نظر افلاطون در باب لذت، قسمت دوم
روزنامه شرق، پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۲ - ۲۳ شوال ۱۴۲۴ - ۱۸ دسامبر ۲۰۰۳
قسمت اول: لذت به روایت افلاطون
جف میسون* - ترجمه علی ملائکه:لذت را درنظر بگیرید. یک فرد معقول به چه لذت هایی امکان ورود به اقتصاد روانی اش را می دهد؟ یقیناً نه لذت هایی که به او آسیب برساند.خرد رفاه کل شخص را در درازمدت _ و نه بخش خاصی از او را در مدتی کوتاه _ در نظر دارد.در دیالوگ ها رویه ای از ریاضت گرایی وجود دارد. اغلب به ما در مورد خطرات لذت های جسمی هشدار داده می شود. این گونه لذات ما را از تأمل کردن درباره امور والاتر بازمی دارند.ما وقتمان را بر سر آنها تلف می کنیم. به علاوه لذت نوشیدن با درد تشنگی، لذت خوردن با گرسنگی و امور جنسی با شهوت تعدیل می شوند. جسم متلون و بی ثبات است. جسم شما را در پایان مأیوس خواهد کرد، باید مراقب این گونه لذات بود زیرا که عقلانی نیستند، به بیان دیگر آنها رفاه کل موجود را در نظر نمی گیرند.سقراط در دیالوگ ها با بی میلی می پذیرد مادامی که با بداقبالی جسمیت داشتن روبه روییم، در معرض امیال قرار داریم و با ارضای آنها اغلب به لذاتی دست می یابیم که خودمان باید انکارشان کنیم.
سقراط اغلب به ما می گوید که برخی از لذات ضروری اند، در حالی که برخی دیگر غیرضروری اند. برخی از آنها والاتر از دیگرانند. به ما توصیه می شود که لذات ضروری مانند خوردن و نوشیدن را در حدی متعادل دریابیم و از لذات غیر ضروری مانند امور جنسی پرهیز کنیم. اساساً در دیالوگ ها به ما توصیه می شود که زندگی زاهدانه ای را توأم با تامل عقلانی در مورد حقایق ابدی یا به اعمال همگانی پرهیزکارانه بگذاریم.اما در مورد میل چه باید کرد؟ لذت و میل به نحوی تنگاتنگ به هم مرتبطند، چرا که نتیجه ارضای میل لذت است، بدون توجه به اینکه هدف میل چه باشد، خوب یا بد. میل به خوردن، نوشیدن، برقراری رابطه جنسی همگی توانایی نابود کردن یا پایان دادن به زندگی افرادی را دارند که آنها را دنبال می کنند. با این حال بسیاری از امیال و لذت های ناشی از آنها به طور خالص جسمی نیستند. ما احساس می کنیم که زندگی تنها به خوردن، نوشیدن و پرداختن به امور جنسی خلاصه نمی شود. امیال ما به دیگران و توجه آنها به ما ارتباط پیدا می کند. میل به افتخار، شکوه، شهرت، زبانزد شدن و ثروت از این جمله اند. یا شناخته شدن در میان همردیفان میلی است که می تواند زندگی فرد را سازماندهی کند، همانطور که میل به جمع کردن ثروت یا قدرت این گونه است. هدف ما باید این باشد که امیال شخصی اساساً تحت تسلط خرد باشند، چرا که فرد به خیر کلی توجه دارد.بسیاری از دیالوگ های افلاطون به ما توصیه می کنند که امیالی را بپرورانیم که ارضای آنها لذات ذهنی و یا لذات زیبایی شناختی صرف را به بار آورد. میل به آموختن باید در بالاترین رده قرار گیرد و خرسندی حاصل از یادگیری بالاترین لذت هاست. ما همچنین باید به میل برای عدالت برای همه و انجام عمل درست دست یابیم. در این دیالوگ ها به ما گفته می شود که در مقایسه با انجام کارهای شایسته و تفکر صحیح و بیماری ها و مرگ جسمی اموری گذرا و کم اهمیت اند. برای زیستن خوب باید امری مطلوب تر از زندگی جسمی وجود داشته باشد. به ما گفته می شود که مرگ جدایی جسم از روح است و فلسفه ما را برای این جدایی آماده می کند.و در نهایت عشق از نظر افلاطون. هدف عشق از دیدگاه خرد چیست؟ بالاتر از همه، باید یک صورت مثالی یا الگوی جهانشمول وجود داشته باشد که هرگز در دنیای محسوس به نحوی کامل قابل درک نیست. در مورد عشق، این الگو صورت مثالی امر زیباست. پیام رساله «ضیافت» افلاطون این است که عشق به «امر زیبا» ما را به امر خیر رهنمون می شود. عشق به «امر زیبا»، که به نحوی تنگاتنگ احساسات ما را تحت تاثیر قرار می دهد، به ارواح ما امکان می دهد که به نقطه ای صعود کند که روح در آن به تنهایی می تواند سایر صور مثالی و در میان آنها ، صورت مثالی «امر خیر»، همچون خورشید در منظومه شمسی را باز شناسد. در دیالوگ ها به نحوی تقریباً راز ورزانه به ما گفته می شود که «امر خیر» در فراسوی «هستی» قرار دارد و نه تنها به خودش بلکه بر همه صور مثالی دیگر از جمله صورت مثالی «امر زیبا» پرتو می افکند. مااز عشق به یک جسم زیبا به عشق به یک روح زیبا و از آن به زیبایی حکومت قانون و سایر نهادهای انسانی می رسیم. ما با پشت سر گذاشتن انسان ها، زیبایی را در حقیقت و دانایی را درک می کنیم و فراسوی آن صور مثالی قرار می گیرند که فی نفسه وجود دارند. عشق قدرت عظیمی است که می تواند ما را از خودمان بیرون بیاورد و ما را به واقعیتی فراسوی وجود جسمی مان سوق دهد.
بنابراین نتیجه ای که می توان گرفت این است که اندیشه های افلاطون درباره لذت، میل و عشق دستورالعملی برای زندگی سعادتمند در حدی که در هنگام اتصال به جسم حیوانی ممکن است، به ما ارائه می دهند . در این زندگی سعادتمند خرد نقش اصلی را بر عهده دارد. براساس تعبیری خیرخواهانه می توانیم امیال ارزشمند نفسانی را تصدیق کنیم و سهم لذات جسم را هم رعایت کنیم. طرفداری کردن از عدالت خوب است، هنگامی که فرد واقعاً عادل باشد. می توان از لذت خوردن یک غذای خوب تا حد اعلای آن بهره برد، تنها تا زمانی که تعارضی بین آن لذت و آنچه که به حکم خرد در مجموع برای فرد بهترین است وجود نداشته باشد. لذت، میل و عشق بدون داوری خرد در مورد آنچه بهترین است، خود را به عنوان مهم ترین امر عرضه می کند. در حالی که خرد و تجربه به عنوان اصول راهبر به ما می گویند که دنباله روی از لذت، میل برای خود بزرگ نمایی و عشق آتشین می توانند به مصیبت منتهی شوند.
Philosopherصs Magazine
* میسون مدرس فلسفه در کالیفرنیاست.
نظر شما