موضوع : پژوهش | مقاله

مرگ تشریفاتی

روزنامه شرق، چهارشنبه 12 آذر 1382 

سعیده اسلامیه: جنازه روی زمین مانده است. درون تابوتی از چوب گردو و پارچه مخمل سرخ رنگ. همه آمده اند. سیاهپوش و ظاهرا سوگوار. نیمه شب این اتفاق افتاده بود. هر چند مدت ها انتظارش را می کشیدند اما باز هم غافلگیر شدند. اول صبح تلفن به دوست و آشنا شروع شد اما ظهر رسید و همچنان جنازه روی زمین بود. همه آمده اند غیر از دو دختر کوچک میت. وقتی زمان به درازا کشید، همه از هم پرسیدند که منتظر چه مانده اند؟ دختر بزرگ تر گفت خواهرانش رفته اند  آرایشگاه، موهایشان را رنگ کنند و بعد توضیح داد که موهای مشکی شان درآمده بود و حتما باید رنگ مجدد می شد به خصوص برای این چند روز که خانه شان رفت و آمد است.

جنازه پدر روی زمین مانده و دو دختر عزادار روی صندلی آرایشگاه. ظهر که شد آمدند با موهای بلوند و صورتی محزون. بالاخره آنها هم عزادار بودند و پدری را از دست داده بودند.جنازه پدر را در یکی از قبرستان های شهر دفن کردند. قبرستانی که بیشتر شبیه پارک بود. بدون تشریفات مذهبی و بعد برگشتند خانه تا عزاداری کنند.

با موهای بلوند و تازه رنگ شده و ناخن هایی که تازه از زیر دست مانیکوریست بیرون آمده است.اینجا لس آنجلس است در ایالت کالیفرنیای آمریکا به سال 1999.

می گویند هر کس آب فرنگستان را بخورد بی عاطفه می شود اما انگار آب اینجا هم مسموم شده است.اینجا تهران است. پایتخت ایران به سال 1382 مصادف با 2003 میلادی.اینجا هم دختری تازه یتیم شده روی صندلی آرایشگاه نشسته تا سرخی موهای شرابی اش را برای مراسم شب هفت پدر که دو روز دیگر برگزار می شود، تجدید کند.برای مراسم، مدل شینیون جدیدی انتخاب کرد که با لباس اش که کت و شلوار مشکی بود هماهنگی داشت.

اینجا تهران است. سال 2003 میلادی. سه سال است که وارد قرن بیست و یکم شده ایم. اما فاصله انگار سالیان سال است با گذشته های نزدیک.گفتند فقط برای عزا کار می کند. برای خودش متخصص شده است. آنقدر مشتری دارد که به این شیوه کار ادامه دهد. متوسط روزی 10 تا 12 مشتری عزادار دارد. مشتریانی که برای شرکت در مراسم عزاداری نیاز به آرایشگاه پیدا می کنند.از حدود هفت سال پیش شروع کرده است.

می گوید: «آن زمان چند مشتری با فواصل زمانی کوتاه سراغم آمدند که همه برای شرکت در مراسم عزاداری آرایش و مدل موی خاص می خواستند. کم کم این تعداد زیاد شده و بعد خودم مشتاق شدم که مدل مو یا آرایش های ویژه عزاداری پیدا کنم و این شد که کارمان را شروع کردیم.»

و بعد از آرایش های ویژه عزا می گوید: «برای عزاداری بیشتر از گریم استفاده می شود. برای خیلی ها مهم است که آراسته باشند و هم قیافه محزونی داشته باشند. برای همین ما از خطوطی در صورت استفاده کرده و این حالت را به چهره می بخشیم. مدل آرایش چشم هم خیلی اهمیت دارد. در مدل مو کار آسان تر است. شینیون ها همه ساده هستند و مدل هایی را کار می کنیم که وقار و سنگینی بیشتری به فرد می دهد.»

