موضوع : پژوهش | کتاب

درد سرهاى هیلارى بودن

روزنامه شرق، یکشنبه 16 آذر 1382 

الن ریتنر - ترجمه پرویز براتى: زن شماره یک کاخ سفید، قبل از آن که پای بر پلکان مجلس سنای آمریکا بگذارد، هشت سالی را در اندوه و شادی سپری کرده بود. این زن که کسی نیست جز هیلاری ردهام کلینتون، شاید تنها همسر رئیس جمهور باشد که زندگی یکسر جنجالی ای را تجربه کرده است. اوج این زندگی جنجالی در فاش شدن رابطه پنهانی همسرش بیل با منشی ای به اسم مونیکا لوینسکی بود.

هیلاری حالا، بعد از پشت سرگذاشتن این چند سال، کتابی منتشر کرده که به جهت ارجاعات واقعی و دقیق آن به زندگی خصوصی وی و زندگی مشترک اش با بیل می تواند ارزش خواندن را داشته باشد. «تاریخ زنده»، طرحی مختصر از زندگی وی شامل کودکی، سال های دانشگاه، سال های ورود به عرصه سیاست و دوران نامزدی اش با بیل را در بر می گیرد. استخدام هیلاری به عنوان رئیس گروه ضربت رئیس جمهور برای اصلاح امور درمانی و بهداشتی ایالات متحده، ملاقات او با رهبران خارجی و فعالیت در زمینه حقوق بشر، از دیگر موضوعات متنوع این کتاب است. هیلاری در این کتاب به موضوع رابطه همسرش با مونیکا هم پرداخته و از آن به عنوان «تکان دهنده ترین، هولناک ترین و دردآورترین تجربه زندگی» اش یاد می کند.

او توضیح می دهد که این ماجرا چه عواقبی برای او داشت و این که چرا او حاضر به ادامه زندگی با بیل شد. اگرچه از گفتن این حقیقت سرباز نمی زند که بیل بعد از آن ماجرا، تا دو روز مانده به اعلام رأی نهایی هیأت منصفه به او دروغ گفت؛ همان طور که به باقی ملت آمریکا هم دروغ گفت.نویسنده مطلب زیر، الن ریتنر، به جهت شغل خود در کاخ سفید از نزدیک شاهد ماجراهای درون آنجا بوده است و لذا مشاهدات و برداشت های او ارزش خاص خود را دارد. او جدا از شغل گزارشگری در کاخ سفید، دبیر سرویس سیاسی مجله Talkers و تحلیلگر خبری شبکه فاکس نیوز هم هست.شایان ذکر است کتاب هیلاری کلینتون اخیرا با عنوان « زندگی من » توسط بیژن اشتری به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

•••

به راستی کتاب تازه چاپ شده هیلاری کلینتون، «تاریخ زنده» حاوی چه چیزی است؟ کاری ندارم به این که این کتاب مشتی لاطائلات هست یا نه، در عوض می خواهم بدانم چه بر سر نقد این کتاب آمده؛ نقدی که اکثرا از جانب جناح دست راست جمهوریخواه صورت گرفته. می خواهم چند کلمه ای به تحلیل و واکاوی این نقد بپردازم.اول از هر چیز، ما صدای غرولند کردن های جناح راست را می شنویم که می گویند کتاب هیلاری کلینتون را کس دیگری نوشته نه خود او؛ این که او خودش حتی یک کلمه از این کتاب را هم ننوشته، فقط املای کتاب را چک کرده و نقطه گذاری آن را.

خب، حالا برای آنهایی که شوکه شده اند (شوکه شده اند از این که شنیده اند سیاستمداری برای نوشتن خاطرات اش کس دیگری را به کمک گرفته) خبر مهمی دارم: آیا شما عنوان آخرین کتابی را که یک نویسنده واقعا سرشناس از اول تا به آخر نوشته می دانید؟ آن کتاب، «بهشت گمشده» اثر جان میلتون است که البته در سال 1667 چاپ شده است!

اما راستی این جا چه خبر است؟قضیه ساده است: جناح راست این موضوع را که نویسنده کتاب، خود هیلاری کلینتون نیست، بهانه کرده تا موقعیت سناتور کلینتون را زیر سئوال ببرد. این جناح در تقلا است تا نفوذ سناتور را کم رنگ کند. چون هیلاری کلینتون ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 شرکت کند و حتی شاید یکی از کاندیداهای انتخابات سال 2008 میلادی هم باشد.

