موضوع : پژوهش | مقاله

عصیان در برابر ماشین

با نگاهی به تاریخ کوتاه صنعت رایانه، می‌توان حقایق زیادی را در مورد این صنعت یافت. همزمان با ابداع رایانه‌های شخصی، همه به این دستگاه‌ها به عنوان ایده آل‌هایی بشری می‌نگریستند، اما در سایه انحصارگرایی و سودجویی ابر شرکت‌های رایانه‌ای نوظهوری نظیر مایکروسافت، امروزه ما شاهد عرضه فن آوری‌هایی ناکارآمد و پراشکالی هستیم که تلاش می‌شود انسان‌ها را در برابر توانایی‌های این ماشین‌ها، موجوداتی کودن و احمق به شمار آورد. در شبکه اینترنت نیز که تلاش می‌شود روز به روز بر نوع تفکر و احساسات و روش‌های زندگی ما سلطه پیدا کند، درکنار مطالبی مفید، ما شاهد انبوهی از اراجیف و مطالب مستهجن و هرزنامه‌ها در کنار انواع ویروس‌ها هستیم. در این میان، به خانواده‌ها القا می‌شود که فرزندان ما حتی پیش از سواد خواندن و نوشتن، باید سواد کاربری این ماشین‌های فاقد شعور و احساس را داشته باشند. نویسنده خاطرنشان می‌کند، آنچه که می‌تواند زندگی ما را به سرچشمه حقیقت برساند، تنها اتکاء بر تفکرات ناب انسانی و نه تسلیم شدن در برابر دستگاه‌هایی کودکانه و پراشکال و فاقد احساس و شعور خواهد بود.