• قیمت ها فرقی می کند؟

بله نرخ آن گران تر است. چون در این مدل آرایش بیشتر از گریم استفاده می شود و بالطبع گران تر است و دیگر اینکه این مدل ها تخصصی کار می شود.سرش شلوغ است. آدم باورش نمی شود که این همه مشتری عزادار داشته باشد. دختری زیردست مانیکوریست نشسته و ناخن ها را مرتب و فرنچ می کند.صبح خبر داده اند پدر نامزدش مرده است و او خودش را آماده عزاداری می کند. اما بیشترین مشتری ها برای مراسم چهلم آمده اند. مراسمی که بیشتر در تالارهای پذیرایی یا هتل گرفته می شود. خانواده عزادار وقت بیشتری داشته تا خود را برای مراسم آماده کنند و تهیه و تدارک پذیرایی بهتری را ببینند.

• چه اتفاقی افتاده است

از بهشت زهرا که برگشتند صدای موسیقی به استقبال عزاداران آمد. آهنگ موتسارت فضای خانه را پر کرده بود. نوای خوش بود اما غافلگیرکننده. فرد فوت شده عاشق موسیقی بود و حالا صفحه های گرامافون اش بدون او به گوش می رسید. کسی آرام گفت کاش گرام را خاموش کنند. ناسلامتی از این خانه کسی فوت شده است. اما نوای موتسارت تا آخر شب که مهمانان رفتند خاموش نشد.

عزاداری ها تغییر کرده است. چیزی میان ایرانی ها اتفاق افتاده است. چیزی نامحسوس میان پوسته آداب و سنن این کشور خلیده است.یک جامعه شناس که خواست نامی از او برده نشود این اتفاق را در میان شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جست وجو می کند و توضیح می دهد: «دخالت بیش از حد در زندگی خصوصی مردم باعث به وجود آمدن این پدیده شده است.

وقتی برای عروسی و مهمانی ها تعیین تکلیف می شود. وقتی حق ندارید در ماشین خود که یک مکان کوچک خصوصی محسوب می شود صدای ضبط خود را بلند کنید (هر چند که در برخی مواقع باعث اذیت دیگران می شود) و موارد دیگر آن وقت جامعه سوی جهتی حرکت می کند که امکان این دخالت ها را کمتر می کند. در اینجا دیگر نمی توانند از شما ایراد بگیرند که به طور فرض چرا در مراسم عزای خود موتسارت گذاشته اید یا چرا عزاداری را در سالن یا هتل برگزار می کنید.

البته این یک جنبه از این بحث است. جنبه دیگر آن است که جامعه ایران به سوی تجمل گرایی حرکت کرده و این پدیده ها اجتناب ناپذیر است. جامعه روز به روز از سنت ها دور شده و به سوی مدرنیته پیش می رود و این گذشتن از سنت ها شامل همه چیز می شود.»

شاید تغییر از همان زمانی آغاز شد که هسته های خرما جای خود را به گردو دادند و پودر نارگیل آرام آرام مثل برف سیاهی خرما را پوشاند. قدیم ترها می گفتند نباید در مجالس عزا نشانه ای از شیرینی باشد. می گفتند چای ها باید پررنگ و غلیظ ریخته شود تا همه در تلخکامی صاحب عزا سهیم باشند.

خنده بر خانه عزادار حرام بود. اگر میت جوان و ناکام بود که این گرد غم تا سالگرد فوت ادامه پیدا می کرد. میوه در مجلس سوگواری پذیرایی نمی شد چرا که معتقد بودند میوه به مجلس رنگ می دهد و نیز در شادی باید آن را خورد.آن وقت ها وقتی عزیزی فوت می کرد خانه را از تزئینات خالی می کردند، تابلوها را از روی دیوار برمی داشتند بر پرده ها پارچه سیاه می زدند و...

حالا مدرنیته خود را به زندگی ایرانیان تحمیل کرده است. خرماها شکیل شده اند. حلواها در میان زرورق های رنگی جا خوش کرده اند. میوه ها را در سبدهایی که با تور مشکی تزئین شده اند جای می دهند. شمع های سیاه جزو لاینفک مجالس عزاداری شده اند. سبدهای بزرگ و گران گل عضو ثابت هستند.

