ارباب حلقه ها، آخرین قربانى زیبایى
موضوع : فرهنگ | سینما و تئاتر

ارباب حلقه ها، آخرین قربانى زیبایى

مجید بسطامى
روزنامه شرق، یکشنبه ۱۱ دى ۱۳۸۴ - - ۱ ژانویه ۲۰۰۶
 
بخش اول
ستون تازه صفحه سینماى جهان، ارباب حلقه ها، که از این به بعد آن را مى خوانید یادداشت هاى ارژینالى  است درباره فیلم هایى که روى پرده سینماهاى آمریکا و کانادا مى روند.
کینگ کنگ ***
کارگردان: پیتر جکسن، فیلمنامه: فرن والش، فیلیپا بوینز بر اساس شخصیت هاى خلق شده توسط مریان سى کوپر و ارنست بى. شودساک. بازیگران: نوآمى واتس (آن دارو)، جک بلیک (کارل دنهم)، آدرین بردى (جک دریسکول).
هر چقدر آدم پردل و جراتى باشید باز هم این گوریل عظیم بد هیبتى دارد آن هم وقتى نعره هایش به لطف صداى شفاف و چند باندى تکنولوژى دالبى دیجیتال مو بر اندامتان راست کند. کینگ کنگ جکسن به رغم فناورى خارق العاده و هنرنمایى اندى سرکیس شاید نتواند پشت هیولاى نسخه کلاسیک ۱۹۳۳ را به خاک برساند اما در ردیف یکى از خاطره انگیزها باقى خواهد ماند.
در این تردیدى نیست که فیلم به قصد سرگرم کنندگى آن هم در حداکثر ظرفیت ممکن ساخته شده است- این از ابعاد غیرمتعارف پاکت هاى ذرت بوداده مختص این فیلم هم مشخص است- اما قرار نیست قصه به همین جا ختم شود. این را حداقل علاقه مندان به سینماى جکسن و برق و وزن و عیار طلاهاى ده ها جایزه دریافت شده براى مجموعه ارباب حلقه ها و على الخصوص بازگشت شاه اجازه نمى دهند. سرگرمى صرف هم این همه زحمت و خلاقیت نمى طلبد. زحمتى که در لحظه لحظه فیلم و خصوصاً بخش دوم آن کاملاً شما را تحت تاثیر قرار مى دهد. در واقع فیلم از سه بخش تشکیل شده که از فرم هاى متمایز سینمایى برخوردارند و براى هر یک ایده هاى مجزایى اجرایى شده اند. این به معناى آشفتگى یا اغتشاش در سبک نیست چراکه این فرم ها در انطباق کامل با شیوه پیشرفت قصه انتخاب شده اند و ضمناً حرکت میان آنها به آرامى و با کاربرد انتقال دهنده هاى مناسب انجام مى پذیرد.
بخش اول آرام ترین و همچنین مستندترین بخش آن است. البته به شرطى که افتتاحیه بسیار پرتحرک آن را که ترکیبى از سکانس معرفى و تیتراژ است مستثنى کنیم. جکسن در این افتتاحیه در قالب یک کلیپ زیبا تصویرى موجز از دهه اى که قصه در آن اتفاق افتاده در اوایل قرن بیستم مى دهد. پس از آن ما به تدریج با قهرمانان اصلى قصه آشنا مى شویم: آن دارو، یک بازیگر خوش سیماى نمایش هاى کمدى سطح پایین که حالا به دلیل تغییر شرایط و گسترش نمایش هاى جذابتر(مثل سینما) بیکار، گرسنه و درمانده مانده است، کارل دنهم یک کارگردان خودخواه و بلندپرواز که مزخرفاتش توجه تهیه کنندگان هالیوودى را جلب نکرده و در آستانه ورشکستى و بیکارى است و اندکى بعد و پس از آنکه ته مانده ابزارآلات سینمایى را از کمپانى مى دزدد و با یک کشتى فکسنى که مخصوص شکار و نگهدارى غیرقانونى حیوانات کمیاب بوده، بدون آنکه هدف اصلى خود از این سفر را براى همراهان بیان کند، به بهانه تولید یک فیلم راهى جزیره اسکول مى شود. جایى که براساس یک افسانه قدیمى، محل زندگى موجوداتى اسرارآمیز است. در این سفر جک دریسکول نمایشنامه نویس مشهور که آن در آرزوى بازى در یکى از آنها است با ترفند کارل همراه مى شود و رفته رفته بین او و آن محبتى ناگفته شکل مى گیرد. حال قسمت دوم فیلم آغاز مى شود که یک فصل بسیار طولانى پرهیجان و غیرقابل شرح و بیان است. سرشار از اتفاق و حادثه و گوریل و دایناسور. ویژه بازى هاى کامپیوترى که شوخ طبعى جکسن (زنده مرده ۱۹۹۲ و وحشت آفرینان ۱۹۹۶ را که به خاطر دارید؟) به ویژه در سکانس سقوط آن و کنگ به دره بیداد مى کند. حاصل همه این اتفاقات قتل عام نیمى از افراد، از بین رفتن تمام فیلم هاى ضبط شده و به دام انداختن گوریل عظیم یا همان کنگ است که به او لقب سلطان (کینگ) مى دهند. بخش سوم که مجدداً در نیویورک اتفاق مى افتد و به اختتامیه سرنوشت قهرمانان مى پردازد ترکیبى از حادثه و ملودرام است. جایى که قرار است دو بخش کاملاً متضاد قبلى به هماهنگى برسند.
کینگ کنگ از یک زاویه فیلمى درباره نمایش است. درباره اینکه مهمترین تمایز جهان جدید و قدیم نه صرفاً در پیشرفت هاى تکنولوژیک بلکه درباره شیوه، اهداف و نهایتاً نقش نمایش در زندگى است و واقعیتى که بدین طریق انعکاس مى یابد. همین تغییرات است که قهرمان قصه را راهى سفر مى کند. درحالى که دخترک در اندیشه حضور در یک تئاتر کلاس بالا تا آستانه حضور در خانه هاى بدکاره هایى که در آن زنان خود را به نمایش مى گذارند مى رود. عشق او به یک نمایشنامه نویس نامى محرک او براى پیوستن به گروه است.
 

نظر شما