خانوادگی و اجتماعی خود به جای عدالت به دنبال تساوی و تشابه هستند، در حالی که این تفکر اشتباه است و خداوند با این تفاوت جنسیت انتظارات متفاوت و کارکردهای منحصر به فردی را برای این دو جنس تعریف کرده که رسیدن به کمال آنان در پی جویی همان کارکردهاست.
وی بر فرهنگ سازی در این زمینه تأکید می کند و می افزاید: باید با معرفی هر چه بهتر جایگاه زن در جامعه و ارائه الگوهای اجتماعی مطلوب که در عرصه همسری و مادری نیز موفق و دارای موقعیت بالا هستند، آنان را در انجام وظایف و شناخت جایگاهشان یاری کنیم.


منبع: / روزنامه / قدس ۱۳۹۰/۳/۳
نویسنده : محمد بیدارمنش

نظر شما