چه کسی در مسابقه بزرگ گاوبازی سال 1984 به پیروزی رسید؟ روشن است که تعداد زیادی از مردم آن را به یاد ندارند. همچنین تعداد اندکی هم ممکن است میان برنامه‌های آن دوره را در تلویزیون به یاد آورند. البته در آن سال یک اتفاق مهم روی داد: شرکت اَپل (Apple) اولین کامپیوتر مکینتاش را به بازار عرضه کرد. طرحی بلندپروازانه از سوی ریدلی اسکات که شاید معروف‌ترین کالای عرضه شده به بازار دنیا به حساب آید. بیست سال بعد، شرکت اپل تلاش می‌کند که برای فروش دستگاه‌ای پاد (iPod) خود از همان ترفندهای تبلیغاتی قدیمی بهره گیرد. بار دیگر شما می‌توانید شاهد به عرصه آمدن یک کالای جدید در بازار پررقابت امروز باشید. نکته قابل توجه این است که شما در این آنونس‌های تبلیغاتی، شاهد شکل‌گیری یک آینده اوتوپیایی هستید که بسیاری از مردم در بیست سال پیش، این وضعیت را در کامپیوترهای آن دوره می‌دیدند. البته، از همان دوره، شرکت اپل در مورد بسیاری از واقعیت‌ها دچار اشتباه شده بود.
اول اینکه، آنها شرکت IBM را که بر بازار کامپیوترهای شخصی سلطه داشت، به عنوان برادر خویش می‌دانستند، هرچند بعدها مشخص شد که آینده این صنعت به IBM تعلق ندارد. چراکه سیستم عامل DOS که از سوی شرکت کوچک و ناشناخته مایکروسافت ابداع شده بود، توانست به سوی رهبری بازار گام بردارد. بدین ترتیب، اگرچه شرکت اپل هرگز انتظار به وجود آمدن این تغییرات را نداشت، اما بیل گیتس توانست به پدرخواندگی این صنعت دست یابد و پیش از پایان این دهه، با قرض گرفتن رابط‌های گرافیکی مکینتاش و نام گذاری «ویندوز» بر آن، بر کل صنعت رایانه دنیا چیره شود.
چند سال بعد هم، زنی که در تبلیغات گذشته شرکت اپل با چکش به جان اشیای دور و برش افتاده بود، کاملاً فراموش شد و عصر انحصارگری مایکروسافت که پس از دوره حکومت ظالمانه و بلامنازع شرکت «استات اویل»، هیچ رقیبی نداشت، آغازگردید. همه مردم وادار شدند که با خرید فن آوری‌های ناکارآمدی که به صورتی جذاب به خریداران عرضه می‌شد، برنامه‌هایی پر از اشکال و یکنواخت را یکی پس از دیگری خریداری نمایند. به نظر شما، از شرکتی که از هر عاملی برای کسب پول بیشتر بهره می‌گیرد، چه انتظاری می‌توان داشت؟
امروزه فرصت‌طلبی تجاری شرکت مایکروسافت، این صنعت را به انحراف کشانیده و به سختی می‌توان حتی توانایی‌های اولین کامپیوترهای شخصی را دوباره به دست آورد. آن رایانه‌های اولیه، نه تنها یک ماشین که یک رؤیا و یک ایده‌آل و آرمان برای کاربران آن بود. حتی کسانی که با اولین رایانه‌ها سر و کار داشتند، انتظارات اجتماعی فوق‌العاده‌ای از این فعالیت‌ها در فکر خود می‌پروراندند. آنها برای انسان‌ها هدیه بزرگی از اطلاعات به ارمغان می‌آوردند: مجموعه‌ای بی‌پایان از اطلاعات آزاد و رایگان برای همه کاربران.
از سوی دیگر، حتی در دوره‌ای که شبکه اینترنت، تنها یک سیستم پیام‌رسانی نظامی محدود بود، بسیاری از کارشناسان در انتظار فرا رسیدن روزی بودند که در آن، میلیون‌ها کاربر شبکه بدون هیچ گونه محدودیتی، احساسات و خواسته‌ها و توانایی‌های خویش را از طریق کامپیوترها رد و بدل نمایند. در آن زمان، اگرچه کاربران در نمایشگرهایی 6 اینچی با حروفی سبز و سرعتی پایین، فعالیت‌های خود را انجام می‌دادند، اما به گفته آنان، همان سیستم‌های قدیمی هم برای ایجاد یک «بیت‌المقدس جدید» در دنیای شبکه‌ها کافی بود.
در گذشته، کامپیوترهای شخصی (PC) یک فن آوری انسانی به شمار می‌رفتند، یک فن آوری پیشتاز و تهاجمی که به‌عنوان آخرین عرصه کشمکش‌های میان فرهنگی شناخته می‌شد. در عرصه‌ای گسترده‌تر، باید دانست که برخلاف آنچه در گذشته تصور می‌شد، پدرخوانده شرکت اپل، نه شرکت IBM، ‌که درحقیقت، مجتمع‌های نظامی - صنعتی غول‌پیکر ایالات متحده بوده‌اند.