از آگهی های عریض و طویل روزنامه ها که می گذریم.تجمل تا بهشت زهرا هم پیش رفته است. به طبقات قبرها هم سرایت کرده است. تا همین چند وقت پیش ارزان ترین قیمت قبر در بهشت زهرا هشت هزار تومان بود و گران ترین آن 120 هزار تومان که در قطعات خوش آب و هوا و آباد در دو طبقه واقع شده بود. حالا قبرها هم میلیونی شده است.

• کارها را ما انجام می دهیم

این روزها دیگر حتی صاحب عزا هم لازم نیست خود را به زحمت بیاندازد و کارهای دفن و مراسم را انجام دهد. فقط کافی است دستش را در جیب کند، آدم هایی هستند که بهترین مجلس را با بهترین پذیرایی ترتیب دهند. شرکت های مختلف امکانات متفاوتی هم دارند. حتی برای عزیزتر جلوه دادن فرد از دست رفته این شرکت ها افرادی را به عنوان سیاهی لشکر که شاید بیش از زن و فرزند میت برای از دست رفتن او گریه و زاری می کنند در نظر می گیرند.

«یکی از این شرکت ها که به تازگی کار خود را آغاز کرده  اقدام به تبلیغات در این زمینه نیز کرده که برای جذب مشتری تبلیغ خود را با این جملات آغاز کرده است: همیشه پیش از آنکه فکر کنیم اتفاق می افتد و بازماندگان با انبوهی از مشکلات عاطفی، تدارکاتی، مالی و حقوقی مواجه می شوند حرفه ما انجام کلیه تشریفات سفر آخرت است خدمات تشریفاتی خود را متناسب با استانداردهای سازمان بین المللی ICFA و فرهنگ و هنر ایرانی ارائه می دهد این راه رفتنی است.»1

خدمات. این شرکت ها از دو قرن پیش در اروپای غربی ارائه می شده است و مانند هر پدیده دیگر که با تاخیری چندین ساله حتی تا قرن به ایران می رسد، از چند سال پیش وارد کشور شده است.«مدیرعامل یک شرکت تازه تاسیس شده در این زمینه می گوید: ساختار این شرکت به گونه ای طراحی شده که آمادگی برگزاری هرگونه مراسم یادبود از جمله تعزیه خوانی و روضه خوانی، بزرگداشت مشاهیر و مفاخر تاریخی و فرهنگی و برگزاری تورهای زیارتی را دارد. مرگ زمانی به سراغ انسان می آید که وی انتظار آن را ندارد و برای اتمام کارهای خود نیاز به زمان دارد.»2

و حالا این شرکت ها قرار است راه مردن را هموار کنند. فرد دیگر می تواند غصه ای برای کارهای بعد از مرگ خود نخورد. این شرکت ها همین طور مسئولیت سنگین پذیرایی از مهمانانی که برای عرض تسلیت خدمت خانواده داغدار مرحوم از دست رفته می رسند را قبول می کنند و کلیه بوروکراسی های اداری، تهیه و تدارک قبر و انجام مراسم خاکسپاری و پذیرایی از مهمانان را می پذیرند.

حتی آنان می توانند کلیه امور میت مانند مسائل حقوقی ارثیه و ورثه و اتمام کلیه کارهای ناتمام را بر عهده گیرند.قدیم ترها مادربزرگ ها وصیت می کردند که بعد از مرگشان نگذارند جوان تر ها بیشتر از چهل روز سیاه بپوشند و پدربزرگ ها توصیه می کردند که بعد از آنها چه کنند و چه نکنند این روزها اینها دیگر قصه است. حالا همه می توانند بدون دغدغه بمیرند. دیگران مرگ را برای آنها و خودشان آسان کرده اند.

پی نوشت: 1 و 2: منبع ایرنا

نظر شما