دیگر این که ما می شنویم جناح راست آه و فغان سر داده که واکنش هیلاری به خیانت شوهرش، واکنش قاطعانه ای نبوده؛ چون او می بایست خط مشی جمهوریخواهان را در قبال بیل در پیش می گرفت و از او جدا می شد. او با تمکین در برابر بیل، حسابگر بودن و در عین حال بی احساس بودن خودش را ثابت کرده است. جناح راست می گوید هیلاری با طرح سئوال هایی چون: «چه کسی می داند که کجا، چرا و چه ساعتی از روز چه کسی در آن اتاق بوده و چه کسی در اتاق بغلی؟» سعی در توجیه عمل مونیکا لوینسکی داشته است.

خبر مهم: «9/99 درصد از ماجرای مونیکا لوینسکی فاش شده است.» اگر این طور است، پس چه دلیلی دارد که منتقدان جناح راست، 9/99 درصد از وقت خودشان را روی یک درصد از ماجرای لوینسکی که ممکن است هنوز فاش نشده باشد، بگذارند؟

دلیل این کار آنها این است که با دست مایه قرار دادن آن ماجرای شرم آور، می خواهند جلوی پای سناتور کلینتون سنگ اندازی کنند. اما چرا؟ نظرسنجان حرفه ای خواهند گفت که این موضوع به مخالفان او کمک می کند. اما من دید خاص تری به این قضیه دارم. جمهوریخواهان از راه تحقیر سناتور کلینتون به عنوان زنی که باید نقش مادرانه و دلسوزانه داشته باشد، رندانه در جست وجوی آن هستند تا شکافی بین او - سرشناس ترین زن حزب دموکرات _ و زنان آمریکایی ایجاد کنند.ژست جمهوریخواهانه، این جا حقیقتا یک ژست ساده لوحانه است؛ چون در راستای تلاش برای این است که زنان آمریکایی به او نگاه کنند و بگویند: «اه، اه، اه، اون چه طور می تونست (یکی را انتخاب کنید):

1 _ با این یارو زندگی کنه؟ 2 _ کار کنه و در همون حال امورات خونه رو بچرخونه؟ 3 _ خواب یه زندگی راحت رو ببینه؟»حقیقت این است که حنای حزب محافظه کار در تخریب موقعیت هیلاری دیگر رنگی ندارد. زنان آمریکایی هم دیگر نمی خواهند تحت تأثیر القائات این حزب قرار بگیرند. طرح این سئوال که چطور هیلاری _ یا هر زن دیگری _ با اندوه خیانت همسر خودش مواجه می شود و در همان حال امورات منزل را می گرداند و به شوهر و فرزندانش رسیدگی می کند؛ یکی از موضوعات اجتماعی زندگی مدرن آمریکایی است.

جناح راست با ارائه پیشنهاد یک سویه خودش (این که هیلاری می بایست از بیل طلاق می گرفت یا می بایست با اعتراض های موجود همراه می شد) نه تنها زنان را تحقیر کرده، بلکه به عقیده من به خیلی از زنان خود جناح راست هم اهانت کرده است.اگر برخی از منتقدین هیلاری یک لحظه تأمل بکنند، حاضرم شرط ببندم که آنها تعداد زیادی از خانواده های جمهوریخواه، مسیحی، نو محافظه کار و محافظه کار قدیمی را پیدا می کنند که مادرانشان انتخاب های سخت یکسان و گاه دردآور از آن نوعی که برای هیلاری کلینتون پیش آمد داشته اند.

من هنوز کتاب را نخوانده ام و همان طور که درست نیست قضاوت درباره یک کتاب را به دیدن جلد و کاور آن محدود کنیم؛ منصفانه نیست که بدون خواندن آن اظهارنظر و قضاوت کنیم.اما فکر می کنم حزب محافظه کار باید در قضاوت خود راجع به کتاب جدید هیلاری کلینتون محتاط تر عمل کند. خدا را چه دیدی، شاید همین کتاب او را به سنا ببرد.

منبع: سایت اینترنتی talk radionews. com

نظر شما