بی‌تردید، ایده‌آل گرایی مدیران شرکت اپل حیرت‌انگیز بوده است، هرچند به صورتی غم‌انگیز، این آرمان‌گرایی بعدها از سوی سردمداران بازار مورد بی‌توجهی و فراموشی قرار گرفت. حقیقتی که امروزه، در دوره گسترش انفجارآمیز شرکت‌های فعال در بازار رایانه، به خوبی قابل مشاهده است. ما امروز در دوره‌ای از حیات بشر زندگی می‌کنیم که در آن، رشد فن آوری‌های پیشرفته، موج نوینی را در حوزه صنایع جهانی به وجود آورده است. هرچند مدیران این صنایع تمایلی ندارند به توانمندسازی کاربران محصولاتشان بپردازند.
امروزه رایانه‌ها سهولت و سرگرمی را برای ما به ارمغان آورده‌اند، اما نظیر سایر فن آوری‌ها، این کالا کاربردهای متضادی یافته است. به علاوه، این ماشین‌ها، روز به روز کنترل‌های بیشتری را به زندگی ما تحمیل می‌کنند. همچنین این دستگاه‌ها باعث رونق فعالیت‌های هنرمندان تازه‌وارد، تجار فرصت‌طلب و خبرچینان نیز شده‌اند.
از سوی دیگر، امروزه ما شاهد آن هستیم که فن آوری‌های ارتباطی به شبکه‌ای از دستگاه‌های پرعیب و نقص و آلوده به ویروس‌های مختلف تبدیل شده‌اند. همچنین در کنار تعدادی از منابع ارزشمند اطلاعاتی، اینک شبکه گسترده جهانی (www)، برای کاربرانش، سیلابی بی‌پایان از اراجیف، مستهجن نگاری و هرزنامه را به ارمغان آورده است. اما ما همچنان، پیش از آنکه فرزندانمان سواد خواندن و نوشتن بیاموزند، اصرار داریم که آنان سواد کاربری این دستگاه را فرا بگیرند. البته ممکن است عده‌ای معتقد باشند که این امر نشانگر شکل‌گیری یک صنعت به بلوغ رسیده است که مشکلاتی را هم به وجود می‌آورد. اما در مورد کامپیوترها، یک نتیجه خطرناک و غیرعادی هم وجود داشته است. چرا که ما یک ماشین را در رتبه‌ای هم‌تراز با عقل آدمی قرار داده‌ایم. ما معتقدیم که رایانه‌ها «هوشمند» هستند، تا اندازه‌ای که ما خود را در حضور آنان موجودی احمق و بدلی تجسم می‌کنیم. لذا با تشکر از رایانه‌ها، ما حتی به این نتیجه رسیده‌ایم که عقلانیت و جنبه‌های اصلی طبیعت انسانی، یک ماشین حقیرتر و ضعیف‌تر پردازش اطلاعات است و البته، سازندگان کامپیوترها با این نظر کاملاً موافقند. مایکروسافت امروزه در تدارک ساخت سیستم‌های مربوط به خانه‌های الکترونیکی (E-house) است که این سیستم‌ها می‌توانند خانه‌های ما را بهتر از قبل مدیریت نمایند. لذا تردیدی وجود ندارد که در آینده ما شاهد عرضه چنین کتاب‌هایی باشیم: «زندگی در خانه‌های الکترونیکی برای آدم‌های کودن» ! آیا ما یک بار دیگر قادر خواهیم بود که به اطلاعات به عنوان آنچه واقعاً باید باشد، بنگریم؟ و آیا مفاهیمی نظیر تصورات انسانی، دانایی، الهام و بصیرت که هرگز قابل تبدیل به مفاهیم کامپیوتری نیست، می‌تواند با ترفندهای مدیران این شرکت‌ها، به ما تحمیل گردد تا ما حتی زحمت استفاده از این توانایی‌ها را هم به خود ندهیم؟
در حقیقت، مواردی نظیر قضاوت صحیح، شهروندی خوب و یا هوشمندی، هیچ ربطی به اطلاعات ندارد. شاید یکی از دلایلی که شرکت اپل پس از سال 1984 میلادی نتوانست موفقیت‌های خود را تثبیت نماید، به این امر بازمی‌گشت که آنها اتکای زیادی بر راهبردهای شرکت پدرخوانده بازار یعنی‌ای بی ام داشتند. اما، پرستش بی‌چون و چرای رایانه‌ها و تنزل جایگاه اندیشه‌های انسانی، اولین گام‌های ما به سوی به بردگی گرفته شدن بشریت از سوی تکنولوژی‌های ساخت خود ماست.
هرگز یک برنامه رایانه‌ای وجود نداشته که بتواند به صورتی کارا به دستوراتی نظیر «به من بگو، هرآنچه که ما باید آنها را بدانیم، به طوری که این مفاهیم، صحیح، عقلانی و درست باشند.» پاسخ دهد. اما وقتی که به دنبال پاسخ آن می‌گردیم، باید مجدداً به توانایی‌های فطری انسانی رجوع نمود. همان طور که پیشینیان که به هیچ کامپیوتری دسترسی نداشتند تا در فکر کردن خود از آن بهره ببرند، از همین قابلیت‌ها بهره می‌بردند.
سرچشمه تفکر ناب انسانی می‌تواند اندیشه‌های ما را راهبری نماید، برخلاف آنچه که عده‌ای معتقدند باید کنترل زندگی انسان‌ها را به دست ماشین‌هایی فاقد احساس و شعور و اندیشه داد.

منبع: / ماهنامه / سیاحت غرب / 1386 / شماره 48، تیر ۱۳۸۶/۰۴/۰۰به نقل از: www.Latimes.com
نویسنده : تئودور روسزاک

نظر شما